آیا برجام احیاء می شود؟
نشست وین، پایانی بر دیپلماسی گریزی تهران و واشنگتن
دیپلماسی ایرانی – دور دوم نشست کمیسیون مشترک برجام در وین، پایتخت اتریش با حضور نمایندگان ایران و اعضای ۱+۴ برگزار شد که در حقیقت ادامه نشست جمعه گذشته بود. در این نشست طرف ها توافق کرده اند ادامه گفت و گوها را روز جمعه ۲۰ فروردین ۱۴۰۰ (نهم آوریل) در همین شهر (وین) از سر بگیرند. ضمن این که قرار است با تشکیل دو نشست کارشناسی موازی میان اعضای کمیسیون مشترک برجام یکی درباره رفع تحریم های آمریکا و دیگری درباره بازگشت ایران به تعهدات اتمی تشکیل، مسیر احیای برجام به طور روشن و عملی تبیین شود. پیرو این نکته بناست که نتیجه این دو نشست به کمیسیون مشترک گزارش شود که در سطح معاونان وزارت امور خارجه ایران، بریتانیا، فرانسه، آلمان، چین و روسیه تشکیل می شود. از این رو طی چهار روز پیش رو همه نگاه ها به وین دوخته شده است. حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران امروز چهارشبه در تازهترین سخنانش پیرامون نشست وین گفت در روزهای اخیر ما شاهد فصل تازهای از تجدید حیات برجام هستیم. این فصل جدید و تازه از روز گذشته (سه شنبه) آغاز شد. البته در این بین سید عباس عراقچی، معاون سیاسی دستگاه دیپلماسی در مواضعی متفاوت عنوان داشت که ما حرکت گام به گام نداریم و در یک گام نهایی همه امور انجام میشود. ما اقدامات خودمان را بعد از آنکه آمریکاییها انجام دادند و راستیآزمایی کردیم، صورت خواهیم داد. ضمن این که هیچ مذاکراتی با آمریکا یا هیچ کشور دیگری نداریم. اینکه اعضای ۱+۴ آمریکاییها را راضی کنند تا به شرایط ما پایبند شوند، موضوعی است که به ما ارتباطی ندارد. ما اینجا نیامده ایم که وقت خود را تلف کنیم، به طور مرتب گروههای کارشناسی را رصد میکنیم و اگر پیشرفتی وجود نیاید یا ببینیم طرفهای مقابل جدی نیستند، به کار خاتمه میدهیم. این سخنان مذاکره کننده ارشد ایران در نشست وین نشان می دهد که نباید به خروجی این نشست در جمعه پیش رو به منظور احیای برجام چندان امیدوار بود؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی خروجی نشست دیروز سه شنبه وین و احتمال احیای برجام، گفت وگویی را با علی بیگدلی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
پیش از پرداختن به ابعاد و خروجی نشست دیروز سه شنبه کمیسیون مشترک برجام در وین، پایتخت اتریش به اهداف و دلایل تحرکات دیپلماتیک اعضای ۱+۴ و همچنین ایالات متحده آمریکا در احیای برجام بازگردیم. به هر حال طی ده روز اخیر شاهد تلاش ها و تحرکات دیپلماتیک جدی از جانب اعضای ۱+۴ با محوریت سه کشور اروپایی حاضر در برجام و همچنین ایالات متحده در خصوص چشم انداز بازگشت آمریکا به برجام، لغو تحریم ها و در احیای نهایت توافق هستهای بودیم که به نشست جمعه گذشته و نیز دیروز سه شنبه ختم شد و قرار است که دور سوم این نشست ها جمعه پیش رو برگزار شود. در این بین برخی از کارشناسان و ناظران امر بر این نکته تاکید دارند که موتور محرکه این تلاش ها به امضای سند جامع همکاری های راهبرد ۲۵ ساله ایران و چین باز می گردد. شما تا چه اندازه به این گزاره اعتقاد دارید. آیا نگرانی غرب بابت امضای این سند باعث شده است که اکنون تلاش های دیپلماتیک به طور فزاینده برای احیای برجام در دستور کار اروپایی ها و آمریکا قرار گیرد؟
خیر به هیچ وجه تحرکات دیپلماتیک اروپایی ها و ایالات متحده آمریکا برای احیای برجام ارتباطی به امضای سند همکاریهای راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین ندارد، بلکه دلیل اصلی این حرکات به سیاستهای دولت جو بایدن برای حل و فصل پرونده فعالت های هسته ای ایران و احیای توافق هسته ای باز می گردد.
