برجام و فراتر از برجام
با توافق یا بی توافق، باید به لحاظ اقتصادی قوی شویم
مجید خورشیدی، کارشناس روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: شیوه جان گیری دوباره برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) محل نظرات گوناگون است؛ این که این توافق با کدام مکانیسم احیا شود و گام اول چیست و توسط کدام یک از طرفین باید برداشته شود؟ اما فراتر از کیفیت، چابک سازی برجام برای کشورمان آن چیزی است که پس از برجام در صحنه کشور جاری و ساری خواهد شد.
توافق میان جمهوری اسلامی ایران و شش کشور که در ادامه با بدعهدی و کژرفتاری ایالات متحده به پنج کشور تبدیل شدند، برای پایان دادن به تضییعاتی بود که به واسطه تحریم های مربوط به برنامه هسته ای بر کشور وارد شده بود. از آفاتی که در همان روزهای نخستین طلوع برجام از سوی برخی صاحب نظران عنوان می شد، این معنا بود که در اذهان چنین باوری پدید آید که چرخ اقتصاد ما به سامان و قاعده بوده و تنها تحریم های هسته ای حرکتش را کند یا آهسته کرده است و با وقوع توافق و امضای برجام همه گیر و گرفت ها رفع و اقتصاد چابک و پویا می شود. این در حالی بود که اقتصاد ایران برای سال ها از تک محصولی بودن و وابستگی به ارز حاصل از خام فروشی در کنار تورم و بیکاری رنج می برد و در بازه هایی بسته به وفور درآمدهای نفتی و نحوه بازتوزیع آن در جامعه گشایش یا تنگی بیشتری را متحمل می شد. اما قفل تحریم های هسته ای تنها همان روند پیشین اقتصاد متورم و نفتی کشور را دچار مشکل و رکود می کرد و توافق و گشایش تنها برای بازگشت به شرایط قبل بود و نوعی صیانت از امر "ممکن" و نه امر "مطلوب". حال با دفع بدسگالی دونالد ترامپ و ایجاد امکانی برای احیاء برنامه جامع اقدام مشترک فارغ از مصالح کشور و نحوه بازگشت که یقینا از سوی بزرگان و تصمیم سازان کشور ملحوظ و با دقت وسختگیری اجرا خواهد شد تا میوه برجام و صبر استراتژیک سه ساله یکجا در سبد مردم قرار بگیرد، باید اقداماتی متناسب برای قدرتمندسازی بیشتر کشور و باز در دام این مهلکه ها نیفتادن، طراحی و اجرا شود. به اختصار می توان موارد ذیل را در تکمیل نگاشته های فوق یادآوری کرد:
1- نفحات نفت: در بیان دیپلمات های ارشد جمهوری اسلامی ایران یک مفهوم مشترک و پرشدت به عنوان رکن اساسی لغو تحریم ها برای بازگشت ایالات متحده به برجام و احیای این توافق عنوان می شود و آن امکان فروش نفت ایران و بازگشت ارز آن به کشور است. این نکته دقیق و بجا بیان گشته، چرا که اهمیت فروش نفت و ارز حاصل از آن بر شئونات اداره کشور و معیشت مردم عیان تر از نیاز به هرگونه توضیح است. امکان فروش نفت ایران در مقیاس حداقل یک و نیم میلیون بشکه در روز می تواند تکانه مهمی در اقتصاد و معیشت مردم باشد و قطار سریع السیر قیمت ها که از شگفتی و بی اطمینانی گاه بصورت غیرواقعی راه تصاعد در پیش گرفته بودند را به مسیر نزولی و لااقل حقیقی و تابعی از واقعیت اقتصادی بازگرداند. این شهد کوتاه مدت اما نباید با برقراری و یا وفور درآمدهای نفتی، کشور را به وادی بی انضباطی مالی و هدر دادن منابع به مثابه ی یک ثروتمند بر خوان بی پایان نشانیده، بکشاند. تجربه ی این سال ها نشان داده که محاجه با دشمن و بدسگالی های رقبا پایانی ندارد و در منطق انقلاب اسلامی هم کنار آمدن با سلطه گر و هضم شدن در نظم جهانی به سردمداری ایالات متحده، جا و امکانی برای بروز نمی یابد. پس باید در انتظار شدت گرفتن و بی پرده شدن فشار و دشمنی در ادوار دیگر هم بود. چنین نقشه راهی، صیانت از منابع و پرهیز از گشاده دستی و اسراف در عایدی را به جد طلب می کند. باید درآمدهای ارزی تنها برای مصارف ضروری و سرمایه گذاری های امن و بلند مدت بکار رود تا در گردنه های سخت بتوان با جراحت کمتری کشور را به جاده امن و سلامت بازگردانید.
