تکرار نقش پلیس بد برای فرانسه در دوران جو بایدن
آزمایش ماهواره بر ارتباطی به تحولات دیپلماتیک ندارد
دیپلماسی ایرانی - بعد از مواضع دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا اکنون تردیدها در خصوص بازگشت واشنگتن به برجام و تحریم ها، آن هم در یک بازه زمانی کوتاه تا قبل از پایان عمر دولت حسن روحانی بیشتر شده است. ضمن اینکه بسیاری معتقدند علاوه بر توافق هستهای، پیش شرط هایی در خصوص مسئله توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران هم در دستور کار دولت جو بایدن قرار گرفته است که می تواند روند کنونی را پیچیده تر از دوران دونالد ترامپ کند. حال باید پرسید که آیا برجام به بن بسته کامل رسیده است؟ آیا اساساً دولت جو بایدن با سطح از انتظارات خود تمایلی برای حل و فصل مشکلات و چالشهای کنونی دیپلماتیک با ایران دارد؟ در چنین شرایطی که سطح اختلافات و انتظارات تهران و واشنگتن از همدیگر بسیار زیاد است می توان به حل و فصل اختلافات اندیشید؟ پاسخ به این سوالات، محور گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با عبدالرضا فرجی راد، سفیر سابق ایران در مجارستان و نروژ و استاد مسائل ژئوپلیتیک است که در ادامه میخوانید:
برخلاف تحلیل های شما در گفت وگوهای پیشین با دیپلماسی ایرانی آن چه که در صحنه عمل روی داده است به نظر بازی جدید دولت جو بایدن در قبال توافق هستهای است، کما اینکه در این راستا آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا در اولین نشست خبری خود پیرامون همین اولویت برجامی اظهار کرد که موضع بایدن بسیار شفاف است. اگر ایران به تعهدات خود ذیل توافقنامه هستهای عمل کند، آمریکا نیز برمیگردد. اگر ایران به برجام برگردد و پایبند باشد، ما یک تیم تخصصی برای گفتوگو درباره بازگشت به این توافق تشکیل میدهیم. آن زمان همراه با متحدان خود از برجام به عنوان سکویی برای حل موضوعات دیگر استفاده خواهیم کرد. اما تا آن زمان فاصله زیادی وجود دارد؛ ضمن این که بلینکن با تکرار همین ادعاها در مصاحبه دوشنبه با ان بی سی عنوان داشت که آمریکا مایل است به تعهد به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ بازگردد، اگر ایران هم همین کار را بکند و سپس با متحدان و شرکای خود بر روی دستیابی به توافقی «طولانیتر و محکمتر» که شامل مسائل دیگر که یقینا منظور همان توان موشکی و نفوذ منطقه ای است، میشود، همکاری کند. ارزیابی شما در این خصوص چیست، آیا کماکان معتقدید بایدن و تیم سیاست خارجی او خواهان بازگشت به برجام و لغو تحریم ها هستند؟
من کماکان معتقدم که با روی کار آمدن جو بایدن و مهره هایی که او برای تیم سیاست خارجی و امنیتی خود چیده است فضا برای بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم ها مساعد است. اگرچه پیرو نکات شما اظهارنظرهای مقامات دولت جو بایدن این را نشان نمیدهد. اما باید گفت که این سخنان که در نشست های خبری و مصاحبه ها عنوان می شود آن چیزی نیست که به عنوان برنامه آمریکا در خصوص برجام در صحنه عمل پی گرفته خواهد شد. به این معنا که با این حرف ها، آمریکایی ها سعی می کنند حداکثر خواسته ها و انتظارات خود را در دیپلماسی عمومی و از طریق رسانه ها و شبکههای اجتماعی به طرفهای خود به خصوص جمهوری اسلامی ایران مخابره کننده تا با آماده شدن فضا برای مذاکره به حداقل آنها دست پیدا کنند. بنابراین اینکه آمریکا خواهان آن است که ایران اول به کاهش تعهدات برجامی خود خاتمه دهد و بعد از راستی آزمایی و انجام مذاکره با دیگر طرفهای برجامی، تصمیم خواهد گرفت به برجام بازگردد و لغو تحریمها را در دستور کار قرار دهد، چیزی است که در سطح رسانهها به عنوان سقف خواسته آمریکا مطرح است، اما در عمل به نظر می رسد که با مذاکره، هم حداقل خواستههای واشنگتن محقق خواهد شد و هم مطالبات ایران به ویژه لغو تحریم ها به نتیجه خواهد رسید.