اما به نظر میرسد در طی تقریبا سه ماهی که از ریاست جمهوری بایدن می گذرد وی نیز سیاست های ضدبرجامی ترامپ را دنبال می کند؟
برخلاف نکته شما جو بایدن، هم در زمان مبارزات انتخاباتی و هم در دوران ریاست جمهوری خود پالس های مثبتی برای جامعه جهانی و ایران فرستاده است که نشان می دهد سیاست ضدبرجامی ترامپ به طور کلی از دستور کار واشنگتن خارج شده است. اگرچه به طور مستقیم هنوز شاهد رفع تحریمها نیستیم، اما بایدن از افزایش فشار بر تهران خودداری کرده و در این سه ماه به صورت مستقیم بارها از مذاکره در خصوص احیای برجام سخن گفته است.
پیرو نکته شما دونالد ترامپ هم به کررات از آمادگی برای مذاکره با ایران در خصوص برجام سخن می گفت؛ غیر از این است؟
تفاوت سیاست ضدبرجامی دونالد ترامپ با نگاه احیاء گرایانه برجامی جو بایدن این بود که اساساً ترامپ اعتقادی به حل مناقشه نداشت. به عبارت روشن تر و دقیقتر رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا اعتقاد داشت که باید پرونده فعالیتهای هستهای و برجام طی مذاکرات کلی با توان موشکی و نفوذ منطقه ای ایران حل وفصل شود، در صورتی که ایران به هیچ وجه بنایی برای مذاکره با آمریکا و هیچ کشور دیگری به منظور رایزنی و مذاکره در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقه خود ندارد. لذا ترامپ عملاً به دنبال مذاکره نبود.
دولت بایدن هم به دنبال مذاکره در خصوص توان دفاعی و نفوذ منطقه ای است. اتفاقا رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، در مصاحبهای که دیروز سهشنبه با رادیوی ملی آمریکا (N.P.R) داشت، تاکید کرد که دولت جو بایدن در پی رسیدن به توافقی جامعتر و طولانیتر از برجام است؛ توافقی که تمام فعالیتهای ایران اعم از اتمی و منطقهای را دربر بگیرد. این جدیدترین موضع گیری واشنگتن است که نشان می دهد بایدن هم در مسیر ترامپ است؟
پیرو نکات قبلی که بیان شد و دوباره بر آن تاکید دارم ترامپ عملاً به دنبال مذاکره نبود. چرا که او سعی داشت برجام و مسائل مربوط به پرونده فعالیت های هستهای را به توان موشکی و نفوذ منطقه ای یک کاسه به هم گره بزند. خود این نگاه نشان می داد که رئیس جمهور سابق آمریکا به دنبال مذاکره نبود. چرا که در عمل سیاستهای ضد برجامی و ضد ایرانی او باعث تخریب تمام مسیرهای دیپلماتیک می شد. در صورتی که بایدن با تجربه و دانش کافی در حوزه دیپلماسی، عملاً نگاهی متفاوت از دولت ترامپ دارد؛ نگاهی درست که نشان می دهد بایدن به خوبی می تواند از ابزار گفت وگو، مذاکره و دیپلماسی استفاده کند. لذا جا دارد که ما هم از ابزار دیپلماسی بهترین استفاده را ببریم. اتفاقاً در همان مصاحبه دیروز سه شنبه رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران که اکنون هیات دیپلماتیک واشنگتن در وین را رهبری میکند و شما هم به آن استناد کردید، عنوان شد که ایالات متحده در رابطه با برنامه موشکهای بالستیک ایران نگرانیهایی دارد، اما زمانی که تکلیف پرونده هستهای و احیای برجام مشخص شد، کاخ سفید مذاکره درباره فعالیت منطقهای ایران را آغاز میکند. این نگاه نشان می دهد که دولت بایدن خواهان مذاکره است، نه مانند ترامپ که هیچ بنایی برای مذاکره و استفاده از ابزار دیپلماسی نداشت.
