اتفاقاتی که می روند تا خطرات جدیدی در پی داشته باشند
اهداف و پیامدهای عادی سازی روابط بحرین و اسرائیل
نویسنده: حسن حمزه، پژوهشگر مسائل خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: اعلام بحرین مبنی بر برقراری روابط کامل دیپلماتیک با اسرائیل این احتمال را تقویت خواهد داد که کشورهای عربی بیشتری از چنین اقدام مشابه پیروی کنند. اقدام بحرین که یک ماه پس از عادی سازی روابط امارات متحده عربی با اسرائیل صورت پذیرفت، در واقع تعداد کشورهای عربی را که اسرائیل را به رسمیت می شناسند را اکنون به 4 کشور رسانده (مصر در 1979 و اردن در 1994 این کار را انجام دادند) که نتیجه آن ایجاد یک آرایش استراتژیک جدید در خاورمیانه است.
اما شکل گیری روابط حسنه عربی – اسرائیلی نه یک معجزه است و نه نتیجه ماه ها دیپلماسی طاقت فرسا توسط دولت ترامپ. بلکه اسرائیل و رهبران عرب در خلیج فارس سالهاست که در حال برقراری روابط بی سر و صدا بودند. هسته این نزدیکی و اتحاد به واقع حس نگرانی و تهدید مشترک نسبت به ایران و گامی در جهت پر کردن خلاء در منطقه به دلیل عقب نشینی آمریکا در برخی از بحران های منطقه ای به دلیل برخی سیاست های ریاضت اقتصادی و تمرکز بر قدرت یابی چین است. به عبارتی دولت ترامپ تلاش کرده از این اعلام برگ برنده ای برای خود در انتخابات ریاست جمهوری بسازد و افکار عمومی را از مدیریت فشل خود در سایر پرونده ها به سان کرونا و سیاست خارجی متزلزل به این سو بچرخاند.
1-دلایل اصلی عادی سازی
1-1-تهدید مشترک-امنیتی
اسرائیل و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس پس از توافقنامه صلح اسلو بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین در سال 1993 ارتباطات آزمایشی خود را آغاز کردند. پس از آن مراکز مأموریت های تجاری را در پایتخت های یکدیگر افتتاح کردند، اگرچه بسیاری از آنها پس از تشدید درگیری های اسرائیل و فلسطین در انتفاضه دوم در سال 2000 بسته شدند.
این روابط در دهه گذشته قوی تر شده است، زیرا اسرائیلی ها و اعراب خلیج فارس به یک هدف مشترک بر سر ایران رسیدند که هر دو طرف آن را تهدید جدی برای امنیت ملی خود قلمداد می کنند.
در این راستا در سال 2015، امارات متحده عربی به اسرائیل اجازه داد تا در کنفرانس بین المللی انرژی های تجدیدپذیر در ابوظبی حضور دیپلماتیک داشته باشد. قطر با اسرائیل همکاری کرده تا آتش بس را در غزه که تحت سلطه حماس است را برقرار کند. سلطنت عمان در سال 2018 میزبان نخست وزیر رژیم صهیونیستی بنیامین نتانیاهو بود، این اقدامات جملگی در راستای تعریف جدید این کشورها از امنیت خود و نیاز به ایجاد تغییرات راهبردی صورت پذیرفت.
از نظر کشورهای حاشیه خلیج فارس، اسرائیل گزینه مناسبی برای جلوگیری از کاهش نقش ایالات متحده در منطقه و همچنین یک شریک تجاری ثروتمند که دارای اقتصادی با فناوری پیشرفته است که می تواند برای موانه سازی بر علیه ایران به آنها کمک شایانی نماید، خواهد بود.
از نظر اسرائیل نیز، برقراری روابط حسنه با کشورهای عرب خلیج فارس انزوای این رژیم را کاهش؛ و راهی برای مقابله با فشار فلسطینیان برای مذاکره درباره یک کشور جدید است، زیرا حمایت اعراب هم ردیف اصلی این کارزار طولانی مدت بوده است.
