مفاهیمی که پایان ندارد
برادر شغال یا فرشته مهربان؟
دیپلماسی ایرانی: بعد از هر انتخابات آمریکا باب بحث جدی باز میشود که «این سگ زرد» (گویندگان منظورشان نامزد برنده انتخابات آمریکاست) «برادر شغال» هست یا نیست؛ بحث فرعیتری هم هست که آیا «سگ زرد» میتواند «فرشته مهربون» هم باشد؟ اینها بحثهای بیحاصلی است که در نهایت برای مردم بستهتر شدن پنجره امید به حل مسائل اقتصادی و اجتماعی درهم تنیده شده جامعه ایران را باقی میگذارد. دوگانه «برادر شغال» و «فرشته مهربون» از اساس بیمعناست؛ و اساساً تقلیل عرصه سیاست خارجی به نظام مفاهیم سگ زرد، شغال و فرشته مهربون، بازی چندشآور بیحاصل سرِکاری است.
یک. «بایدن و ترامپ فرق ندارند» گزاره درستی نیست. شخصیت، پایگاه، مسیر زندگی، اندیشه و اهداف سیاستمداران روی روش کار، انتخاب همکاران، اولویتها و شیوه برخوردشان تأثیر میگذارد. آنها منافع خود/کشورشان را با اندیشهها، روشها و راهبردهای متفاوتی دنبال میکنند. آنها از جهتی که با هم فرق دارند «سگ زردِ برادر شغال» نیستند، و از آن جهت که منافع خود/کشورشان را دنبال میکنند «فرشته مهربون» دیگر کشورها هم نمیشوند.
دو. تحریمها همه مشکل اقتصاد و جامعه ایران نیستند و با رفع حتی کل تحریمها، بدون تغییرات در سیاست اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، مشکلات – با شدت کمتر – ولی بدون توسعه واقعی و پایدار، ادامه مییابند. مشکلات کشور تقریباً همه از تحریم تأثیر میپذیرند، سطحی از حل شدنشان به تحریم ربط دارد، اما همه نه با تحریم بهوجود آمدهاند و نه با رفتن تحریم، از میان میروند.
برخی از این مشکلات – نظیر تورم دو رقمی، فساد، نقض حقوق شهروندی، تخریب محیط زیست، بیسامانی سیاسی و ... – را رژیم پهلوی هم در اوج رابطه مناسب با جهان داشت.
سه. برخی خیلی ساده میگویند «حداکثر سی درصد مشکلات ناشی از تحریمهاست» و نادیده میگیرند که دولتها در جهان برای رفع یک، دو درصد یا پنج درصد مشکلات کشورشان، هزار کار میکنند، پس چگونه میتوان یک عامل سی درصدی با تأثیرگذاری پیچیده را این گونه سادهانگارانه تحلیل کرد؟ بدیهی است نه اصلاحات اساسی در داخل برای رفع مشکلات مزمن و ساختاری از پهلوی تا به حال، با تلاش برای رفع تحریم تناقضی دارد؛ و نه تلاش برای رفع تحریم ضرورت اصلاحات داخلی را نفی یا رفع میکند.
چهار. تجربه برجام نشان داد مذاکرات ایران و آمریکا درباره مسأله هستهای دو و نیم سال طول کشید. حل مسأله ایران و آمریکا به صورت کلانتر، عمیقتر و پیچیدهتر از آن است که حتی اگر دو طرف عزمی برای حل آن داشته باشند، کمتر از چندین سال بهطول بینجامد.
زمانبر بودن اما به معنای نادیده گرفتن اهمیت فضای تنفس برای مردم درمانده و رنجکشیده نیست؛ فضای تنفس را باید با رویکردی بلندمدت و ساختاری، به فرصت دائمی تبدیل کرد. حکومت کردن فقط وقتی فضیلت و ارزش دارد که به کاستن از رنج مردم، فراهم کردن امکان زندگی اخلاقی، گسترش صلح و امنیت، و پایداری حیات بدون وجوه مختلف خشونت کمک کند؛ حکومت کردن به صرف حکومت کردن، ارزش ذاتی ندارد.
پنج. شرایط کشور به سمت ناکارآمدی اقتصادی، فساد، رکود، بیکاری و فقر بیشتر پیش رفته و ادامه این وضعیت انسانی – اخلاقی نیست؛ و در درازمدت جز فرسایش تمدنی، توسعه نارضایتی و به خطر افتادن منافع و امنیت ملی حاصلی ندارد.
میتوان سالهای دیگری را هم با بحث بیحاصل «سگ زرد» و «فرشته مهربون» ادامه داد، و با سرعت از اقتصادهای در حال توسعه، کشورهای همسایه، قدرتهای در حال ظهور، فرصتهای جهانی و فناوریهای آینده عقب ماند. اما اگر هدف فقط حکومت کردن برای نفس حکومت کردن و منافع شخصی نیست، و سیاست بهمثابه «فضیلت دنبال کردن خیر جمعی» مد نظر است، ضرورت اندیشه کردن جدی و شجاعت دست زدن به اصلاحات اساسی در داخل و بازسازی روابط خارجی و نگاه به جهان، انکارناپذیر است.
شش. سیاستمدار ایرانی باید مفهوم زمان را جدی بگیرد. چند بار نوشتهام «زمان تا جایی در دست شماست و از لحظهای به بعد شما در دست زمان هستید.» بحث بر سر سگ زرد یا فرشته مهربون، بیحاصل و برای سرگرمی خوب است، ماشین زمان را برای راه انداختن اقتصاد، گشایش افقها و زنده کردن امید باید بهکار گرفت، والا بیش از آنچه شده، دیر میشود.
نظر شما :