برقرار روابط امارات و اسرائیل از صدور صد قطعنامه در شورای امنیت ضد تهران بدتر است
توان آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه از طریق به کارگیری منطق «قدرت»
دیپلماسی ایرانی – با وجود مخالفت های گسترده اعضای شورای امنیت و نیز بلا اثر دانستن درخواست آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه ذیل بیانیه پایانی کمیسیون مشترک برجام برخی از کارشناسان و حقوقدانان بین الملل معتقدند که ایالات متحده آمریکا، نه از موضع قانونی و حقوقی، بلکه از منظر قدرت و اعمال نفوذ می تواند در نهایت از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور ادعای یک سویه و یک جانبه خود مبنی بر فعال کردن مکانیسم ماشه و اجرای قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران را مطرح کند. چون پیرو این نکته و به اعتقاد همین کارشناسان، آمریکا پروسه فعال کردن مکانیسم ماشه را، نه یک پروسه حقوقی، بلکه آن را تبدیل به یک زورآزمایی سیاسی و دیپلماتیک کرده است. از این رو مبنای ادعای واشنگتن حقوقی نیست بلکه در چارچوب اعمال قدرت قابل تحلیل است. اما با این تفاسیر باز کاخ سفید می تواند ادعای خود را به کرسی بنشاند؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت و گویی با احمد نقیب زاده استاد دانشگاه یلگر مسائل بینالملل پی گرفته است که در ادامه میخوانید
پس از مخالفت های گسترده ۱۳ عضو از ۱۵ عضو شورای امنیت با درخواست ایالات متحده آمریکا مبنی بر فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامههای این شورا علیه ایران به منظور تمدید تحریم های تسلیحاتی، دیروز چهارشنبه کمیسیون مشترک برجام طی بیانیه ای صراحتا تاکید کردند که ایالات متحده آمریکا توان فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشته قطعنامه های شورای امنیت را ندارد. پیرو این نکته و در بند سوم بیانیه مشترک پایانی هفت بندی چنین عنوان شده است که در پرتو مباحث مطروحه اخیر در شورای امنیت ملل متحد در نیویورک در خصوص تلاش برای بازگرداندن تحریمهای ملل متحد که قبلا لغو شدهاند، اعضاء تاکید دوباره کردند که آمریکا در تاریخ ۸ می ۲۰۱۸ به صورت یکجانبه، توقف مشارکت خود در برجام را اعلام کرد و از آن پس، در هیچ یک از فعالیتهای مرتبط با برجام مشارکت نداشته است. اعضاء مجددا تاکید کردند که بنابراین آمریکا را نمیتوان یک دولت عضو برجام محسوب کرد. در این رابطه، اعضاء همچنین بیانیهها و مکاتبات مختلف قبلی خود با شورای امنیت ملل متحد در این خصوص، از جمله بیانیه مورخ ۲۰ اوت ۲۰۲۰ نماینده عالی اتحادیه اروپایی در ظرفیت هماهنگ کننده برجام که بیان میکند آمریکا نمیتواند فرایند بازگشت تحریمهای ملل متحد تحت قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت را آغاز نماید، مجددا تایید کردند. این در حالی است که سه شنبه دو هفته پیش دیان دیجانی، نماینده اندونزی در سازمان ملل به عنوان رئیس دوره ای شورای امنیت در ماه اوت(آگوست) هم در پاسخ به سوالی از جانب روسیه و چین درباره تلاش آمریکا برای فعال سازی مکانیسم ماشه اعلام کرد که در این شورای در جایگاهی نیست که بخواهد اقدام بیشتری درخصوص درخواست آمریکا مبنی بر بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران انجام دهد، چراکه میان ۱۵ عضو شورای امنیت اجماع وجود ندارد؛ پاسخی که به معنای رد تلویحی درخواست آمریکا قلمداد می شود؛ حال سوال اینجا است که آیا مجموعه این شرایط میتواند درخواست ایالات متحده آمریکا را از لحاظ حقوقی برای فعال کردن مکانیسم ماشه بلا اثر کند یا خیر، چرا که به باور برخی از کارشناسان حقوق بین الملل علیرغم این مخالفت های صریح کماکان واشنگتن توان عملیاتی کردن مکانیسم ماشه را دارد. چون پیرو این نکته و به اعتقاد همین کارشناسان، آمریکا پروسه فعال کردن مکانیسم ماشه را، نه یک پروسه حقوقی، بلکه آن را تبدیل به یک زورآزمایی سیاسی و دیپلماتیک کرده است. از این رو مبنای ادعای واشنگتن حقوقی نیست بلکه در چارچوب اعمال قدرت قابل تحلیل است؟
ابتدا به ساکن باید این نکته را یاد آور بود که حتی اگر ایالات متحده آمریکا در برجام هم حضور داشت باز از نظر حقوقی، تاکید می کنم از نظر حقوقی حق فعال کردن مکانیسم ماشه به منظور احیای قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران را نداشت چرا که جمهوری اسلامی ایران هیچ گونه تخلف آشکاری در فعالیت های صلح آمیز هستهای خود مغایر با مفاد برجامی نداشته و تا کنون به تعهدات خود مندرج در توافق هسته ای مو به مو عمل کرده است. بنابراین نه آمریکا و نه هیچ کدام از کشورهای عضو برجام ادعای حقوقی برای فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران را ندارند، اما اقدامی که ایالات متحده آمریکا در شورای امنیت برای فعال کردن مکانیسم ماشه انجام داده در راستای اقداماتی است که این کشور در دوره ترامپ طی سه سال گذشته پیگیری کرده است. هر چند که اهرم تحریم همراه در دولت های متخلف به عنوان ابزار اعمال قدرت االات متحده عل کرده است و مختص به ترامپ نیست. چرا که در عمل واشنگتن با استفاده از نفوذ و به تعبیری هژمونی اقتصادی و تجاری خود بر جهان ذیل میزان سودآوری بالایی که از قِبَل روابط بازرگانی بسیاری از کشورها و شرکت ها با ایالات متحده آمریکا میتواند اهرم مناسبی برای فشار به منظور عدم مراوده تجاری با ایران و یا هر کشوری که در تضاد منافع ایالات متحده عمل می کند را به دست آورد. کما این که در همین مدت زمان بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام عملاً شاهد بودیم بسیاری از شرکتهای بین المللی که با ایران مراوده داشتند به واسطه تحریمهای ایالات متحده آمریکا که صرفا تحریمهای وزارت خزانهداری این کشور است مجبور به قطع همکاری با ایران شدند، از شرکتهای نفتی گرفته تا شرکت های خودروسازی و دیگر کمپانی ها. بنابراین کاری که ایالات متحده آمریکا در این مدت انجام داده است و به نظر میرسد که احتمال دارد در پروسه فعال کردن مکانیسم ماشه نیز تحقق پیدا کند در عمل و از منطق قدرت روی داده است، نه از منظر و دیدگاه حقوقی و قانونی و چون مسئله پایان یافتن تحریم های تسلیحاتی و امکان خرید و یا فروش تسلیحات برای ایران از پایان مهر ماه سال جاری در تضاد کامل با منافع ایالات متحده قرار دارد قطعاً این کشور از همین چارچوبی که طی این مدت استفاده کرده است به فکر فعال کردن مکانیسم ماشه و احیای قطعنامههای شورای امنیت از هر مسیری حتی مسیرهای فراحقوقی و فراقانونی خواهد بود تا تمامی افراد، شرکت ها و کشورهایی که به دنبال مراوده تسلیحاتی و خرید و فروش جنگ افزارهای نظامی به ایران هستند را وادار به انصراف کند، همچنانی که روسیه پیشت روسیه تحویل موشکهای اس - ۳۰۰ خود را به ایران به بعد از عملیاتی شدن برجام و پایان یافتن قطعنامههای شورای امنیت موکول کرد.
