یادداشت اختصاصی روزنامهنگار روس برای دیپلماسی ایرانی
دسیسههای صهیونیستی در اوکراین (بخش اول)
نویسنده: دمیر نظروف، روزنامهنگار و کارشناس علوم سیاسی از غرب سیبری – روسیه
دیپلماسی ایرانی: در حالی که جامعه جهانی به آرامی در حال رویگردانی از «اسرائیل» در ارتباط با نسلکشی جاری در نوار غزه است، صهیونیستها در تلاشند تا در بخش دیگری از کره زمین مشکل ایجاد کنند، ما در مورد اوکراین صحبت میکنیم.
صرف نظر از نتیجه مذاکراتی که بین مسکو و کییف آغاز شده است، کرملین بر حفظ کریمه و تقریباً کل مناطق لوهانسک و دونتسک که در سال ۲۰۱۴ به خاک روسیه ضمیمه شدند، اصرار خواهد داشت. «بزرگترین دوستی که اسرائیل تاکنون در کاخ سفید داشته است» از تصرف سرزمینی توسط روسیه حمایت میکند و اصرار دارد که اوکراین حداقل کریمه را واگذار کند. و اگرچه ایالات متحده و روسیه در تلاشند تا «گرم شدن» فعلی بین خود را به عنوان تحقق منافع تجاری جلوه دهند، اما بدیهی است که هر دو طرف، به علاوه رژیم زلنسکی که بلافاصله پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید با آنها همراه شد، دلایل واقعی تمایل خود برای ترک کریمه و شرق اوکراین تحت نظر مسکو را با دقت پنهان میکنند.
دونباس و کریمه برای برخی از نخبگان جهان غرب اهمیت مقدسی دارند. داستان قدیمی با کریمه وجود دارد، در اواخر قرن بیستم، آمریکاییها و بلشویکها برای ایجاد یک جمهوری یهودی در کریمه آماده بودند، اما استالین نقشههای لنین و الیگارشیهای اصلی ایالات متحده را خنثی کرد. در نتیجه، به جای "کالیفرنیای کریمه"، یک موجودیت صهیونیستی بر خون فلسطین و کشورهای همسایه ظاهر شد. در مورد شرق اوکراین، تقدس این سرزمینها برای جنبش یهودی حسیدی که سابقه طولانی در این مناطق و در کل اروپای شرقی دارد، مهم است. فعالیتهای جنبش خباد و زیارت منظم حسیدیها به اوکراین نشان میدهد که این کشور برای بخشی از یهودیان ارتدکس چقدر مهم است.
بر اساس درگیری قدیمی بین صهیونیستهای سکولار و یهودیان ارتدکس، من به این نتیجه رسیدهام که یکی از جنبههای مهم جنگ در اوکراین، تلاش صهیونیسم و متحدانش برای جلوگیری از ایجاد مناطق یهودینشین آینده در اوکراین است که به صهیونیستهای دیروز اجازه میدهد روند مهاجرت از فلسطین به اوکراین را آغاز کنند. طبق این طرح، صهیونیستهای روس زبان به کریمه و حسیدیم ارتدکس به مناطق خودمختار مذهبی خود در شرق اوکراین فرستاده خواهند شد.
همه میدانند که مهاجرت یا خروج یهودیان از فلسطین اشغالی و کشورهای همسایه، ضربه اصلی به جنبش صهیونیستی است، بنابراین، به اصطلاح اسرائیل هرگز به اوکراین با سلاح کمک نکرده و در قطعنامههای سازمان ملل متحد موضع ضد اوکراینی اتخاذ کرده است. علاوه بر این، نفتالی بنت، نخست وزیر وقت صهیونیستها، سعی کرد به عنوان واسطه بین فدراسیون روسیه و اوکراین عمل کند، جایی که تلاشهای دیپلماتیک او برای تثبیت جایگاه یک "کشور بیطرف" برای اوکراین بود. بنت تأکید کرد که کییف موافقت کرده است که از خواستههای خود برای پیوستن به ناتو عقبنشینی کند و پوتین تضمین کرده بود که زلنسکی را نخواهد کشت. برای صهیونیسم مهم بود که زلنسکی و پوتین به مصالحه برسند، زیرا هر دو شخصیت از متحدان اسرائیل هستند و در صورت جنگ طولانی مدت و احتمال بازگشت کریمه و دونباس به اوکراین، پروژههای ایجاد خودمختاریهای یهودی که در بالا توضیح داده شد، چندین قدم نزدیکتر خواهند شد. این سناریو برای صهیونیستها مناسب نیست. به همین دلیل است که مهمترین اظهار نظر نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی حاوی لفاظیهای ضد اوکراینی بود – حمایت از اوکراین «لزوماً منافع ملی اسرائیل را برآورده نمیکند. ما بر منافع اسرائیل متمرکز هستیم... مردم من.»
