ناکامی تهران در یارگیری دیپلماتیک
پرونده یمن بخشی از یک سناریوی بزرگ تر برای فشار به ایران است
عبدالرحمن فتح الهی – همان طور که انتظار می رفت از همان ساعات ابتدایی حمله موشکی یک شنبه شب انصار الله یمن به عربستان سعودی موج حملات دیپلماتیک علیه ایران شرع شد. از نشست خبری عربستان با نمایشی از قطعات موشک های یمنی به خبرنگاران که به زعم مقامات ریاض نام و نشانه هایی از ایران دارد و به گفته ائتلاف 13 کشوری علیه انصارالله یمن با محوریت ریاض این قطعات ثابت می کند ایران کمک تسلیحاتی به این گروه کرده است تا بیانیه دوشنبه وزارت امور خارجه ایالات متحده در همدردی با عربستان، اتهامات پنج شنبه (دیرزو) ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه در نقش ایران برای ارسال سلاح به یمن تا جلسه چهارشنبه 28 مارس شورای امنیت سازمان ملل که در آن جلسه علاوه بر محکوم کردن حمله های موشکی، از نقض قطعنامه سازمان ملل علیه تجهیز حوثی ها ابراز نگرانی کرد. به اعتقاد شورای امنیت، حمله های موشکی حوثی ها وضعیت میلیون ها یمنی نیازمند کمک را بدتر می کند. از سوی دیگر بریتانیا در بیانیه روز دوشنبه از ایران خواست به جای ارسال تسلیحات به یمن از نفوذ خود برای پایان دادن به آن مناقشه استفاده کند. در این بیانیه بوریس جانسون، وزیر امور خارجه و پنی موردانت، وزیر توسعه بین المللی بریتانیا از ایران خواهان تغییر رویکرد در قبال مساله و مناقشه یمن شدند. دیپلماسی ایرانی برای بررسی سمت وسوی تحولات دیپلماتیک در این خصوص با تمرکز بر نقش ایران گفت وگویی را با سید علی خرم، سفیر و نماینده دائم اسبق جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد در ژنو، سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در جمهوری خلق چین و لیبی و نماینده ویژه اسبق رئیس جمهور نزد رؤسای جمهور سنگال، گینه و گامبیا در کمیته صلح سازمان کنفرانس اسلامی انجام داده است که در ادامه می خوانید:
بعد از شلیک موشکی یمن به سمت فرودگاه ملک خالد و نیز امارات متحده عربی شاهد بودیم که پرونده ای به نام دخالت ایران در جنگ یمن به شورای امنیت برده شد تا برای اولین بار بعد از برجام یک قطعنامه در شورای امنیت ضد ایران تصویب شود که با وتوی روسیه مواجه شد. در همین راستا هم در همان ساعات اولیه اقدام موشکی یک شنبه شب انصارالله شاهد حملات تند دیپلماتیک و رسانه ای در منطقه و جهان علیه ایران هستیم که هنوز هم حملات ادامه دارد. ارزیابی شما از برآیند این موج جدید حملات دیپلماتیک علیه ایران چیست؟
مساله مهمی که در خصوص موج جدید حملات دیپلماتیک علیه ایران باید گفت این است که مساله اکنون از فعال شدن مجدد پرونده موشکی ایران در شورای امنیت سازمان ملل در خصوص نقش ایران در یمن فراتر رفته است. با رصد مجموعه تحولاتی که در سیاست خارجی در چند وقت اخیر به وقوع پیوسته است نشان از وجود برنامه ای بزرگ تر علیه ایران دارد. اکنون یک تهاجم همه جانبه دیپلماتیک علیه ایران در جریان است که در آن مساله توان موشکی تنها قسمتی از این موج جدید حملات دیپلماتیک است و نقش ایران در پرونده یمن تکمیل کننده این موج حملات است. از یک سو دادستان ایالات متحده آمریکا سپاه پاسداران را متهم به حمله سایبری به 144 دانشگاه در امریکا و 176 دانشگاه در سایر کشورهای جهان