غرب از رفتارهای احتمالی امریکا می ترسد
اروپا و استفاده آمریکا از سازوکار ماشه
نویسنده: حسین مفیدی احمدی، پژوهشگر مسائل اروپا
دیپلماسی ایرانی: در مورد این فرضیه تا حدودی اجماع وجود دارد که اروپا از منظر ادراک تهدید خود چندان مایل به انقضای تحریم های تسلیحاتی ایران به ویژه در صورت تبدیل آن به یک نقطه عطف در موازنه قوای منطقه ای به نفع ایران نیست. در ضمن، اروپا مایل به ایجاد ساختارهای قاعده بخش و البته محدودکننده برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران است. با این وجود، اروپا از زوایه چند پیشران و ادراک مهم به پرونده تحریم های تسلیحاتی ایران و استفاده آمریکا از سازوکار قطعنامه شورای امنیت و یا سازوکار ماشه می نگرد. نخست آنکه اروپا تهدید ایران برای خروج از برجام در صورت منقضی نشدن تحریم های تسلیحاتی و در نتیجه مواجهه با پیامدهای امنیت زدای آن برای اروپا را معتبر فرض می کند. دوم اینکه اروپا پایان تحریم های تسلیحاتی ایران را از جمله با توجه به محدودیت های بی شمار فروش تسلیحات کشورهایی چون روسیه و چین به ایران، به عنوان یک نقطه عطف در تغییر موازنه قوای منطقه ای به نفع ایران ارزیابی نمی کند. دیگر آنکه اروپا تلاش آمریکا برای استفاده از سازوکار ماشه را در راستای تلاش کاخ سفید در نابودی حداقلِ بستر موجود برای بازگشایی مذاکرات با ایران (یعنی پوسته برجام) و باقی گذاردن زمین سوخته برای دولت بعدی احتمالا دموکرات تفسیر می کند.
شاید از همه مهم تر، یکی از پیامدهای مخاطره آمیز این کنش آمریکا در نظر اروپا، تضعیف شدید نهاد شورای امنیت است. در نگاه اروپا، خسارتی که این کنش آمریکا می تواند به شورای امنیت وارد کند بسیار فراتر از پرونده ایران است. ضمن آنکه در نظر اروپا این کنش آمریکا، موقعیت غرب را نیز در کلیت خود تضعیف می کند. در واقع اروپا تلاش می کند این نکته را به آمریکا یادآوری کند که به ویژه پس از بحران کووید 19، چین بی علاقه نیست تا از موقعیت پرونده ایران، برای تبدیل شدن به رهبر کارزار مخالفت با مشی آمریکا و ترامپ و اثر بخشی بر موازنه های ژئوپلتیکی استفاده کند.
پرسش اینجاست که واکنش حقوقی و سیاسی اروپا برای مواجهه با کنش های اخیر آمریکا چه خواهد بود؟ در ابتدا، ذکر این نکته ضروری است که در تقریبا دو سال گذشته، پرونده ایران تا حدودی به یک پرونده دو بازیگری به بازیگری ایران و آمریکا بدل شده و در این متن، اروپا ظرفیت کنشگری ایجابیِ زیادی ندارد گرچه واجد ظرفیت کنشگری سلبی قابل تاملی است. با این وجود اروپا در متن پیش ران ها و ادراک های مورد اشاره در سطور فوق، به سازوکارها و راه حل های بینابینی می اندیشد. یکی از این سازوکارها، می تواند ارائه پیشنهادها و ابتکاراتی بر پایه محدود کردن حجم و کیفیت معاملات تسلیحاتی با ایران البته در ابعاد و دوره زمانی محدود، همزمان با اعمال برخی گشایش های تحریمی برای ایران باشد تا مصالحه با آمریکا، چین، روسیه و شاید ایران را ممکن کند؛ از قرار گرفتن شورای امنیت در موقعیتی خطرناک جلوگیری کند و تا مشخص شدن تکلیف انتخابات آمریکا وقت بخرد.
البته همانگونه که گفته شد تحقق این سازوکار بیش و پیش از هر چیز به همراهی آمریکا و ایران نیاز دارد که البته احتمال تحقق اندکی دارد. با این وجود، توجه به این نکته ضروری است که گرچه آمریکا و اروپا در محتوای سیاست تحدید ایران البته با برخی ملاحظات و ادراک های تهدید متفاوت، هم نظرند، در حوزه فرم و شکلِ تحقق این سیاست، اختلاف ها در سطحی است که ظرفیت تبدیل شدن به واگرایی های محتوایی در مواجهه با ایران را نیز دارد. یکی از این حوزه های واگرایی، جایگاه سازمان ملل و به ویژه شورای امنیت از منظر چندجانبه گرایی است. حوزه دیگر جایگاه چین و در سطحی پایین تر، جایگاه روسیه در موازنه های ژئوپلتیکی آینده است. نکاتی که نباید از چشم ناظران و پژوهشگران حوزه بین الملل کشورمان به دور باشد.
در ضمن در این متن، و برای استفاده بهینه از این واگرایی احتمالی، ایران از جمله باید سیاستی هوشمندانه اتخاذ کند تا بر ادراکِ تهدید پندار اروپا و کشورهایی چون عربستان از ایران که پایان تحریمهای تسلیحاتی را در معنای افزایش قدرت تهاجمی (و نه دفاعی) و توسعه طلبانه ایران و همچنین بر هم زننده موازنه قوای منطقهای به نفع ایران تفسیر میکنند، اثر بگذارد و آن را تعدیل کند. رویکردی که به نظر می رسد مغفول مانده و یا با کم توجهی همراه بوده است.
نظر شما :