چین تحریم شدنی نیست
با توجه به موعد انتخابات ریاست جمهوری، ترامپ به هیچ وجه تحریم ها علیه ایران را لغو نمی کند
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با تداوم شیوع کرونا در کشور شاهد پررنگ تر شدن رفتار دوگانه و مواضع یک بام و دو هوای مقامات کاخ سفید در این خصوص هستیم. در این خصوص دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا ضمن تداوم سیاست فشار حداکثری و عدم رفع تحریم های ظالمانه ایالات متحده ضد ایران که چالشهای بسیار گستردهای را برای مبارزه هر چه بهتر با این ویروس در داخل کشور شکل داده، از آمادگی واشنگتن برای کمک به تهران سخن گفته است که نمونه اخیر آن به مواضع ترامپ در نشست خبری کاخ سفید باز می گردد که با واکنش محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشور رو به رو شد. دیپلماسی ایرانی بررسی این مسئله را در گفت وگویی با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین کشور و کارشناس مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
آمریکا طی هفته های اخیر تلاش زیادی کرده است تا چین را عامل اصلی شیوع ویروس کرونا در جهان معرفی کند. آزمایشگاه دولتی ووهان چین نیز پیش از این در ماه فوریه شایعات مربوط به تولید و فعال شدن ویروس کرونا از این آزمایشگاه را به شدت رد کرده است. اما با مواضع اخیر دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه این کشور مبنی بر احتمال شکل گیری ویروس کرونا در آزمایشگاه های ووهان چین رقابت جدی در اتهامزنی پیرامون بیوتروریستی بودن شیوع ویروس کرونا بین دو بلوک شرق و غرب شکل گرفته است. اگر چه ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا این ادعا را رد کرد. پیرو نکته مذکور تا پیش از این ما شاهد بودیم که سیر اتهام زنی ها در این رابطه یک طرفه و همه انگشت اتهام ها به سمت کاخ سفید نشانه رفته بود. کما این که توئیت 22 اسفند 98/ 12 مارس ژائو لیجیان، سخنگوی وزارت امور خارجه چین پیرامون انتقال کرونا توسط ارتش آمریکا به چین، بیانیه رسمی 17 اسفند98/ 7 مارس وزارت دفاع روسیه در خصوص بررسی آزمایشگاه های بیولوژیک آمریکا در گرجستان به ویژه در نزدیکی مرزهای چین و روسیه، همچنین مواضع سردار غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور در خصوص لزوم نظارت بر آزمایشگاه های سطح 4 امریکا در منطقه و مواضعی از این دست، ایالات متحده را منشاء ساخت کرونا قلمداد می کرد. حال به نظر شما آیا می توان عنوان کرد که مواضع اخیر مقامات کاخ سفید در اتهامزنی به پکن بیشتر یک فرار رو به جلو از سوی ایالات متحده آمریکا در تولید این ویروس است؟ آیا در آینده شاهد تشدید رقابتهای شرق و غرب در اتهامزنی به یکدیگر برای مقصر جلوه دادن همدیگر در تولید ویروس کرونا خواهیم بود؟ به نظر شما منشاء تولید کرونا چین است؟ آیا این ویروس به صورت طبیعی از حیوان به انسان منتقل شده است؟
ما اکنون در شرایطی به سر میبریم که اکثر کشورهای جهان با ویروس کرونا دست به گریبان هستند و هر روز شاهد افزایش میزان مبتلایان و همچنین کشته شدگان ناشی از این ویروس هستیم. علاوه بر آن گسترش این ویروس به بیشتر کشورهای جهان سبب شده است که دیگر کل کره خاکی درگیر این ویروس شود. بنابراین در این اوضاع متششت نمی توان با قاطعیت عنوان کرد که ویروس کرونا از دل آزمایشگاه های چین در آمده و یا یک اقدام بیوتروریستی از طرف ایالات متحده آمریکا بوده است. چرا که برای روشن تر شدن و اظهار نظر قطعی در این رابطه باید مدارک مستند، تحقیقات و شواهد مستدلی وجود داشته باشد. لذا باید منتظر ماند تا تداوم شیوع این ویروس طی ماه های آتی از بین برود و همچنین یک فاصله زمانی مشخصی از این واقعه شکل گیرد تا بتوان با یک نگاه کامل و جامعه در این رابطه اظهار نظر کرد. چرا که بی شک بهترین و بزرگ ترین داور خود تاریخ است.
