چرا بایدن در قبال ایران تغییر لحن داده است؟
در صورت صدور قطعنامه، تهران وارد «موازنه وحشت» خواهد شد
دیپلماسی ایرانی – با صدور نخستین فرمان حمله نظامی به منطقه بوکمال واقع در مرز مشترک سوریه و عراق توسط جو بایدن و نیز برخی اخبار در رابطه با تلاش ایالات متحده به منظور صدور قطعنامهای در نشست فردا دوشنبه شورای حکام علیه پرونده فعالیتهای هستهای ایران نشان میدهد که رئیس جمهور آمریکا آنگونه هم که نشان می دهد مردی اهل تعامل، دیپلماسی، انعطاف سیاسی، مذاکره و گفت و گو نیست، بلکه میتواند آغازگر یک جنگ و تنش نظامی با ایران هم باشد. دیپلماسی ایرانی در گفت و گو با محسن جلیلوند، استاد روابط بین الملل و تحلیلگر مسائل سیاسی به دنبال بررسی این مسئله است که اساساً جو بایدن چرا در یک هفته اخیر در قبال جمهوری اسلامی ایران تغییر لحن داده است؟ آیا این تغییر لحن به واسطه توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی بوده است و یا مسائل دیگری در این خصوص دخیل هستند؟ چرا به موازات این اقدامات تند بایدن شاهد صدور مجوز دولت او برای آزاد سازی و انتقال یک میلیارد دلار از پول های بلوکه شده ایران در بانک های کره جنوبی برای خرید دارو و کالاهای اساسی از طریق کانال بشردوستانه سوئیس هستیم؟ آیا تهران در واکنش به احتمال صدور قطعنامه شورای حکام توافق و بیانیه یکشنبه هفته گذشته خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را ملغی خواهد کرد؟ آن چه که در ادامه می خوانید پاسخ به این سوالات است:
بعد از صدور اولین دستور حمله نظامی پنج شنبه هفته گذشته جو بایدن به منطقه مرزی بوکمال در مرز مشترک سوریه و عراق برای تقابل با نیروهای نظامی همسو با ایران، آن هم در پاسخ به حمله راکتی ۱۵ فوریه/ ۲۷ بهمن به اربیل و نیز برخی اخبار در رابطه با تلاش های سیاسی و دیپلماتیک ایالات متحده برای صدور قطعنامه علیه فعالیتهای هستهای ایران در نشست فردا دوشنبه شورای حکام نشان می دهد که جو بایدن برخلاف انعطاف دیپلماتیکی که طی یک ماه اخیر در برابر تهران از خود نشان داده است سعی در تغییر لحن دارد، خصوصاً اینکه ما در ۱۸ فوریه/ ۳۰ بهمن شاهد ۳ اقدام و یا سه پالس مثبت دیپلماتیک جو بایدن بودیم. آیا شما به گزاره تغییر لحن جو بایدن در قبال ایران معتقدید؟ در این صورت دلایل و اهداف این تغییر لحن چیست؟
من در مصاحبه های قبلی با دیپلماسی ایرانی برای نکته تاکید کردم که جو بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران سیاست چماق و هویج را در پیش گرفته است. به هر حال خروج دونالد ترامپ از برجام، احیای تحریم ها و اعمال سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی در دولت پیشین ایالات متحده چماق بسیار خوبی را در اختیار جو بایدن قرار داده است که سعی دارد از این چماق بیشترین و بهترین بهرهبرداری را در جهت رسیدن به منافع خود در قبال ایران داشته باشد. در حقیقت جو بایدن اکنون تیرباری را در اختیار دارد که تلاش می کند گلوله هایش را تک تک و به تدریج به سمت ایران شلیک کند. پیرو همین نکته جو بایدن خواهان اعمال سیاست فریز در برابر فریز است. یعنی ابتدا به ساکن جمهوری اسلامی ایران تمام گام های کاهش تعهدات برجامی خود را به حالت قبل از ۱۸ اردیبهشت ۹۸ بازگرداند و بعد از آن آمریکا به دنبال مذاکره برای توافقات بعدی است. البته در این مسیری که اشاره شد جو بایدن از هویج خود در قالب سه اقدام دیپلماتیک مبنی بر بازپسگیری نامه دولت ترامپ به شورای امنیت برای فعال کردن مکانیسم ماشه، آزادی بیشتر و رفع محدودیت های دیپلماتیک برای مسئولین ایرانی حاضر