لزوم درک واقعیت های جاری
آیا مناقشه قره باغ پایان یافته است؟
نویسنده: قهرمان نورانی درآباد، کارشناس ارشد مسائل اوراسیا
دیپلماسی ایرانی: جنگ دوم قره باغ پس از 44 روز با پیروزی ارتش آذربایجان و امضای توافقنامه سه جانبه آتش بس توسط رهبران روسیه، آذربایجان و ارمنستان در روز بیستم آبان ماه به پایان رسید. در پی این اقدام آشتی جویانه نیروهای حافظ صلح روسیه برای نظارت بر اجرای دقیق روند آتش بس از جمله تخلیه نیروهای ارتش ارمنستان از سه ناحیه اشغالی باقیمانده و مبادله اسرای جنگی در خطوط تماس نیروهای متخاصم در قره باغ و نیز کریدور لاچین مستقر شدند. اما آیا دستیابی به چنین توافقی به معنی حل دائمی مناقشه است و مسکو توانسته است نقطه پایانی بر این مناقشه فاجعه بار بگذارد یا برخلاف خوش بینی های موجود، خطر شعله ور شدن مجدد جنگ در آینده وجود دارد؟
محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری ایران سوم دی ماه در دیدار با شاهین مصطفی اف، معاون نخست وزیر جمهوری آذربایجان در تهران با ابراز خرسندی از پایان یافتن منازعه نظامی میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان گفته که جمهوری اسلامی ایران برای کمک به حل دائمی و قطعی مناقشه میان دو کشور همسایه آماده است. از نظر ایران اختلافات میان کشورها به ویژه همسایگان باید از طریق مذاکره حل و فصل شود و جنگ به هیچ وجه نمی تواند جایگزین راه حل های سیاسی باشد. این اظهارات احتمالاً به واقعیت های میدانی پس از جنگ اشاره دارد که به رغم پایان یافتن درگیری های خونین و عقب نشینی ارتش ارمنستان از اراضی اشغالی حداقل دو سوم "استان خودمختار قره باغ کوهستانی" هنوز تحت حاکمیت جمهوری آذربایجان نیست و آینده حقوقی آن در هاله ای از ابهام قرار دارد.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه به عنوان بازیگر اصلی در روند صلح قره باغ هم در کنفرانس مطبوعاتی سالانه خود که در تاریخ هفتم دی ماه در مسکو برگزار شد بر این امر صحه گذاشت و در سخنانی دوپهلو تصریح کرد که با وجود آنکه قره باغ کوهستانی را متعلق به آذربایجان می داند اما وضعیت نهایی آن حل نشده است.
تصور غالب بر این است که پایان جنگ قره باغ را نمی توان به منزله پایان مناقشه قره باغ تلقی کرد و رهبران آذربایجان و ارمنستان مجبور هستند برای حل دائمی مناقشه چاره ای بیاندیشند. در غیر این صورت اختلافات دیرینه آذربایجان و ارامنه بر سر قره باغ کوهستانی به دور تسلسل باطل جنگ در منطقه منتهی خواهد شد و خسارات دیگری پدید خواهد آورد.
جالب اینکه الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان پس از فروکش کردن شادمانی روزهای نخست امضای توافقنامه ترک مخاصمه چنین احتمالی را دور از ذهن ندانسته است. او روز چهارم دی ماه در جریان بازدید از منطقه جنگزده زنگیلان گفت: "هیچ کس نمی تواند تضمین دهد که فاشیسم ارمنی پس از چند سال دوباره سربرنخواهد آورد." این سخنان علی اف به نوعی حکایت از نگرانی دولت متبوع او از تحولات آینده دارد.
درست است که بازگردانده شدن هفت ناحیه اشغالی و قره باغ کوهستانی حق مسلم و قانونی آذربایجان بود و در اسناد بین المللی هم در این زمینه جای هیچ گونه بحثی وجود ندارد اما ذهنیت ارامنه را در پذیرش چنین حقوقی نمی توان به آسانی تغییر داد، و اقدام دولت پاشینیان در امضای توافقنامه ترک مخاصمه هنوز بخش اعظم جامعه ارمنستان و دیاسپورای ارمنی مقیم اروپا و آمریکا را قانع نکرده است. لذا احزاب مخالف دولت پاشینیان را به خیانت متهم می کنند و توافقنامه امضاء شده را سند کاپیتولاسیون و تسلیم قلمداد می کنند. درست با همین تصور آنها از همان لحظه امضای توافقنامه به مخالفت برخاستند و بر استعفای نخست وزیر پافشاری کردند، حتی هفده حزب مخالف دولت برای ارمنستان نخست وزیر دوران گذر انتخاب کردند. مخالفان دولت پاشینیان در فضای هیجانی و متلاطم فعلی امیدوارند پس از دو سال از سپری شدن انقلاب مخملی از طریق متهم کردن نخست وزیر پاشینیان به امضای "توافقنامه ننگین قره باغ" قدرت را دوباره به دست گیرند و مردم ارمنی را با خود همراه سازند. درحالی که پیروزی ملی گرایان و برکناری پاشینیان از قدرت بعید است امیدها و آرزوی ارامنه را برآورده کند و یا اختلالی در اجرای توافقنامه بوجود آورد. آنها فراموش کرده اند که امتناع از روند صلح تنها به موج جدید خشونت در منطقه دامن خواهد زد که نتیجه آن بر باد رفتن بیشتر سرمایه ملی و انسانی کشور خواهد بود و انزوای بین المللی آن را تشدید خواهد کرد. گمان می رود که در صورت قدرت یافتن احزاب رادیکال در ارمنستان تجربه 26 سال گذشته آذربایجان پیش روی مقامات قرار خواهد گرفت تا کشور بازنده در فکر انتقام از شکست در جنگ 44 روزه باشد و با تمام توان سیاست روانشیستی برای بازپس گیری اراضی از دست رفته قره باغ علی الخصوص شوشا را در پیش بگیرد. وجود کلیسای جامع غازانچتسوتس ((Ghazanchetsots این شهر از نظر مذهبی برای ارامنه دارای اهمیت ویژه است و ارامنه هم مانند مردم آذربایجان شوشا را مهد فرهنگی و دینی خود می دانند. بنابراین احزاب مخالف دولت ارمنستان احتمالاً این مسئله را مستمسک ادعای خود قرار خواهند داد. حال آنکه از نظر حقوق بین الملل تعلق شهر تاریخی شوشا به ارمنستان محلی از اعراب ندارد و اصرار ارامنه بر مواضع خود حقی را برای آنها ایجاد نخواهد کرد و صرفاً به تشدید جو خصومت و بی اعتمادی بین دو ملت دامن خواهد زد.
در این میان همگام با مخالفت های گسترده داخلی با توافقنامه ترک مخاصمه، در خارج از کشور هم دیاسپورای ارمنی همه نیروهای خود را برای ضدیت با توافقنامه مزبور بسیج کرده اند که خروجی آن شناسایی استقلال قره باغ کوهستانی توسط نهادهای قانون گذاری کشورهای فرانسه، هلند، بلژیک و لوگزامبورگ است. چنین بنظر می رسد که دومینوی شناسایی استقلال و "حق تعیین سرنوشت" برای ارامنه قره باغ در آینده مشکلاتی را در روابط آذربایجان با غرب ایجاد خواهد کرد و باعث ایجاد تنش در روابط خواهد شد. البته اقدام دولن های اروپایی تنها حاصل رایزنی و تبلیغات لابی ارمنی نیست، بلکه خود غربی ها هم از اینکه روسیه در روند صلح آنها را دور زده است خشمگین هستند. بنابراین مبارزه جدی با انحصارطلبی روسیه در قفقاز جنوبی را شروع کرده اند. در این کمپین ضد روسی دولت آن سوی اقیانوس آتلانتیک یعنی ایالات متحده آمریکا هم با اروپا هم نوا شده است. در این راستا کلارک کوپر، مشاور وزیر امور خارجه آمریکا حضور روسیه و صلح بانان این دولت در قره باغ را "مخل ثبات" در منطقه دانسته است. چنین به نظر می رسد که آمریکا و فرانسه اقدام یکجانبه روسیه در میانجیگری بین آذربایجان و ارمنستان را تحمل نمی کنند و با تحریک ملی گرایان ارمنی درصدد برهم زدن روند صلح هستند. اما آنها برای مداخله در امور منطقه با محدودیت های جدی مواجه هستند و بیشتر به پرخاشگری روی آورده اند. تنها امید این دو دولت ایفای نقش در قالب گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپاست که آن هم به تدریج فلسفه وجودی خود را از دست می دهد و با خطر انحلال روبه روست.
