چرایی خط خوردن نام ایران و حوثی ها از قطعنامه شورای امنیت
روسیه و چین ابزار بازرسی سازمان ملل را در تحریم یمن رد کردند
نویسنده: محمد مهدی بندرچی، کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای
دیپلماسی ایرانی: مسأله یمن اجماع شورای امنیت را با شکاف مواجه کرد. این مسأله از حد یک گرو کشی سیاسی بالاتر است. ریچارد گوان ـ کارشناس سازمان ملل در اتاق فکر گروه بحران ـ توئیت کرد که شورای امنیت در قضیه یمن دوپاره شده در حالیکه بطور سنتی کمترین انشقاق پیرامون برخوردهای MENA وجود داشته است. او از واژه اختصاری MENA برای خاورمیانه و شمال آفریقا استفاده کرد. گوان ابراز داشت که عدم توافق در مساله یمن نشان از سردرگمی شورای امنیت به هنگام اقدام برای حل تهدیدها در خاورمیانه دارد. شورای امنیت به هدف تمدید تحریم های یمن روز سه شنبه قطعنامه ای را گذراند در حالیکه با موانع و مخالفت های انکاری روسیه و چین پیرامون نام حوثی های متحد ایران مواجه شد. کارن پیرس ـ نماینده انگلستان ـ پیش نویس این قطعنامه را به شورا آورد و آمریکا و فرانسه در رأس 13 کشوری بودند که به آن رای دادند علیرغم آنکه روسیه و چین از تأیید آن خودداری کردند.
دلیل انشقاق چه بود؟
عدم توافق اعضای شورای امنیت بر سر این بود که قطعنامه چگونه باید جزئیات دریافت قطعات پهپادها توسط حوثی ها را حل کند. بازرسان سازمان ملل طی گزارشی این قطعات را شبیه به قطعات تسلیحاتی ساخت ایران معرفی کردند. رادنی هانتر ـ نماینده آمریکا ـ پس از رأی گیری گفت که حوثی ها معجزه وار به توانایی پرتاب سلاح های پیشرفته به اعماق صدها کیلومتر فراتر در عربستان و سایر همسایگان نرسیده اند. هانتر تصریح کرد که ایران این سلاح ها را به حوثی ها قاچاق کرده و در این فرآیند، ایران محظورات هدف گذاری شده شورای امنیت علیه حوثی ها را نقض کرده علاوه بر آن که محدودیت های شورای امنیت علیه ایران را نیز زیرپا گذارده است. ادعای نماینده آمریکا به پشتوانه آن چیزی است که طراح پیش نویس، یافته های کارشناسان سازمان ملل خوانده بود و بقول نیویورک تایمز با حمایت ملت های غربی می خواستند این یافته های کارشناسی را در قطعنامه بگنجانند. روسیه و چین با این امر مخالفت کردند. آنچه تحلیلگران "پیش نویس بسیار بازبینی شده انگلستان" می خوانند 13 ـ 0 به تصویب رسید و با وجود آنکه تمام ارجاعات به ایران و حوثی ها را حذف کرده بودند اما روسیه و چین گفتند که هنوز خواسته هایشان به طور کامل برآورده نشده است. این پدیده، انگلیس و متحدان غربی را متحیر کرد. آنها پس از آخرین لحظات مذاکره در ابتدای بعد از ظهر پنداشتند که تمام 15 عضو شورا به قطعنامه رأی مثبت خواهند داد. کارن پیرس انگلیسی ناامیدی خود را اینگونه ایراز داشت که اگر کشورها در جزئیات با ما وارد مذاکره شوند و متن را حمایت نکنند به نظر من زرنگ بازی می کنند.
روسها چه کردند؟
نماینده انگلستان به وضوح روسیه را هدف گرفت و علیه استفاده از وتو به عنوان تاکتیک مذاکراتی معمول هشدار داد. خانم پیرس تأکید کرد که برای اطمینان از دست یافتن شورای امنیت به مسئولیتهای خود در تضمین صلح و امنیت جهانی نیازمند توافق و تراضی هستیم. نماینده فرانسه سخن از دستیابی به راه حل توافقی برای تأمین اتحاد شورا گفت. نیکولاس ریویِره بیان داشت که نتیجتاً تأسف بارتر از هرچیز افت این اتحاد در لحظه رأی گیری است. او ابراز کرد که قطعنامه ها حاصل توافقات اند و هیچ عضوی نباید متوقع حصول کامل خواسته های خویشتن باشد.