در مقر سازمان ملل و نیز آمادگی برای حضور در نشست برجامی کرده است. اگرچه از نگاه جمهوری اسلامی ایران هیچ کدام از این اقدامات، گام های مدنظر برای بازگشت تهران از اقدامات کاهش تعهدات برجامی نیست، اما جو بایدن این هویج را بیشتر برای خوراک رسانهای، سیاسی و دیپلماتیک در جهان نشان داده است تا این گونه القا شود که ایالات متحده آمریکا به دنبال حل و فصل مشکلات است و این ایران است که با لجاجت خود به دنبال افزایش تنش ها است. در همین راستا قطعاً مسئله تنها به پرونده فعالیت های هسته ای و برجام باز نمی گردد، بلکه توان موشکی و دفاعی و نیز نفوذ منطقهای ایران برای ایالات متحده آمریکا بسیار حائز اهمیت است و جو بایدن با همین سیاست چماق و هویج به دنبال حل و فصل هر سه پرونده است. به همین دلیل به موازات صدور دستور برای حمله به نیروهای همسو با ایران در منطقه مرزی عراق و سوریه شاهد تلاش و تحرک واشنگتن برای صدور قطعنامه در نشست فردا دوشنبه شورای حکام علیه تهران هستیم.
پس با این وصف صدور مجوز دولت جو بایدن برای آزاد سازی و انتقال یک میلیارد دلار از پول های بلوکه شده ایران در بانک های کره جنوبی برای خرید دارو و کالاهای اساسی از طریق کانال بشردوستانه سوئیس را هم می توان یک هویج در نظر گرفت؟
بی شک چنین است. با توجه به مواضع اخیر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا مبنی بر عدم کاهش تحریم ها باید این مسئله خاطر نشان کرد که دولت جو بایدن برخلاف دولت دونالد ترامپ به دنبال افزایش تحریم ها و پررنگ کردن سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران نیست، اما در عین حال هم تمایلی به کاهش فشارها و تحریم ها تا زمان رسیدن به خواسته ها و منافع خود در قبال تهران ندارد. به همین دلیل جو بایدن و تیم سیاست خارجی او پرونده ایران را در سه حوزه هستهای، موشکی و منطقهای در عرصه دیپلماتیک پیگیری می کنند. بدین معنا که جو بایدن با اجماع سیاسی و احیای اتحاد دیپلماتیک علیه جمهوری اسلامی ایران خواهان افزایش فشار بر تهران است. چرا که پیشتر دولت دونالد ترامپ بیشترین فشار ممکن اقتصادی و تجاری را در قالب تحریم ها و سیاست فشار حداکثری به جمهوری اسلامی ایران وارد کرده است و اکنون نوبت فشار دیپلماتیک با نقش آفرینی دولت بایدن است. در همین راستا برای اینکه ایران در مسیر مد نظر ایالات متحده آمریکا باقی بماند در برهه هایی دولت جو بایدن برخی اقدامات مثبت را در قالب صدور مجوز دولت جو بایدن برای آزاد سازی و انتقال یک میلیارد دلار از پول های بلوکه شده ایران در بانک های کره جنوبی برای خرید دارو و کالاهای اساسی از طریق کانال بشردوستانه سوئیس از خود نشان می دهد. جو بایدن با این اقدامات ضمن اینکه چهره ای دیپلماتیک و تنش زدا از خود به عرصه جهانی نشان دهد، موفق به کنترل تهران هم می شود.
با این حال به نظر می رسد که در صورت صدور قطعنامه علیه پرونده فعالیتهای هستهای ایران در نشست فردا دوشنبه شورای حکام عملاً تهران وارد مسیری غیر قابل پیش بینی خواهد شد. ارزیابی شما در این خصوص چیست، به ویژه که بر اساس برخی اخبار واصله تهران عنوان کرده است در صورت صدور قطعنامه در نشست شورای حکام، بیانیه و توافق یکشنبه هفته گذشته خود با آژانس را ملغی خواهد کرد؟
اولا نباید به فضاسازی رسانهای و جنجال های دیپلماتیک توجه کرد و آن را ملاک تحلیل قرار داد. به هر حال هنوز در خصوص صدور قطعنامه علیه پرونده در نشت فردا دوشنبه شورای حکام با محوریت تلاش های امریکا هیچگونه قطعیتی وجود ندارد. ضمن اینکه قطعنامههای شورای حکام قطعنامههایی غیر الزامآور هستند.