به اعمال قدرت ایالات متحده از طریق اهرم هژمونی اقتصادی اشاره داشتید. مایک پمپئو، وزیر خارجه این کشور هم پنج شنبه هفته گذشته در توئیتی مدعی شد که این کشور تحریمهای بینالمللی علیه ایران را در تاریخ ۲۰ سپتامبر برمیگرداند. چرا که ایالات متحده آمریکا روند ۳۰ روزه را فعال کرد تا تقریباً همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران بازیابی شود. وی در ادامه مدعی شد که پس از آنکه شورای امنیت نتوانسته ماموریت خود برای حفظ صلح و امنیت بین المللی را تایید کند، این تحریم ها از نیمه شب به وقت گرینویچ در تاریخ ۲۰ سپتامبر (۳۰ شهریور) بازمیگردد. دقایقی پس از این توئیت بود که پمپئو در توئیتی دیگری که بیشتر شبیه یک تهدید بود عنوان کرد که اگر هر یک از اعضای شورای امنیت قطعنامه ای برای تمدید تعلیق تحریم ها ارائه بدهد، ایالات متحده با آن مخالفت خواهد کرد؛ در این صورت اگر هیچ قطعنامه ای ارائه نشود، تحریم ها علیه ایران در ۲۰ سپتامبر باز خواهد گشت. این چگونگی عملکرد قطعنامه ۲۲۳۱ از نگاه پمپئو است. در همین راستا کلی کرافت، نماینده آمریکا در سازمان ملل در گامی جلوتر صراحتا عنوان کرد که اگر هر یک از اعضای شورای امنیت قطعنامه ای برای تمدید تعلیق تحریم ها ارائه بدهد، نه تنها ایالات متحده با آن مخالفت خواهد کرد، بلکه کشور مذکور را مورد تحریم قرار خواهد داد تا در نهایت مکانیسم ماشه فعال شود. لذا این گونه که از اظهارات مقامات آمریکایی و به خصوص دو توئیت پنج شنبه گذشته مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده میتوان این استنباط را داشت که بعد از گذشت ۳۰ روز حتی اگر کشورهای عضور شورای امنیت هم قطعنامهای هم ارائه نشود، آمریکا در مواضعی یکجانبه و یک سویه رسما اعلام خواهد کرد که از تاریخ ۲۰ سپتامبر (۳۰ شهریور) تحریمهای سازمان ملل علیه ایران مجددا برقرار شده اند. در چنین حالتی نوعی شکاف بی سابقه حقوقی و دیپلماتیک بوجود خواهد آمد. چون از یک طرف، آمریکا فرض میکند که تحریمهای بین المللی شورای امنیت باید از تاریخ ۲۰ سپتامبر (۳۰ شهریور) مجددا علیه ایران اعمال شود، اما در آن سو سایر کشورها فرض خواهند کرد که این تحریمها بازنگشته اند. این حالت به قول شما تقریبا در شورای امنیت بی سابقه است. در سایه این دو گانگی اساسا کشورهای جهان و به خصوص اعضای شورای امنیت مکانیمسی برای تقابل با ادعای آمریکا دارند؟ آیا اگر کشوری بخواهد بر خلاف ادعای یک جانبه ایالات متحده از ۲۰ سپتامبر (۳۰ شهریور) عمل کند و به فکر مراوده تسلیحاتی با ایران باشد باید چشم به حمایت شورای امنیت بدوزد یا به ناچار با کاخ سفید همراهی کند؟
ببینید تقریبا دو ماه گذشته شورای امنیت به انحاء مختلف مخالفت صریح خود را با تلاشهای آمریکا به منظور تمدید تحریم تسلیحاتی ایران از طریق فعال کردن مکانیسم اشه نشان داده است. از عدم تصویب پیشنویس چهاربندی قطعنامه مدنظر آمریکا تا مخالفت ۱۳ عضو از ۱۵ عضو شورای امنیت با درخواست آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه. حتی ما شاهد پاسخ رد رئیس دورهای شورای امنیت به ریاست کشور اندونزی بوده ایم. لذا به اعتقاد من کماکان این رویه تقابلی از طریق اعضای شورای امنیت و مخالفت اعضای این شورا با تلاش آمریکا به منظور احیای قطعنامه های شش گانه علیه ایران به قوت خود پیگیری خواهد شد. اما باز تاکید می کنم نمی توان منکر توان اعمال نظر آمریکا در عرصه جهانی بود. به خصوص اکنون شرایط برای ایالات متحده آمریکا و شخص ترامپ به شدت