در آن سو نماینده روسیه گفت که ما در طول مذاکرات هم، به دسته ای از قیود در همان پیش نویس انگلستان اعتراض کردیم و برخی از آنها نیز در سه شنبه مورد توجه واقع شدند. واسیلی نبنزیا بیان کرد که قیود درون متن هنوز به میزانی فراتر از اهداف قطعنامه هستند و روسیه با رهیافت "یا قبول کن یا رها کن" مواجه بود که اجازه توافق را نمی دهد. نبنزیا گفت که ما با این رهیافت موافق نیستیم. او ادامه داد که شورای امنیت نیاز به اجتناب از انشقاق دارد در حالیکه وضعیت در یمن نیازمند تلاش دسته جمعی برای کمک به حصول آتش بس و آغاز مذاکرات سیاسی و تجدید صلح است. او تاکید کرد که این مسائل با آرامش و بدون جنجال قابل توافق هستند.
قطعنامه چه از آب در آمد؟
قطعنامه ابراز نگرانی از خشونت و ناپدید شدنهای اجباری و تهدیدات ناشی از انتقال قاچاق و سوء استفاده از تسلیحات کرد. قطعنامه بازتأکید می کند که نیاز به گفت وگو وجود دارد و بر نیاز به اجرای کامل و به موقع انتقال سیاسی قدرت پس از گفت وگوهای ملی بازتصریح دارد.
در پنل کارشناسان طی گزارش اخیر ابراز شد که به نظر می رسد برای هم قطعات پهپاد و هم سلاحهایی که در بازار تسلیحات موجودند مسیر اصلی قاچاق از راه خشکی عمان و ساحل جنوبی یمن ایجاد می شوند که این راه ها از طریق مناطق تحت کنترل دولت یمن به سمت صنعا اداره و این مسیرها توسط حوثی ها مراقبت می شوند. به این مساله طبق تصریح نیویورک تایمز و رویترز هیچ اشاره ای در قطعنامه نشد و از آن مهمتر اینکه هیچ ارجاعی به این یافته کارشناسان صورت نگرفت که برخی قطعات پهپادها و سلاحها شبیه آنهایی هستند که در ایران تولید می شوند.
قطعنامه از پنل سازمان ملل می خواهد تا گزارشی از قطعات موجود در بازار (commercially available) تهیه کند که توسط افراد و گروه ها استفاده می شوند و البته در لیست سیاه سازمان ملل به هدف مونتاژ هواپیماهای بدون سرنشین و بمبهای انفجاری در آب و سایر سیستمهای تسلیحاتی قرار دارند. رادنی هانتر که بقول خودشان هماهنگ کننده سیاسی گروه آمریکایی است، ابراز امیدواری کرد که این اطلاعات به اعضای عضو و شرکتهای خصوصی کمک خواهد کرد که هوشیاری و مراقبت بیشتری در مورد انتقال این اقلام به یمن اتخاد کنند. کارشناسان گفتند که این قطعات و سلاحها به طور بالقوه محدودیتهای تسلیحاتی سازمان ملل را نقض می کنند. قطعنامه از تمام کشورها و دیگر کنشگران (یعنی گروه های فرو دولتی و ...) می خواهد تا با این محدودیتهای تسلیحاتی انطباق یابند.
در یک ارجاع به حوثی ها، شورای امنیت نگرانی جدی از مسائل انسانی در یمن و تاخیر در رسیدن مؤثر کمکهای بشردوستانه به مردم ابراز داشت. این در حالیست که خود رسانه های جریان رسمی در آمریکا، نیروهای ائتلاف عربستان علیه یمن را دارای پشتوانه آمریکایی می خوانند و شورای امنیت می خواهد به مردمی کمک برساند که آن سوی جبهه ها خودش با آنها در جنگ است. دیگر ارجاع قطعنامه به حوثی ها در خصوص دسترسی بدون وقفه سازمان ملل به نفتکشهایی است که در حدیده تحت کنترل حوثی ها لنگر انداخته تا از "خطرات زیست محیطی" جلوگیری نمایند. نماینده آمریکا این امر را نشانه نگرانی جامعه جهانی از انهدام تانکر و ایجاد فاجعه زیست محیطی در دریای سرخ دانست. او در حالی سخن گفت که کشورش بزرگترین تهدید زیست محیطی دنیاست. نهایتاً قطعنامه تحریمها را تا 26 فوریه 2021 تمدید کرد و بازرسان سازمان ملل را تا 28 مارس 2021 بر اجرای آن موظف کرد.