با این حال به گفته شما استناد می کنم که بیان داشتید تهران تمایلی به گفت وگو در خصوص نفوذ منطقه ای و توان دفاعی خود ندارد. پس بایدن هم روی مسائلی پافشاری می کند که مذاکره ناپذیر است. حال باید پرسید این نگاه مذاکرات فرابرجامی دولت جدید آمریکا با دوره ترامپ چه تفاوتی دارد؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. اتفاقا برخلاف این نگاه جمهوری اسلامی ایران بعد از انعقاد برجام و عملیاتی شدن توافق هسته ای به سمت نوعی از انعطاف دیپلماتیک پیش رفته بود که می توانست باب دیگر مذاکرات را فراهم آورد. یعنی اگر برجام به حیات خود ادامه می داد بستر را برای مذاکرات بعدی ایجاد کند که با روی کار آمدن ترامپ، خروج ایالات متحده از برجام، احیای تحریم ها و به کارگیری سیاست فشار حداکثری اکنون نه تنها تمایلکی برای مذاکرت فرابرجامی وجود ندارد، بلکه مسیر دیپلماسی برجامی بین ایران و آمریکا به کلی تخریب شده است. به گونه ای که تهران در مذاکرات وین نیز از مذاکرات غیر مستقیم با واشنگتن خودداری کرد. پس این گونه نبود که ایران از ابتدا هیچگونه بنایی برای گفت وگو های فرابرجامی نداشته باشد. البته انجام مذاکرات احتمالی فرابرجامی بدان معنا نیست که ایران باید برد موشک ها و یا نفوذ منطقه خود را کاهش دهد، بلکه این مذاکرات میتواند صرفا روی رفع نگرانیهای جامعه جهانی تمرکز پیدا کند. یعنی باید از ابزار دیپلماسی برای مذاکرات برجامی و فرابرجامی در خصوص رفع نگرانی های جهانی پیرامون پرونده فعالیتهای هستهای، توان موشکی و نفوذ منطقه خود استفاده کنیم. ضمن این که من بارها در گفتوگو با دیپلماسی ایرانی عنوان کردهام که توان موشکی و نفوذ منطقه ای ایران یک برگ برنده بسیار جدی برای مذاکرات است، اما نکته اینجاست که این برگ برنده همیشه از کارایی لازم برخوردار نیست، بلکه باید از این کارت های بازی در جای خود و زمان خود استفاده کرد تا بیشترین منافع را برای ایران در پی داشته باشد.
پیرامون پاسختان به سوال اول آیا شما اساسا منکر نگرانی اروپا و آمریکا از امضای سند جامع همکاریهای راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین هستید؟
من منکر این نگرانی نیستم. قطعا این نگرانی وجود دارد و مقامات اروپایی و آمریکایی هم به آن اذعان دارند، اما به هیچ وجه نمی توان این نگرانی را دلیل اصلی تحرکات دیپلماتیک برای احیای برجام در طول دو هفته گذشته دانست. چون با نگاهی به سیر این فعالیت ها شاهد هستیم که از زمان آغاز به کار دولت جو بایدن این تلاش های دیپلماتیک با شدت و ضعف در دستور کار اروپا و آمریکا قرار داشته است. لذا در پاسخ روشنتر به سوالتان باید عنوان کنم که اتفاق مجموعه اقدامات کاهش تعهدات برجامی ایران به خصوص با مصوبه مجلس موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها که منجر به خروج از پروتکل الحاقی، استفاده از سانتریفیوژهای جدید، غنیسازی ۲۰ درصد و دیگر اقدامات شد باعث افزایش نگرانی آمریکا و اروپایی ها و به تبع آن افزایش تحرکات برای احیای برجام شد. در همین رابطه من شما را ارجاع میدهم به مصاحبههای رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که بارها تاکید کرده است ایران فاصله کوتاهی تا ساخت سلاح هسته ای دارد. بنابراین اروپایی ها و آمریکا سعی دارند با احیای برجام مانع از این مهم شوند. لذا دور جدید نشست کمیسیون مشترک برجام که از جمعه گذشته شروع و دور دوم آن در دیروز سه شنبه در وین برگزار شد و ادامه آن در جامعه پیش رو خواهد بود نشان میدهد که اروپاییها و آمریکاییها به طور جد به دنبال احیای برجام هستند تا مانع از بیشتر شدن گریز هستهای ایران و فاصله گرفتن هرچه بیشتر تهران از برجام شوند.
