دو راهی پیش روی رئیس جمهوری جدید
رئیسی از پس تحریم ها بر می آید؟
دیپلماسی ایرانی - سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که جمعه ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ برگزار شد نهایتا با پیروزی سیدابراهیم رئیسی همراه شد. هر چند که پیروزی وی از قبل هم برای هم مسجل بود و کسی از نتایج انتخابات شوکه نشد، اما خروجی این انتخابات، هم به واسطه کاهش مشارکت مردمی و هم سبد رای پایین رئیسی این نهیب را می دهد که دولت سیزدهم دولت چندان قوی نخواهد بود چرا که از پشتوانه مردمی قابل توجهی برخوردار نیست. به هر حال در این انتخابات از میان ۵۹ میلیون و ۳۱۰ هزار و ۳۰۷ نفر از واجدین شرایط رأی دادن تنها ۲۸ میلیون و ۹۳۳ هزار و ۴ نفر یعنی ۴۸.۸ درصد از واجدین شرایط شرکت کردند و سید ابراهیم رئیسی با کسب ۱۷ میلیون و ۹۲۶ هزار و ۳۴۵ رأی (۶۱.۹ درصد آرای مأخوذه) به عنوان هشتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران، عنان کار را در دست خواهد گرفت. این در حالی است که رئیس جمهور جدید کشور علاوه بر حمایت حداقلی با دو نقیصه نبود دانش لازم در حوزه اجرایی و نیز عدم اشراف به مسئله سیاست خارجی هم دست به گریبان است. ضمن اینکه وی از مدت ها پیش هم تحریم شده است؛ نکته ای که میتواند بر حوزه سیاست خارجی کشور اثرگذار باشد. با همه این چالش ها دولت سیزدهم چگونه و با چه نگاهی به فکر حل مشکلات کشور از مسیر سیاست خارجی خواهد بود؟ دیپلماسی ایرانی بررسی این مسئله را در گفت وگویی با علی بیگدلی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
دیروز شنبه رویترز نوشت که رئیسی برنده انتخابات ریاستجمهوری ایران قاضی تندرویی است که تحت تحریمهای آمریکا قرار دارد. از نگاه شما تحریم بودن هشتمین رئیس جمهوری ایران چالش دیپلماتیکی برای وی و دولتش ایجاد خواهد کرد؟ اساسا رئیس جمهوری که توسط امریکا تحریم شده است از پس تحریم ها بر می آید؟
واقعیت امر این است که نمی توان بر مبنای قضاوت های چند رسانه خارجی تحلیلی دقیق و قطعی ارائه داد. فعلاً یک جریان سازی رسانهای که واکنش ابتدایی و اولیه ای نسبت به روی کار آمدن سید ابراهیم رئیسی است، در دستور کار قرار گرفته است. یعنی به نظر میرسد که رسانهها با این القاب و عناوین سعی میکنند هشدارهایی را به جامعه سیاسی و دیپلماتیک کشورهای متبوع خود بدهند باید. اما برای نظر نهایی باید منتظر ماند و دید که دولت ها به خصوص اعضای ۱+۴ و ایالات متحده آمریکا چه واکنشی را در برابر دولت سید ابراهیم رئیسی اتخاذ میکنند؟ آیا از همین ابتدا ذیل هشدار رسانه ها با دیدگاه بدبینانه وارد گود دیپلماتیک با دولت رئیسی خواهند شد یا به عکس، نگاه مثبتی در دستور کار آنان خواهد بود؟
ولی به هر حال رئیسی حداقل از بُعد دیپلماتیک نسبت به هفت سلف خود یک وجه ممیزه روشنی دارد. چرا که او در حالی بر کرسی ریاستجمهوری تکیه می زند که مدت هاست بهعنوان یک شخص حقیقی تحت تحریم ایالات متحده است؛ تحریمی که ذیل آن رئیسی را حتی در قامت رئیس جمهور ایران از ورود به آمریکا محروم می کند. در کنارش تمام اموال و داراییهای وی در آمریکا را در توقیف خواهد کرد. مضافا به واسطه این تحریم ها بانکهای خارجی که احتمالا درگیر تعاملات مالی و پولی مربوط با او شوند، تحریم خواهند شد. این نکات از آن جهت اهمیت پیدا می کند که رئیسی در ردای رئیس جمهوری جدید ایران و در جدی ترین ماموریت دیپلماتیکش همین تابستان پیش رو باید برای شرکت در نشست سالیانه مجمع عمومی با حضور سران کشورها در سازمان ملل به ایالات متحده و نیویورک، مقر این سازمان سفر کند. مضافا این سفر از آن جهت برای رئیسی اهمیت دارد که قطعا سخنانش و دیدارهای جنبی اش در آن سفر با دیگر همتایانش می تواند عیار دولت او در حوزه دیپلماتیک را به وضوح برای خود، ایران و کل جهان عیان کند و نشان دهد که جهان نیز تا چه اندازه پذیرای همکاری و همراهی با دولت او هستند. حال نخستین چالش رئیسی در همین ابتدای کار می تواند ترمز او را در دیپلماسی بکشد؟
چنانی که به درستی اشاره کردید مهمترین چالش و مشکل فعلی رئیسی به تحریم بودن او باز می گردد که با نگاهی به محتوای حکم تحریم رئیسی نشان میدهد مسئله اصلی که ممکن است برای او دردسرساز شود، ممنوعیت سفر وی به دیگر کشورها به خصوص اروپا و آمریکا است. با توجه به اینکه رئیسی نیز به سان دیگر رؤسای جمهور ایران سفر به نیویورک با دستور کار سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در پیش رو دارد باید دید که واکنش دولت بایدن به مسئله تحریم رئیسی چیست؟ اما در پاسخ مشخص به سوالتان اگر چند نکته مهم را در نظر بگیریم می توانیم به این نتیجه دست پیدا کنیم که تحریم رئیسی به خصوص در حوزه سفرهای دیپلماتیک مشکل چندانی برای وی و دولتش ایجاد نخواهد کرد. اولین نکته اختلاف نگاه فاحش دولت دونالد ترامپ به عنوان دولتی که این تحریم ها را وضع کرده با دولت فعلی ایالات متحده آمریکا یعنی دولت جو بایدن است. به هرحال همانگونه که شاهد هستید در طی همین چند ماهی که از عمر دولت جو بایدن میگذرد وی بیشتر تحریم های دولت دونالد ترامپ را که نیاز به مجوز کنگره ندارد لغو کرده است. این مسئله در خصوص تحریم دیپلمات های ایرانی و رفع محدودیت آنان نیز صدق می کند. بنابراین می توان با نگاهی خوشبینانه امید به رفع این تحریم از سوی دولت جو بایدن داشت. خصوصا که این اقدام احتمالی از سوی دولت آمریکا می تواند باعث ایجاد اعتماد و حسن نیت ایالات متحده با هدف ریل گذاری مناسب بین دو دولت جدید تهران و واشنگتن شود. به ویژه که کاخ سفید بر مشی اصولگرایی دولت رئیسی هم واقف است لذا سعی می کند فضا را آرام و مدیریت شده پیش ببرد. البته این نکته مهم را هم باید در نظر گرفت که شاید ما با برخی از جریان سازی های نهادهای حقوق بشری هم مواجه باشیم که می تواند چالش هایی را برای ایجاد محدودیت در سفر احتمالی رئیسی به عنوان رئیسجمهور جدید ایران به نیویورک ایجاد کند و حتی باعث لغو این سفر شود. به هر حال مسئله حقوق بشر جزء دغدغه های جدی کشورهای اروپایی و همچنین دولت جو بایدن است. نکته دیگر شرایط سیاسی و دیپلماتیکی است که شکل گیری این تحریم ها را موجب شده است. به هر حال باید بپذیریم که شدت تقابل و تخاصم دولت آمریکا در زمان دونالد ترامپ با جمهوری اسلامی ایران سبب شد که بخش اعظمی از مقامات و مسئولین کشور تحت تاثیر تحریم های آمریکا قرار گیرند، اما با روی کار آمدن دولت جدید این فضا متفاوت از گذشته در حال پیگیری است. با همه این تفاسیر من معتقدم که باید در این باره قدری محتطانه سخت گفت.