در نهایت، نخست وزیر فعلی مستعمره صهیونیستی، نتانیاهوی تروریست، واسطه اصلی بین ترامپ و پوتین شد که ادغام موقت کریمه و دونباس را برای فدراسیون روسیه تسهیل کرد.
در پایان بخش اول، اشاره میکنم که کرملین نقش مهمی برای صهیونیسم در تلاشش برای ایجاد اختلال در طرح ایجاد خودمختاری یهودی در کریمه و خودمختاری یهودی ارتدکس در شرق اوکراین ایفا میکند. طرح ساده است، روسها این سرزمینها را به بهانه ساخت "اتحاد جماهیر شوروی ۲.۰" یا "جهان روسیه (روسکی میر)* تصرف میکنند. از سوی دیگر، روسها با تضعیف محور مقاومت*۱ به صهیونیسم خدمت میکنند. اجازه دهید به خواننده یادآوری کنم که اوکراینِ زلنسکی و روسیهی پوتین همزمان از کودتا در سوریه حمایت کردند و از به قدرت رسیدن القاعده استقبال کردند و از این طریق به صهیونیسم در مبارزهاش علیه محور مقاومت کمک کردند. همچنین شایان ذکر است که چگونه هماهنگی بین ایالات متحده و فدراسیون روسیه در سوریه حتی در دوره "حمایت" بایدن از اوکراین انجام شد. واشینگتن و مسکو که در اوکراین در دو جبههی مخالف بودند، در سوریه در یک جبهه قرار داشتند. یعنی حتی اختلافات اساسی بین طرفین در یک صحنهی جنگ، از همکاری در قلمرو دیگر مانع نشد. دلیلش چیست؟ ایالات متحده** و روسیه مدتهاست که برای خشنود کردن صهیونیسم بر سر کودتا علیه اسد توافق کردهاند.
در مورد زلنسکی، در زمان حمله کرملین، او به دلیل موضع سازشکارانهاش کاملاً با صهیونیستها همسو بود، بنابراین آماده بود کریمه و دونباس را برای همیشه به کرملین بدهد.
از دیدگاه عملگرایانه، برای صهیونیسم حیاتی است که اوکراین سقوط کند و به بخشی از امپراتوری روسیه تبدیل شود، یا شبیه بلاروس لوکاشنکو شود، یا وضعیت «بیطرفی» را به دست آورد، که در این صورت «اسرائیل» از رقیب اصلی خود برای دریافت کمکهای نظامی و سیاسی از ایالات متحده محروم خواهد شد. اگر اوکراین به مقاومت ادامه دهد، حداقل حزب دموکرات به حمایت خود ادامه خواهد داد، و ما به یاد داریم که چگونه، در زمان بایدن، واشینگتن کاملاً به سمت کییف چرخید و فریادهای صهیونیستی در مورد «لزوم حفاظت از تنها دموکراسی در خاورمیانه» را نادیده گرفت.
* نشان دادن پایبندی به این ایدئولوژی را میتوان بر اساس سخنان پوتین در جریان تجاوز صهیونیستی علیه ایران تشخیص داد. وقتی رئیس کرملین اظهار داشت که "تقریباً دو میلیون روس زبان در اسرائیل زندگی میکنند" که باید به عنوان حمایت از رژیم صهیونیستی در رویارویی با ایران و متحدانش تفسیر شود.
** بایدن، مانند دموکراتها به طور کلی، واقعاً از سقوط سریع رژیم بعث شگفتزده شد، اما دموکراتها به دلیل حضور مایک جانسون و انتظار پیروزی ترامپ در انتخابات، مجبور شدند با جمهوریخواهان و صهیونیستها همراه شوند.


نظر شما :