اما به نظر می رسد که تهران پیرو آن چه که در مواضع اعضای دولت مطرح شده تمایلی به رایزنی در خصوص برجام به عنوان توافقی که پیشتر بر روی آن مذاکره شده است، ندارد. کما این که محمد جواد ظریف در مقام سکان دار دستگاه سیاست خارجی به صراحت این مسئله را مطرح کرد؟
اکنون شرایط دیپلماتیک میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران به یک نقطه پیچیده و بغرنج رسیده است. به هر حال عملکرد دولت ترامپ در ۴ سال گذشته سبب شده است که طرفین به یک گسل بسیار جدی برسند. برای پر کردن این گسل باید مذاکرات صورت گیرد تا هم ایالات متحده آمریکا و هم جمهوری اسلامی ایران به درک واقع بینانه ای از خواسته های همدیگر برسند. نمیتوان با مواضع رسانهای این مسئله را به نتیجه رساند. علی الخصوص که اکنون سقف انتظارات طرفین از همدیگر بسیار زیاد است. از یک طرف جمهوری اسلامی ایران خواهان آن است که آمریکا در گام اول به برجام برگردد و تمام تحریمها را لغو کند، اما در مقابل آمریکایی ها هم معتقدند که جمهوری اسلامی ایران در گام اول باید تمام اقدامات کاهش تعهدات هسته ای به ویژه غنی سازی ۲۰ درصد را ملغی کند و آن زمان است که بستر برای مذاکره، بازگشت آمریکا به برجام، لغو تحریم ها و نیز مطالبات موشکی و منطقهای مطرح خواهد شد. با این سطح از اختلاف نظر قطعا نمیتوان ذیل مواضع رسانهای دیپلماتیک موفق به حل و فصل چالش ها شد. هم ایالات متحده آمریکا باید از فرصت دولت حسن روحانی کمال استفاده را ببرد و هم تهران نیز باید از انعطاف دیپلماتیک به وجود آمده در سایه روی کار آمدن دولت جو بایدن به نحو احسن استفاده کند.
آیا گفته های شما موید مکانیسم مدنظر آقای ظریف در گفت وگو با شبکه سی ان ان است که ذیل آن عنوان داشت: میتوان مکانیسمی را برای هماهنگسازی و همزمان کردن اقدامات واشنگتن و تهران جهت اجرای کامل تعهدات برجامی به کار گرفت؟
همانگونه که قبلا اشاره کردم سطح اختلافات و انتظارات آمریکا و ایران از همدیگر سبب شده است که یک گسل دیپلماتیک بین طرفین در احیای برجام شکل بگیرد. به هر حال در نتیجه تحولاتی که در طی چهار سال گذشته روی داده است اکنون سطح تنش ها به شدت افزایش پیدا کرده است و هر کدام خواهان آن است که طرف مقابل گام اول را برای اعتمادسازی بردارد. در چنین شرایطی انجام همزمان انتظارات و تعهدات و عمل به خواسته های طرف مقابل به صورت موازی می تواند یک راه حل منطقی و عملیاتی باشد. ولی به دلیل پیچیدگی و نیز سطح بالای اختلافات قطعاً برای هماهنگی بیشتر به منظور اجرایی کردن این اقدامات همزمان باید مذاکراتی صورت بگیرد تا به توافقاتی در این خصوص دست پیدا کنند. واقعیت این است که ما نباید از مذاکره بترسیم و آن را خط قرمز بدانیم. چون اصل و اولویت برای ما منافع ملی است. قطعاً ابزارهای مختلفی وجود دارد که می توان برای رسیدن به اهداف منافع ملی از آنها استفاده کرد که یکی از بهترین ابزارها، اهرم مذاکره و دیپلماسی است. هر جا و هر زمان که بتوان از این ابزار به نحو احسن استفاده کرد تا منافع ملی محقق شود باید از آن کمال بهره برداری را به عمل آورد. شاید برجام با برخی کاستیها و نقایص همراه باشد، اما قطعاً در زمان خود بهترین توافق بوده است که توانست منافع ملی را برای کشور به همراه داشته باشد. اکنون هم با همان تجربه دیپلماتیک برجامی میتوان مذاکرات مجدد را در دستور کار قرار داد و کشور را از شرایط تلخ کنونی اقتصادی و معیشتی با لغو تحریم ها نجات داد. نباید تابوی مذاکره با آمریکا یا هر کشور دیگری سبب شود ما از منافع ملی دست بکشیم. البته این گفته ها به معنی آن نیست که مذاکره به هر قیمتی و با هر شرایطی. به هر حال جمهوری اسلامی ایران هم برگهای برنده خود را دارد، از گام های کاهش تعهدات برجامی که دولت سال گذشته در پنج گام آن را پی گرفت تا مصوبه مجلس که ذیل آن غنیسازی ۲۰ درصد و نصب سانتریفیوژهای نسل جدید در نطنز محقق شده است. بنابراین ایران هم چندان دست بسته و پای میز مذاکره حاضر نخواهد شد. با همین ابزارهای فشار در پای میز مذاکره با آمریکا می توانیم به تحقق منافع ملی کمک کنیم. واقعیت این است که هم در مواضع مقامات دولت بایدن و هم در سخنان دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران آنچه که عیان است این است که طرفین به دنبال حفظ و احیای برجام هستند. این مسئله فی نفسه می تواند به نزدیک کردن مواضع تهران و واشنگتن کمک کند.
با این حال به نظر می رسد که اکنون آن چیزی که فقدان آن بیش از هر زمان دیگری احساس می شود مسئله «اعتماد» است. همان گونه که شما اشاره کردید اکنون ایران و آمریکا خواهان آن هستند که طرف مقابل گام اول را بردارد و به نظر نمیرسد که مکانیسم مدنظر محمدجواد ظریف برای اقدام همزمان از سوی تهران و واشنگتن هم به دلیل نبود این اعتماد به نتیجه برسد. به خصوص آنکه ایران ضمن مذاکره ناپذیر بودن برجام، هر گونه گفت وگو در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقه ای را خط قرمز خود تلقی می کند. در صورتی که به نظر میرسد که ایالات متحده آمریکا به شدت خواهان مذاکره در این خصوص است و طرف های اروپایی به خصوص فرانسه هم به صراحت از محدود کردن توان موشکی و اضافه شدن کشور عربستان به مذاکرات سخن گفته است. آیا در این شرایط میتوان به نتیجه بخش بودن مذاکره امیدوار بود؟
برخلاف گفته های شما که تا اندازه ای هم درست است من کماکان به آینده امیدوارم. اکنون اعضای تیم سیاست خارجی و امنیتی دولت بایدن مذاکرات اولیه خود را با طرف های برجامی انجام داده اند. تازه کمتر از یک هفته است که رابرت مالی به عنوان مسئول پرونده ایران آغاز به کار کرده است. نباید انتظار داشت که این میزان از اختلافات، چالش ها و تنش هایی که در دوره دولت ترامپ تا مرز جنگ نظامی پیش رفت در یک بازه زمانی کوتاه حل و فصل شود. همانگونه که شما اشاره کردید اکنون اعتماد بین طرفین وجود ندارد. خواسته ها، انتظارات و مطالبات از همدیگر بسیار بالاست. از طرف دیگر اکنون علاوه بر مسئله برجام و فعالیتهای هستهای، مسئله توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران هم میتواند در پیچیده تر کردن شرایط به شدت موثر باشد. اما تمام این مسائل به معنای لاینحل بودن آنها نیست. به همین دلیل است که من معتقدم باید مذاکراتی برای درک بهتر طرفین از خواسته ها، انتظارات و مطالبات همدیگر شکل گیرد تا بتوان به یک مکانیسم دقیق و عملیاتی برای برون رفت از این وضعیت دست پیدا کرد. باز هم تاکید میکنم با مصاحبه و مواضع رسانه ای نمیتوان به نتیجه مطلوب در احیای برجام دست پیدا کرد. تمام این مسائل باید در پای میز مذاکره حل و فصل شود. خصوصاً اینکه دولت بایدن با انبوهی از چالش ها و مشکلات اقتصادی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی و حتی بهداشتی در داخل آمریکا مواجه است و دولت مستقر در کاخ سفید اولویت خود را به حل و فصل این مسائل داده است. در سایه تمام این نکات نباید انتظار داشت در یک زمان کوتاه به نتیجه برسیم.