روی نشست دیروز سهشنبه کمیسیون مشترک برجام در وین تمرکز بیشتری داشته باشیم. خروجی دور دوم مذاکرات تشکیل دو نشست کارشناسی موازی میان اعضای کمیسیون مشترک برجام یکی درباره رفع تحریم های آمریکا و دیگری درباره بازگشت ایران به تعهدات اتمی بود که قرار است نتیجه این دو نشست به کمیسیون مشترک گزارش شود که چهار روز دیگر در سطح معاونان وزارت امور خارجه ایران، بریتانیا، فرانسه، آلمان، چین و روسیه برگزار می شود. البته سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه دیروز سه شنبه در مواضعی پیرامون همین مسئله عنوان داشت که هیچ مذاکراتی با آمریکا یا هیچ کشور دیگری نداریم. اینکه اعضای ۱+۴ آمریکاییها را راضی کنند تا به شرایط ما پایبند شوند، موضوعی است که به ما ارتباطی ندارد. ما اینجا نیامده ایم که وقت خود را تلف کنیم، به طور مرتب گروههای کارشناسی را رصد میکنیم و اگر پیشرفتی وجود نیاید یا ببینیم طرفهای مقابل جدی نیستند، به کار خاتمه میدهیم. این سخنان مذاکره کننده ارشد ایران در نشست وین نشان می دهد که نباید به خروجی این نشست در جمعه پیش رو به منظور احیای برجام چندان امیدوار بود؟
برخلاف این گفته ها اتفاقاً من به ثمر بخش بودن مذاکرات وین امیدوارم. چرا که اعضای ۱+۴ و همچنین ایالات متحده آمریکا در یک همسویی و همگرایی پررنگ به دنبال بازگشت ایالات متحده به برجام، لغو تحریم ها و احیای توافق هستهای هستند. حضور رابرت مالی به عنوان نماینده آمریکا در وین نشان می دهد که غربیها برای تحقق این مهم کاملاً جدی هستند.
پس شما هم مانند حسن روحانی که امروز چهارشنبه در سخنانی عنوان داشت ما شاهد فصل تازهای از تجدید حیات برجام هستیم و این فصل جدید و تازه از روز گذشته (سه شنبه) آغاز شد، به نشست وین خوبین هستید؟
بله چرا که نشست وین می تواند پایانی بر دیپلماسی گریزی جمهوری اسلامی ایران در خصوص برجام باشد. همان گونه که در پاسخ به سوالات قبلی اشاره کردم متاسفانه مسیر مخرب ضد دیپلماسی ترامپ طی چهار سال گذشته عملاً ادبیات دیپلماسی گریزانه ای را به ایران تحمیل کرده بود که من امید دارم نشست وین پایانی بر این ادبیات باشد.
آیا دیپلماسی گریزی فقط مختص ایران بود؟
اتفاقاً با توجه به تحلیلی که قبلا مطرح کردم این ادبیات دیپلماسی گریزانه و ضد برجامی نه تنها مختص ایران نیست، بلکه از آمریکا شروع شد و به تبعش به ایران هم تعمیم پیدا کرد. به هر حال با روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ این آمریکاییها بودند که دیپلماسی گریزی را در خصوص برجام نهادینه کردند. چون ترامپ کوچک ترین شناخت و درکی از سیاست خارجی و علم دیپلماسی نداشت. لذا باز هم تاکید می کنم اگر برجام به حیات خود ادامه می داد و در طول چهار سال گذشته منافع اقتصادی، تجاری و دیپلماتیک برجام برای ایران تداوم پیدا میکرد به راحتی مسیر دیپلماسی و مذاکره در خصوص دیگر مسائل فرابرجامی هم شکل گرفته بود. اگر امروز مسیر دیپلماسی به شدت سخت، پر از مانع، دشوار و زمانبر است ناشی از اقدامات و ادبیات دیپلماسی گریزانه دونالد ترامپ و بهتبع آن جمهوری اسلامی ایران بود. لذا من امیدوارم و بسیار خوشبینم که نشست وین بتواند بازگشت به دیپلماسی را نهادینه کند. از این رو تیم مذاکره کننده ایران باید از نشست وین بیشترین بهره برداری را تا جمعه آتی داشته باشد و آن به مثابه یک فرصت طلایی دیپلماتیک برای تامین منافع ملی تلقی کند.
