آرزو و واقعیات در سیاست هستهای
توافق ایران و آژانس، نرمش در بزنگاه
دیپلماسی ایرانی: علیرغم موضع مجلس، توافق ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی مورد استقبال محافل سیاسی داخلی و خارجی قرار گرفته و سبب رفع نسبی نگرانی ها در ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی و اقتصادی شده است. بی شک توافق با مدیرکل آژانس نتیجه نرمشی غیراعلامی است که در صورت فراهم شدن زمینه ها نقطه آغاز برای خروج از بن بستی خواهد بود که رهایی از آن عامل ورود قدرتمند ایران به معادلات نه بر اساس رویا بلکه بر مبنای ظرفیت خواهد شد. رویدادی که بسیاری از کشورها را آزرده خاطر خواهد کرد.
در اینکه توان هستهای یک مولفه تعیین کننده قدرت است تردیدی وجود ندارد، لذا هر کس که آرزوی ایران اتمی را نداشته باشد باید در ایرانیت وی شک کرد. اما علیرغم این آرزو، در صحنه عمل واقعیت ها تلخی های عریان خویش را چنان به رخ می کشد که راهی جز تن دادن بدان باقی نمی ماند. آرزوها در عرصه سیاست و کشورداری جایی ندارند و هرکَس و کشوری بدنبال رویا رفته، شکست و ناکامی نتیجه قطعی آن بوده است. همانگونه که جنگ، جنگ تا پیروزی به علت عدم درک مولفههای تاثیرگذار بر روند جنگ، منجر به پذیرش جام زهر شد، سیاست هسته ای کشور نیز با عدم درک واقعیت حاکم بر نظام بینالملل، بعد از تحمیل هزینه های سنگین بر کشور با دستور عمل نرمش قهرمانانه به پذیرش برجام منجر شد.
باید اذهان کرد که خدشه وارد شدن و یا شکست برجام بیش از آنکه حاصل موشک پرانی ها و یا خروج ترامپ از آن باشد، حاصل برداشت متفاوت دو عنصر اصلی آن، ایران و امریکا، نسبت به برجام بود. از منظر تهران برجام یک پروژه بود، در حالی که واشنگتن به آن به عنوان آغاز یک روند می نگریست. با روی کار آمدن دونالد ترامپ، وی از آن خارج شد اما ما ماندیم تا کشور از خطرات بالاتر مصون بماند.
پس از خروج ترامپ از کاخ سفید و آمدن بایدن با وجود این که بازگشت آمریکا به برجام در دستور کار قرار گرفته اما اختلاف بینش نسبت به برجام همچنان مهمترین گره کور برجام است. واشنگتن همچنان برجام را آغاز یک پروسه می بیند و ما همچنان به آن به عنوان یک پروژه نظر داریم.
با وجود تجربه های تلخ دیروز، امروز نیز ما همچنان درک درستی از ظرفیت های خویش و تاثیرات نهایی قدرت مسلط آمریکا بر معادلات نداریم و در بن بستی گرفتار شده ایم که راه پیش و پس را بر ما بسته است. با این وجود اگر جنگ ها میدان سنجش توان نظامیان است، بحران ها و بن بست ها در صحنه سیاست، محل آزمون میزان قدرت بازی سیاستمداران است. توافق ایران و آژانس بینالمللی انرژی نشان می دهد راه دیپلماسی در جهت مدیریت حل بحران با مدنظر قرار دادن منافع ملی گشوده شده و در رویکردی برد – برد با توجه به ظرفیت طرفین، با فراز و نشیب هایی به پیش خواهد رفت.
نکته آن که در ارتباط با موضوع برجام و رویکردهای هستهای اخیر، پس از اظهارات وزیر اطلاعات در ارتباط با تحت فشار قرار گرفتن ایران و امکان تغییر ریل در سیاست هستهای، برخی محافل با تعبیر "یا رومی رومی یا زنگی زنگی" از این تغییر ریل استقبال کردند. این در حالی است که سرنوشت ملت و سرزمین تاریخی ایران را نمی توان با این نگاه عامیانه به به ریسکی دچار کرد که با حیات و ممات کشور بازی کند.
ایران هستهای برای هیچ کشوری اعم از قدرت های منطقه ای و فرامنطقهای قابل قبول نبوده و گام نهادن بر این مسیر مقدمه چینی برای نابودی کشور است.
به یقین اگر سیاست های کلان ایران در روابط بینالملل و منطقه ای به واقعیت های معادلات قدرت تن داده و به جای اتخاذ سیاست های سلبی وارد فاز ایجابی و تعاملی می شد، امروز نه توان موشکی و نه سیاست منطقه ای ایران در کنار برجام، بدین شکل در دستور کار مذاکرات نبود. بدانیم اصرار بر راه رفته و عدم تغییر سیاست های گذشته ایران سبب خواهد شد فردا حقوق بشر و... دستور کار قدرت هایی شود که توانستند برجامی را مدیریت کنند که ما بیش از آنان امروز به دنبال احیای آن هستیم.
فارغ از تاثیرگذاری دشمنان ایران در پدیده ایران هراسی در نظام بینالملل، بخش مهمی از ایران هراسی حاصل رفتار ما بوده است.
کسانی که نگاه مثبت به آزمایش هسته ای دارند بدانند که در این مسیر مشکل فتوا نیست، زیرا فتوا قابل تغییر و تفسیر است. مهمترین چالش، ظهور ایران هسته ای، تغییر سطح منازعه به ابعادی جهانی و منطقه ای است. توان هستهای یک قابلیت استراتژیک است که تاثیرات تعیین کننده ژئوپلتیک دارد و رسیدن ایران به این توان نه تنها برای غرب و منطقه بلکه برای روسیه و چین هم قابل قبول نخواهد بود.
قیاس نکنید در شاخصه های مختلف ما نه پاکستان نه کره شمالی هستیم.
تنهایی استراتژیک ایران اگرچه با تغییر رویکردها می توانست فرصت ساز باشد اما امروز یک تهدید است و در شرایط دشواری که ایران قرار دارد بدانیم که آزمایش هستهای بیش از تضمین امنیت ما، مخل امنیت و جدیترین عامل خطر برای ایرانی خواهد بود که قرن هاست بر جا ایستاده است. عقلانیت زمامداری حکم می کند کاری نکنیم که بهانه های لازم برای رسیدن به گزینه های آخر پیش روی جهانیان در قبال ایران فراهم شود.
در حال حاضر تحریم ها مولفه های قدرت داخلی و خارجی ایران را به چالش جدی کشیده و هر کس که دغدغه ایران را دارد باید با گام نهادن در مسیر عقلانینت، به جای تلاش برای تغییر فتوا در مورد بمب اتمی، تلاش کند زمینه ساز تغییر سیاست های کلان کشور در جهت تن دادن به واقعیت های حاکم بر جهان شود. با درک شرایط خود در نظام بینالملل و منطقه آخرین رمق های کشور را با تکرار اشتباهات نگرفته و هوشیار باشیم که گرگ های پیرامونی در انتظار فرصتند و ما باید میراث داران امینی برای ایران باشیم.
نظر شما :