می کند. در دیگر سو ایران متهم به حمایت و پشتیبانی لجستیکی طالبان در افغانستان متهم می شود. به موازات این مسائل اکنون هم سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان در حال طرح و پیشنهاد بسته تحریمی جدید اتحدایه اروپا در خصوص توان موشکی و دیپلماسی منطقه ای ایران هستند. مضافا تغییرات اخیر در ساختار کابینه ترامپ هم مزید بر علت شده است. اکنون با حضور مایک پمپئو در جایگاه وزیر امور خارجه و جان بولتون در سمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید نشان از تندتر شدن سیاست خارجی در قبال پرونده ایران در ابعاد مختلف از برجام تا توان دفاعی و سایر ابعاد دیگر دارد. در راستای کابینه ضد ایرانی، زمانی که در نشست پاریس به سازمان مجاهدین خلق جان بولتون وعده دیدار در سال 2018 در تهران را می دهد، می توان دید که موج جدید حملات دیلماتیک علیه ایران بسیار گسترده تر از مساله نقش ایران در یمن است. اما یقینا دخالت دادن ایران در حمله موشکی انصارالله به عربستان سعودی هم می تواند در نقش کاتالیزور وتشدید کننده این موج عمل کند. زمانی که محمد بن سلمان به صراحت اعلام می کند که حاضر است برای حمله نظامی امریکا به ایران 4 هزار میلیارد دلار هزینه کند، این دست از اظهار نظرها در کنار تحولات و اتفاقات ریز و درشت آوردگاه خوبی را برای ایران در سال پیش رو نوید نمی دهد. متاسفانه در داخل هم بسیاری بدون تحلیل شرایط شرایط را به سمت بدتر شدن پیش می برند. در کل با رصد فشارها از جانب آمریکا، اروپا و عربستان سعودی به همراه سایر کشورهای عربی همسو با ریاض اگر تا شش ماه آینده حمله نظامی علیه ایران صورت گیرد، افکار عمومی جهانی با آن غریبه نخواهند بود، چرا که اکنون شرایط با شدت به سمت تخریب نقش ایران در منطقه و جهان پیش می رود.
اگر چه شرایط ضد ایرانی بعد از حمله موشکی یمن قدری تندتر شده است؛ اما به واقع پاسخ های ایران در این رابطه (تندتر شدن شرایط ) را تا چه اندازه موثر می دانید؟
زمانی که روسیه به صراحت در شورای امنیت سازمان ملل اعلام می کند که مسکو مسئول فروش موشک به یمن در زمان ریاست جمهوری علی عبدالله صالح است چرا نباید از این فرصت استفاده کنیم؛ نکته جالب اینجا است که به جای مانور دیپلماتیک در این حوزه گویا در داخل برخی به دنبال حساس کردن و وارد کردن هزینه های سنگین به دیپلماسی کشور هستند. در همین راستا نیز با برخی شعارها با افتخار اعلام می شود که موشک های انصارالله از جانب تهران است. به علاوه این که در بستر فضای شعاری گرای موشکی هم می دهند و بیان می کنند که بعد از عربستان سعودی نوبت امارات متحده عربی و یا کشورهای دیگر منطقه است که در تیررس موشک های یمن قرار گیرند. این ادبیات و رفتارها دقیقا تایید همین ادعاها و اتهامات اروپا و آمریکا است. در صورتی که باید به گفته های سفیر روسیه در سازمان ملل استناد کنند که این روسیه بوده است که در زمان علی عبدالله صالح موشک های ساخت خود را در اختیار یمن قرار داده، عملا با دست خود بهانه های ریز و درشت را به کشورهای منطقه ای، اروپا و آمریکا برای فشار بیشتر به ایران می دهیم. به موازات شرایط پیش آمده احتمالا پرونده مجددی را برای ایران در شورای امنیت باز کنند و این بار حجم فشارها برای تصویب قطعنامه علیه ایران هم بیشتراز پیش است.