البته در این میان این احتمال وجود دارد که دونالد ترامپ و دیگر مقامات کاخ سفید با این دست اتهام زنی ها از یک سو به دنبال یک فرار رو به جلو هستند و از طرف دیگر این مواضع برای اتهم زنی به چین به منظور ایجاد یک انحراف در افکار عمومی ایالات متحده آمریکا شکل گرفته باشد. خصوصاً که معرفی شدن کرونا از زبان مقامات کاخ سفید به عنوان «ویروس چینی» سبب شده است که دایره نفرت اجتماعی در ایالات متحده آمریکا نسبت به اتباع این کشور در خاک ایالات متحده بیشتر شود و چون به هر میزان که ما شاهد افتراق اجتماعی و چنددستگی در افکار عمومی باشیم، مطمئنا افکار عمومی با یک انحراف در خصوص موج انتقاد نسبت به عملکرد دولت دولت دونالد ترامپ، آن هم در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری این کشور روبهرو خواهد شد.
اما علاوه بر موج اتهام زنی مقامات واشنگتن در خصوص نقش چین در تولید ویروس کرونا ما شاهدیم که سناتور لیندسی گراهام در مصاحبه ای با شبکه فاکسنیوز ضمن متهم کردن چین به دست داشتن در شیوع ویروس «کووید۱۹»، از دولت آمریکا خواست تا تحریمهایی را مشابه با تحریم های ایران، علیه دولت چین اعمال کند. چرا که این سناتور ارشد آمریکایی پکن را مانند تهران یک «بازیگر بد» تلقی می کند. به عبارت دیگر همان گونه که از نگاه این سناتور آمریکایی ایران بزرگترین حامی دولتی تروریسم است، چین هم بزرگترین حامی دولتی بیماریهای همهگیر است، چرا که این سومین یا چهارمین بیماری همهگیر است که از چین بیرون آمده است. از نگاه شما با تشدید احتمالی رقابت در اتهامزنی میان واشنگتن و پکن این احتمال وجود دارد که مواضع این سناتور آمریکایی در خصوص تحریم چین همانند ایران در دستور کار دونالد ترامپ قرار گیرد؟
تمام مواضعی که آقای لیندسی گراهام در خصوص چین مطرح کرده بیش از آن که جنبه واقعیت و عملیاتی داشته باشد بیشتر در راستای همان سناریویی چین هراسی قرار گرفته است. به عبارت دیگر هم ردیف کردن چین با برچسپ «بزرگترین حامی دولتی بیماریهای جهان» در کنار ایران به عنوان «بزرگترین حامی دولتی تروریسم» از نگاه لیندسی گراهام فقط با این نیت صورت گرفته است تا بتواند به عنوان تکمله ای بر برنامه مقامات کاخ سفید در سمت و سودهی به افکار عمومی در داخل ایالات متحده آمریکا عمل کند. به بیان دیگر همان گونه که آمریکا با به راه انداختن موج سیاسی، دیپلماتیک و رسانهای به دنبال ایران هراسی در منطقه و جهان، ذیل عنوان «بزرگترین حامی دولتی تروریسم» است، اکنون با متهم کردن چین در تولید ویروس کرونا و نیز برجسته کردن آن در سایه یک موج سواری سیاسی و رسانهای به دنبال تضعیف جایگاه و نفوذ پکن در مناسبات جهانی است. چراکه اگر این واقعیت با محوریت چین به عنوان «بزرگترین حامی دولتی بیماریهای جهان» در میان افکار عمومی بین المللی جا بیفتد این احتمال وجود دارد که قدرت و نفوذ سیاسی، دیپلماتیک و به خصوص اقتصادی و تجاری چین به دلیل تحت الشعاع قرار گرفتن مناسبات پکن با برخی کشورها به ویژه کشورهایی که در حال حاضر کانون درگیری با ویروس کرونا هستند، کاهش چشمگیری پیدا کند. یقینا این کاهش نفوذ چین در صورت تحقق در دوران پساکرونا پررنگ تر خواهد بود و این همان چیزی است که امریکایی ها طی سال های اخیر آرزوی رسیدن به آن را فارغ از جریان دموکرات و جمهوریخواه داشته اند. چرا که بی شک چین بزرگترین رقیب تجاری، اقتصادی و نظامی آمریکا به شمار می رود. وگرنه خود لیندسی گراهام به عنوان یک سناتور ارشد آمریکایی بیش از هر کس دیگری بر این واقعیت اشراف دارد که عملاً چیزی به نام تحریم کشور چین وجود ندارد. چراکه توان اقتصادی این کشور به عنوان قدرت اول کشور تجاری جهان به قدری جدی است اگر آمریکا دست به تحریم این کشور بزند عملاً مهمترین و جدی ترین شریک تجاری خود را از دست داده است.
