زمان بندی بسیار بد ابوظبی برای برقرای روابط با رژیم صهیونیستی در بحبوحه بحران ترامپ و نتانیاهو
باز شدن پای اسرائیل در منطقه موازنه امنیت را به نفع تل آویو تغییر نمی دهد
دیپلماسی ایرانی - درمیان تحلیلهایی که پیرامون اقدام امارات متحده عربی برای برقراری روابط خود با اسرائیل مطرح است آنچه بیش از همه خودنمایی می کند، تغییر موازنه امنیتی در منطقه است. در این راستا برخی از ناظران و تحلیلگران مسائل منطقه اعتقاد دارند که با تحرکات محور مقاومت به خصوص در جنگ سوریه و نفوذ تا پشت دیوارهای مرزی سرزمینهای اشغالی عملاً کفه موازنه امنیتی به نفع محور مقاومت سنگین تر شده است، اما بعد از برقراری روابط امارات متحده عربی با اسرائیل و باز شدن پای تلآویو در کنار مرزهای ایران، احتمالا این موازنه امنیت دستخوش تغییراتی خواهد شد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر این مسئله، گفت وگویی را با محسن پاک آیین، سفیر سابق ایران در آذربایجان، ازبکستان، تایلند، زامبیا و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل صورت داده است که در ادامه میخوانید:
عده ای بر این باورند با حضور ایران در جنگ سوریه و نفوذ تهران تا پشت دیوارهای مرزی سرزمینهای اشغالی سبب شد که معادله موازنه امنیت در منطقه خاورمیانه به سود محور مقاومت با مرکزیت جمهوری اسلامی تغییر پیدا کند. اما بعد از برقراری روابط دیپلماتیک امارات متحده عربی و اسرائیل به نظر می رسد که این معادله موازنه امنیت قدری تغییر پیدا کرده و یا خواهد کرد. چرا که فارغ از محکوم کردن یا نکردن اقدام ابوظبی و خائن نامیدن امارات، واقعیت آن است که در نهایت با باز شدن پای تلآویو در کنار مرزهای ایران، موازنه امنیت بین دو طرف (تهران و تل آویو) اقتضائات جدیدی پیدا کرده است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟ آیا گفته های یکشنبه هفته جاری مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده در گفت وگو با شبکه فاکس نیوز مبنی بر اینکه اسرائیل و امارات متحده عربی هر دو ایران را تهدید بزرگی برای خود میدانند و از این رو به دنبال ایجاد یک ائتلاف امنیتی هستند، نشانه ای بر این نیست که با باز شدن اسرائیل در کنار مرزهای ایران این موازنه امنیتی به هم خورده است؟
در این خصوص چند نکته لازم به ذکر است. اول این که اقدام امارات متحده عربی برای برقراری روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی یک اقدام خائنانه و غیر قابل بخشش بود و عملاً ابوظبی با این اقدام خود خنجری از پشت به آرمان فلسطین و تمام کشورهای اسلامی و به خصوص کشورهای منطقه زد. از طرف دیگر به هر میزانی که پای اسرائیل در دیگر کشورهای خاورمیانه، فارغ از اینکه این کشورها همسایه ایران باشند یا نه، باز شود قطعا امنیت منطقه تحت الشعاع قرار خواهد گرفت. مضافا موضوعی که باید کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به آن دقت کنند این است که رژیم صهیونیستی و صهیونیست ها هیچ گاه در جهت منافع ملی این کشورها گام بر نخواهند داشت. چرا که از اساس رژیم صهیونیستی دشمن کشورهای اسلامی است. بنابراین اگر امروز صهیونیست ها به نام تهدید ایران به دنبال برقراری روابط خود با کشورهای اسلامی هستند، نمیتواند این واقعیت را بپوشاند که ماهیت و بن مایه فکری صهیونیسم بر تقابل با جهان اسلام بنا شده است. پس در میان مدت یا بلند مدت رژیم صهیونیستی با باز کردن پای خود در کشورهای منطقه به نام عادی سازی روابط با این کشورها به دنبال بهرهبرداری منافع خود است، به خصوص آنکه اساساً امنیت رژیم صهیونیستی در