از سویی بحرین ایران را نه تنها به عنوان یک تهدید استراتژیک منطقه ای بلکه تهدیدی وجودی برای رژیم خود می داند. بیش از 60 درصد از مردم بحرین مسلمان شیعه هستند که در بهترین حالت این شهروندان را برانداز و در بدترین حالت ستون پنجم ایران محسوب می شمارد. آنها باعث نگرانی دستگاه امنیت داخلی بحرین و زیرساخت های ساخته شده توسط افسر انگلیسی یان هندرسون، مسئول سرکوب شورش مائو ماو در کنیا در دهه 1950 است.
این فرد به دلیل شکنجه و سایر موارد نقض حقوق بشر که گفته می شود تحت فرماندهی وی رخ داده است، از سال 1966 تا 1998 ریاست اداره کل تحقیقات امنیت دولتی را بر عهده داشت و به عنوان "قصاب بحرین" شناخته می شد.
شیعیان در بحرین با تبعیض و آزار و اذیت نهادی روبه رو هستند و مشارکت آنها در نهادهای دولت بسیار کمتر از سهم جمعیتی آنهاست، آنها از مقامات عالی دولتی و نظامی کنار گذاشته می شوند و یک مخالف سیاسی فعالی هستند که به دنبال برابری هستند.
هنگامی که اعتراضات بهار عربی در سال 2011 آغاز شد، این فعالان شیعه بودند که میدان مروارید و خیابان های اصلی منامه، پایتخت را اشغال کردند. آنها همچنین اولین اهداف نیروهای امنیتی بودند، ابتدا نیروهای امنیتی بحرین و در مرحله بعد عربستان سعودی وارد عمل شد. طبق برخی تخمین ها، صدها نفر در این اعتراضات کشته شدند، هزاران نفر زخمی شدند و هزاران نفر دیگر دستگیر شدند، برای منامه وجود چنین تهدیدی و لزوم اجرای سیاست های مهار کننده و سرکوب؛ این نیاز را در دستگاه اجرایی کشور زنده کرده که عادی سازی روابط با اسرائیل در تبعیت از سایر کشورهای عرب به سود منافع امنیت ملی و کلان استراتژیک این کشور خواهد بود و این گامی است در جهت تحقق اهدافی بلندمدت.
2-1- اقتصاد
با نگاهی به اقتصاد بحرین، ارقام رسمی نشان می دهند که کسری تجاری پادشاهی در سه ماهه دوم سال 2020 به 485 میلیون دینار (1.29 میلیارد دلار) کاهش یافته است.
گزارش مرجع اطلاعات و دولت الکترونیکی بحرین که در ژوئیه گذشته منتشر شد، نشان داد که کسری تجاری 1.4 درصد در مقیاس سالانه کاهش یافته است.
کسری تراز تجاری (نشان دهنده تفاوت صادرات و واردات) برای بحرین در سه ماهه دوم سال 2019 به میزان 492 میلیون دینار (1.31 میلیارد دلار) ثبت شده است.
به علاوه این کشور از نظر منابع نفتی کمترین بازده را در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس دارد و روزانه حدود 200000 بشکه نفت خام استخراج می کند.
ارزش دینار بحرین نیز به دلیل کاهش ذخایر پولی خارجی و همچنین افزایش بدهی به حدود 70 درصد کاهش یافته، و این در حالی که کسری بودجه به یک سطح بی سابقه افزایش یافته است.
در واقع بحرین تلاش دارد تا با استفاده از ظرفیت های شرکت های پیشرفته اسرائیلی، تسلیحات، انرژی های تجدید پذیر و جذب توریست و سرمایه گذار اقتصاد آشفته خود را به سرمنزلی نیک برساند.
3-1-گذر مسیر توافق با عربستان از بحرین
به گفته برخی از تحلیلگران، احتمالاً سایر کشورهای عربی در به رسمیت شناختن اسرائیل از بحرین و امارات متحده عربی پیروی می کنند که سودان و عمان نامزدهای بالقوه برای اجرای سناریوی بعدی هستند.
اما تصمیم بحرین به دلیل روابط نزدیک و وابستگی آن به همسایه بسیار بزرگترش، عربستان سعودی، متحیر کننده است. به اندیشه تحلیلگران، حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین، هرگز بدون رضایت سعودی ها اقدامی نمی کند، در حقیقت نتیجه این گام بلند می تواند منجر به هموار کردن مسیر عادی سازی روابط سعودی –اسرائیلی باشد که عربستان سعودی قبلاً گام های نمادینی در این جهت برداشته است، مانند اجازه دادن به پروازهای تجاری اسرائیل برای استفاده از حریم هوایی آن.
