کشورهای نفت خیز خاورمیانه چه خواهند کرد؟
انرژی های نو و آینده بازارهای جهانی نفت
نویسنده: پاول کوکران (Paul Cochrane)
دیپلماسی ایرانی: در سال 2011 با افزایش تقاضای نفت، عربستان سعودی ذخایر نفت خود را افزایش داد. نود درصد از نفت عربستان از هفت میدان بزرگ نفتی می آمد که سه میدان از آن هفت میدان بیش از 50 سال سن داشتند. قیمت ها بالاخره افزایش یافت و به 140 دلار در هر بشکه در سال 2018 رسید. گمانه زنی ها افزایش قیمت ها را دامن زد. همان سال برخی از کارشناسان، قیمت هر بشکه نفت را تا 200 یا حتی 500 دلار در هر بشکه برآورد کرده بودند. برخی حتی آغاز جنگ جهانی سوم را پیش بینی کردند.
قیمت های بالای نفت حرکت جهانی به سمت انرژی های نو را شتاب بخشید. با گذشت بیش از یک دهه، قیمت نفت تقریبا 40 دلار در هر بشکه است و هنوز هم مقادیر زیادی از نفت در زیر زمین وجود دارد. حالا عرضه بر تقاضا پیشی گرفته و این خبر بدی برای کشورهای متکی به صادرات نفت است. قیمت ها و تقاضای پایین نفت به معنای مشکلات اقتصادی پیش روست، به ویژه در بلندمدت. مگر اینکه تلاش هایی برای گونه گون سازی صورت گیرد.
برای کشورهای ثروتمند خلیج فارس، قیمت های پایین نفت یعنی فشار بر بودجه و افزایش نارضایتی و درگیری بین شهروندان و پادشاهی. عمان و بحرین در حال حاضر با درآمدهای پایین نفتی دست به گریبان اند. عربستان نیز با جمعیت زیادش با کسری بودجه روبه روست. قطر و امارات جمعیت کم تری دارند. اقتصاد آنها گونه گون تر و درآمد سرانه بالاتری برای گذار از بحران نفتی دارند. در این بین، کویت با وابستگی سخت به درآمدهای نفتی (42 در صد از تولید ملی) و نبود اراده برای گونه گون سازی انرژی، فاصله چشمگیری با دیگر اعضای شورای همکاری دارد. برای تولید کنندگان با ثروت کم تر و جمعیت بیشتر مانند عراق و الجزایر، هر کاهشی در درآمدهای نفتی بر هزینه های عمومی و اقتصاد کارساز است. عراق به ویژه آسیب پذیر می نماید: درآمدهای نفتی عراق 45 درصد از تولید ملی اش را تشکیل داده که بیشتر صرف بازسازی این کشور می شوند. تولید کنندگان دیگری مانند سوریه، لیبی و یمن نیز درگیر جنگ هستند.
گزارش اخیر موسسه BP پیرامون چشم انداز انرژی 2020، به بررسی تفاوت مدل های متفاوت انرژی تا سال 2050 می پردازد. این گزارش با توجه به تقاضای رو به پایین نفت در مقابل دیگر گزینه های انرژی، سه سناریو را پیش بینی می کند: یک گذار پرشتاب از نفت، انتشار کرین خالص صفر به تدریج تا 30 سال آینده و ادامه روند جاری.
فشار برای گذار نشان دهنده تعهدی از سوی بیش از 120 کشور برای رسیدن به هدف انتشار کربن صفر تا سال 2050، کاهش هزینه های انرژی خورشیدی و بادی و برقی کردن بخش حمل و نقل است.
یک دگرش سیاسی و فرهنگی در حال رخ دادن است. با پذیرش این واقعیت که انتشار کربن به محیط زیست آسیب می زند و همچنین دارای پیامدهای تجاری است. پیش بینی می شود که تقاضای جهانی برای انرژی های تجدید پذیر به اندازه 5.7 درصد در سال تا سال 2050 تحت سناریوی "ادامه روند جاری" افزایش یابد. سناریو "کربن صفر" چه بسا تا مقادیر 8.5 درصد را نیز پیش بینی می کند.
