سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران ریاست جمهوری جو بایدن چه اقتضائاتی پیدا خواهد کرد؟

برای اصلاح طلبان فضای باز سیاسی در داخل کشور مهمتر از پیروزی بایدن است

۱۸ آبان ۱۳۹۹ | ۱۲:۰۰ کد : ۱۹۹۶۹۸۳ آمریکا خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
جلال جلالی زاده در گفت وگو با دیپلماسی ایران ضمن تاکید بر این نکته که برای اصلاح طلبان مهمتر از پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و تاثیر آن بر ایران، میل و تلاش در جهت ایجاد تغییر در ساختار سیاسی داخلی کشور برای شکل گیری فضای باز سیاسی است، پیرامون اقتضائات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران ریاست جمهوری جو بایدن عنوان داشت: علیرغم آن که در سایه پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا شاهد اثرات روانی کوتاه مدت مثبتی بر وضعیت کشور مانند بازار ارز و سکه طی چند روز اخیر بودیم، باید منتظر روزهای به مراتب سخت تری در تنش ایران و ایالات متحده باشیم. چون اگر در کشور با نگاه کنونی در حوزه ساست خارجی پیش رویم، آن گاه تهران در دوران بایدن سر و کارش با احیای ائتلاف جهانی است، نه آمریکای منزوی ترامپیستی. 
برای اصلاح طلبان فضای باز سیاسی در داخل کشور مهمتر از پیروزی بایدن است

دیپلماسی ایرانی – بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و قوت گرفتن پیروزی جو بایدن، نامزد حزب دموکرات که شعار بازگشت به برجام، لغو بخشی از تحریم‌های ایران و تلاش برای تعدیل تنش ها میان تهران و واشنگتن را مطرح کرده بود، شاهد واکنش مثبت روانی بازارهای داخلی بودیم که نمود بارز آن به کاهش قیمت ارز و سکه باز می گردد. پیرو این نکته برخی بر این باورند که از دیروز شنبه و با اعلام پیروزی رسمی جو بایدن به نظر می رسد باید شاهد تشدید فضای روانی مثبت در بازارهای داخلی و به تبع آن کاهش بیشتر قیمت‌ها باشیم. اما تا چه اندازه این گزاره می تواند نزدیک به واقعیت باشد؟ اساسا کاهش قیمت ها و سیر نزولی نرخ دلار و سکه در چند روز اخیر تا چه اندازه نتیجه مستقیم پیروزی بایدن در انتخابات و واکنش روانی بازار نسبت به این مسئله است؟ حتی در صورت پذیرش این فرض، واکنش روانی بازار نسبت به پیروزی جو بایدن مقطعی است یا پایدار؟ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران ریاست جمهوری جو بایدن چه اقتضائاتی پیدا خواهد کرد؟ دیپلماسی ایرانی برای یافتن پاسخ این سوالات و پرسش‌های از این دست، گفت وگویی را با جلال جلالی زاده، نماینده مجلس ششم، استاد دانشگاه، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی و عضو حزب اتحاد ملت پی گرفته است که در ادامه می‌خوانید:

در روزهای گذشته بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا به موازات شمارش آرای ایالات های باقی مانده و تعیین کننده سرنوشت این انتخابات و متعاقبش قوت گرفتن پیروزی جو بایدن شاهد برخی واکنش های سیاسی، اجتماعی و به خصوص اقتصادی در داخل کشور بودیم؛ واکنش هایی که نمود جدی آن در بازار ارز و سکه خود را نشان داد. پیرو این نکته دلار آمریکا در بازار آزاد تا کانال ۲۶ هزار تومان کاهش پیدا کرد و سکه نیز به مرز ۱۱ میلیون تومان رسید. از طرف دیگر بر اساس اطلاعات سرویس ترند شرکت گوگل که نمایش دهنده میزان جستجوی کلمات و موضوعات در گوگل هست، میزان جستجوی اخبار مربوط به موضوع انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا توسط کاربران در جهان مشخص شده است و بر همین اساس کاربران ایرانی رتبه سوم را در این لیست دارند. این در حالی است که خود آمریکایی ها در رتبه هشتم این لیست قرار دارند. این گزاره نشان دهنده شدت اهمیت انتخابات آمریکا و تاثیرگذاری نتایج آن بر وضعیت داخلی کشور است. از نگاه شما آیا مجموعه این مسائل برخلاف گفته مقامات و مسئولین کشور قرار ندارد که تاکید دارند انتخابات آمریکا و نتایج آن هیچ گونه اثری بر کشور علی الخصوص در حوزه اقتصاد و معیشت ندارد؟ نکته مهمتر ناظر بر این واقعیت است که آیا از نگاه شما تمام کاهش قیمت ها و شیب نزولی نرخ ها در برخی بازارها مانند ارز و سکه یک واکنش مقطعی و گذرا به پیروزی جو بایدن است و یا می تواند تداوم پیدا کند خصوصا که از دیروز شنبه و با اعلام پیروزی رسمی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نظر می رسد باید شاهد تشدید فضای روانی مثبت در بازارهای داخلی و به تبع آن کاهش بیشتر قیمت‌ها باشیم؟