متفاوت از گذشته است. چون در فرصت کوتاهی که برای دونالد ترامپ تا برگزاری انتخابات وجود دارد وی سعی می کند مسئله تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران از طریق فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه های شش گانه را تبدیل به یک برگ برنده سیاسی انتخاباتی کند. علی الخصوص که تا به اینجای کار نظرسنجی ها و آمارهای مختلف حکایت از شکست دونالد ترامپ در برابر جو بایدن می دهد. لذا ترامپ از هر مسیری و از هر پروندهای به دنبال ایجاد یک برگ برای پیروزی مجدد در انتخابات سوم نوامبر است. البته در آن سو چون نشانه ها و اقتضائات سیاسی ایالات متحده آمریکا خبر از شکست احتمالی دونالد ترامپ می دهد کشورهای جهان و به خصوص اعضای شورای امنیت تمایلی ندارند تمام تخم مرغ های خود را در سبد واشنگتن بریزند. از این رو در این مدت چند هفته اخیر فضای بسیار خوبی در عرصه بینالملل به منظور حمایت از ایران و برجام به وجود آمده است که من امید دارم تهران بتواند بهترین استفاده را از این فضا ببرد. ولی در پاسخ روشن تر به سوال شما مبنی بر واکنش کشورهای جهان در همراهی و یا عدم همراهی با ادعای آمریکا در خصوص فعال شدن مکانیسم ماشه و احیای قطعنامه های شش گانه شورای امنیت ضد ایران باید گفت که ما همواره با یک دوگانگی در روابط بین الملل روبه رو بوده ایم؛ دوگانگی که ناشی از تقابل دو مفهوم «حقوق بین الملل» و «قدرت بین الملل» است.
در واقع این دو گانگی همان چیزی که در مورد کشورها صدق می کند. یعنی کشورها با دو قدرت سر و کار دارند یکی قدرت واقعی کشورهاست و دیگری قدرت حقوقی و قانونی که از منظر حقوق بینالملل برای آنها در مجامع بینالمللی ترسیم شده است. همانگونه که پیشتر اشاره کردم آمریکا حتی در صروت عدم خروج از برجام از نظر حقوقی و قانونی توان فعال کردن مکانیسم ماشه و احیای قطعنامههای ششگانه را علیه ایران ندارد کما این که این حق برای بقیه اعضای برجام هم وجود ندارد چون ایران به تعهداتش عمل کرده است. ولی اینجا مسئله قدرت اعمال نظر آمریکا، چه از طریق قدرت نظامی، هژمونی اقتصادی و تجاری و چه از طریق برتری سیاسی و دیپلماتیک است. البته در این میان این نکته را هم نباید فراموش کرد که اگر در نهایت ایالات متحده آمریکا در تقابل با تمام اعضای شورای امنیت و کشورهای جهان بخواهد ادعای خود را از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور عملیاتی کند قطعاً تبعات مخرب و منفی برای خود در عرصه جهانی به وجود خواهد آورد. پس با وجود آنکه آمریکا از قدرت لازم برای پیشبرد مواضعش مبنی بر فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردار است، اما این پروسه برای وی چندان هم آسان نخواهد بود. چون به استناد مخالفت صریح شورای امنیت با ادعای ایالات متحده آمریکا و همچنین بلا اثر دانستن این ادعا از منظر این شورا (شورای امنیت) کشورهای عضو سازمان ملل میتوانند به دنبال مراودات خود با ایران بعد از پایان تحریم های تسلیحاتی در خصوص خرید و فروش جنگ افزار نظامی باشند. اما باید دید که میزان حمایت شورای امنیت و همچنین توان تقابل این شورا و اعضای آن به خصوص چین، روسیه و تروئیکای اروپا با فشارهای آمریکا در این رابطه چقدر خواهد بود؟
