شیفت رئالیسم کلاسیک به رئالیسم سبز در خاورمیانه

نفت و قدرت، دو روی یک سکه

۰۶ اسفند ۱۴۰۳ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۳۱۳۱۰ اخبار اصلی اقتصاد و انرژی خاورمیانه
پرویز غلامی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به بررسی گذار از رئالیسم کلاسیک به رئالیسم سبز در خاورمیانه پرداخته و نشان می‌دهد چگونه انرژی‌های تجدیدپذیر در حال بازتعریف معادلات قدرت در این منطقه هستند. او با استفاده از مفاهیم نظریه هانس مورگنتا و شواهد عینی، تصویری از آینده ژئوپلیتیک خاورمیانه ارائه می‌دهد که در آن انرژی‌های سبز جایگزین نفت به عنوان محور اصلی قدرت می‌شوند. 
نفت و قدرت، دو روی یک سکه

پرویز غلامی، دانش‌آموخته کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل از دانشگاه علامه طباطبایی،

دیپلماسی ایرانی: در حالی که در یک قرن گذشته خاورمیانه با اتکا به E=mc2 انرژی فسیلی که در آن E نفت، m ذخایر و c2 تقاضای جهانی است به مرکز ثقل زئوپلیتیک تبدیل شده بود، در هزاره سوم نمایانگر چرخشی است که در آن E مساوی با PV یا همان سولار پنل است. 

آمار بانک جهانی نشان می‌دهد سهم منطقه از بازار جهانی انرژی‌های تجدیدپذیر از 1.7 درصد در سال 2015 به 11.3 درصد رسیده و این روند مدام در حال افزایش است. 

بر اساس نظریه هانس مورگنتا دولت‌ها در پی حداکثرسازی قدرت از طریق ابزارهای قابل دسترس هستند. یکی از این ابزاراهای قابل دسترس، مدرن و استراتژیک بدون شک انرژی‌های تجدیدپذیر است. 

حرکت و جهت‌گیری کشورهای منطقه خاورمیانه برای گسترش این انرژی در سال‌های اخیر گویای درک آن‌ها از این واقعیت است. عربستان سعودی با پروژه NEOM با بودجه 500 میلیاردی (اندکی بیشتر از کل GDP ایران) تنها یک شهر هوشمند نیست؛ نمایشی از بازطراحی مفهوم "عمق استراتژیک" در جغرافیای سیاسی است و امارات متحده عربی با ساخت نیروگاه الظفره که توانایی تولید 2 گیگاوات برق و تامین انرژی برای 160 هزار خان را دارد از جمله این اقدامات است. 

بیابان‌های خورشیدی به مثابه میادین نفتی جدید در نظم کلاسیک رئالیستی، "قدرت" همواره در گرو کنترل منابع حیاتی تعریف می‌شده است. اگر قرن بیستم صحنه نبرد برای تصاحب چاه‌های نفت بود، قرن بیست و یکم شاهد جنگ سردی خاموش بر سر مالکیت بیابان‌های آفتابی و مسیرهای بادی است. 

خاورمیانه امروز در حال بازتعریف هندسه قدرت خود بر مبنای معادله‌ای جدید است جایی که انرژی سبز به مثابه خون حیات ژئوپلیتیک است. مرگ استعاره‌های کهن، تولد رئالیسم سبز هانس مورگنتا در "سیاست میان ملل"، قدرت را توانایی یک دولت در کنترل محیط خارجی و تحمیل اراده خود می‌داند. این تعریف در عصر انرژی‌های تجدیدپذیر، صورت‌بندی نوینی می‌یابد: سلطه بر زنجیره ارزش هیدروژن سبز جایگزین کنترل خطوط لوله نفت شده است. مزارع خورشیدی بین‌المللی به مثابه پایگاه‌های نظامی غیررسمی عمل می‌کنند. فناوری ذخیره‌سازی انرژی به سلاح استراتژیک تبدیل شده که امنیت انرژی را بازتعریف می‌کند. 