در پاسخ به این سوال مهم شما باید چند نکته بسیار مهم را مد نظر قرار داد؛ اول اینکه تمام شرایطی که در چند روز اخیری که در بازار ارز، سکه و نظایر آن شکل گرفته خود گویای آن است که بر خلاف گفته مقامات و مسئولین بدون شک یکی از عوامل موثر و تاثیرگذار در تعیین شرایط داخلی، به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی به مسئله سیاست خارجی و دیپلماسی باز می گردد. در همین راستا قطعاً بر خلاف برخی تحلیل‌های بسیار سطحی که معتقد بودند تفاوتی بین پیروزی جو بایدن و دونالد ترامپ وجود ندارد، حتی قبل از اعلام پیروزی رسمی جو بایدن به عنوان رئیس‌جمهور، با قوت گرفتن ریاست جمهوری او در همین چند روز شاهد واکنش های مثبت بازار ارز بودیم. من این مسئله را صرفاً از این بعد ارزیابی می‌کنم که اقتصاد ما به دلایل متعدد در طول چهار دهه گذشته به شدت وابسته به مسائل خارجی شده، از این رو که اقتصاد کشور به شدت ارز محور است و همین مسئله سبب شده که اقتصاد ما نسبت اقتضائات حوزه سیاست خارجی، تحولات بین الملل و در راس آن تنش ایران و آمریکا شرطی شود. بنابراین آن دسته از منتقدین دولت که معتقد بودند و هستند که اساسا تحریم‌های ایالات متحده و سیاست فشار حداکثری به عنوان پارامتر اصلی در شکل گیری مشکلات و چالش های اقتصادی و معیشتی مردم نقش آفرین نیست اکنون باید پاسخ دهند که تحولات چند روز اخیر در بازار ارز و سکه آیا نتیجه‌ای غیر از واکنش مثبت بازار به پیروزی جو بایدن داشته و دارد؟! البته من نمی خواهم بگویم که این مسئله خوب است، بلکه باید تلاش جدی شکل بگیرد که تاثیرپذیری اقتصاد ما نسبت به تحولات سیاست خارجی به پایین ترین حد امکان برسد. صد البته نمی توان منکر این واقعیت شد که درجه تاثیر پذری را نمی توان به صفر رساند، اما می‌توان آن را کاهش داد. پس تلاش باید به قدری باشد که تا حد امکان این شدت وابستگی و شرطی شدن اقتصاد و معیشت در داخل کشور به تحولات خارجی کاهش یاید تا با تغییر برخی پارامترها مانند عوض شدن دولت‌ها در آمریکا و پیروزی فردی چون جو بایدن شاهد این میزان از فراز و نشیب های جدی در اقتصاد و معیشت نباشیم. به عبارت دقیق تر همان گونه که طی هشت ماه گذشته ما شاهد اوج گیری نرخ ارز تا کانال ۳۳ هزار تومان بودیم قطعا ریزش دلار در همین چند روز گذشته بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری که تا کانال ۲۵ هزار تومان هم پیش رفته است می تواند آثار سوء و زیانبار جدی بر اقتصاد و معیشت کشور داشته باشد. یعنی این میزان فراز و نشیب در قیمت ها، آن هم در کمتر از چند روز قطعاً از یک طرف بازندگان و متضرران جدی به دنبال خواهد داشت، همانگونه که در طرف دیگر سودهای بادآورده و کلانی برای برخی دلالان داشته و دارد. به هر حال برخی تولید کنندگان و فروشندگان با نرخ های بالاتر از ۳۰ هزار تومان برخی مواد اولیه و کالاهای خود را خریداری کرده اند که مجبورند با قیمت هایی به مراتب پایین تر، آن را به فروش برسانند. اینجاست که اقتصاد شرطی و به شدت متاثر ما از سیاست خارجی و تحولات بین الملل می تواند مخرب باشد. البته این مسئله تنها به حوزه اقتصادی و معیشتی نیز باز نمی گردد، بلکه جامعه سیاسی و اجتماعی کشور از فعالان اجتماعی و سیاسی گرفته تا کنشگران حزبی از جریان‌های مختلف سیاسی هم نیم نگاه جدی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا داشتند. در همین راستا چنانی که شما به اشاره کردید بر اساس اطلاعات سرویس ترند شرکت گوگل که نمایش دهنده میزان جستجوی کلمات و موضوعات در گوگل هست، میزان جستجوی اخبار مربوط به موضوع انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا توسط کاربران در جهان مشخص شده است و بر همین اساس کاربران ایرانی رتبه سوم را در این لیست دارند. این در حالی است که خود آمریکایی ها در رتبه هشتم این لیست قرار دارند که نشان دهنده شدت اهمیت انتخابات آمریکا و تاثیر گذاری نتایج آن بر وضعیت داخلی کشور است. خود همین یک نکته گویای آن است که نتایج انتخابات ریاست جمهوری علاوه بر اثر گذاری در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد معیشت تا چه اندازه می‌تواند بر تحولات اجتماعی و سیاسی داخل کشور نیز اثرگذار باشد.