اگر ما سناریوی بدبینانه را در نظر بگیریم وضعیت به کجا کشیده خواهد شد؟
اگر در بدبینانه ترین سناریو و حالت ممکن در نشست فردا دوشنبه شورای حکام قطعنامهای علیه پرونده فعالیتهای هستهای ایران صادر شود و ایران در مقام واکنش توافق و بیانیه یکشنبه هفته گذشته خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را ملغی کند، تهران از «موازنه تهدید» وارد «موازنه وحشت» خواهد شد. همان طور که در مصاحبه پیشین عنوان داشتم در علم سیاست و روابط بین الملل ما با سه مقوله برای تقابل با فشارها سر و کار داریم؛ اول «موازنه قوا»، بعد «موازنه وحشت» و در نهایت «موازنه تهدید». جمهوری اسلامی ایران سعی دارد که حتی المقدور از موازنه قوا و موازنه وحشت استفاده نکند. چرا که، نه از توان و قدرت لازمه نظامی و امنیتی برای تقابل با آمریکا برخوردار است و نه استفاده از موازنه وحشت می تواند راهگشا باشد. چون استفاده از موازنه وحشت تبعات گسترده سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی برای ایران شکل خواهد داد. لذا تنها راهی که برای ایران کمترین هزینه را در بر دارد موازنه تهدید است. پیرو همین نکته هم بود که عنوان داشتم سخنان آقای علوی، وزیر اطلاعات مبنی بر اینکه اگر فشارها و تهدیدات بیشتر شود ایران به سمت ساخت سلاح هستهای خواهد رفت در قالب موازنه تهدید قابل تحلیل و ارزیابی است. اما تمامی این نکات به معنی آن نیست که با تغییر شرایط و اقتضائات سیاسی، فنی، دیپلماتیک و امنیتی پرونده هسته ای ایران، تهران همچنان بر استفاده از موازنه تهدید تاکید کند، بلکه امکان دارد علی رغم وجود تبعات و هزینه های دیپلماتیک در رابطه با استفاده از موازنه وحشت، این راهکار را در دستور کار قرار دارد. لذا خروج از پروتکل الحاقی و احتمالاً ملغی کردن بیانیه یکشنبه هفته گذشته با آژانس بین المللی انرژی اتمی در صورت صدور قطعنامه در نشست شورای حکام را ورود ایران به موازنه وحشت قلمداد کرد. البته اگر فضا وارد موازنه وحشت شود تحرکات و تلاش های دیپلماتیک به کشیده حاشیه کشیده خواهد شد و تنش ها تشدید پیدا خواهد کرد و به دنبال آن معلوم نیست چه تبعات و آثار دیپلماتیک و امنیتی برای پرونده فعالیتهای هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای حکام و یا حتی شورای امنیت سازمان ملل شکل بگیرد. بنابراین موضعگیری رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص اینکه سه ماه فرصت ایران با آژانس یک امتیاز گرانبهاست را باید بسیار جدی گرفت. لذا هم جمهوری اسلامی ایران و هم طرف های غربی باید در این سه ماه بیشترین تلاش را برای خروج از این شرایط داشته باشند. در غیر این صورت احتمالاً تقابل به نقطهای غیر قابل کنترل خواهد رسید که نقطه آغاز آن به صدور قطعنامه شورای حکام آژانس بازمیگردد.