چرا روسیه و چین چنین کردند؟
عمل روسیه و همراهی چین نشان از شکاف قدرتهای بزرگ در پذیرش نظم جاری جهانی دارد. پدیده ای به نام ترامپ که نخستین سفرش به هند نیز برای ایجاد توازن قوای مورد خواست آمریکاست، تراژدی قدرتهای بزرگ را با ابزاری تجاری مواجه کرده که آمریکا از آن به طور بی رحمانه ای علیه همه استفاده می کند. به موازات استفاده از آن، قدرت مالی متحدان نفت خیزش را برای تأمین امنیت آنان از طریق احاله مسئولیت به سمت تقابلات استراتژیک با مخالفان وضع موجود سوق داده است. روسیه که در بازی ژئوپلیتیک اوکراین و تصاحب کریمه زیر فشار اروپائیان دوام آورد، با ورود به سوریه امتداد ژئوپلیتیک اوراسیا را به خاورمیانه امتداد بیشتری داد و بر عمق آن نیز افزود. قطعاً ترکیه بازیگر مورد علاقه روسها در این امتداد نیست. ایران هم آمریکا را به عنوان دشمن تعریف کرده و هم با متحدین آمریکا تعارضات ژئوپلیتیک دارد. دراین میان روسها در مقابل عزم قدرتهای غربی برای ورود در حوزه سیاست نظامی و استراتژیک از منفذ یمن ایستادند. امری که اگراتفاق بیفتد غرب را به یک قیچی تیز برای بریدن از دو سو مسلح می سازد.
روسها پس از شهادت ژنرال سپاه ایران، یا باید شاهد جنگ ایران و آمریکا باشند یا باید دست نیروهای نیابتی و قدرتهای الهام پذیر از آن را اگر بازتر نمی کنند لااقل تنگ تر نکنند. بقای ایران در تعریفی که از هویت منطقه ای و نگاه جهانی خود کرده، تنها از طریق قدرت تخریب و ایذاء او امکان پذیر است. فضایی که پس از بهار عربی پدید آمد، قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای را مواجه با تهدیدها و فرصتها کرد. ایران در سوریه و سپس عراق به فرصتهایی دست یافت که قدرت تخریب و ایذاء (بقول مرشایمر hurt and destroy) ایرانی ها را بیشتر کرد. با وزیدن نسیم ثبات در آن دو کشور قله فرماندهی این قدرت به کمال استراتژیک رسیده بود که در سحرگاه جمعه ای خونین شکار گردید. آمریکایی ها برای سر سرداری که صحنه گردان تامین تسلیحات یمن میخوانند رسماً چندین میلیون دلار جایزه تعیین کرده اند. حذف این سرداران هرچه بیشتر شود، قدرت ایران در صحنه تخریب و ایذاء کمتر شده و بر زمینه های تقابل رسمی ایران و آمریکا می افزاید. این اتفاق را هیچ قدرت منطقه ای و هیچ قدرت بزرگی نمی پسندد. حال که متخاصمین ژئوپلیتیک ایران در اتحاد با آمریکا تصمیم گرفته اند ترس خود از پارسیان را در قالبهای مختلف بروز دهند، ورود شورای امنیت به تقابل با قدرت پاسخگویی ایران ذبح همین مقدار صلح و امنیتی است که تَه کاسه خاورمیانه و مناطق مجاورش مانده است.