ترامپ سعودی ها را در قلب دیپلماسی خود در خاورمیانه قرار داده است. اولین سفر ریاست جمهوری وی به ریاض، پایتخت عربستان بود. او از مذاکره در مورد فروش اسلحه چند میلیارد دلاری به پادشاهی مباهات کرد و وی از ولیعهد سعودی، محمد بن سلمان، در برابر شواهدی مبنی بر دستور وی برای ترور وحشیانه جمال خاشقجی، معارض سعودی دفاع کرده است. سعودی ها با تصمیم ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس اشغالی همراه شدند. علی رغم همه حمایت هایشان از فلسطینیان، آنها مانند سایر کشورهای عربی بسیار کمتر از گذشته به آرمان فلسطین پایبندند. ایجاد مزاحمت و فشار علیه منافع ایران یک اولویت فوری تر از دامن زدن به خصومت اعراب در طول دهه ها نسبت به اسرائیل است. این تحول یعنی به رسمیت شناختن اسرائیل توسط عربستان سعودی جایزه ای گرانبها با توجه به وزن این کشور در جهان عرب خواهد بود که دارای ارزشی به سان توافقنامه کمپ دیوید یا اسلو است.
به گفته ناظران، اسرائیلی ها هدف دیگری برای عادی سازی روابط کامل خود با بحرین را دنبال می کنند و این کشور در حال دستیابی به توافق با عربستان سعودی، کشور بزرگ خلیج فارس، و از جمله یکی از تأثیرگذارترین ها در جهان عرب و اسلامی است که توافق بحرین تنها گامی در این جهت تفسیر می شود.
4-1-تسلیحات
اماراتی ها نیز اکنون دلایل دیگری برای برداشتن این گام مهم داشتند. هدف تسهیل عقد قرارداد برای خرید تسلیحات پیشرفته آمریکایی یکی از دلایل عمده عادی سازی و شرط اساسی بوده است مانند خرید: جنگنده های F-35، هواپیماهای بدون سرنشین Reaper و هواپیماهای EA-18G Growler. .
همچنین اقدام بحرین در عادی سازی روابط به تامین امنیت آسمان بحرین با مبادرت خرید سیستم های دفاع هوایی پیشرفته از ایالات متحده کمک می کند، همچنین بحرینی ها در تلاشند تا امنیت خود را با امنیت خلیج فارس گره بزنند و در محاسبات منطقه ای و بین الملل نقش ولو اندکی بازی کنند.
پیامدها
در حقیقت شانس پیشرفت در این بحران به دلیل زنگ خطر اعراب از تلاش دولت ترامپ برای ایجاد توافق صلح میان اسرائیل و فلسطین به وجود آمد. به بیان دیگر طرح ترامپ به شدت به سمت اسرائیل متمایل بوده است و اساساً به نتانیاهو چراغ سبزی برای الحاق سرزمین های اشغال شده در کرانه باختری نشان می داد.
از سویی برای اعراب خلیج فارس، الحاق ضربه مهلکی برای ایجاد روابط نزدیکتر با اسرائیل خواهد بود. در مقابل، بر اساس ابتکار عمل صلح عربی به رهبری سعودی ها، اسرائیل تنها با حل مشکل خود با فلسطینیان و اعطای آرزوی آنها برای رسیدن به یک کشور، می تواند به رسمیت شناختن کامل جهان عرب را با خود داشته باشد. در واقع پیامدهای این اتفاق ادامه روند صلح بر اساس خواست و اراده کشورهای عربی است که برای دهه ها سیاست گذاران و دیپلمات ها در تلاش بوده اند تا مسیر صلح با کشورهای عرب منطقه را از رام الله هدایت کنند اما اکنون این مهم تغییر کرده و از پایتخت های کشورهای عرب خلیج فارس و بدون حضور فلسطینی ها انجام می شود، این توافق آرایشی جدید در موازنه قوای منطقه ای ایجاد خواهد کرد که سطح تنش ها در منطقه را به ویژه با ایران دو چندان خواهد کرد و مسابقه تسلیحاتی سنگین از پیامدهای آن خواهد بود.
نظر شما :