با توجه به تجربیات گذشته
فشار اقتصادی ایران را وادار به مذاکره نمی کند
دیپلماسی ایرانی: تاریخ جمهوری اسلامی نشان داده که تنگنای اقتصادی به تنهایی نمیتواند ایران را به دگرش رفتار وادار کند. آیتالله خمینی (ره) در دیداری با دانشجویان در 1980، گفت: "ما برای این خون ندادهایم که خربزه ارزانتر شود." وی تاکید کرد کسانی که دائما درباره مسائل اقتصادی سخن میگویند و اقتصاد را پایه و اساس هر چیزی میدانند، تصور میکنند که انسان همانند حیوانات است. البته این بدان معنا نیست که آیتالله خمینی به مسائل اقتصادی توجهی نداشت. در بسیاری از موارد، او بر ضرورت بهبود شرایط اقتصادی بخشهای محروم جامعه تاکید میکرد. اما او برای مدیریت اقتصاد هیچ برنامه ویژهای پیشنهاد نکرد و باور داشت که پاسخ بسیاری از پرسشهای اقتصادی را میتوان در اسلام یافت.
به رغم تاکید دولت ترامپ و بسیاری از کارشناسان و سیاستمداران مبنی بر این که فشار حداکثری و شدیدتر شدن بحران اقتصادی میتواند ایران را به میز مذاکرات بازگرداند، رفتار ایران در چند دهه گذشته عکس این مساله را ثابت کرده است. تنگناهای اقتصادی و اجتماعی شهروندان ایران از توجه رهبران این کشور دور نمانده است. با توجه به فشارها و محدودیتهای داخلی، مقامات ناگزیر هستند که افکار عمومی را به حساب آورند و سیاستهایشان را با واقعیتهای در حال دگرش هماهنگ کنند. با این حال، حتی زمانی که رهبری ایران باید تصمیمهای راهبردی بگیرد و سیاستهایش را دگرش دهد، اقتصاد فقط یکی از چندین ملاحظه ای است که به حساب آورده می شود و لزوما نه اولین و مهمترین آنها.
در ژوئیه سال 1988 پس از جنگ 8 ساله با عراق، آیتالله خمینی آتشبس را پذیرفت، نه به دلیل شرایط دشوار اقتصادی کشور، بلکه به این دلیل که فرماندهان جنگی او ضعف نظامی کشور را به آگاهیاش رسانده بودند و او میدانست که ایران در آینده قابل پیشبینی فرصت دستیابی به پیروزی را ندارد. وی در سخنانی که به تشریح دلایل و ملاحظات پذیرش آتش بس پرداخت، از شرایط سخت اقتصادی و روحیه نامناسب مردم هم سخن گفت، اما چنین به نظر میآمد که این عوامل در تصمیم او اهمیت درجه دو داشته است.
در سال 2012 میلادی باز هم رهبری ایران مجبور شد در سیاستش دگرشی راهبردی داده و با ورود به گفت وگوهای هستهای موافقت کند که این گفت وگوها سرانجام در 2015 به برجام منتهی شد. آیت الله خامنهای، رهبر انقلاب در سال 2013 در دیدار با فرماندهان سپاه با تایید اقدامات درست دیپلماتیک، این دگرش موضع را "نرمش قهرمانانه" توصیف کرد. گرچه تحریمها در این تصمیم ایران نقش چشمگیری ایفا کرد، اما دلیل این دگرش در سیاست حاکمیت را نمیتوان فقط به عوامل اقتصادی محدود کرد. باید تحولات شرایط سیاسی ایران (پایان دو دوره پر از بحران اقتصادی و سیاسی ریاست جمهوری احمدی نژاد، روی کارآمدن حسن روحانی، دگرش سیاست ایران با حمایت رهبر و انتقال مسئولیت گفت وگوهای هسته ای از شورای عالی امنیت ملی به وزیر امور خارجه، محمد جواد ظریف) و دستاوردهای فناورانه جمهوری اسلامی در برنامه هستهای (که باعث شد باراک اوباما، رئیس جمهوری سابق نخستین بار حق برخورداری ایران از غنیسازی صلح آمیز اورانیوم را به رسمیت بشناسد) را هم به شمار آورد.
در یک دهه گذشته، ایران به رغم محدودیتهای چشمگیر اقتصادی پیگیری اهداف راهبردیاش در زمینه برنامه هستهای، توسعه موشکهای دوربرد و رفتارهای منطقهایاش را ادامه داده است. اولویت های ایران بازتاب این باور است که توانایی های راهبردی ایران، به ویژه برنامه هستهای و موشکی، برای تضمین بقای حکومت ضروری است. خروج آمریکا از برجام فقط باعث تقویت این ایده آیت الله خامنهای، رهبر انقلاب ایران شد که آمریکا قابل اعتماد نیست و برنامه هستهای تنها بهانهای است برای واشنگتن تا ایران را تضعیف کند و به هدف بلندمدت جایگزینی حکومت فکر کند.
بدیهی است که آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب از شرایط اقتصادی وخیم شهروندان آگاهی دارد اما به این باور خود پایبند است که راه حل این بحران در "اقتصاد مقاومتی" ریشه دارد. او این ادعا را نمیپذیرد که مشکلات اقتصادی ایران از تحریمهای آمریکا ناشی میشود و برای حل آنها باید تسلیم خواسته های غرب شد. همچنین، به باور او، بازگشت شرکتهای خارجی به ایران باعث میشود که جامعه ایرانی در معرض نفوذ فرهنگ و سیاست غرب قرار بگیرد و چه بسا دیگر منافع کشور نیز به خطر بیفتد.
کلام آخر اینکه آنهایی که میپندارند بدترشدن بحران اقتصادی به تنهایی رهبر عالی ایران را وادار خواهد کرد که عناصر اصلی سیاست خارجی ایران را بازنگری کند چه بسا با دیدن رویدادهای آتی، دلسرد و ناامید شوند.
منبع: شورای آتلانتیک / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :