۳۰ سال پس از جنگ خلیج فارس
جروزالم پست: امریکا اسرائیل را متحدی دردسر ساز می داند
نویسنده : فرانتزمن ست جی
دیپلماسی ایرانی: سی سال پیش و در روز ۲ اوت ۱۹۹۰، صدام حمله گسترده خود را به کویت شروع کرد که یکی از بزرگترین بحران های پس از جنگ سرد محسوب می شد. تصمیم امریکا برای کنار گذاشتن صدام بر خاورمیانه تاثیر گذار بود. این حمله رشته تغییرات مهمی را به دنبال داشت از جمله: تضعیف عراق، ظهور تندروی اسلامگرایانه، تقویت ایران، افزایش روابط امریکا با کشورهای خلیج فارس، ظهور راست گرایان کُرد، افزایش نقش امریکا در منطقه و این درک اسرائیل که به علت مواجه شدن با تهدیدات وجودی، باید دفاع هوایی خود را تقویت کند.
آن چه در این یادداشت می آید بررسی برخی نکات کلیدی جنگ خلیج فارس است که امروزه نیز از اهمیت برخوردار است :
رهبری جهانی امریکا: دولت جورج بوش پدر از این جنگ برای باز شکل دهی به نظم جهانی استفاده کرد تا امریکا به عنوان سلطه گر جهانی هدایت امور جهان را برای یک نسل بر عهده گیرد. امروز ترامپ در سخنانی که مردم امریکا تا کنون نشنیده بودند، می گوید نیروهای امریکایی نباید در سرزمین های دوردست بجنگند و درحالی که گروه بوش با کارشناسان عرب در وزارت امور خارجه امریکا مشورت می کرد، ترامپ تقریباً با هیچ کارشناس خاورمیانه مشورت نکرده و در عوض، رویکرد نخست امریکای خود را دنبال می کند که تفاوت بزرگی با دوره بوش است که تلاش می کرد قدرت امریکا را بر جهان اعمال کند.
روابط امریکا و اسرائیل به شدت دچار تغییر شده است. سیاستگذاران امریکایی در دهه ۱۹۹۰ اسرائیل را متحدی دردسر ساز در مسیر طرح های منطقه ای دولت بوش می دانستند و احساس می کردند که باید به اعراب نزدیکتر شوند، ولی امروزه اسرائیل دیگر مشکل بزرگ خاورمیانه محسوب نمی شود و مساله فلسطین نیز نقش محوری را در صلح خاورمیانه ایفا نمی کند. ترامپ به شدت هوادار اسرائیل است. امروزه، اسرائیل با مصر و اردن در صلح است و روابط گرمی با کشورهای حوزه خلیج فارس دارد. امروزه اسرائیل با چالش های دیگری مواجه است که شامل ایران و خشم چیگرایان در امریکا به علت نقش اسرائیل در کرانه باختری است .
صدام حسین دارای ارتش نوین و مجهزی بود که امریکا آن را نابود کرد. وجود این ارتش نوین به اعتقاد کارشناسان غربی، برای کنترل منطقه لازم بود . سی سال پیش امریکا، روسیه و سوریه در یک جناح قرار داشتند که تصور آن امروزه دشوار است. از سال ۲۰۱۵ به این سو نقش امریکا در منطقه در حال افول بوده است و شاهد تقویت جبهه ترکیه، روسیه، ایران و چین در برابر امریکا در خاورمیانه هستیم .
مردم فلسطین در سال ۱۹۹۰ از حمله صدام حسین به کویت و به چالش کشیدن امریکا حمایت کردند. او با حملات موشکی به اسرائیل حامی اصلی آرمان فلسطین تلقی می شد. حمایت مردم فلسطین از صدام شاید بذر انتفاضه سال ۲۰۰ را کاشت، زیرا اگرچه برخی تصور می کردند حاکمیت فلسطینی شاید صلح و نوین سازی را بپذیرد، ولی رهبران آن اغلب از تهدیدات نسل کشانه علیه اسرائیل حمایت کرده اند. گفت وگوهای صلح منجر به پیمان اسلو و همچنین گفت وگوهای مادرید حاصل جنگ خلیج فارس بود که در اثر تضعیف اتحاد شوروی سابق صورت گرفت، ولی امروزه قدرت های دیگری در منطقه مانند ایران در این فرایند تاثیر گذارند.
جنگ خلیج فارس صدها هزار نیروی امریکایی را وارد منطقه کرد و حضور این نیروها بهانه ای برای اسامه بن لادن، رهبر گروه تروریستی القاعده شد که اقدامات تروریستی منجر به حملات یازدهم سپتامبر را انجام داد .
امروزه اگرچه امریکا همچنان در خلیج فارس قدرتمند است ولی از توسل به زور اجتناب می کند. ترامپ که در پاسخ به سرنگونی پهپاد امریکایی به دست ایران، حمله هوایی به این کشور را لغو کرد، حضور نظامی امریکا را در منطقه کاهش داده است .
ایران از جنگ خلیج فارس منفعت برد، زیرا نه تنها نیروی هوایی صدام به ایران پناه برد، بلکه رقیب بزرگ ایران در بغداد نیز تضعیف شد. کشورهای عرب از صدام به عنوان سپری در برابر سپاه پاسداران ایران استفاده می کردند. ایران از دیدن خورد شدن صدام به دست امریکا خوشحال شد. جنگ خلیج فارس نظام عرب سنی مذهب در خاورمیانه، ملی گرایی و سوسیالیسم عربی را تضعیف کرد و جای آن را به تندروهای اسلامگرا، ایران و ترکیه در حال ظهور داد.
منبع: جروزالم پست / تحریریه دیپلماسی
نظر شما :