آیا این جمله پایانی شما موید و مبین این واقعیت نیست که جریان اصلاح طلب، مستقل و معتدل نزدیک به دولت به شدت خواهان پیروزی جو بایدن بود تا بتواند با بسترسازی برای تعامل بیشتر و ایجاد فضای لازم برای کاهش تنش تهران – واشنگتن، امکان نفوذ جدی تر اصلاح طلبان را در انتخابات ۱۴۰۰ شکل دهد؟

بگذارید قدری روی این سوال شما مکث کنیم. اولا نگاه امیدوارانه و اصرار به پپروزی بایدن تنها مختص یک جریان سیاسی در داخل کشور نیست و تقریبا تمام جهان واکنش مثبتی به پیروزی بایدن در همین چند ساعت اخیری که از اعلام این خبر می گذرد، داشته اند. به هر حال در سایه برخی از تحلیل ها که از پیش عنوان شده بود پیروزی جو بایدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا می‌تواند یک پالس مثبت روانی و جَو مناسب دیپلماتیک را ایجاد کند. کما این که در همین چند ساعتی که اعلام پیروزی رسمی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در برخی رسانه‌ها مطرح شده است شاهد حجم گسترده ای از پیام های تبریک به جو بایدن بودیم؛ پیام های تبریکی که از سران و مقامات اروپایی و ناتو گرفته تا برخی مقامات آمریکای لاتین، آفریقا و آسیایی را شامل می شود. این پبام های تبریک حتی به برخی سران عربی مانند عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر نیز کشیده شده است تا وی اولین رهبر در جامعه عربی باشد که پیام تبریک خود را به جو بایدن ارسال کرد. اما در این میان سکوت معنادار کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مانند بحرین، امارات متحده عربی و به خصوص عربستان سعودی در کنار اسرائیل که برنامه ریزی جدی روی پیروزی مجدد دونالد ‌ترامپ داشتند، در کنار حساسیت های برخی از طیف های سیاسی داخلی کشور که به شدت نگران از پیروزی جو بایدن بودند، جالب توجه است. خود این گزاره نیاز به یک بررسی عمیق و جدی دارد که در این مقال نمی گنجد. ولی به هر حال همین میزان از واکنش‌های مثبت جهانی و سیل پیام‌های تبریک در طی چند ساعتی که از خبر پیروزی بایدن رسانه ای شد نشان از آمادگی جامعه جهانی برای گسترش روابط دارد. یعنی اکنون فضای مناسب دیپلماتیک در سایه پیروزی جو بایدن شکل گرفته است.

در ثانی اگر پیرو سوال شما بخواهیم به صورت خاص و انحصاری فضای سیاسی داخل ایران را مورد واکاوی قار دهیم من به عنوان یک فعال حزبی از جریان اصلاح طلب معتقدم اگر چه پیروزی جو بایدن می تواند بستر مناسبی برای کاهش تنش در مناسبات جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا ایجاد کند و متعاقب آن فضای سیاسی داخلی را از رادیکالیزه شدن نجات دهد، اما پیش از آنکه پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا برای اصلاح‌طلبان مفید و موثر باشد، این تغییر و تحول بنیادین در ساختار سیاسی داخلی کشور و ایجاد نگاهی منعطف و باز برای در نظر گرفتن پتانسیل و ظرفیت تمام افراد، جریان ها و احزاب در جهت رشد و توسعه گفتمان دموکراتیک سیاسی و اجتماعی است که می تواند جدی و اثرگذار باشد. پس با وجود آن که قطعاً پیروزی جو بایدن می تواند فضای سیاسی کشور را هم تا اندازه ای تحت تاثیر قرار دهد، مادامی که در کشور شرایط بر همین منوال باشد بی شک پیروزی جو‌ بایدن هم نمی تواند به تحول خاص و شگرفی در کشور بینجامد. 