چالش دیگر سیدابراهیم رئیسی به کاهش مشارکت مردمی در جمعه گذشته و نیز به تبعش آرای پایین وی در این انتخابات باز می گردد، به گونه ای که رئیسی با کسب ۳۰.۲۲ درصد آراء از کل واجدان شرایط، رکورد کمترین میزان رأی روسای جمهور نسبت به واجدین کل که پیش از این در اختیار هاشمی رفسنجانی بود را از آن خود کرد. این در حالی است که در این انتخابات از میان ۵۹ میلیون و ۳۱۰ هزار و ۳۰۷ نفر از واجدین شرایط رأی دادن، ۲۸ میلیون و ۹۳۳ هزار و ۴ نفر یعنی ۴۸.۸ درصد از واجدین شرایط شرکت کردند که در کنار مشارکت ۴۲.۵۷ درصدی انتخابات مجلس یازدهم در دوم اسفند ۹۸ کمترین میزان مشارکت مردمی در تاریخ ادوار انتخابات رقم خورده است. حال به باور شما کاهش مشارکت مردمی چقدر توان چانه زنی دیپلماتیکی برای سید ابراهیم رئیسی به عنوان دولت اقلیت در کنار مجلس اقلیت باقی می گذارد؟
قطعاً مسئله کاهش مشارکت آثار مخرب جدی بر توان دیپلماتیک دولت ها دارد. به هر حال هر دولت و رئیس جمهوری برای پیشبرد و تحقق وعده ها، اهداف و برنامه های تعیین شده خود، چه در حوزه داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی به پشتوانه مردمی نیازمند است. حال این میزان از مشارکت و آرای سید ابراهیم رئیسی نشان می دهد که اکثر جامعه روی خوشی به این انتخابات و دولت وی نشان نداده اند. بنابراین دولت رئیسی باید بتواند برای رفع این نقیصه از یک طرف وعده های انتخاباتی خود را در داخل برای احیای فضای امید و شکل گیری اعتماد عمومی محقق کند و به موازاتش توان دیپلماتیکی که به سبب کاهش مشارکت خدشه دار شده است را با یک تیم هوشمند دیپلماتیک که نگاهی غیرشعاری، واقع بینانه و منعطف به مناسبات خارجی دارند پر کند. ولی با همه این تفاسیر به نظر من مسئله گسترده تر از مسئله کاهش میزان مشارکت و یا رای پایین سید ابراهیم رئیسی در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری است. مسئله کلیدی تر این است که نشست وین با محوریت احیای برجام تا چه زمانی میتواند در دستور کار اعضای ۱+۴ و ایالات متحده آمریکا قرار گیرد؟ در این راستا من بر این باورم که برخلاف گفته محمد جواد ظریف که اخیرا عنوان کرده بود نشست وین احتمالا تا پایان دولت دوازدهم به نتیجه خواهد رسید، سرانجامی پیدا نخواهد کرد و همه چیز به رئیسی خواهد رسید. لذا اگر چنین اتفاقی روی دهد به نظر من دولت رئیسی یک بازه زمانی بین ۶ ماه تا یک سال را صرف حل و فصل مشکلات داخلی خواهد کرد. در این راستا وی از حمایت های گسترده نهادهای انتصابی هم برخوردار است که هم توان مالی بالا و هم توان سیاسی و امنیتی قابل توجهی دارند تا بتواند بر طبق وعده های انتخاباتی بخشی از چالشهای مربوط به حوزه اقتصادی و معیشتی جامعه را تعدیل کند. البته به باور من این امر تقریباً محال است، چرا که زیربنا و فونداسیون بخش عمده چالش های اقتصادی و معیشتی کشور ناظر به مسئله تحریم و سیاست فشار حداکثری ایالات متحده آمریکاست. پس اگر دولت سیزدهم صرفاً به دنبال حل مشکلات از طریق داخلی است در کمتر از یک سال به این واقعیت غیرقابل انکار خواهد رسید که این مشکلات از طریق داخلی قابل حل نیست، بلکه باید از طریق دیپلماسی و مذاکره حل شود، به خصوص که تحریمهای جدی کشور فراتر از پرونده فعالیتهای هستهای ایران کشور و برجام و ناظر به مسائلی چون توان موشکی، نفوذ منطقه ای، حقوق بشر و ... است. البته به باور برخی از کارشناسان خود دولت رئیسی هم از همین حالا این واقعیت را درک کرده است که باید به موازات تلاش برای حل مشکلات در داخل حتماً مسئله دیپلماسی، مذاکره