آینده خلیج فارس بر اساس داده های جدید سیاست بین الملل
نه خصومت اسرائیل پایان یافته است و نه می توان ایران را فراموش کرد
نویسنده: عوض بن سعید باقویر
دیپلماسی ایرانی: به نظر می رسد که حمله متهورانه و خطرناک عراق به کویت که یکی از پیامدهای فاجعه بار جنگ 8 ساله و ویرانگر ایران وعراق بود، خود واقعیت های تلخ کنونی را برای منطقه رقم زده است.
از زمان اکتشاف منابع نفت در منطقه در آغاز دهه سی قرن گذشته میلادی، منطقه محل کشمکش قدرت های بزرگ بوده است. با عقب نشینی انگلیس از منطقه، آمریکا جای آن را گرفت و همین مساله اهمیت اقتصادی و راهبردی منطقه را دو چندان کرد و زمینه ساز پیشرفت کشورهای شورای همکاری در نیم قرن گذشته شد.
علیرغم فاجعه ها و جنگ های 4 دهه گذشته، منطقه توانست با تکیه بر سیاست متوازن و منطقی تا حد زیادی ثبات خود را نگه دارد. عمان که با دیپلماسی خود رهبری این سیاست را بر عهده داشت با تاثیرگذاری بر تحولات توانست منطقه را از کشمکش های موجود بویژه تنش میان آمریکا و ایران دور نگه دارد و زمینه دستیابی به توافق هسته ای را در سال 2015 فراهم کند.
منطقه در حال حاضر با چالش های واقعی داخلی و خارجی مواجه است. بافت جمعیتی یکی از این چالش هاست که می تواند در آینده پیامدهای منفی بر وحدت ملی کشورهای شورای همکاری بگذارد، چالش های اقتصادی ناشی از کاهش قیمت نفت، شیوع بیماری کرونا همگی باعث شد این کشورها با کسری بودجه مواجه شوند و به صندوق های حاکمیتی و حتی وام گرفتن از خارج روی آورند. اما در سطح تحولات خارجی می توان گفت که برخی از کشورهای خلیج (فارس) در چند سال اخیر به رویکردهای راهبردی جدیدی روی آوردند که تا چندی پیش در سیاست های سنتی آنها، جایی نداشت. چه بسا ترامپ و برنامه های ویژه او برای خاورمیانه و حمایت های بی سابقه اش از رژیم اسرائیل، عامل و انگیزه اصلی این تغییر باشد. چنانکه بحرانی شدن روابط میان برخی کشورهای شورای همکاری در سال 2017، بعد جدیدی به شرایط منطقه داد و تاثیر منفی بر امنیت و ثبات منطقه برجا گذاشت.
در همین حال تنش میان ایران و آمریکا، یک متغیر قدیمی به شمار می رود که با شروع انقلاب اسلامی در سال 1979 به رهبری (امام) خمینی، آغاز شد. به نظر می رسد که این تنش بیش از آنکه دلایل راهبردی داشته باشد، به سیاست های متناقض این دو کشور در خصوص حضور اسرائیل در منطقه بر می گردد. به نظر می آید متغیر تنش میان واشنگتن و تهران از سوی اسرائیل مورد بهره برداری قرار گرفته است تا در صورت خروج آمریکا از صحنه خاورمیانه خود را به عنوان جایگزین مطرح کند.
عقب نشینی آمریکا از منطقه که گام های اولیه اش از عراق و افغانستان برداشته شد، در واقع مقدمه ای برای ایجاد خلاء در منطقه است. نزدیک شدن اسرائیل به برخی کشورهای منطقه و امضای توافقات صلح، آغازی برای صف بندی هاست. این مساله که برای اولین بار به اسرائیل امکان دسترسی به آب های خلیج (فارس) را می دهد، زمینه را برای هر گونه رویارویی احتمالی میان ایران واسرائیل فراهم می کند.
در این میان سیاست عمان همواره مبتنی بر اصل گفت وگو میان کشورهای منطقه بوده است. امنیت منطقه باید به عنوان یک موضوع همه جانبه و یکپارچه مطرح شود و ایران به عنوان یک کشور همسایه در منطقه باید مورد توجه قرار گیرد.
از همین رو مساله صف بندی های کنونی، به ضرر امنیت منطقه خلیج (فارس) خواهد بود و منافع این کشورها و نسل های آتی را تامین نخواهد کرد. اگر موضوع صلح در کار باشد، همه به دنبال برقراری صلح همه جانبه و عادلانه در چارچوب اجرای ابتکار عمل عربی اند که در سال 2002 در نشست سران در بیروت مورد تایید قرار گرفت. منطقه خلیج (فارس) به خاطر وجود "تنگه هرمز" که شرق و غرب جهان را به هم مرتبط می کند، برای اقتصاد جهانی حایز اهمیت است و احتمال وخیم تر شدن شرایط، نگرانی هایی به وجود آورده به ویژه که بحران میان کشورهای شورای همکاری که همه اعضا را متضرر کرده همچنان لاینحل مانده است.
گفت وگو باید به عنوان اولین گام برای حل بحران میان اعضای شورای همکاری مطرح شود چرا که خود می تواند زمینه حل پرونده های دیگری را فراهم کند که همه آنها با امنیت و ثبات منطقه در ارتباط است. این مساله می تواند راهکارهای جدیدی را برای پایان دادن به جنگ یمن و گفت وگو با تهران فراهم کند و در نهایت به رد و بدل کردن اظهارات التهاب آمیز میان ایران و شماری از کشورهای همکاری پایان دهد.
منطقه تاب و تحمل جنگ جدید را ندارد به ویژه که تبعات آن محدود نخواهد بود و همه کشورها را شامل خواهد شد. از یاد نبریم که سیاست رژیم اسرائیل مبتنی بر شعله ور کردن جنگ ها و تنش هاست و به همین دلیل باید به اهمیت گفت وگو در این منطقه راهبردی توجه کرد.
به نظر می رسد نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در روشن شدن شرایط منطقه، تعیین کننده خواهد بود. سیاست جو بایدن با سیاست ترامپ که صحنه سیاسی منطقه خاورمیانه را به هم ریخت، تا حدود زیادی تفاوت دارد. بسیاری معتقدند که شکست ترامپ در انتخابات می تواند به اصلاح شرایط سیاسی منطقه کمک کند. منطقه خلیج (فارس) به راهبردهای جدیدی که با سیاست های سنتی پیشین تفاوت دارد، روی آورده است. روند تحولات در منطقه تا پس از اعلام نتایج انتخابات قابل پیش بینی نیست. همچنانکه مساله فلسطین با پیچیدگی های سختی مواجه شده که آشتی ملی بویژه میان فتح و حماس را ضروری ساخته است.
به این نکته توجه کنیم که شکست ترامپ در انتخابات به معنای ناپدید شدن بنیامین نتانیاهو، متهم به فساد از صحنه سیاسی اسرائیل است. از همین رو صحنه سیاسی منطقه خلیج (فارس) و جهان منتظر نتایج انتخابات آمریکاست. این انتخابات نه تنها بر شرایط داخلی این کشور بلکه بر تحولات جاری در همه مناطق جهان بویژه خاورمیانه تاثیرگذار خواهد بود.
منبع: عمان دیلی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :