بررسی پیامدها و تاثیر تداوم شیوع کرونا در ایران پس از قریب به یک سال
چرا چین توانست، ولی ما نتوانستیم؟!/ کرونا و موج سواری سیاسی در آستانه انتخابات ۱۴۰۰
مسعود وطن دوست، مدرس دانشگاه در رشته علوم سیاسی و دانشجوی دوره دکترای علوم سیاسی (گرایش مسائل ایران) در دانشگاه فردوسی مشهد
دیپلماسی ایرانی - قریب به یک سال ازشیوع ویروس کرونا در ایران و جهان می گذرد؛ ویروسی که اکنون به جهانی ترین چالش بشری تبدیل شده و تمام قاره های جهان را درگیر کرده است، تا آنجا که آنتونیو گوترش، دبیرکل فعلی سازمان ملل متحد درگیری جهان با این ویروس را بسیار بزرگ تر و تاثیرگذارتر از جنگ جهانی دوم ارزیابی کرد. چرا که ویروس کرونا تاکنون جان بسیاری از مردم را در دنیا گرفته، اقتصاد جهانی را مختل کرده و بسیاری از کشورها را از نظر سیاسی و اجتماعی به چالش کشیده است. این ویروس اگر چه در حوزه شیوع و اثرگذاری خود بر مبنای عدالت عمل کرده و تقریباً همه جهان را تحت تاثیر قرار داده است، اما پیامدهای آن با عدالت همراه نبوده و ضمن تاثیر منفی بیشتر بر طبقات اجتماعی ضعیف تر در کشورهای مختلف، شکاف طبقات اجتماعی را نیز گسترده تر کرده است.
هرچند گسترش این ویروس ظاهراً ماهیتی صرفاً پزشکی و مرتبط با نظام سلامت دارد، ولی همان گونه که پیشتر هم اشاره شد این ویروس پدیده ای چند بُعدی است که تاثیرات عمیقی بر ساختار سیاسی، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشورهای مختلف به ویژه ایران برجای گذاشته است. لذا در این گفتار بر آنیم تا مهمترین پیامدهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیوع ویروس کرونا را با تاکید و تمرکز بر چگونگی مقابله کشور با این بحران جهانی، به ویژه نحوه اجرای سیاست فاصله گذاری اجتماعی و همچنین مقایسه عملکرد آن با کشورهایی که در کنترل و مهار این ویروس موفقیت نسبی کسب کرده اند (به خصوص کشورهای جنوب شرق آسیا) با بهره گیری از داده ها و مستندات موجود در این زمینه بررسی و تحلیل نماییم.
اعلام رسمی شیوع ویروس کرونا در ایران به ۲۹ اسفند ۱۳۹۸ بازمیگردد. در این راستا شواهد حاکی از آن بود که زمان دقیق شیوع ویروس کرونا به مدتها قبل از این تاریخ باز می گردد. لذا تأخیر در اعلام زمان دقیق ورود ویروس کرونا به کشور از همان ابتدا آن را به یک مسئله سیاسی تبدیل کرد. پیرو این نکته هم تاخیر در اعلام شیوع ویروس کرونا تحلیل ها و واکنش های متفاوت و گاه متناقض و متضادی را با نگاه های سیاسی گوناگون در جامعه برانگیخت.
در این رابطه بخشی از مردم و صاحب نظران به ویژه منتقدان نظام و حکومت، مسائلی همچون اصرار حاکمیت بر برگزاری مراسم ۲۲ بهمن و انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در دوم اسفند ماه سال گذشته را در اعلام دیر هنگام ورود و شیوع ویروس کرونا به ایران موثر دانسته و از سوی دیگر ادامه پروازهای ایران و چین و قرنطینه نکردن استان مهم و کلیدی مانند قم پس از اعلام رسمی ورود کرونا را نشانه عدم اقدام قاطع حاکمیت برای پیشگیری از ورود این ویروس به ایران تلقی کرده و با متهم کردن مسئولین به مسامحه و پنهان کاری، پی ریزی و پیگیری سیاستهای نادرست نظام سیاسی را عامل اصلی گسترش این ویروس دانستند.
در این راستا و بر اساس نتایج نظرسنجی که دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در فروردین ماه سال جاری انجام داده است، ضعف دولت در کنترل بیماری ۱۷ درصد از مجموع دلایل گسترش شیوع ویروس کرونا در ایران را به خود اختصاص داده است. از سوی دیگر واکنشها و اظهارنظرهای مسئولین مبنی بر دخالت انسانی در ساخت ویروس کرونا، فرضیه توهم تاریخی توطئه را در اذهان مردم کشور زنده کرد.