و گفت و گو با اعضای ۱+۴ و آمریکا را به نتیجه برساند تا در کنار بهبود چالش ها و مشکلات داخلی، فضای خارجی هم مساعد شود. این در حالی است که طی هشت سال گذشته این جریان حملات گسترده ای علیه برجام و نحوه مدیریت کشور توسط دولت حسن روحانی داشتند و عنوان می کردند بیشتر مشکلات کشور نه ریشه خارجی که ناشی از عدم مدیریت دولت یازدهم و دوازدهم است. حال باید منتظر ماند و دید که دولت ابراهیم رئیسی تمرکز خود را روی توان داخلی کشور برای حل مشکلات خواهد گذاشت یا نیم نگاهی هم به مسئله دیپلماسی و مذاکره خواهد داشت؟
با این وجود اگر دولت رئیسی نیم نگاهی هم به مسئله دیپلماسی و مذاکره داشته باشد با چه قدرت چانه زنی دیپلماتیکی وارد گود سیاست خارجی خواهد شد، چرا که طبق گفته های خود وی در مناظرات باید این کار توسط یک دولت قوی انجام شود. ضمن اینکه رئیسی در همان مناظرات صراحتا عنوان داشت که به برجام به عنوان یک توافق متعهد و پایبند است و اولویت دولت سیزدهم باید رفع تحریمها باشد. همه اینها نشان می دهد که از همان ابتدای حیات دولتش مذاکره در دستور کار خواهد بود؟
بله کاهش مشارکت مردمی بر قدرت دیپلماتیک دولتش اثر مخرب خواهد داشت، اما نکته بسیار مهمی که در این میان مغفول مانده است مسئله FATF است. در این راستا اگر لوایح باقیمانده به تصویب نرسد و تکلیف ما با این لوایح روشن نشود عملاً مسئله مذاکره، دیپلماسی و رفع تحریم ها معنا پیدا نمی کند، چون تحریم های کلانی که اکنون برای ایران اولویت دارد مسئله فروش نفت و مبادلات مالی جهانی ایران است که همه آنها اکنون در گرو تعیین تکلیف لوایح باقی مانده FATF است. نکته مهمتر ناظر به شرایط پیچیده نهادهایی است که در این انتخابات حامی دولت رئیسی بودند. این نهادها به شدت مخالف تصویب این لوایح هستند، چرا که منافع و اهداف این نهادها و نیز روابط آنها با دیگر گروه ها و جریان های محور مقاومت در منطقه تحت الشعاع FATF قرار می گیرد. این در حالی است که از آن سو دولت رئیسی برای حل مشکلات مطابق با وعده های انتخاباتی باید مسئله مذاکره و رفع تحریم را اولویت کاری خود قرار دهد که شما هم به آن اشاره کردید و خود رئیسی هم در مناظرات به آن اعتراف کرده است. برای رسیدن به این هدف باید لوایح باقی مانده FATF هم تصویب شود. در این صورت اگر رئیسی ذیل مناسبات و یا احیانا فشار نهادهای انتصابی لوایح FATF را به سرانجام نرساند و آنها را از دستور کار خارج کند چالش دولتش با جامعه بیشتر خواهد شد، هر چند که چالش دولت وی به سبب آرای کم وی و مهمتر از آن میزان پایین مشارکت در انتخابات اخیر از همین الان بسیار جدی است. اگر هم به عکس، رئیسی به دنبال آن باشد که این لوایح را تصویب کند که چالش جدی با نهادهای انتصابی پیدا خواهد کرد. لذا اکنون می توان گفت که رئیسی بر سر یک دوراهی بسیار جدی قرار خواهد دارد نهادهای انتصابی یا مردم؟
به نظر شما چه راهکاری برای حل این چالش وجود دارد؟
به باور من بی شک اولویت با حل چالشهای مردمی است. رئیسی باید وعده های انتخاباتی اش در خصوص تعدیل مشکلات اقتصادی مردم را مهمتر از دیگر مسائل بداند. من اعتقاد دارم که رئیسی سعی می کند میان نهادهای انتصابی و مردم را به نحوی مدیریت کند. برای این منظور شاید در همان بازه ۶ ماه تا یک سالی که عنوان کردم دولت سیزدهم به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم البته با کمک اقتصادی و توان مالی نهادهای انتصابی سر و سامان دهد و بعد هم با مذاکره و دیپلماسی فضای بیرون را برای خروج کشور از این چالش ها فراهم کند.