با این وصف چه اصراری بر امید به پیروزی بایدن از سوی اصلاح طلبان، جریان مستقل و میانه رو در داخل کشور وجود داشته و دارد؟

همان گونه که اشاره کردم و در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی نیز بر آن تاکید داشتم، پارامتر پیروزی جو بایدن، بسترساز کاهش تنش و نجات کشور از فضای رادیکالیزه ای است که با روی کار آمدن یک مجلس رادیکال مانند مجلس یازدهم در ایران و در آن سو پیروزی مجدد دونالد ترامپ، می توانست کشور را به مرز نابودی کامل بکشاند. اتفاقا اینجا بود که پیروزی بایدن این امید را به وجود آورده که ایران از سایه سنگین فروپاشی اقتصادی، معیشتی، سیاسی و اجتماعی نجات پیدا کرده است. شکل گیری سیر نزولی قیمت ها در بازار ارز و سکه نمودی از این واقعیت است. پس اصرار برای امید به پیروزی جو بایدن از این منظر بود که حضور فردی چون بایدن می‌تواند پالس مثبت و سازنده ای را، حداقل در کوتاه مدت به وجود آورد. حال پارامتر به شدت تعیین کننده تر نوع نگاه کشور و نحوه تعامل تهران با فرصتی به نام جو بایدن در رهایی از برخی چالش ها و مشکلات داخلی از حوزه اقتصادی و معیشتی گرفته تا مسائل سیاسی، اجتماعی و دیپلماتیک است. به عبارت دقیق تر باید دید که جمهوری اسلامی ایران تا چه اندازه از فرصت به وجود آمده در سایه پیرزوی جو بایدن بهره برداری خواهد کرد؟ آیا فضا به سمت مذاکره و کاهش تنش پش خواهد رفت یا با موج سواری سیاسی و رسانه‌ای در آستانه انتخابات ۱۴۰۰، کماکان رادیکالیسم و تک صدایی ایجاد شده در کشور مانع از بهره گیری تعامل با دولت بایدن خواهد شد؟ چون بی شک پالس مثبت کنونی در بازارهای کشور گذراست و نمی‌تواند ادامه پیدا کند. لذا مادامی که برخی جریانات سیاسی در داخل با پیروزی جو بایدن احساس نگرانی کنند و در همین مدت که تا زمان روی کار آمدن جو بایدن وجود دارد، تنش را به میزان و درجه از رادیکالیزه شدن برسانند که عملاً جو بایدن هم امیدی به تعدیل شرایط نداشته باشد، قطعا حتی اگر بایدن هم بخواهد بدون پیش شرط به دنبال بازگشت به برجام و لغو بخشی از تحریم‌های ایران باشد تغییری پایدار در وضعیت به جود نخواهد آمد.

در سایه این تحلیلتان، شما هم معتقدید که جو بایدن بدون پیش شرط به دنبال بازگشت به برجام و لغو بخشی از تحریم های جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود؟

بی شک چنین است. من در مصاحبه های پیشین هم اشاره کردم که قطعاً اهرم سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ یک برگ برنده برای جو بایدن است و وی نیز در مذاکره احتمالی با ایران به راحتی از این برگ برنده نخواهد گذشت. ضمن اینکه پیروزی جو بایدن و بازگشت به فضای تعاملی و سازنده بین اروپا و آمریکا این زنگ خطر و هشدار را برای جمهوری اسلامی ایران به صدا در آورده است که از این پس هرگونه اشتباه محاسباتی و برداشتن کوچک ترین گام اشتباه، حتی در حد اتخاذ مواضع، سخنان و واکنش های نسنجیده، احساسی، شعاری و به ظاهر انقلابی می‌تواند بستر را برای افزایش فشار به تهران شکل دهد. چراکه قطعاً جو بایدن به عنوان معاون اول باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده آمریکا و رئیس جمهوری آتی این کشور که از ژانویه سال آینده میلادی عنان کار را به دست می گیرد از تجربه کافی برای ایجاد ائتلاف های جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. همین حجم گسترده پیام‌های تبریک اروپایی‌ها به جو بایدن نشان می دهد که از این به بعد دیگر آمریکا مانند دوران ترامپ در شورای امنیت و سازمان ملل تنها نیست، بلکه آمریکای جو بایدن می‌تواند ائتلاف جهانی را علیه ایران احیا کند. پس باید بر این نکته تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران در برخورد با جو بایدن باید به مراتب هوشمند تر، دقیق تر و جدی تر از دونالد ترامپ برخورد کند. لذا نادرستی این گزاره اینجا روشن می شود که فرقی بین ریاست جمهوری جو بایدن و دونالد ترامپ وجود ندارد. اینجا است که برای چندمین بار تاکید دارم علیرغم آن که در سایه پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا طی چند روز اخیر شاهد اثرات روانی کوتاه مدت مثبتی بر وضعیت کشور مانند بازار ارز و سکه بودیم، باید منتظر روزهای به مراتب سخت تری در تنش ایران و ایالات متحده باشیم. چون اگر در کشور با نگاه کنونی در حوزه ساست خارجی پیش رویم، آن گاه تهران در دوران بایدن سر و کارش با احیای ائتلاف جهانی است، نه آمریکای منزوی ترامپیستی.

با این اوصاف به صورت مشخص تحلیل شما از آینده روابط تهران - واشنگتن در دوران ریاست جمهوری بایدن و اقتضائات سیاست خارجی ما بعد از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ (زمان آغاز به کار رسمی جو بایدن در کاخ سفید به عنوان رئیس جمهور آمریکا) چیست؟

واقعیت این است که تنش ایران و آمریکا در طول چهل سال گذشته و به خصوص در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ با وقوع برخی حوادث مانند ترور سردار سلیمانی، پیگیری سیاست فشار حداکثری و اعمال بی سابقه ترین تحریم عملا به یک درجه از تنش تقریبا میانجی ناپذیر رسیده است. کما اینکه تمام تلاش های میانجی گرایانه ژاپن، فرانسه، سوئیس و دیگر کشورها در کاهش تنش ایران و ایالات متحده آمریکا در طول ریاست جمهوری دونالد ترامپ نتیجه خاصی در بر نداشت. بنابراین با وجود این میزان از تخاصم و شکل‌گیری فضای عدم اعتماد از هر دو طرف، به نظر می رسد که در کوتاه مدت نمی توان به سمت تعدیل تنش پیش رفت. لذا بدون اراده‌ای جدی از سوی دو طرف برای کاهش فضای تنش و بی اعتمادی کنونی، روند اوضاع روز به روز بغرنج‌تر خواهد شد، با این تفاوت که اگر اروپایی ها و جامعه جهانی در تنش ایران و آمریکا در دوران ترامپ سعی می کردند به دنبال خویشتن داری طرفین و میانجیگری باشند، این بار در دوران جو بایدن عملا به دنبال قرار گرفتن در جبهه آمریکا خواهند بود. به ویژه که هیچ نشانه‌ای هم در دست نیست دولت بایدن هم مانند دولت ترامپ بخواهد از استراتژی آمریکا در خاورمیانه عدول کند و یا در قبال حساسیتش نسبت به نفوذ منطقه ای ایران در غرب آسیا عقب نشینی کند. کما اینکه امنیت اسرائیل برای جو بایدن هم یک خط قرمز جدی است. لذا علاوه بر نفوذ منطقه‌ای ایران، مسئله توان موشکی و دفاعی کشور نیز می‌تواند در دوران بایدن هم مورد مناقشه باشد.

پیرو این نکته شما اقتضائات سیاسی در داخل کشور که گویای تداوم و حتی تشدید فضای رادیکالیسم است، به خصوص که با نزدیک تر شدن به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ قطعاً بر میزان انتقادات، هجمه ها و تخریب علیه جریان اصلاح طلبی و حامیان دولت و متعاقب آن تشدید فضای دو قطبی و رادیکالیسم افزوده خواهد شد. لذا بعید است که فضای کاهش بین تهران – واشنگتن شکل گیرد. با در نظر گرفتن درستی احتمالی این فرض و گزاره آیا می توان تنش تهران – واشنگتن در دوران بایدن را به قدری جدی دید که عملا به سمت جنگ کشیده شود؟ 