پیرو نکته پایانی شما اگر در نهایت این توان سیاسی، دیپلماتیک، قدرت نظامی و هژمونی اقتصادی ایالات متحده آمریکا بود که بر مخالفت شورای امنیت و بلااثر دانستن درخواست واشنگتن مبنی بر فعال کردن مکانیسم ماشه از نگاه اعضای این شورا چربید واکنش ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ اساسا از نگاه شما آیا بعد از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور اگر ادعای ایالات متحده مبنی بر فعال کردن مکانیسم ماشه، احیای قطعنامههای ششگانه و تمدید تحریم های تسلیحاتی در یک رویه یک سویه و یکجانبه از طریق تهدید به تحریم افراد، شرکت ها و کشورها عملیاتی شود آیا این تهران دلیلی برای ماندگاری در برجام دارد؟ آیا اقدام اخیر نمایندگان مجلس در تدوین طرح دو فوریتی که به امضای ۴۹ نفر از وکلای مجلس با عنوان «خروج خودکار از برجام در صورت فعال سازی مکانیسم ماشه» رسید که صراحتا عنوان داشتند در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه های شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران باید به فوریت و به صورت خودکار از برجام خارج شود، نمی تواند نشانه ای دال بر این باشد که تهران هم به احتمال فعال شدن این مکانیسم و احیای قطعنامه های شورای امنیت از مسیر فراحقوقی پی برده است؟
به سوال مهمی اشاره کردید. در این خصوص من معتقدم اگر امروز شرایط در عرصه بین الملل به سود ایران در حال پیگیری است و اعضای شورای امنیت، اعضای حاضر در برجام، مجامع و دیگر کشورها به حمایت از ایران و مخالفت با ایالات متحده آمریکا برخاسته اند ناشی از آن است که ایران در یک هوشمندی سیاسی، نه تنها در برابر اقدام دونالد ترامپ برای خروج از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری از توافق هسته ای خارج نشد، بلکه حتی اقدام هم برای خروج از ان پی تی نکرد و کماکان به تعهدات خود مندرج در برجام پایبند است. ذیل همین پایبندی هم همکاریهای خود را با کمیسیون مشترک برجام و آژانس بین المللی انرژی اتمی دنبال کرده و می کند. اتفاقا حمایت صریح اعضای حاضر در برجام که در بیانیه پایانی نشست مشترک کمیسیون برجام مبنی بر بلااثر دانستن درخواست ایالات متحده آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه خود را نشان داد مرهون همین خویشتنداری سیاسی تهران است. ایران حتی در پروسه گام های کاهش تعهدات برجامی ایران اقدامی در جهت نقض فاحش برجام انجام نداد، اگرچه اروپایی ها، شورای حکام و آژانس بین المللی انرژی اتمی برخی ادعاها و اتهامات مطرح کردند، اما در نهایت مناسبات ایران با اعضای برجام و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بسیار مثبت ارزیابی می شود. پس وضعیت مطلوب ایران در شرایط کنونی به دلیل همان دوراندیشی سیاسی و دیپلماتیکی که ما طی سه سال گذشته در دستور کار قرار داده ایم. لذا اگر ایران بخواهد در پاسخ به اقدامات آمریکا مبنی بر فعال کردن مکانیسم ماشه و احیای قطعنامه شش گانه به سمت خروج از برجام، ان پی تی و یا کاهش همکاری ها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی برود دیگر اعضای برجام و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم دلیلی برای حمایت و همراهی با ایران ندارند و به تبع آن خود به خود این بازیگران در جبهه ایالات متحده آمریکا قرار میگیرند و این بار به جای انزوای آمریکا شاهد انزوای ایران خواهیم بود مانند دوران قبل از مذاکرات برجامی. حتی کشورهایی مانند چین و روسیه هم توان همراهی با ایران را نخواهند داشت. بنابراین من بر این باورم که دیپلماسی ما کماکان باید به قوت خود به دنبال همراهی جامعه جهنی با ایران باشد تا فضای مثبت کنونی را برای خود حفظ کند و بتواند از آن کمال بهرهبرداری را در جهت منافع ملی داشته باشد.