نکته مهم دیگری که در قالب تغییر لحن بایدن و حمله او به سوریه قابل تامل است ناظر بر این مسئله است که وی می تواند واکنش های نظامی و احتمال وقوع تنش سخت و حتی جنگ با ایران را به شکل جدی تری عملیاتی کند. به هر حال صدور اولین فرمان حمله نظامی جو بایدن، آن هم تنها به فاصله ۳۷ روز از آغاز به کارش در کاخ سفید نشان میدهد که وی بر خلاف ارزیابیهای اولیه که فردی اهل گفت وگو، مذاکره و تعامل بود، می تواند آغازگر تنش و جنگ نظامی در منطقه هم باشد. خصوصا که تاریخ به روشنی ثابت کرده است روسای جمهور دموکرات علاقه وافری به جنگ افروزی در دیگر کشورها دارند؟
اتفاقات در راستای این نکته شما باید عنوان داشت که دونالد ترامپ تنها رئیس جمهور آمریکا بود که جنگی را در کشوری آغاز نکرد. اما هری ترومن، رئیس جمهور دموکرات آمریکا بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را در کارنامه دارد؛ آیزنهاور جنگ با کره را آغاز کرد؛ کندی که به ویتنام حمله کرد و جانسون و نیکسون هم این سیاست را در جنگ ویتنام پیش گرفتند؛ کارتر که حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران در طبس را پایه ریزی کرد؛ رونالد ریگان که به گرانادا و پاناما حمله کرد؛ جرج بوش پدر به عراق حمله کرد؛ کلینتون جنگ علیه یوگسلاوی را در دستور کار قرار داد؛ جرج بوش پسر اشغال عراق و افغانستان را عملیاتی کرد و اوباما نیز به سوریه و لیبی حمله کرد. در صورتی که ترامپ تنها رئیس جمهوری بود که به هیچ کشوری حمله نکرد. اما تصور غالب رسانهای و سیاسی این بود که ترامپ فرد جنگطلبی است. در حالی که دونالد ترامپ به دنبال اتمام این جنگ ها و بازگشت نیروهای نظامی آمریکا از دیگر کشورها بود. این در حالی است که اکنون جو بایدن فرمان ترامپ مبنی بر بازگشت نیروهای نظامی آمریکا از دیگر کشورها مانند عراق و افغانستان را متوقف کرده است و خواهان افزایش نیروهای نظامی در این کشورهاست. ضمن اینکه نباید فراموش کرد جو بایدن پاسخ به حمله راکتی اربیل را با حمله به نیروهای همسو با ایران در منطقه مرزی سوریه و عراق داده است. بنابراین این احتمال وجود دارد که یک بازی پیچیده، جدی و همه جانبه علیه جمهوری اسلامی ایران، نفوذ منطقهای تهران و نیروهای همسو از سوی آمریکا شکل گرفته باشد. لذا نمیتوان احتمال وقوع تنش و جنگ نظامی را از نظر دور داشت. اتفاقاً من بر این باورم که فضا و بستر برای تقابل نظامی و شکلگیری یک جنگ در دوره جو بایدن به مراتب پررنگتر از دوران دونالد ترامپ است.
با این تفاسیر شما معتقدید که مناسبات تهران و واشنگتن در عرصه دیپلماسی پیش خواهد رفت و تقابل نظامی؟
این مسئله تا حد بسیار زیادی به واکنش، سخنان، مواضع و اقدامات جمهوری اسلامی ایران باز می گردد. هر چند که تهران سعی می کند پرونده فعالیت هسته ای و برجام را به طور کلی از نفوذ منطقه ای و توان موشکی خود جدا کند. اما ایالات متحده آمریکا و اروپاییها به هیچ وجه این مسائل را از هم جدا نمی دانند. بنابراین اگر کماکان ایران اقدامات خود در منطقه را پیش بگیرد و شاهد برخی اتفاقات نظیر حمله راکتی به اربیل و منطقه سبز بغداد باشیم بیشک بایدن هم در واکنش نظامی درنگ نخواهد کرد، همانگونه که در سخنرانی خود در تگزاس به این نکته اشاره داشت. البته در این بین برخی موضع گیری ها در خصوص این که ایران میتواند به غنیسازی ۶۰ درصد دست پیدا کند نشان میدهد که علاوه بر نفوذ منطقه و توان موشکی، نقطه گریز هستهای ایران نیز روز به روز در حال کاهش است. از این رو اروپایی ها نیز در کنار ایالات متحده آمریکا سعی دارند پرونده فعالیت هسته ای را به توان موشکی و نفوذ منطقه ای ایران گره بزنند.
نظر شما :