مناقشه و درگیری کشورهای منطقه است. از این حیث این نگرانی وجود دارد که عادیسازی روابط و باز شدن پای اسرائیل در کشورهای منطقه میتواند گام های اولیه در جهت ایجاد اختلاف میان کشورهای منطقه خاورمیانه باشد. از طرف دیگر اگرچه حضور رژیم صهیونیستی در امارات متحده عربی و باز شدن پای صهیونیستها در کنار آب های خلیج فارس، تهدیدی امنیت ایجاد کرده است، اما قطعاً نمی تواند موازنه امنیتی را به نفع رژیم صهیونیستی تغییر دهد. چرا که اساساً رژیم صهیونیستی تلاش داشته و دارد حضور خود در برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را با یک بزرگ نمایی به خورد افکار عمومی بدهد. کما اینکه من به خاطر دارم در همان زمان حضورم در سفارت جمهوری اسلامی ایران در آذربایجان، سفر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به آذربایجان و روابط باکو – تل آویو با یک بزرگنمایی و تبلیغات گسترده رسانهای همراه بود. لذا به هیچ وجه بازشدن پای اسرائیل در کشورهای حاشیه خلیج فارس و در مجاورت ایران نمیتواند ما به ازایی برای حضور محور مقاومت در کنار سرزمینهای اشغالی باشد. چون رژیم صهیونیستی توسط نیروهای مقاومت فلسطینی، حزب الله و دیگر نیروهای محور مقاومت در سوریه از اطراف و به صورت کامل در یک محاصره امنیتی قرار دارد. در صورتی که نمیتوان باز کردن پای رژیم صهیونیستی در کشورهای حاشیه خلیج فارس را نوعی تلاش برای محاصره امنیتی ایران و یا تغییر موازنه امنیتی قلمداد کرد. از طرف دیگر محور مقاومت یک جریان مشروع است که برای دفاع از امنیت منطقه در برابر حملات رژیم صهیونیستی برخی اقدامات تقابلی را در دستور کار قرار داده است. برای مثال حزب الله لبنان برای حفظ امنیت این کشور و یا گروه های مقاومت فلسطین برای حفظ امنیت نوار غزه و در کل آرمان فلسطین به دنبال تغییر موازنه امنیتی هستند. پس ماهیت محور مقاومت یک ماهیت مصنوعی نیست، بلکه یک هویت و یک واقعیت غیر قابل انکار است. ضمن اینکه این صهیونیست ها بودند که با اشغالگری پای خود را در منطقه و در کنار لبنان، سوریه و در وسط کشور فلسطین باز کردند. این ها علاوه بر آن است که اساساً قدرت نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران برای تمامی دوستان و دشمنان کاملاً واضح و آشکار است. بنابراین اماراتی ها هم تمایلی برای ایجاد چالش با جمهوری اسلامی ایران ذیل عادی سازی مناسبات با رژیم صهیونیستی ندارند. پس حضور تبلیغاتی و بزرگنمایی شده صهیونیستها در برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس به معنای تغییر موازنه امنیت نیست. در همین راستا بسیاری از کشورها حتی خود اماراتیها سعی می کنند این مسئله را چندان تبلیغ نکنند تا تبعاتی برای آنها در پی نداشته باشد. پیرو این واقعیت برخی دیگر از کشورها به خصوص عربستان سعودی نیز علیرغم فشار ایالات متحده برای برقراری روابط با رژیم صهیونیستی اکنون نگران برخی از تبعات سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی ناشی از برقراری این روابط است. شاید به همین دلیل باشد که ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی در گفت وگوی تلفنی دوشنبه جاری با ترامپ صراحتا عنوان داشته است که بدون کشور مستقل فلسطین، امکانی برای عادیسازی روابط با اسرائیل وجود ندارد. پس می بینید که علیرغم تمام فشارها و تلاشهای آمریکا بر کشورهای اسلامی برای برقراری روابط با رژیم صهیونیستی این کشورها تمایلی به عادی سازی مناسبات خود با صهیونیست ها ندارند و هر کشوری با بهانه های به دنبال به تاخیر انداختن روابط خود با اشغالگران صهیونیست است.