ولی دوباره بر می گردیم نقطه سر خط، اینجا تکلیف لوایح باقی مانده FATF یعنی دو لایحه جنجالی پالرمو و CFT چه خواهد شد. رئیسی بر سر این دو راهی چه باید بکند؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. به نظر من حاکمیت برای خروج از این بن بست باید حمایت خود را قدری گسترده تر از دولت روحانی بکند. یعنی باید آن کارشکنی و چوب لای چرخ گذاشتن های نهادهای انتصابی در دولت سیزدهم تکرار نشود. در اینجا باید رهبری خود ورود پیدا کند و با دستور کار مشخص به مجمع تشخیص مصلحت نظام دو لایحه دقایق باقی مانده را هم به سرانجام برساند. به هر حال نهادهای انتصابی تمام اعتبار و حیثیت خود را خرج سید ابراهیم رئیسی کردهاند، اگر این دولتش شکست بخورد حکم تف سر بالا را دارد. لذا برای جلوگیری از این مسئله احتمالاً قدری انعطاف و تغییر نگاه در دستور کار این جریان خواهد بود.
شما به لزوم تشکیل یک تیم سیاست خارجی غیر شعاری، هوشمند و منعطف در دولت رئیسی اشاره کردید اما نکته بسیار مهم دیگری که در این بین وجود دارد این است که دولت رئیسی در قبال سیاست خارجی به خصوص با محوریت برجام و تحریم چه عملکردی خواهد داشت. این نکته از آن جهت اهمیت پیدا می کند که به نظر می رسد که پاشنه آشیل سید ابراهیم رئیسی مسئله سیاست خارجی و دیپلماسی است. با نادیده گرفتن عمدی حوزه سیاست خارجی در جریان مناظرات عملا باید پرسید که آیا پاشنه آشیل سید ابراهیم رئیسی در عدم شناخت دنیای سیاست خارجی و دیپلماسی باعث شکست دولتش خواهد شد. چرا که کارنامه ۴۱ ساله حضور سید ابراهیم رئیسی در جمهوری اسلامی ایران فقط در حوزه قوه قضایی است و از همان سال ۱۳۵۹ که با حکم علی قدوسی، دادستان وقت انقلاب اسلامی شد وی از دادیاری کرج به دادستانی همزمان همدان و کرج منصوب شد تا به امروز همه حوزه فعالیتهای رئیسی صرفا در قوه قضاییه بوده است؟ اساسا این پاشنه آشیل چه آینده ای را برای سیاست خارجی، حداقل در چهار پیش رو رقم خواهد زد؟
در پاسخ باید گفت که دولت سید ابراهیم رئیسی نگاه و عملکردی منطبق با دولت حسن روحانی به برجام ندارد. به هر حال قطعاً هر دولت و رئیس جمهوری بر اساس نگاه، ایدئولوژی سیاسی و جهان بینی خود مسائل داخلی و خارجی تحلیل میکند. اما در کل به نظر می رسد که مسئله برجام، نشست وین و تحریم ها جزء مسائلی است که حاکمیت باید در خصوص آن نظر دهد. لذا نگاه سید ابراهیم رئیسی به برجام ذیل نگاه رهبری قابل تعریف است. پس باید منتظر ماند و دید که با روی کار آمدن دولت و کابینه سیزدهم، رهبری چه نگاهی به مسئله برجام به لغو تحریم ها خواهد داشت؟ اما فارغ از نکته یاد شده همان گونه که در پاسخ به سوال قبلی اشاره کردم دولت سیزدهم و شخص سید ابراهیم رئیسی برای آن که توان چانهزنی دیپلماتیک خود را به منظور احیای برجام و لغو تحریم ها قوی کند و اثر مخرب کاهش مشارکت مردمی و سبد رای پایین خود را به حاشیه ببرد باید از یک تیم مجرب، کارکشته، غیرشعاری، منعطف و هوشمند در امر دیپلماسی استفاده کند. این نکته از آن جهت اهمیت مضاعفی پیدا می کند که ذیل نکته شما رئیس جمهور هشتم سر رشته ای هم از امر سیاست خارجی ندارد. پس به قول برخی اکنون لزوم تشکیل این تیم سیاست خارجی از اوجب واجبات برای دولت سیزدهم و شخص رئیسی خواهد بود. چرا که از یک سو، هم باید نقیصه کاهش مشارکت و سبد رای پایین خود را که بر توان چانهزنی دیپلماتیک دولتش آثار زیانبار خواهد داشت به محاق ببرد و هم نقیصه عدم شناخت رئیسی با عالم سیاست خارجی را پر کند.
با این حال رئیسی باید الفبای برخی مسائل کلیدی کشور مثل سیاست خارجی را بداند تا بتواند آن تیم به قول شما مجرب، کارکشته، غیرشعاری، منعطف و هوشمند در امر دیپلماسی را شکل دهد. این در حالی است که با توجه به عملکرد آقای رئیسی و حضور در حوزه قضایی وی عملاً آشنایی با دنیای دیپلماسی ندارد. چنان که احمدینژاد هم کوچکترین شناختی به سیاست خارجی نداشت و در نهایت هم بیشترین فجایع دولت های نهم و دهم که تا به امروز هم ادامه دارد و بخشی از مشکلات کشور نتیجه آن کارنامه به شدت فاجعه بار احمدی نژاد در حوزه سیاست خارجی بود، متاثر آز آن عدم شناخت بود. حال دولت آتی با این نقیصه چگونه برخورد خواهد کرد. اتفاقاً به دلیل همین پاشنه آشیل سید ابراهیم رئیسی در شناخت دنیای دیپلماسی بود که کاندید مطرود یعنی علی لاریجانی وی را به مناظره در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی فراخواند. چرا که لاریجانی تجربه و سابقه لازم در حوزه سیاست خارجی را در کارنامه خود دارد. یعنی رئیس پیشین مجلس سعی داشت با مانور روی نقطه ضعف رئیسی موج سواری لازم را داشته باشد که نهایتا توسط شورای نگهبان کنار گذاشته شد؟
با توجه به آنچه تا به اکنون در این مصاحبه گفته شد سید ابراهیم رئیسی دو نقطه ضعف جدی دارد؛ یکی توانمندی های دیوان سالارانه وی در حوزه اجرایی بسیار پایین است و نقطه ضعف دیگر هم مسئله عدم ورود و اشراف رئیسی به مسئله سیاست خارجی است. به هر حال عمر سیاسی چهار دهه ای وی در انقلاب اسلامی فقط در حوزه قضایی بوده است. اگرچه در این مدت برخی حرف و حدیث ها و اخبار در خصوص کابینه وی با محوریت شورای عالی امنیت ملی و وزارت امور خارجه مطرح شده است و گزینه هایی مانند سعید جلیلی و یا باقری کنی را مطرح کرده اند، اما مطمئن باشید اگر این افراد و یا کسانی مانند این حضرات در شورای عالی امنیت ملی و دستگاه سیاست خارجی قرار بگیرند چالش های دیپلماتیک کشور به مراتب بیشتر از امروز خواهد بود، آن هم در شرایطی که کشور راهی جز مذاکره و دیپلماسی برای حل مشکلات ندارد. بی شک اگر این تحریم ها و سیاست فشار حداکثری کنار نرود هیچ گونه زایش، پویش و تحرکی در حوزه اقتصادی و معیشتی روی نخواهد داد، آن هم در شرایطی که مدتهاست جامعه به دلیل بحران های مختلف فاصله معناداری با حاکمیت و ساختار سیاسی پیدا کردهاند، نشانه آن هم به حضور حداقلی مردم در انتخابات جمعه گذشته و رای پایین دولت ابراهیم رئیسی باز می گردد. قطعاً در این شرایط باید مشکلات در سریع ترین فرصت ممکن حل شود، به خصوص که اکنون هر سه قوه یکدست شدهاند دیگر بهانهای برای حضرات وجود ندارد که بخواهند برجام را گروگان بگیرند. شما به کارنامه اسفبار سعید جلیلی در دولت محمود احمدینژاد نگاه کنید که ماموریت رایزنی و مذاکره در پرونده فعالیتهای هستهای کشور را بر عهده داشت. کارنامه این فرد به عنوان دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی نشان میدهد که وی نه تنها از شکست ها و ناکارآمدی های خود در گذشته درس نگرفته و باید به فکر تغییر رویه در امر سیاست خارجی باشد، بلکه حتی در جریان تبلیغات و مناظرات انتخاباتی نگاه تندتری هم به مسئله برجام و مذاکرات وین پیدا کرده است. لذا اگر این فرد در کابینه رئیسی در هر حوزهای مانند شورای عالی امنیت ملی و وزارت امور خارجه حضور پیدا کند دوباره کشور را به عقب باز می گرداند. کارنامه آقای باقری کنی هم در حوزه حقوق بشر در قوه قضاییه نشان می دهد نباید به حضور این فرد و یا کسانی چون او دل خوش بود. نگاههای ایدئولوژیک، بسته و عدم آشنایی آنها به حوزه سیاست خارجی موید آن است که دیپلماسی آنها به شدت منفعل، محدود و منزوی خواهد شد.
نظر شما :