اما در این بین نکته بسیار مهمی که باید مد نظر قرار داد این است که به نظر می رسد جریان های اصولگرا مخالف برجام به دنبال ایجاد مانع در این مسیر باشند. نمونه بارز آن به رفتار رسانه های همسو با این طیف طی ده روز اخیر باز می گردد که هر گونه تحرک و تلاش برای احیای برجام را آماج حملات خود قرار داده اند. چرا که احیای توافق هستهای عملاً به ضرر منافع آنها در آستانه انتخابات ریاست جمهوری تمام میشود. پیرو این نکته اکنون که زمزمه احیای برجام، لغو تحریمها و بازگشت آمریکا به توافق هستهای افزایش پیدا کرده است به نظر شما این جریان که به شکل پررنگی در مجلس حضور دارد مانع از به سرانجام رسیدن این مهم نخواهد شد. خصوصاً که بعد از نشست کمیسیون مشترک برجام در جمعه گذشته سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی فراخوانده شد. پس باید پرسید که حتی اگر نشست فردا سه شنبه کمیسیون مشترک برجام به نتیجه ملموسی دست پیدا کند کارشکنی داخلی در خصوص آن شکل نخواهد گرفت؟
نگرانی جریان اصولگرا در آستانه انتخابات خردادماه ۱۴۰۰ این است که امتیاز احیای برجام و منافع آن به دولت حسن روحانی تعلق نگیرد. چرا که این مهم میتواند جایگاه جریان سیاسی همسو با دولت را در میان افکار عمومی ارتقاء دهد. ضمن اینکه تمام تلاش های منتقدان برای تخریب دیپلماسی، حمله به برجام و مقصر جلوه دادن توافق هستهای در زمینه شکل گیری تمام مشکلات اقتصادی و معیشتی از بین خواهد رفت. اما نکته بسیار مهم ناظر به مشکلات، چالش ها و بحران های عمیق تری است که میتواند در پی این سیاستها اوج پیدا کند. لذا تفاوتی نمی کند که دولت حسن روحانی یا دولت سیزدهم برجام را احیاء کند و امتیازات اقتصادی و تجاری آن دوباره از سر گرفته شود. مهم آن است که هر چه روزدتر این مسئله تحقق پیدا کند. مردم مدت هاست که در صف های طولانی برای خرید کالاهای اساسی خود گرفتار شده اند، آن هم در شرایطی که کمتر از ۷۰ روز به انتخابات ریاست جمهوری فرصت باقی است و در این بین بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند مشارکت مردم در این انتخابات بسیار کم رمق خواهد بود که در این صورت یقینا هم مقبولیت و هم مشروعیت جمهوری اسلامی ایران را به شدت تحت الشعاع قرار خواهد گرفت و به تبع آن توان چانهزنی دیپلماتیک ایران رو به افول خواهد گذاشت. لذا اگر در این مدت احیای برجام صورت نگیرد و دولت سیزدهم با آرای کم رنگ مردم روی کار بیاید از جایگاه لازم دیپلماتیک و پشتوانه سیاسی برای تامین منافع کشور در مناسبات جهانی برخوردار نیست. البته باید به این نکته اشاره کرد که در سایه تداوم این مشکلات هر لحظه امکان یک شورش اجتماعی وجود دارد. از این رو نباید با فرصتسوزی مانع از احیای برجام شویم. مجلس یازدهم و یا دیگر اصولگرایان نباید مسیر دولت را در مذاکرات وین برای احیای برجام مسدود کنند و یا با تهدید و ارعاب مانع از احیای برجام شوند. چون دود این سیاست، مستقیم و پیش از هر کسی به چشم خود جریان اصولگرا و نظام جمهوری اسلامی ایران خواهد رفت.
نظر شما :