به کشور آذربایجان اشاره داشتید. در کارنامه شما سابقه سفارت جمهوری اسلامی ایران در این کشور (آذربایجان) وجود دارد؛ کشوری که سالها است روابط خود را با اسرائیل برقرار کرده است. در کنار آن دیگر همسایگان ایران مانند ترکیه و ارمنستان نیز این روابط را با اسرائیل برقرار کرده اند. حال سوال اینجاست که به چه دلیل این میزان از حساسیت و واکنش ها داخلی نسبت به عادی سازی مناسبات امارات متحده عربی با اسرائیل وجود دارد در صورتی که تهران در برقراری روابط خود با باکو، ایروان و آنکارا، وجود مناسبات این کشورها با اسرائیل را به عنوان یک واقعیت پذیرفته است و این مهم تاثیری بر روابط ایران با آذربایجان، ارمنستان و ترکیه ندارد؟ این دو گانگی چگونه قابل تحلیل است؟
خیر هیچ دوگانگی وجود ندارد. به نظر من دلیل حساسیتهای شکل گرفته در داخل کشور را نه در ایران، بلکه باید در درون ساختار سیاسی امارات متحده عربی جستجو کرد. اکنون این کشور در میان افکار عمومی منطقه و در افکار عمومی جهانی به دلیل همکاری با عربستان سعودی در تجاوز به کشور یمن به شدت بدنام شده است. ضمن این که امارات تا کنون هزینههای گزاف سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی و حتی اقتصادی و نظامی صرف این تجاوز به یمن کرده است؛ هزینه هایی که نتیجه ملموس و خاصی هم برای اماراتی ها در پی نداشته است. اینها علاوه بر آن است که امارات متحده عربی با این تجاوز بی حاصل خود را در معرض یک تهدید امنیتی جدی قرار داده است. اتفاقا به دلیل همین شرایط امنیتی بسیاری از سرمایه گذاری ها و فرصت های تجاری از امارات خارج شده است. به همین واسطه اکنون اختلافات بسیار جدی بین شیخ دبی و ابوظبی وجود دارد. چون شیخ دبی به دنبال ثبات سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی به تبع آن ثبات اقتصادی و تجاری است، در حالی که ابوظبی به دنبال پیروی از سیاست های ریاض و واشنگتن در منطقه است و به همین واسطه اکنون چالشهای جدی امنیتی و دیپلماتیک برای خود فراهم کرده است که تبعات منفی برای اقتصاد دبی هم گذاشته است. پس مسئله را باید در درون خود امارات بررسی کرد. چون اکنون این کشور برای به حاشیه کشاندن این شرایط سعی کرده است به نام تهدید ایران روابط خود را با اسرائیل برقرار کند تا به خیال خود قدری وضعیت تغییر پیدا کند در حالی که آذربایجان، ارمنستان و یا ترکیه به نام تهدید ایران به دنبال روابط خود با اسرائیل نبوده اند. اتفاقا در راستای همان دورانی که به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در آذربایجان خدمت میکردم به خاطر دارم که صهیونیست ها با یک تبلیغات و جنجال رسانهای گسترده مسئله فروش سامانه گنبد آهنین به آذربایجان را مطرح کردند، اما با گذشت سال ها از آن وعده تا به اکنون این سامانه در اختیار آذربایجان قرار نگرفته است. کما اینکه بعد از برقراری روابط امارات متحده عربی با رژیم صهیونیستی بود که تل آویو صراحتاً مانع از فروش هواپیمای اف - ۳۵ آمریکا به امارات شد. پس می بینید امارات برخلاف توهم خود که این باور را داشت با برقراری روابط با رژیم صهیونیستی می تواند یک حمایت امنیتی از جانب صهیونیستها و آمریکاییها برای خود بخرد، بلکه اکنون با باز کردن پای رژیم صهیونیستی در کشور خود عملاً چالش های درونی را عمیق تر کرده است.
ولی اماراتی که به نام تهدید ایران به دنبال برقراری روابط با اسرائیل بوده است پتانسیل نسبی برای همکاری با تل آویو برای رفع این تهدید را دارد. پس اینجا می توان گفت که با تشکیل یک خط جدید امنیتی در کنار مرزهای ایران، موازنه قدری به هم خواهد خورد؟
خیر. در پاسخ به ان سوال شما من باز هم این واقعیت رو هم باز تکرار می کنم که کشورهای حاشیه خلیج فارس بیش از دیگر همسایگان به قدرت نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران اشراف دارند. بنابراین امارات تمایلی ندارد که از خاک این کشور تهدیدی برای ایران به وجود آید چون به تبعات گسترده و هزینههای بسیار سنگین آن واقف است. البته در این میان باز هم بر این نکته تاکید دارم که رژیم صهیونیستی با برقراری روابط با کشورهای اسلامی و عربی به نام تهدید ایران، سعی می کند پروژه بلند مدت خود برای ایجاد اختلاف در منطقه را عملیاتی کند. چون اساساً حیات این رژیم در ایجاد اختلاف و تفرقه است. حتی در اختلاف مرزی آذربایجان و ارمنستان نیز ما شاهد بودیم که پهپاد آذری ها که توسط رژیم صهیونیستی در اختیار این کشور قرار گرفته است با موشکهای ارمنستانی که آن هم ساخت اسرائیل است، منهدم شد. پس میبینیم که رژیم صهیونیستی اساساً با ایجاد ناامنی به دنبال تعریف امنیت برای خود است. مضافا ذکر مجدد این نکته خالی از لطف نیست که امارات متحده عربی برای به حاشیه کشاندن برخی از چالش ها و مشکلات درونی خود به نام تهدید ایران و احساس نگرانی از تحرکات تهران به دنبال عادی سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی بود تا بتواند حمایت نسبی ایالات متحده را از خود داشته باشد، غافل از اینکه امارات زمان بسیار بدی را برای این منظور انتخاب کرد. چرا که نه ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و نه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به هیچ وجه در وضعیت مناسبی قرار ندارد. از یک طرف ما شاهد هستیم که دونالد ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا در برابر جو بایدن، رقیب انتخاباتی اش هیچ برگ برنده ای ندارد و همچنین به واسطه ناکارآمدی در کنترل بیماری کرونا و نیز اعتراضات گسترده ضد تبعیض ساختاری با حملات، انتقادات و هجمه های بی سابقه سیاسی و رسانه ای رو به رو است به گونه ای که شکست وی در انتخابات بسیار محتمل است. از طرف دیگر بنیامین نتانیاهو هفته هاست با اعتراضات گسترده ای در سرزمینهای اشغالی به دلیل فساد و ناکارآمدی مواجه است.