باید بپذیریم که چین امروز کشوری که با تمام مناطق جهان از قاره آمریکا تا اروپا، شبه قاره و هندوستان تا آفریقا مناسبات گسترده تجاری دارد، بنابراین به هیچ عنوان نمی توان با متر و معیار تحریم ایران در خصوص تحریم این کشور سخن گفت. اگر چه در طول تمام این سال ها چین صراحتاً با در پیش گرفتن سیاست کاهش تنش و احترام متقابل به سمت افزایش مناسبات تجاری جهانی پیش رفته، اما در صورت تحریک خطوط قرمز این کشور یقیناً پکن تنها کافی است که روی نقطه حساسی به نام اوراق قرضه خود در آمریکا دست بزند، همین مسئله قطعاً باعث خواهد شد که آثار و تبعات اقتصادی اقدام چین کشور آمریکا را بیش از پیش درگیر چالشها و معضلات در مقوله اقتصاد کند به خصوص که اکنون خود ایالات متحده در سایه تداوم شیوع کرونا با مسئله بیکاری، رکود و در آینده تورم روبه رو خواهد بود.
به تحریم ایران اشاره داشتید. در این راستا نیز به نظر می رسد که ایالات متحده ذیل تلاش های دیپلماتیک کرونایی تهران به منظور شکستن فضای تحریم های کاخ سفید ضد جمهوری اسلامی از خود یک نرمش و تعدیلی نشان داده است. کما این که ترامپ دونالد ترامپ در جریان کنفرانس خبری خود از اعلام آمادگی واشنگتن برای خرید و تحویل دستگاه ونتیلاتور (دستگاه تنفس مصنوعی) به ایران در صورت نیاز سخن گفته است. البته پیش از این هم آندرهآ گاکی، رئیس دفتر داراییهای خارجی (اوفک) در وزارت خزانهداری ایالات متحده عنوان کرده بود که اوفک آماده است هر درخواستی برای دریافت مجوز مربوط به بحران جاری و کمکرسانی به کشورهای تحت تحریم به خصوص ایران، ونزوئلا و کره شمالی باشد را در اولویت قرار دهد. آیا علیرغم نکات شما ترامپ به موازات پیگیری سیاست فشار حداکثریش به دنبال ارائه چهره ای حامی جامعه و ملت ایران است؟
واقعیت این است که اساساً میان رفع تحریمهای ایالات متحده آمریکا با برخی اقدامات مبنی بر آمادگی واشنگتن برای کمک به ایران در مبارزه با کرونا فاصله زیادی وجود دارد. اکنون که در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا قرار داریم دونالد ترامپ به هیچ وجه حاضر به لغو تحریمهای خود علیه جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود، مگر آنکه شرایط و نگاه ایران در خصوص برخی از منافع ایالات متحده آمریکا، به خصوص در منطقه خاورمیانه به محرویت حفظ امنیت اسرائیل تغییر پیدا کند. به عبارت ساده تر رفع تحریمهای ایالات متحده آمریکا تنها منوط به رفع تهدید از جانب جمهوری اسلامی ایران در خصوص برخی مواضع و منافع آمریکا در منطقه محقق خواهد شد. خصوصاً که ما طی هفتههای اخیر شاهد برخی تحرکات و تنش ها میان تهران و واشنگتن در عراق و اخیراً در خلیج فارس بوده ایم. بنابراین مادامی که شاهد تداوم این تنش ها از هر دو طرف باشیم قطعاً تغییری، ولو مقطعی و موقت در رفع تحریم ها شکل نخواهد گرفت. از این رو من معتقدم که در آینده تشدید سیاست فشار حداکثری علیه ایران به خصوص در دوران پساکرونا که چالش های معیشتی کشور پررنگ تر می شود، در دستور کار دونالد ترامپ خواهد بود. به هر حال اکنون تحولاتی که در عرصه سیاسی عراق با انتخاب مصطفی الکاظمی به عنوان نخست وزیر این کشور روی داده است تمام برنامه ریزی های ایالات متحده آمریکا را بر هم زد. چرا که واشنگتن حساب جدی روی نخست وزیری عدنان الزرفی باز کرده بود و به دنبال تغییر موازنه قوا و سامان دادن شرایط سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک به نفع خود در سایه روی کار آمدن دولت الزرفی بود که نهایتاً با تحرکات نیروهای همسو با ایران و روی کار آمدن مصطفی الکاظمی به شکست رسید. پس بی تردید آمریکا دایره تحریمها علیه ایران را تشدید خواهد کرد تا تهران به واسطه درگیر شدن با انبوهی از مشکلات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و به خصوص در حوزه بهداشت و درمان مجبور به تعدیل و عقب نشینی از سیاستهای منطقهای خود شود.