همان گونه که گفتم و مجددا تاکید می کنم باید دید که جمهوری اسلامی ایران از فرصت به وجود آمده در سایه پیروزی جو بایدن چگونه استفاده خواهد کرد؟ ضمن اینکه باید منتظر ماند و دید که در آن سوی داستان تنش میان ایران و امریکا، جو‌ بایدن هم تا چه اندازه می‌تواند بر اساس وعده های انتخاباتی خود در بازگشت به برجام، لغو بخشی از تحریم‌ها و همچنین تلاش برای کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران عمل کند؟ با روشن شدن پاسخ به این سوالات می توان گفت که آیا کماکان شاهد تشدید تنش ها خواهیم بود و اینکه دو کشور می توانند به سمت مذاکره پیش روند. البته قطعاً در این میان شرایط سیاسی داخلی کشور در آستانه انتخابات و گزینه ریاست جمهوری در ایران هم می‌تواند به اندازه خود اثرگذار باشد، اگرچه که تعیین استراتژی و راهبرد در حوزه سیاست خارجی و ورود به فاز مذاکره یا جنگ با آمریکا در حوزه اختیارات رهبری است. صد البته که هیچ گاه سایه جنگ نظامی ایران و آمریکا به صورت کامل از بین نخواهد رفت و عملا به صورت یک واقعیت پارادوکیسکال خودنمایی می کند. مصداق بارز آن به اتفاقات و تحولات بعد از اقدام ایالات متحده در ترور سردار سلیمانی بازمی‌گردد که با پاسخ موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رو به رو شد و عملاً فضا تا مرز جنگ نظامی پیش رفت، ولی در عین حال هوشیاری تهران و واشنگتن در کنترل و مدیریت تنش و عدم ورود به فاز جنگی نظامی تمام عیار نشان از این دارد که دو طرف از پختگی لازم در شکل گیری چنین فضایی هم برخوردارند. با این وجود و علیرغم حضور بایدن در کاخ سفید از سال آتی میلادی این امکان وجود دارد که یک رویارویی نظامی ناخواسته بین ایران و آمریکا  شکل گیرد، خصوصا که احتمال قدرت گیری و قبضه قدرت در داخل کشور از سوی اصولگرایان رادیکال وجود دارد. یعنی شخصیت ها، احزاب و جریان هایی که نگران تعامل و به تبعش مذاکره احتمالی و پشت پردۀ کابینه دوازدهم با دولت بایدن هستند، برای بی اثر کردن آن ممکن است دست به تحرکاتی در منطقه و به خصوص خلیج فارس بزنند که هم چنین روندی را مختل کنند.

پس شما هم معتقدید که اقداماتی چون تلاش دوشنبه هفته گذشته مجلس یازدهم برای تصویب یک فوریت طرح اقدام فوری برای لغو تحریم‌ها که با ۱۹۶ رای موافق، ۶ رای مخالف و ۴ رای ممتنع از ۲۱۷ نماینده حاضر در صحن علنی انجام شد در همین راستا باشد؛ طرحی که به موجب ان سازمان انرژی اتمی موظف است ظرف مدت دو ماه پس از تصویب این قانون، سالانه به میزان حداقل ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۲۰ درصد در تاسیسات شهید علی محمدی فردو تولید و در داخل کشور ذخیره کند. همچنین در جهت تحقق ظرفیت یکصد و نود هزار سو غنی سازی، سازمان انرژی اتمی، مکلف است پس از تصویب این قانون، ظرفیت غنی سازی و تولید اورانیوم غنی سازی شده با سطح غنای متناسب هر یک از مصارف صلح آمیز کشور، به میزان ماهانه حداقل ۵۰۰ کیلوگرم افزایش دهد. مضافا این سازمان مکلف است ظرف مدت ۳ ماه عملیات نصب، تزریق گاز، غنی سازی و ذخیره سازی مواد را تا درجه غنای مناسب، با حداقل ۱۰۰۰ عدد ماشین (m۲-IR) در بخش زیرزمینی تاسیسات شهید احمدی روشن نطنز آغاز کند. در همین بازه زمانی، هرگونه عملیات غنی سازی و تحقیق و توسعه با ماشین های (۶-IR) را به تاسیسات شهید علی محمدی فردو منتقل کرده و عملیات غنی سازی را با حداقل ۱۶۴ ماشین از این نوع آغاز نموده و آن را تا انتهای سال ۱۳۹۹ به ۱۰۰۰ ماشین توسعه دهد. اینها علاوه بر آن است که سازمان انرژی اتمی ایران وظیفه دارد، راکتور ۴۰ مگاواتی آب سنگین اراک را که به موجب برجام در حال بازطراحی و بهینه سازی می باشد، ظرف مدت ۴ ماه از تاریخ تصویب این قانون با برنامه زمانبندی معین از طریق احیای قلب راکتور به شرایط قبل از برجام برگرداند. بر اساس این طرح، دولت موظف است بر اساس بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام، ظرف مدت ۲ ماه از تصویب این قانون، دسترسی های نظارتی فراتر از پروتکل الحاقی بر اساس برجام را متوقف کند. کما این که پس از ۳ ماه از تصویب این قانون، اگر روابط بانکی ایران در اروپا و میزان خرید نفت توسط آنها از ایران به شرایط عادی و رضایت بخش بازنگشته باشد، دولت مکلف است اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف نماید. ارزیابی شما از اهدف نمایندگان مجلس از تلاش برای تصویب این طرح چیست؟ آیا آنگونه که برداشت می شود پیشنهاد این طرح، تکاپوی نمایندگان برای سنگ اندازی در مذاکرات احتمالی آتی تهران – واشنگتن در دوران بایدن است؟
 