قدری روی مواضع دیپلماتیک اروپایی ها به خصوص فرانسه تمرکز کنیم. به نظر می رسد که به پاریس و شخص مکرون بازی متفاوتی از دوران دونالد ترامپ در قبال برجام و پرونده هسته ای ایران پی گرفته است. چرا که رئیس جمهور فرانسه در دولت ترامپ به دنبال تعدیل تنش های تهران – واشنگتن و حفظ برجام با تلاش برای ایجاد یک کانال مالی بود که نهایتاً با مخالفت ترامپ به شکست انجامید، اما اکنون فرانسوی ها با روی کار آمدن دولت جو بایدن به شدت خواهان محدودیت های بیشتر هسته ای، اضافه شدن توان موشکی و نفوذ منطقه ایران بهعنوان سرفصلهای مذاکرات جدید و نیز حضور کشورهای حاشیه خلیج فارس به خصوص عربستان در این مذاکرات هستند. حتی قرار است که رئیسجمهور فرانسه اواسط فوریه به عربستان سفری داشته باشد. محور مذاکرات مکرون با مقامات عربستانی در این سفر، ایران خواهد بود. حال سوال اینجاست که چرا پاریس در دوره جو بایدن عملکرد به شدت متفاوتی از دوران دونالد ترامپ در قبال ایران پی گرفته است. چون ما شاهد تغییر دولت در فرانسه هم نبودیم؟
دلیل آن کاملاً واضح است. چون در زمان دولت دونالد ترامپ تنش ایران و ایالات متحده آمریکا به اوج رسیده بود و واشنگتن نقش پلیس بد را داشت، اروپایی ها و به خصوص فرانسه سعی کردند به تعدیل تنشها و حفظ برجام کمک کنند. بنابراین امانوئل مکرون سعی کرد در دوران دونالد ترامپ نقش پلیس خوب را بازی کند و تلاش های جدی هم برای حفظ توافق هستهای در دستور کار قرار داد هر چند که نهایتاً نتیجه مطلوب عملی برای ایران در پی نداشت، اما به هر حال حفظ توافق هستهای به دلیل چالشهای امنیتی ناشی از لغو برجام از اولویت های اروپایی ها بود. از این رو در دوران دونالد ترامپ پاریس بیشترین تلاش دیپلماتیک را برای حفظ توافق هستهای در دستور کار قرار داد. اکنون که دولت جو بایدن روی کار آمده و واشنگتن به سمت انعطاف دیپلماتیک و بدل شدن به پلیس خوب در قبال برجام و جمهوری اسلامی ایران در حال گذار است، به نظر میرسد که فرانسه سعی می کند با تقسیم وظایف نقش پلیس بد را بازی کند.
چرا فرانسه؟
چون پاریس در دوران مذاکرات برجامی هم همین نقش پلیس بد را ایفا کرده بود. بنابراین فرانسوی ها اکنون بیش از هر کشور دیگری ظرفیت و پتانسیل تکرار این نقش را دارند. لذا مسئله اضافه کردن توان موشکی و دفاعی جمهوری اسلامی و نفوذ منطقهای ایران در خاورمیانه و همچنین حضور عربستان در مذاکرات احتمالی از سوی فرانسوی ها مطرح شده است تا از این طریق ضمن ایفا کردن نقش پلیس بد، وزن دیپلماتیک خود را حفظ کنند. یعنی عربستان و اسرائیل با نگرانی که در قبال رویکرد دیپلماتیک جو بایدن دارند، سعی می کنند از طریق دیگر طرفهای برجامی به خصوص فرانسه مواضع، انتظارات و اهداف خود را محقق کنند. پاریس هم در مقابل از این شرایط بهترین بهره برداری را در جهت حفظ توان دیپلماتیک خود خواهد برد. یعنی فرانسه سعی می کند با مطرح کردن حضور عربستان در مذاکرات و نفوذ منطقهای ایران به عنوان پیش شرط لغو تحریم ها، حمایت ریاض را از خود داشته باشد و از طرف دیگر با مطرح کردن مسئله توان موشکی به عنوان دیگر پیش شرط لغو تحریم ها که مطلوب نگاه اسرائیل است، حمایت تل آویو را کسب کند به ویژه که دولت جو بایدن تمایلی به افزایش توان دیپلماتیک دیگر طرفهای برجامی مانند فرانسه ندارد. بنابراین فرانسوی ها با تغییر رویکرد خود در دوره جو بایدن سعی می کنند یک باجگیری را از همه طرف ها داشته باشند. از یک طرف با ایجاد نگرانی بیشتر برای ریاض در خصوص تغییر رویکرد دولت جو بایدن به خصوص در مسئله یمن می خواهد اینگونه القا کند که پاریس تنها حامی سعودی ها است تا منافع سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی خود را در کشورهای حاشیه خلیج فارس پی بگیرد. از طرف دیگر فرانسه با مطرح کردن این مسائل و پیش شرط های موشکی و منطقه ای و حضور عربستان در مذاکرات، منافع تجاری خود را در دوران احیای برجام از ایران کسب کند. افزود بر اینها مسئله افزایش توان دیپلماتیک هم مطلوب نگاه مکرون است به خصوص که وی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد.
به توان موشکی ایران اشاره شد. دوشنبه هفته جاری شاهد پرتاب تحقیقاتی ماهواره بر سه مر حله ای ترکیبی ذوالجناح، آن هم با دستیابی به فنآوری قدرتمند ترین موتور سوخت جامد در کشور بودیم که برای نخستین بار در حوزه فضایی صورت گرفت؛ اقدامی قطعا میتواند یکی از حساسیت های جدی اروپاییها متحده آمریکا در حوزه توان موشکی جمهوری اسلامی باشد. آیا تهران با آزمایش این ماهواره بر در شرایط کنونی به دنبال افزایش برگ برنده خود و دادن پالس هشدار بوده است؟ آیا میتوان بین آزمایش این ماهواره بر و تحولات دیپلماتیک برجامی ارتباطی برقرار کرد؟
خیر به نظر من دیدگاه بدبینانه شما در خصوص وجود ارتباط بین آزمایش این ماهواره بر و تحولات دیپلماتیک برجامی نزدیک به واقعیت نیست.
ولی همزمانی آن قدی معنادار است، شما اینگونه تصور نمی کنید؟
نمی توان به صرف همزمانی آزمایش این ماهواره بر با تحولات دیپلماتیک برجامی این تلقی را داشت که تهران سعی کرده است با آزمایشی ماهواره بر یک پالس و هشداری به اروپاییها و ایالات متحده آمریکا داده باشد و یا به دنبال افزایش برگ برنده و توان چانهزنی دیپلماتیک خود بوده است. کما اینکه در زمان مذاکرات برجامی هم مشابه همین آزمایشها انجام شد. بنابراین ایران با این دست اقدامات سعی می کند به صراحت عنوان کند که مسئله موشکی در مذاکرات برجام جایی ندارد، بلکه یک مسئله کاملا دفاعی و حتی در حوزه صنعت هوافضای کشور است و تهدیدی برای منطقه به شمار نمی رود. قطعاً مهمترین ابزار دفاعی کشور در برابر هرگونه تهدید همین توان موشکی است. بنابراین اصل مذاکره ناپذیر بودن توان موشکی و دفاعی ایران به قوت خود باقی است. به خصوص که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در طول دوران دونالد ترامپ اقدام به خرید تسلیحات پیشرفته از آمریکاییها، اروپایی ها و دیگر کشورها کرده اند. ضمن اینکه اخیراً مواضع و لحن مقامات رژیم صهیونیستی نسبت به ایران تغییر پیدا کرده است و مرتب از حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران سخن میگویند. بنابراین آزمایش موشکی، پرتاب ماهواره بر، انجام رزمایش و مسائلی از این دست امری بسیار طبیعی است تا قدرت دفاعی ایران برای پاسخگویی به هر گونه زیاده خواهی، تجاوز و تهدید نشان داده شود. لذا این مسائل ربطی به تحولات دیپلماتیک برجامی ندارد.
نظر شما :