با تحلیل شما دو سوال ذهن را درگیر می کند؛ اول اینکه آیا در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه و احیای قطعنامه های شورای امنیت از ۲۰ سپتامبر، آن هم در یک ادعای یک سویه ایالات متحده آمریکا دیگر دولت حسن روحانی و دستگاه دیپلماسی با محوریت محمد جواد ظریف توانی برای پیگیری سیاست و راهبرد خویشتنداری دیپلماتیک دارد به ویژه این که ما شاهد روی کار آمدن یک مجلس رادیکال هستیم که در اولین حضور رئیس دستگاه دیپلماسی از توهین و هتاکی محمد جواد ظریف هم دریغ نکرد. اگرچه بسیاری از کنشگران سیاسی این سوال را مطرح می کنند که چرا با روی کار آمدن یک مجلس رادیکال که همواره شعار مرگ بر برجام سر داده است اکنون از توافق هسته ای خارج نمی شود؟
من معتقدم جریانها، جناحها و دستهبندیهای سیاسی داخلی در قیاس با تحولات دیپلماتیک به خصوص در حوزه شورای امنیت و آژانس بین المللی انرژی از درجه اهمیت چندان بالایی برخوردار نیست. لذا ما باید با یک اتحاد به سمت تحقق ساختاری یکپارچه برای تصمیمگیری در حوزه سیاست خارجی پیش رویم. به هر حال ما با یک نظام یکپارچه طرف هستیم که قطعاً اختلافنظرها، افتراق، مخالفتها و تشتت آراء باید در مواقع و برهه های حساسی مانند شرایط کنونی باید به یک همراهی، همسویی، همدلی و حمایت از دولت بدل شود. ضمن اینکه در این قبیل مسائل فصلالخطاب نظر و موضع نهایی رهبر است؛ نظری که مانع از برخی افراط ها و تفریط های سیاسی می شود. لذا من معتقدم به مجلس یازدهم هم این اجازه داده نمیشود که به فکر خروج از برجام در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه و احیای قطعنامه های شش گانه علیه ایران از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور باشد.
سوال دومی که در قالب تحلیل تان مطرح می شود این است که در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه و احیای قطعنامه ها از ۲۰ سپتامبر دیگر مبنا و دلیلی برای پیگیری راهبرد خویشتنداری دیپلماتیک از جانب تهران وجود دارد. چون اگرچه از نگاه حقوقی و قانونی ایران در موضع حق قرار دارد اما در نهایت این قدرت است که تعیین کننده خواهد بود. پس حضور در برجام و پایبندی به ان پی تی چه سودی برای تهران خواهد داشت؟
مسئله در خصوص وضعیت بد و بدتر است. اگر اکنون یک فضای مثبت دیپلماتیک و سیاسی برای ایران به وجود آمده است ناشی از همان خویشتنداری و دوراندیشی سیاسی تهران در همین سه سال گذشته بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام بوده است. به فرض آنکه ایران در تقابل با آمریکا در همین مدت از برجام خارج می شد، آیا اعضای باقی مانده در برجام، شورای حکام، آژانس بین المللی انرژی اتمی سازمان ملل و یا شورای امنیت در مسیر تهران گام برمی داشتند و یا در جبهه ایالات متحده آمریکا قرار میگرفتند؟ پس اگر امروز فقط عربستان سعودی و اسرائیلی ها از آمریکا حمایت می کنند و در مقابل شورای امنیت و اعضای برجام در جبهه ایران قرار دارند به دلیل همین دوراندیشی سیاسی تهران بوده است. لذا ما نباید فضا را با برخی اقدامات و تصمیمات اشتباه برای خود بغرنج، پیچیده و سخت کنیم. اتفاقاً باید این فضای مثبت پیگیری شود تا بتوان از این طریق برخی فشارها را تعدیل کرد. شما تصور کنید که از ۲۰ سپتامبر قطعنامه ها علیه ایران باز گردد و ایران هم بخواهد از برجام و یا ان پی تی خارج شود آن وقت فضا برای ایران به شدت متفاوت از امروز است. از آن طرف این نکته مهم را هم باید در نظر گرفت که اقدامات ایالات متحده آمریکا تنها به مسئله فعال شدن مکانیسم ماشین و احیای قطعنامههای شورای امنیت بازنمیگردد. نباید فراموش کنیم که همین توافق اخیر اسرائیل و امارات متحده عربی برای برقراری روابط دیپلماتیک و باز کردن پای صهیونیستها در منطقه از صدور صد قطعنامه در شورای امنیت ضد منافع ایران بدتر است؛ اینجاست که باید فضای دیپلماتیک را در جهت حمایت از تهران حفظ کنیم.
نظر شما :