یقینا چنین است. به هر حال بخشی از جریان اصولگرای رادیکال در مجلس یازدهم عنان کار را به دست گرفته است. لذا احزاب و جریان هایی که نگران تعامل و به تبعش مذاکره احتمالی و پشت پردۀ کابینه دوازدهم با دولت بایدن هستند، برای بی اثر کردن آن ممکن است دست به تحرکاتی بزنند که هم چنین روندی را مختل کنند. با این حساب، اگر همین نگاه جاری و ساری در حوزه سیاست خارجی بخواهد در دوران بایدن هم نقش آفرین باشد یقین بدایند، نه تنها هیچ چیز در مناسبات ایران و آمریکا تغییر نخواهد کرد، بلکه روزهای سخت‌تری در پیش است. مگر آنکه اراده ای برای مذاکره از طرف نهادهای اصلی قدرت در ایران برای مذاکره‌ای جامع و فراگیر در همه ابعاد نشان داده شود که آن هم تا انتخابات ریاست جمهوری سال آینده کشور بسیار بعید است. چون اساساً جریان اصولگرایی که اکنون بیشتر قدرت را در دو قوه مقننه و قضاییه در اختیار گرفته اند و سایر نهادهای فرادولتی را هم در اختیار داشته و دارند تنها به واسطه کسب قدرت و در اختیار گرفتن کرسی ریاست جمهوری در سال آینده به دنبال درگیری و تنش با دولت و نیروهای همسو نیستند. لذا این چالش را باید چالشی عمیق تر و در سایه نگاه متفاوت هر دو جریان سیاسی جستجو کرد. پس حتی اگر ما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰هم قرار نداشتیم قطعاً این اختلافات با شدت و ضعف در فضای سیاسی- اجتماعی ایران پیگیری می‌شد. صد البته در این میان مسئله انتخابات و در اختیر گرفتن کرسی پاستور هم کاتالیزور این اختلافات سیاسی است، ولی به هر حال جریان تمامیت خواهی که اکنون در جامعه جولان می دهد همواره در تلاش است تا نفوذ و قبضه قدرت را به طور تمام و کمال محقق کند. یعنی شبیه آنچه در دولت نهم و دهم در سایه یک دست شدن قدرت پی گرفته شد، این بار هم در دستور کار است با این تفاوت که دیگر در انتخاب و گزینش افراد دقت لازم به وجود خواهد آمد تا اشتباهی مانند محمود احمدی‌نژاد صورت نگیرد. از یک طرف تحولاتی نظیر ترور سردار سلیمانی توسط دونالد ترامپ عملاً این بدبینی را به وجود آورده است که کل ساختار ایالات متحده آمریکا چه بایدن و جه دونالد ترامپ یک دشمنی نهادینه و دیرینه با جمهوری اسلامی ایران دارد. به موازاتش مسئله اعمال تحریم‌های متعدد، آن هم در شرایطی که کل جامعه با بحران سلامت ناشی از تشدید شیوع کرونا مواجه است، عملاً سبب شده تا کشور با محدودیت های جدی در واردات دارو و کالاهای پزشکی و درمانی دست به گریبان باشد. این نکته هم بر شدت این تخاصم و بدبینی ها افزوده است. از آن مهم تر نگرانی اصوالگرایان از پالس و فضای مثبت ناشی از پیروزی احتمالی جو بایدن است که می‌تواند به تعدیل تنش ایران و ایالات متحده آمریکا، آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ منجر شود. به هر حال با این فضای مثبت دولت می‌تواند به سمت کاهش تنش و مسائلی از این دست برود؛  حال این که چقدر این تلاش ها منتج به نتیجه شود، بحث جداگانه است، ولی به هر حال این مسئله می‌تواند به عنوان یک دستاورد برای جریان سیاسی حامی دولت حسن روحانی در انتخابات پیش رو مطرح باشد. بنابراین اصولگرایان به شدت سعی می کنند این گزاره را در جامعه نهادینه کنند که فرقی بین ریاست جمهوری جو بایدن و دونالد ترامپ وجود ندارد. البته من کاری به مسئله دعوا و اختلاف اصلاح طلبان و اصولگرایان برای ریاست جمهوری جو بایدن ندارم، ولی با توجه به شرایطی که اکنون وجود دارد و با در نَظر داشتن این که تنش ایران و ایالات متحده آمریکا به اوج خود رسیده است، به نظر نمی رسد که تلاش ها برای کاهش تنش در دوران بایدن هم مثمر ثمر باشد. پس حتی اگر بایدن هم به سمت کاهش تنش پیش رود چون در ایران تمایلی برای مذاکره با آمریکا وجود ندارد، هر گونه اقدامی از سوی دولت روحانی و جریان های سیاسی حامیش برای مذاکره با ایالات متحده در زمان حضور بایدن در کاخ سفید به شدت محکوم است و مورد هجمه قرار خواهد گرفت. بنابراین اصولگرایان در فضای سیاسی و رسانه ای به دنبال حمله به هر فرد و جریان‌ داخلی حامی مذاکره با دولت بایدن هستند و از آن طرف به موازاتش هم به دنبال تشدید فضای قطبیت زده جامعه هستند. چرا که به هر میزان فضای جامعه به سمت یک فضای دو قطبی پیش رود و مسئله پررنگ شدن تنش آمریکا در دوران جو بایدن هم با جمهوری اسلامی ایران به شکل پررنگ تری مطرح شود، می تواند به سود این جریان در انتخابات پیش رو عمل کند. این مسائل بهانه لازم برای اصولگرایان به منظور موج سواری سیاسی و رسانه ای علیه دولت روحانی و جریان حامیش را به وجود آورد تا به یکباره طومار برجام، مذاکره، نگاه به بیرون و نظایر آن در یک نسخه واحد پیچیده شود و تمام این جریان های سیاسی به محاق روند و تا سال ها مسئله یک دست شدن قدرت توسط این جریان محقق شود. البته این نکته مهم را هم باید مد نظر قرار داد که حتی اگر گزینه ای غیر از گزینه اصولگرایان به عنوان رئیس جمهور در ۱۴۰۰ انتخاب شود عملاً مسائلی چون مذاکره، جنگ، برقراری و یا قطع ارتباط با کشورها و نظایر آن نمی‌تواند در اختیار و حیطه قدرت رئیس جمهور باشد و تنها رهبری است که می تواند در خصوص تعیین تکلیف این مسائل اظهار نظر کند.