از عراق یاد کردید. نکته مهمی که در این رابطه لازم به ذکر است به عدم تطابق تحولات عراق با منافع تهران باز می گردد. پیرو این نکته و در سایه برخی مخالفت ها برای نخست وزیری الکاظمی و به دلیل مناسبات خاص و ویژه نخست وزیری جدید عراق با آمریکایی ها، قطعاً دولت مصطفی الکاظمی در صورت تشکیل، همان سیاست موازنه قوا را میان تهران و واشنگتن پی خواهد گرفت؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید اتفاقاً تمام مسائلی که مطرح شد در تایید گفته های من قرار دارد چرا که حتی اگر مصطفی الکاظمی نخست وزیر جدید عراق همان سیاست و راهبرد موازنه قوا میان تهران و واشنگتن را در عراق پی بگیرد، اما هیچگاه با شخصیت و بینش سیاسی عدنان الزرفی قابل قیاس نیست. چراکه وی (الزرفی) یک گزینه تمام آمریکایی بود که می توانست برنامه ها، اهداف و منافع آمریکا را به صورت کامل، در کوتاه ترین زمان ممکن و به بهترین شکل ممکن محقق کند. آن هم در کشور عراق که سر پل ارتباطی جمهوری اسلامی ایران با دیگر نیروهای محور مقاومت در سوریه، لبنان و فلسطین به شمار می رود. اتفاقاً به واسطه همین مسائل بود که پس از انتخاب عدنان الزرفی به عنوان نخست وزیر عراق شاهد تلاش ها و تکاپوهای سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک و نظامی آمریکایی ها در خاک عراق برای حمایت از الزرفی به منظور تشکیل کابینه اش بودیم که هیچ کدام نهایتا مثمر ثمر نبود. از این حیث تحولات عراق برای آمریکایی ها به منظور افزایش امنیت اسرائیل از جایگاه ویژهای برخوردار است. پس برای آمریکا تفاوتی ندارد گزینه جایگزین عدنان الزرفی باب میل ایران است یا نه، مشکل واشنگتن به تلاش تهران برای به شکست کشاندن تشکیل کابینه عدنان الزرفی باز میگردد و این مسئلهای است که آمریکا آن را از یاد نخواهد برد. چون تمام برنامه های آمریکا در خصوص حفظ تدوام حضور نظامی در عراق، تضعیف نیروهای الحشد الشعبی، کم رنگ شدن نفوذ ایران در عراق، قطع شدن ارتباط تهران با نیروهای محور مقاومت در لبنان، سوریه و فلسطین، پروسه احیای داعش و از همه مهمتر افزایش امنیت اسرائیل به شکست رسید.
در کنار آن شما به تحولات اخیر در خلیج فارس اشاره داشتید. در این رابطه اقدام چهارشنبه گذشته نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گشتزنی ۱۱ شناور این نیرو در کنار ناوهای آمریکایی پولر، پال همیلتون، فایربولت، سیروکو، رنگل، و یو اس سی جی سی مائوی در آبهای بینالمللی و همچنین ورود به محدوده ۱۰ یاردی (حدود ۹ متری) کشتی «مائوی» با فضاسازی های رسانه ای گسترده ای همراه بود. پیرو این فضاسازی ها مایک پمپئو، وزیر امور خارجه طی سخنانی صراحتاً از برگزاری جلساتی در وزارت دفاع این کشور به منظور بررسی واکنشهای مناسب در قبال این اقدام سپاه سخن گفت. حتی جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید برخورد قاطع با این دست اقدامات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را خواستار شد. مضافا دیوید نورکیست، معاون وزیر دفاع ایالات متحده هم در این راستا عنوان کرده آنهایی که فکر می کنند به خاطر مشغول شدن ما با کرونا، الآن زمان درگیر شدن با ارتش آمریکاست، به طرز خطرناکی در اشتباه هستند. ارتش ما آماده دفاع از مردم و منافع کشور است. اما در مقابل تمام این مواضع و فضاسازی های کاخ سفید با بیانیه دیروز یکشنبه نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به حاشیه کشیده شد. آیا این شرایط در موازنه قوا میان تهران و واشنگتن به نفع ایران در فضای کرونایی موثر خواهد بود؟
کوتاه عرض می کنم. اتفاقاً مهمترین چالشی که بر سر راه رفع تحریم های ایالات متحده آمریکا وجود دارد به تداوم تنش های مقطعی میان تهران و واشنگتن در منطقه خاورمیانه باز می گردد. لذا به هر میزان که شاهد افزایش و تداوم این تنش ها باشیم قطعاً در آن سو نه تنها شاهد تغییری در وضعیت لغو تحریم ها نخواهیم بود، بلکه واشنگتن برنامههای جدی برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.
نظر شما :