در ادامه دلایل فوق، افزایش مشکلات اقتصادی، تورم، ضعف دولت در کنترل قیمتها، افزایش شمار بیماران و به تبع آن بالارفتن میزان مرگ و میر، افزایش احتکار لوازم بهداشتی و عدم اتخاذ تصمیمات درست و قاطع در خصوص قرنطینه شهرها در ایام تعطیلات و مواردی از این قبیل ناکارآمدی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با کرونا را تقویت کرد. به هر حال از نظر تاریخی هر وقت دولتها در شرایط جنگی یا بحرانهای بزرگ قرار گرفته اند مداخلات خود را در امور سیاسی و اجتماعی افزایش دادند تا بتوانند تحت عنوان «دولت استثنا»، ضمن رفع محدودیت های قانونی، تصمیمات فوری و قاطعی را در زمینه مقابله و مدیریت بحران ایجاد شده اتخاذ نمایند. البته در چنین شرایطی همواره بیم تمرکز بیشتر قدرت و کم رنگ شدن نقش مردم در حاکمیت، به خصوص از سوی حکومت های «اقتدارگرا» وجود داشته است.
در چنین شرایطی کشورهای اقتدارگرا به تشکیل حکومت یا دولت استثنا، به ویژه در زمان بحران روی می آورند. در حالی که کشورهای «دموکراتیک» عموماً تلاش می کنند که اعتماد اجتماعی و عمومی را تقویت کرده و با همکاری و مشارکت مردمی بر بحران ها فائق آیند. لذا موفقیت هر کشور در کنترل کرونا ناشی از دو عامل مهم است، یکی «ظرفیت حکمرانی نظام سیاسی آن کشور» و دیگری «سرمایه اجتماعی و میزان اعتماد عمومی مردم به دولت». با این وصف به هر میزان اعتماد عمومی هر کشور نسبت به دولت و نظام سیاسی مستقر بیشتر باشد، احتمال موفقیت سیاست هایی همچون فاصله گذاری اجتماعی هم بیشتر خواهد شد. البته در عین فاصلهگذاری اجتماعی نباید تعاملات اجتماعی ازهم گسیخته شود. کلای ننبرگ، استاد جامعه شناسی یکی از دانشگاههای آمریکا در این باره می گوید: «آنچه جان آدمیان را در شرایط بحران حفظ میکند پیوستگی اجتماعی است، نه فاصله آنها از یکدیگر.»
با توجه به آنچه گفته شد انتظار میرفت دولت ایران یا با در نظر گرفتن شرایط ویژه و تشکیل دولت استثنا، نهایت اهتمام خود را با اقتدار کامل برای کنترل بیماری کرونا به کار گیرد و یا حداقل تلاش خود را مصروف کسب مشروعیت و جلب اعتماد عمومی نماید تا به پشتوانه همراهی و اعتماد مردم بتواند موفقیتهای بیشتری در مبارزه با شیوع ویروس کرونا کسب نماید. اما پس از گذشت قریب به یک سال از ورود وشیوع این ویروس در ایران آنچه در عمل شاهد آن بودیم هیچ یک از این دو نبود، چرا که نه دولت ایران اقتدار لازم در این زمینه را از خود نشان داد و نه تلاشی برای جلب اعتماد عمومی صورت گرفت.
مهمترین سیاست جمهوری اسلامی ایران برای مبارزه با کرونا اجرای طرح فاصلهگذاری اجتماعی بود. در این راستا همان گونه که قبلا هم اشاره شد بی شک هر چه اعتماد عمومی در جامعه بیشتر باشد، موفقیت سیاست هایی چون فاصله گذاری اجتماعی نیز بیشتر خواهد شد. اما این سیاست دولت در ایران چندان با موفقیت توام نخواهد بود؛ هم به دلیل عدم شفافیت اقدامات دولت و هم به دلیل واکنش های رفتاری متفاوت مردم.