اگرچه روسها نمی توانند متحد حوثی ها باشند در حالیکه دوست اسرائیل هم هستند. علاوه بر آنکه حضورشان در سوریه هم اطمینان خاطری برای اسرائیل می آورد تا ایران و بشاراسد تنها بازیگران شامات نباشند. این برای جامعه جهانی گریزان از جنگ هم مطلوب تر است. از آنسو هم می دانند اگر جنگجویان تحت لوای ایران نباشند، جنگاوران بی رحم خلافت هیچ روسی را هیچ جای دنیا به حال خود رها نخواهند کرد. متحدان آمریکا هم اگر به این واسطه قدرت بگیرند، حق حاکمیت روسها به وضوح دچار فرسایش می شود. روسها به طور تاریخی همانطور که در چچن و یا قره باغ عمل کردند، خواهان فریز شدن موقعیت های بحرانی هستند. ایران نیز می خواهد در هرجایی که می تواند از نفوذ خود بهره بگیرد و آنرا زنده نگه دارد تا هر زمان که تهدیدی شد فوراً حاکمیت دولتها را به زنگ خطر حامیانش تأدیب نماید و البته میخواهد بازیگری باشد که دیگران مجبور باشند به او رجوع کنند. ترکیب این دو باعث می شود که روسیه و البته چینی که در خط مقدم مبارزه تجاری با ترامپ است و شاید هند نیز بزودی مقابلش قد علم کند، حل معارضات یمن را به نحوی بپسندند که نظم مطلوب غرب را تأمین نکند. همانطور که نماینده روسیه گفت با هوچی گری یا بقول رهبرانقلاب با قرشمال بازی آمریکایی ها نمی شود پای ایران را به قطعنامه تسلیحاتی سازمان ملل باز کرد و توقع حل مسالمت آمیز بحرانهای خاورمیانه را داشت. روسها در حقیقت حل بحرانها و توسعه صلح را منحصر به غرب نمی دانند و می خواهند آنرا در سهم خویش نیز بگنجانند همانطورکه در سوریه سهم مهمی به دست آوردند. به همین دلیل از وتو در مذاکرات بهره بردند و نماینده انگلیس را به درد آوردند.
ابزار مهمی دیگری که از لحاظ نظم جهانی در این واقعه به چشم می خورد، مقابله با گنجانیدن یافته های کارشناسان سازمان ملل در قطعنامه است. نه فقط این مقابله یک تعارض ساختاری است بلکه بنا بر تجربه بازرسی از سلاحهای اتمی و کشتارجمعی عراق یا تسلیحات شیمیایی بشاراسد، نشان از عدم اجماع امروزی بر روند بازرسی های کارشناسان سازمان ملل دارد. یافته های کارشناسان سازمان ملل توسط روسیه رد شد و چین نیز به این تردید رای داد تا چنین ابزاری از قدرتهای غربی گرفته شده و صحت و سقم گزارشات آنان جامه مشروعیت و مورد وفاق دنیا بودن را از تن بیرون کند. سخنان این گزارشگران ولو فرض کنیم صادق باشند در همین تاریخ معاصر بیشتر مستمک جنگ طلبان بوده است.
در مجموع، روسیه ایران را به عنوان وزنه حافظ توازن در خاورمیانه می بیند و چین او را منفذ تنفس آنها که میخواهند آمریکا را به چالش بکشانند. چه حل مساله یمن مد نظر باشد چه فریز کردن این بحران مطمع قرار گیرد، انتساب حوثی ها به ایران با زبان اجماع بین المللی وضعیت را بدتر خواهد کرد و احتمال رخداد جنگ در خاورمیانه را افزایش می دهد. ایران را هم که ازین بیشتر نمی شود زیر فشار حداکثری قرار داد. پس بهتر است روسیه و چین این اجماع را با شکاف مواجه کنند تا نظم نوینی که خود را تحمیل می کند بیشتر پرده از رخ براندازد. روزی دکترولایتی بر سخن وزیرخارجه سوریه تأکید می کرد که نظم جهانی این بار از سوریه رقم خواهد خورد. پس از نزدیک به یک دهه و در دورانی که کسی چون قاسم سلیمانی قربانی عصیان علیه نظم مطلوب غربیان شده است، این نظم ظاهرا بیش از آنکه به اسم سوریه در حال شکل گرفتن باشد انگار با سه رنگ پرچم ایران نقش می خورد.
نظر شما :