آیا روسیه به سان دور پیشین حاضر به وتوی قطعنامه احتمالی علیه ایران خواهد بود، به خصوص که مسکو هم در قطعنامه پیشنهادی خود همه کشورها من جمله ایران را به پایبندی قطعنامه 2216 در خصوص یمن دعوت کرده است؟
این که روسیه دوباره حاضر باشد قطعنامه پیشنهادی احتمالی علیه ایران را وتو کند هنوز نامعلوم است. اما مساله اینجا است که اساسا راه کاهش فشارها بر ایران نباید بر مبنای امید به وتوی روسیه طرح شود. ما اکنون در شرایط حساس فعلی باید به دنبال کاهش تنش در روابط خود با همه طرف ها از منطقه تا اروپا و آمریکا باشیم نه امید واهی به این کشور و آن کشور. همه بازیگران حتی چین و رسیه هم به دنبال منافع خود هستند. اگر در شرایط پیش رو وتوی قطعنامه احتمالی علیه ایران در خصوص دخالت ایران در یمن به ضرر روس ها و یا چینی ها باشد هرگز آن را وتو نخواهند کرد، به خصوص که مسکو یک بار در قطعنامه پیشنهادی خود همه کشورها را به رعایت قطعنامه شورای امنیت دعوت کرده است. لذا این بار بهانه ای برای حمایت از ایران از جانب روسیه با حق وتوی خود وجود ندارد.
با توجه به این که سال ها در حوزه سیاست خارجی کشور حضور داشته اید و از دیپلمات های کار کشته هستید، واکنش های دیلماتیک کشور چه آردوگاهی در سال پیش رو به می آورد؟
من آوردگاه زیاد روشنی را در مقابل سیاست خارجی کشور در سایه رفتارهای ایران نمی بینم. آنچه اکنون در عرصه سیاست خارجی مشاهده می شود، نه ایران حاضر به تصحیح برخی از رفتارهای تند و اشتباه خود برای فرونشاندن آتش تبلیغاتی علیه خود است و نه در آن سو هم نشانی از تعدیل تنش کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در قبال ایران دیده می شود. با این اوصاف اختلافات در حال پررنگ تر شدن است. در چنین شرایطی ایران به جای یارگیری در این کارزار دیپلماتیک و نزدیک کردن مواضع خود به فرانسه، آلمان و انگلستان برای تقابل با آمریکا، عربستان و اسرائیل عملا در حال دور کردن کشورهای اروپایی از خود است. در این وضعیت حساس یقینا این رفتارها تنها به ضرر کشور خواهد بود. با این تفاسیر باید از مسئولین امر پرسید که در سایه این رفتارها به دنبال تحقق چه دستاوردی هستند؟ در سال 97 چه راهکاری را برای برون رفت از این فشارها دارند؟ با این واکنش ها و اظهارات، تهران می تواند چه انتظاری از جامعه بین الملل داشته باشد؟ آیا به واقع باید کار به جایی برسد که تنش نظامی نتیجه رفتار آقایان باشد؟ این سوالات و پرسش هایی از این دست اکنون به گره های جدی دیپلماسی ایرانی بدل شده است. ما می توانیم دیپلماسی فعال منطقه ای داشته باشیم بدون تحریک هیچ کشوری؛ ما می توانیم توان دفاعی خود را افزایش دهیم بدون کوچک ترین فشار دیپلماتیک به شرط این که رفتارهای تهران در بستری از هوش و منطق دیپلماتیک پیش رود.
به تنش نظامی اشاره داشتید، به باور شما در آینده احتمال تنش نظامی با ایران حتی به صورت محدود هم وجود دارد؟
اگر چه فشارهای دیپلماتیک بر ایران به شکل بسیار زیادی بالا رفته است اما تا وقوع تنش نظامی فاصله بسیار زیادی وجود دارد. لذا درگیری نظامی حتی به صورت محدود در سایه تحولات امروز منطقه و جهان کمی دور از ذهن است؛ اما هر گونه بی توجهی ایران نسبت به رفع اتهامات از خود، یارگیری دیپلماتیک، کاهش تنش و بالا بردن اعتماد در سیاست خارجی سبب بسترسازی های بعد خواهد شد. چرا که این رفتارها موجی می شود که به تدریج آجر به آجر شرایط برای کارزار نظامی هم شکل گیرد.
اما در میان سه کشور اروپایی حاضر در 1+5، فرانسه نقش فعال تری را بر عهده دارند. آیا به واقع پاریس نقش پلیس بد را در اتحادیه اروپا در خصوص فشار دیپلماتیک بر ایران را بر عهده دارد؟
مساله نقش فعال تر پاریس در خصوص فشار بر تهران بسیار طبیعی است. زمانی که لودریان به ایران سفر کرد و در آن سفر تهران با ادبیات خاص خود تقریبا او را دست خالی به پاریس باز گرداند باید متظر عواقب آن بود؛ این در حالی است که بسیاری از پیش هشدار داده بودند که در شرایط کنونی نباید بدون تعقل دیپلماتیک برخی از اهرم های خود مانند فرانسه، آلمان و یا انگلستان را از خود برانیم. چرا که حاصل این رفتار دشمنی این کشورها با ایران خواهد بود. اکنون فرانسه بعد از سفر لودریان به مراتب خشن تر و تند تر از قبل در قبال ایران واکنش نشان می دهد. این مساله به وضوح نشان از شکست دیپلماسی ایران دارد. سیاست خارجی کشور نتوانست در سفر وزیر امورخارجه فرانسه دستاوردی را داشته باشد. در نتیجه کاخ الیزه در زمان ماکرون اکنون مانند دوران سارکوزی و یا اولاند در زمان تحریم ها و یا مذاکرات برجامی عمل می کند. باید بپذیریم که ما با دست خود گسل های دیپلماتیک با اروپا را افزایش داده ایم.
اکنون در منطقه آسیای شرقی و جنوب شرقی هم تحرکات دیپلماتیک معناداری در حال شکل گیری است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که در صورت حل مناقشه کره شمالی دور حملات علیه ایران تشدید خواهد شد. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
در این رابطه چند نکته مهم وجود دارد که باید مد نظر قرار گیرد. اول این که من چندان به حل مناقشه واشنگتن و پیونگ یانگ خوشبین نیستم. چرا که منطق دیپلماتیک چنین مساله ای را به دور از واقعیت می داند. کیم جونگ اون و کره شمالی بعد از تحمل سال ها فشار دیپلماتیک و رسیدن به تسلیحات متنوع هسته ای به هیچ وجه حاضر به عقب گرد و از میان بردن دستاوردها خود نیست.
پس تمامی رفتارهای و پالس های معنادارد دیپلماتیک پیونگ یانگ را چگونه تحلیل می کنید؟
به نظر من پشت تمامی این رفتارهای پیونگ یانگ یک سناریوی چینی وجود دارد. پکن با اهرم کره شمالی اکنون به دنبال یک بازی با آمریکا برای خریدن زمان بیشتر از کاخ سفید است تا دوره ریاست جمهوری ترامپ پایان یابد. افزون بر این نکته چین با به راه انداختن این سناریوی دیپلماتیک خواهان خروج نظامی آمریکا از ژاپن و کره جنوبی است. اگر به پیش شرط های کره شمالی در خصوص هر گونه مذاکره با آمریکا دقت کرده باشید، پیونگ یانگ به صراحت اعلام کرده که در صورت خروج آمریکا از کل خاک شبه جزیره و پایان دادن به چتر حمایتی نظامی وهسته ای کره جنوبی حاضر به گفت وگو با واشنگتن خواهد بود. لذا بسیار زود است که در مورد حل مناقشه تاریخی کره شمالی و آمریکا نظرات خوشبینانه ای را ارائه کرد. مساله دیگر در خصوص سوال شما به تفاوت های ماهوی جایگاه و نقش ایران و کره شمالی باز می گردد. در این رابطه نباید ایران با کره شمالی مقایسه شود. اکنون دشمنان ایران از همسایگان تا کشورهای اروپایی و آمریکا را شامل می شود که به نوعی به دنبال ضربه زدن به ایران هستند. از سوی دیگر ابعاد تنش در پرونده ایران بسیار زیاد است از برجام تا توان دفاعی، دیپلماسی منطقه ای، حقوق بشر و غیره در صورتی که تنها چالش کره شمالی توان هسته ای است که در صورت رفع آن بسیاری از معضلات پیونگ یانگ حل خواهد شد. بنابراین نباید پرونده ایران را به کره شمالی گره زد. پمپئو و بولتون یقینا فقط برای تندتر کردن آتش ضد ایرانی وارد عمل شده اند.
نظر شما :