این در حالی است که دولت های جنوب شرق آسیا که دولتهای آنها مدل «اقتدارگرایانه - دیوان سالار» را دنبال میکنند و مردم آن کشورها نیز به لحاظ فرهنگی و پیشینه تاریخی منضبط تر و در شکل دادن به عمل جمعی موفقترند، با استفاده از آخرین فناوری ها برای کسب دادههای جمعی، اتکا به نظم مردمی و همکاری فردی، در نظر گرفتن تدابیر محدودکننده، قرنطینه کامل و رعایت دقیق فاصلهگذاری اجتماعی، ایجاد محدودیت هایی برای مسافران خارجی، قفل کردن منطقهای و ناحیه به ناحیه و از همه اینها مهمتر شفافیت در اطلاع رسانی توانستند به موفقیت نسبی در مهار کرونا دست پیدا کنند. بنابراین ویروس کرونا از جنبه اجتماعی نیز اثرات منفی و به ندرت مثبتی را مانند سایر کشورها در ایران نیز به جای گذاشته است که این پیامدها را به شرح ذیل میتوان خلاصه نمود:
«در حوزه خانواده»: تشدید انزواگرایی، افزایش بار مسئولیت زنان در خانواده (با عنایت به رویکرد مردسالارانه در جامعه ایران)، افزایش اختلافات و خشونت های خانوادگی به دلیل حضور بیشتر مردان در منزل، تعلیق ساز و کارهای ترمیم و تسکین اجتماعی مانند انواع مراسم سوگواری، جشن ها، عروسی و غیره؛ «در حوزه آموزش»: تعمیق شکاف دیجیتال به ویژه در مناطق کمتر توسعه یافته و عدم دسترسی یکسان به وسایل الکترونیکی و محروم ماندن بخش مهمی از جامعه، به ویژه روستاییان و محرومان از آموزش؛ «در حوزه کاری»: نابرابری جنسیتی در بخش سلامت با علم به اینکه ۹۰ درصد از کادر درمان و پرستاران کشور را زنان جامعه تشکیل میدهد، ضربه شدید به کسب و کارهای خرد، افزایش بیکاری و کاهش درآمد کارگران روزمزد، دستفروشان و غیره و در حوزه «گروه های غیر رسمی» هم لطمه به مهاجران، به ویژه افغان ها، معتادان و غیره.
از سوی دیگر شیوع ویروس کرونا در طی یک سال اخیر پیامدهای اجتماعی مثبتی نیز به دنبال داشته است مانند ارتقای فرهنگ نظافت شخصی، اجتماعی و محیطی، احترام بیشتر به محیط زیست و قائل بودن به سهم دیگر جانداران در این زیستبوم، ترویج و ارتقای سرگرمی های درون خانوادگی و افزایش انسجام اجتماعی. درمورد پیامدهای فرهنگی ویروس کرونا باید گفت از آنجا که خود آداب و رسوم و فرهنگ کنشگران اجتماعی (استفاده مردم چین از گوشت برخی حیوانات خاص) سبب و زمینه گر تسهیل شیوع و تکثیر ویروس کرونا در سطح جهان بوده است، لذا این امر ماهیتی اجتماعی و فرهنگی به این پدیده بخشیده است. مضافا این ویروس که منبعث از یک فرهنگ خاص (چین) بوده است ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و غیره تمامی مردم جهان را در بر گرفته و اثرات و خسارت جبران ناپذیری را به آن وارد نموده است.
از عمدهترین پیامدهای فرهنگی این ویروس در ایران و جهان می توان به تقویت انگارههای علمی در برابر انگاره های مذهبی و خرافی، سست شدن ریشه ها، ارزش ها و سنت ها، کاهش میزان اعتماد جامعه به اخبار و اطلاعات رسمی، تغییر سبک زندگی و تغییر الگوی مصرف، تشدید احساس بیعدالتی در جامعه در پی نابرابری در دسترسی به خدمات درمانی و مواردی از این قبیل اشاره کرد.
آنچه گذشت تحلیلی گذرا و در عین حال مبتنی بر داده های موجود و گزاره های مختلفی در زمینه شیوع ویروس کرونا طی یک سال اخیر بود که از ورود آن به ایران گذشته است. در یک جمع بندی میتوان گفت که ویروس کرونا کشور ما را نیز مانند بسیاری از کشورهای جهان از جنبه های گوناگون متاثر ساخته است و اثرات جبران ناپذیری را به ویژه در حوزه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد کرده که تبعات آن تا سالها بعد نیز باقی خواهد ماند.
لذا آنچه که اکنون حائز اهمیت است این است که ما نیز همچون بسیاری از کشورها چاره ای جز پذیرفتن این واقعیت نداریم و باید تمام همت و تلاش خود را مصروف مقابله با این چالش بزرگ نموده و با تلاش و همکاری متقابل مردم و دولت راهکارهایی چون مدیریت هماهنگ و مقتدر با در نظر گرفتن نقش ویژه برای مردم، کاهش اقدامات و تصمیمگیریهای موازی بین نهادهای مختلف کشور، اعتماد به نظام سلامت و ترویج آن با تقویت نگاه علمی و دوری از خرافه، سیاست زدایی از بحران شیوع ویروس کرونا و جلوگیری از اقدامات برخی افراد نهادها و جریان ها برای سوء استفاده از آن در امور سیاسی به ویژه انتخابات آینده، مسیر خود را در مبارزه با این بحران جهانی هموارتر کنیم.
نظر شما :