2- حرکت به سمت تنوع اقتصادی: قدرتمند شدن کشور از مفاهیمی است که مورد نظر و اتفاق تمام بزرگان و تصمیم سازان است. بی تردید اقتصاد و تولید ثروت از یگانه ترین مسیرهای ایجاد قدرت و شان تصمیم سازی و استقلال برای هر سرزمین است. شاهد آن که جمهوری خلق چین با اقتصاد قدرتمند و متنوع خود قابل نادیده انگاشتن از هیچ تصمیم سازی بزرگی در گیتی نیست و تحمیل اراده به پکن دیگر به رویا می ماند. در جریان تحریم های سنگین نفتی در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ به نیکویی عیان شد که دشمن، گلوگاه اقتصاد تک محصولی ایران را دریافته و راهزان وار با ایستادن بر گردنه، گلوگاه را بسته است. فرصت احیای برنامه جامع اقدام مشترک می تواند خونی تازه به اقتصاد ایران تزریق کند و حتی منابع لازم برای ترمیم مقطعی را در اختیار قرار دهد تا به سمت یک اقتصاد متنوع و پیوسته با متحدانمان حرکت کنیم. قرارداد بیست و پنج ساله ی ایران و چین اگر به مرحله عمل برسد، خود گامی مهم در پیوستگی اقتصادی با یک قدرت مهم اقتصادی است و می تواند علاوه بر آورده ی اقتصادی امکان تحریم و به صفررسانیدن صادرات نفت ما در آینده را کاهش دهد. توسعه گردشگری حلال با قراردادهای طولانی مدت میان جمهوری اسلامی ایران و متحدان منطقه ای و بین المللی از دیگر ابزارهای متنوع سازی اقتصاد است که می تواند توسط دستگاه سیاست خارجی و متولیان حوزه ی فرهنگ و گردشگری در چند حوزه مثل جمهوری خلق چین و روسیه در کنار کشورهای مسلمان و هم فرهنگ دنبال شود.
3- سبک زندگی: برای کشوری که چهل و اندی سال است در معرض انواع فشارهای ناجوانمردانه و تحریم های ظالمانه قرار دارد سبک زندگی مصرفی و تن دادن به اقتصاد اسراف و "گشاده خرجی" یقینا نمی تواند متناسب و مناسبِ پیمودن این مسیر باشد. به سبب وفور درآمدهای نفتی در دوره هایی ماشین تبلیغ سبک زندگی مصرفی به تمامی به راه می افتد و حتی رسانه های رسمی هم در تبلیغ و گسترده کردن دامنه آن دخیل می شوند. باید اول از خود دستگاه های رسمی در استفاده حداکثری از منابع و جلوگیری از هدر رفت، پیشگام باشند و به سمت مواردی چون تغییر ذائقه عمومی از کالای وارداتی به سمت تولید داخل (هر چقدر که مطلوبیت واردات را نداشته باشد اما در حکم ممکنی است که همیشه وجود دارد و شاهد مثالی است بر شعر"بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست". باید تعارف را به کناری نهاد و عیان گفت که احیای برجام به معنای سرازیر و سرریز ارز حاصل از خام فروشی به کشور برای هزینه های مصرفانه و غیرلازم نیست و سبک زندگی که ما انتخاب کرده ایم باید متناسب با آرمان و انتخابمان در عرصه جهانی و حقیقت اقتصادی و باور دینی ما باشد تا باز در بزنگاه های بیداد دشمن درمانده قطعه و قیمت خودروی خارجی و نهاده تولید فلان محصول نشویم و اعصاب ملت و عرض کشور مخدوش نشود.
نظر شما :