اتفاقاً جناب پاک آیین بسیاری از تحلیلگران معتقدند به دلیل آنکه دونالد ترامپ در وضعیت مناسبی برای پیروزی در انتخابات قرار ندارد و همچنین بنیامین نتانیاهو نیز در یک شرایط بسیار شکننده و بی ثبات داخلی به سر می برد، امارات متحده عربی سعی داشته، هم برای پیروزی مجدد دونالد ترامپ و هم برای خروج بنیامین نتانیاهو از این شرایط با برقراری روابط خود با اسرائیل شرایطی را برای حمایت از رئیس جمهور ایالات متحده و نخست وزیر اسرائیل فراهم آورد. یعنی ابوظبی با برقراری روابط خود با تل آویو از یک طرف یک برگ برنده دیپلماتیک را به دونالد ترامپ برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری تقدیم کرده است و از آن طرف سعی کرده است با موفق جلوه دادن بنیامین نتانیاهو در گسترش نفوذ اسرائیل در منطقه، وی را از شرایط شکننده و بیثبات کنونی خارج کند. لذا این زمان بندی از این بعد قابل تحلیل است. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
من باز هم بر این نکته تاکید دارم که شرایط را باید در داخل امارات متحده عربی جستجو کرد. اتفاقاً این سوال شما نیز در راستای تایید تحلیل من قرار دارد. یعنی امارات متحده عربی برای به حاشیه کشاندن مشکلات و چالشهای درونی خود به واسطه تجاوز به یمن و همراهی با سیاستهای عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا سعی کرده است با برقراری روابط با رژیم صهیونیستی بر این مشکلات سرپوش بگذارد. از این رو ابوظبی مجبور شده است برگ برنده ای را، هم به بنیامین نتانیاهو و هم به دونالد ترامپ برای خروج از وضعیت شکننده و نامطلوب سیاسیشان تقدیم کند. ولی مسئله اینجاست که با تحلیل شرایط داخلی ایالات متحده و همچنین سرزمین های اشغالی به نظر می رسد که عمر سیاسی نخست وزیر رژیم صهیونیستی و رئیس جمهور آمریکا رو به پایان است. بنابراین امارات متحده عربی روی اسب بازنده شرط بندی کرده است. یعنی با محتمل دانستن شکست ترامپ در انتخابات پیش رو و ناکامی های بنیامین نتانیاهو، عملاً تمام اهدافی که به امارات متحده عربی از قِبَل برقراری روابط با رژیم صهیونیستی به دنبال رسیدن به آن بود قطعاً به شکست کشیده خواهد شد. اینجاست که امارات متحده عربی زمان بسیار بدی را برای برقراری روابط با رژیم صهیونیستی انتخاب کرده است. این کشور باید سعی می صبر می کرد تا تکلیف انتخابات ریاست جمهوری و همچنین وضعیت ساختار سیاسی صهیونیست ها به یک نقطه تعیین کننده می رسید، نه این که در بحبوحه بحران های سرزمین اشغالی و ایالات متحده آمریکا این اقدام را انجام دهد. بنابراین در راستای فرموده مقام معظم رهبری روابط امارات با اسرائیل دیرپا نخواهد بود.
نظر شما :