بعد از انتخابات ۱۴۰۰ چطور؛ آیا با مشخص شدن هشتمین رئیس جمهور ایران در سیزدهمین دوره ریاست جهوری گزینه مذاکره در دسور کار تهران خواهد بود؟

باید دید که جمهوری اسلامی ایران از فرصت به وجود آمده در سایه پیروزی جو بایدن چگونه استفاده خواهد کرد؟ ضمن اینکه باید منتظر ماند و دید که در آن سوی داستان تنش میان ایران و امریکا، جو‌ بایدن هم تا چه اندازه می‌تواند بر اساس وعده های انتخاباتی خود در بازگشت به برجام، لغو بخشی از تحریم‌ها و همچنین تلاش برای کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران عمل کند؟ در کنار آن باید دید که چه گزینه ای و با چه نگاه سیاسی به عنوان رئیس جمهور ایران در انتخابات ۱۴۰۰ عنان کار را به دست خواهد گرفت؟ البته فارغ از تمام این نکات باز هم تاکید می‌کنم که اساسا تعیین استراتژی و راهبردهای سیاست خارجی به خصوص مسئله مذاکره و یا جنگ با آمریکا در حیطه اختیارات رهبری است و باید که رهبری چه نگاهی به این مقوله خواهد داشت؟
 

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: جلال جلالی زاده ایران آمریکا پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا برجام مذاکره با آمریکا انتخابات 1400 اصلاح طلبان اصولگرایان مجلس یازدهم


( ۱ )

نظر شما :

خسرو ۱۸ آبان ۱۳۹۹ | ۱۴:۳۹
آزموده را آزمودن خطاست ، اصلاح طلبی با روحانی نشان داد که فقط به دنبال فرصت طلبی برای قدرت گرفتن است و حاضر نیست بهای به قدرت رسیدن را که " خدمت به ملت و دفاع از منافع ملی است " پرداخت کند