اتحادهای پارادوکسیکال 

دشمنان دیروز، شریکان انرژی فردا رئالیسم کلاسیک بر موازنه قوا تاکید دارد، اما در عصر انرژی سبز، این موازنه نه بر اساس دکترین‌های امنیتی، که بر مبنای مکمل‌بودن جغرافیای انرژی شکل می‌گیرد به طوری که در این مناطق شاهد: همکاری غیرمنتظره اسرائیل، اردن و امارات در پروژه Prosperity-Project که دو هدف ایجاد نیروگاه خورشیدی 600 مگاواتی در اردن و یک پروژه آب شیرین‌کن پایدار در اسرائیل با هدف صادرات سالانه 200 میلیون مترمکعب آب آشامیدنی داراست. 

مشارکت قطر و ایران در توسعه فناوری‌ها پاک از قبیل بادی و خورشیدی علی‌رغم تنش‌های مرزی رقابت عربستان و امارات بر سر میزبانی مرکز بین‌المللی معاملات کربن این اتحادها نه از سر علاقه ایدئولوژیک، که از محاسبات سرد رئالیستی برای بهره‌برداری از مزیت نسبی جغرافیایی ناشی است. 

بیابان‌های عربستان، بادهای مراکش و شیب آفتاب ایران، هر یک در حال تبدیل به سلاحی استراتژیک هستند. 

انرژی سبز به مثابه ابزار سرکوب داخلی مورگنتا تاکید می‌کند که دولت‌ها برای حفظ حاکمیت، به مشروعیت داخلی نیاز دارند.

فناوری سبز در خاورمیانه به ابزاری دوگانه تبدیل شده از یک طرف سوپاپ اطمینان اجتماعی برای ایجاد اشتغال در بخش فناوری‌های پاک برای مهار بیکاری جوانان است و از طرف دیگر ابزار نظارت دیجیتال با استفاده از شهرهای هوشمند مبتنی بر انرژی پاک، امکان رصد بی‌سابقه شهروندان را فراهم می‌کنند. 

همچنین این فناوری‌ها می‌توانند سکویی برای صدور ایدئولوژی باشند؛ به طور مثال، پروژه‌هایی مانند مصدر ابوظبی به ابزاری برای نرمالیزاسیون سیاسی تبدیل شده‌اند. 

آینده نگری رئالیستی

سناریوهای محتمل به نظر می‌رسد جهان رفته‌رفته به سمت تنزل نقش انرژی‌های فسیلی است. این روند جهانی، آینده خاورمیانه را به دگردیسی دچار می‌کند که دارای محورهایی از قبیل:

۱. افول پترودلارها: جایگزینی درآمدهای نفتی با دلارهای مبتنی بر صدور خدمات فناوری سبز

۲. جنگ سرد آبی: تنش بر سر مالکیت فناوری‌های شیرین‌سازی آب با انرژی خورشیدی

۳. امپریالیسم دیجیتال سبز: تسلط شرکت‌های فناوری بر زیرساخت‌های انرژی ملی تحت لوای توسعه پایدار است. 

به طور کلی، انرژی سبز نه نقطه پایان رئالیسم که صورت‌بندی جدیدی از آن است. همان گونه که نفت خام جغرافیای سیاسی قرن بیستم را شکل داد، فناوری‌های پاک در حال ترسیم نقشه جدیدی از قدرت در خاورمیانه هستند. در این بازی بزرگ نوین، دولت‌ها مجبورند "منافع ملی" را نه بر اساس ذخایر زیرزمینی، که بر مبنای توانایی در مهندسی اکوسیستم‌های انرژی پیچیده باز تعریف کنند. 

اگر مورگنتا امروز زنده بود، قطعاً در کتاب «سیاست میان ملل» فصلی به «دیپلماسی پنل خورشیدی» اختصاص می‌داد. 

خاورمیانه جدید در حال تبدیل شدن به آزمایشگاه رئالیسم سبز است؛ جایی که بیابان‌ها جایگزین میادین نفتی می‌شوند و سلاح‌ها رنگ خورشیدی به خود می‌گیرند. اما آیا این تحول مسالمت‌آمیز خواهد بود یا نسخه جدیدی از «بازی قدرت» است؟

کلید واژه ها: انرژی انرژی های نوشونده انرژی های تجدیدپذیر انرژی سبز انرژی تجدیدپذیر سبز فناوری فناوری پاک خورشیدی خاورمیانه


نظر شما :