پس نتیجه می گیریم که راه صلح در قره باغ کوهستانی و حل و فصل مناقشه طولانی مدت چندان هموار نیست. همان تجربه احساس شکست در طرف آذربایجان که به جنگ 44 روزه منتهی شد در ارمنستان هم وجود دارد و آشوب های پساجنگ در این جمهوری قفقاز جنوبی چشم انداز نامعلومی را برای صلح در منطقه ترسیم می کند که ممکن است دور جدیدی از خشونت ها را به همراه آورد. عملکرد اروپا و آمریکا در برخورد با مناقشه قره باغ بدون تردید سازنده نیست و آنها با حمایت غیراصولی و تعصب آلود از یکی از طرفین مناقشه و نیز تشویق جدایی طلبی در منطقه عملاً آتش بیار معرکه شده اند. چنین اقدامات تحریک آمیزی می تواند در درازمدت صلح و امنیت را در کل منطقه به خطر اندازد و عمیق تر شدن زخم های کهنه مناقشه سی ساله را باعث شود. نتیجه قهری چنین رویکردی ویرانی و فجایع دهشتباری است که منطقه قفقاز جنوبی تاب تحمل آن را ندارد.
رویکرد دیگر تشویق مردمان منطقه به همزیستی مسالمت آمیز، پرهیز از قومگرایی و درک متقابل است که می تواند نوید بخش آینده ای بهتر برای آذربایجان و ارمنستان باشد. تأمین امنیت ارامنه قره باغ و به رسمیت شناخته شدن حقوق شهروندی آنها در کنار احیای کامل تمامیت ارضی آذربایجان – آن گونه که در طرح صلح جمهوری اسلامی ایران بر آنها تأکید شده بود – تنها راه دستیابی به صلح و ثبات پایدار در منطقه است و نباید به بهانه "حق تعیین سرنوشت" جدایی طلبی را به ارامنه ساکن در خاک آذربایجان تجویز کرد و با این کار نظم جهانی و امنیت بین المللی را به خطر انداخت.
جامعه بین المللی در شرایط حاضر برای کاهش آلام مردم آذربایجان و ارمنستان و حل نهایی مناقشه مسئولیت سنگینی بر دوش دارد. تشویق مردم هر دو کشور به تفاهم، بازگشایی خطوط ارتباطی و احیای مراودات اقتصادی، بازگشت صدها هزار آواره جنگی به موطن خود، گشوده شدن مرزهای بین المللی آذربایجان و ترکیه با ارمنستان، تشکیل بازار مشترک منطقه ای و مشارکت مؤثر در بازسازی مناطق جنگزده می تواند صلح دائمی و قطعی را برای مردمان منطقه به ارمغان آورد. در این زمینه مسئولیت ایران، ترکیه و روسیه به عنوان قدرت های مطرح در منطقه مضاعف است. این سه دولت می توانند با ایجاد آرامش روانی، کمک به بازسازی زیرساخت ها و مقابله با مداخلات بیگانگان در امور منطقه نقش تاریخی خود را ایفا نمایند. تنها در این صورت صلح دائمی و قطعی بین آذربایجان و ارمنستان برقرار خواهد شد و پایان جنگ قره باغ به پایان مناقشه قره باغ منتهی خواهد شد.
نظر شما :