طبق گزارش BP، خاورمیانه 48.1 درصد از بازار نفت را در اختیار دارد که 29 درصد آن را کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تشکیل می دهند. هر افزایش در تقاضای انرژی های نو درآمد این کشورها را کاهش می دهد. در خارج از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، تلاش های منطقه ای برای انرژی های نو تنها به چند کشور اردن، مراکش، تونس و مصر محدود شده است. در حلقه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز برخی یا ظرفیت تولید انرژی خورشیدی را ندارند یا پروژه های آغاز شده آنها به نتیجه نرسیده رها شده است.
برخلاف یک دهه گذشته یا حتی سال قبل، به نظر نمی رسد که قیمت نفت به اوج برسد. به این ترتیب، انرژی های نو در مرکز توجه هستند. در سرتاسر خاورمیانه، 150 میلیارد دلار روی انرژی های خورشیدی، 28 میلیارد دلار روی انرژی بادی، انرژی های بدون زباله، نیروگاه های هیدرو و زمین گرمایی سرمایه گذاری شده است. امارات متحده با هفتاد درصد از کل ظرفیت، پیشتاز و عربستان سعودی تازه وارد بازار شده است.
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس اکنون دریافته اند که انرژی های نو بخشی جدایی ناپذیر از ترکیب انرژی دنیا هستند. آنها علاوه بر طرح های توسعه ای محلی در پروژه های خورشیدی در سرتاسر آفریقای شمالی و اردن نیز مشارکت دارند.
سرمایه گذاری کشورهای تولید کننده مهم نفتی روی انرژی های نو یک دوگانگی اساسی است. درست مثل این است که مایکروسافت به رایانه های اپل رو آورد. با این کار شما بازار نفت را ناتوان و ناتوان تر خواهید کرد. شما از یک طرف می توانید گونه گونی اقتصادی، مهارت و جریان درآمدی فراهم کنید و همزمان مصرف منابع هیدروکربنی برای افزایش درآمد صادراتی را کاهش دهید.
برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، گذار انرژی داخلی اهمیت کم تری نسبت به گذار جهانی دارد. گذار داخلی انرژی می تواند بخشی از منابع را برای صادرات آزاد کند اما بیشتر درآمدهای نفتی متاثر از نیروهای بین المللی است.
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، به جز بحرین و عمان، حتی در صورت کاهش جهانی قیمت نفت باز هم در موقعیت قدرتمندی هستند. آنها پایین ترین هزینه استخراج نفت در دنیا و حتی برخی از آنها پایین ترین درصد انتشار کربن در چرخه تولید را دارند. به این ترتیب، حتی در صورت فشار برای کربن زدایی، این کشورها می توانند سهم خود از بازار نفت را تا آنجا افزایش دهند که کشورهای آلوده را از بازار خارج کنند. بنابراین می بینیم که هنوز به پایان سرنوشت نفت نرسیده ایم و نفت همچنان در سبد مصرف قرار خواهد داشت.
سوال بزرگ این است که آیا همه گیری ویروس کرونا حرکت جهانی از سوخت های فسیلی را شتاب می بخشد یا این گذار با توجه به هزینه های ویروس وا پس می ماند؟ همچنین روشن نیست که انرژی های نو تا کجا خیز برخواهند داشت.
موضوع مورد توجه در آینده این است که آیا کشورها می توانند با کاهش درآمدهای نفتی گونه گونی اقتصادی را امکان پذیر کنند. این موضوع چه تاثیری بر زندگی مردمانی که سال ها با دلار های نفتی سر کرده اند خواهد داشت.
به نظر می رسد که تولید کنندگان نفت خلیج فارس آنقدر در میدان تولید می مانند تا نفت به کالایی از رده افتاده در سبد انرژی تبدیل شود. آنها بی تردید سهم نسبی خود از بازار را افزایش و چه بسا ممکن است فرصت هایی برای افزایش آن کالای منسوخ داشته باشند.
منبع: میدل ایست آی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :