پروژه نفاق
چرا سناریوسازیهای نخنما، روابط ریشهدار ایران و مکزیک را خدشهدار نمیکند؟
نویسنده: پارسا جعفری، کارشناس مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی: در هفتههای اخیر، فضای رسانهای شاهد انتشار خبری هدفمند و تاملبرانگیز بود؛ «ادعای خنثیسازی طرح ایران برای ترور سفیر اسرائیل در مکزیک». این خط خبری که به سرعت توسط رسانههای همسو با لابیهای صهیونیستی و محافل تندرو در ایالات متحده بازنشر شد، پازلی چندوجهی را به نمایش میگذارد که هدف نهایی آن نه فقط تخریب چهره ایران، بلکه تحت فشار قرار دادن دولت مستقل مکزیک و ایجاد یک بحران دیپلماتیک ساختگی در حیاط خلوت آمریکاست.
با این حال، آنچه بیش از خود این سناریوی ادعایی اهمیت دارد، واکنش هوشمندانه و موضع منصفانه و عادلانه دولت مکزیک است. مقامات مکزیکی، در اقدامی که نشان از بلوغ سیاسی و درک عمیق از بازیهای ژئوپلیتیک دارد، رسماً اعلام کردند که هیچ گزارشی در مورد چنین طرحی دریافت نکردهاند. این واکنش قاطع مکزیک، نه یک موضع دیپلماتیک، بلکه ریشه در واقعیتی عمیقتر دارد که سناریوسازان با کمال ناباوری آن را نادیده گرفتهاند. مکزیک امروز، کشوری با تمدن غنی و ملتی با روحیه آزادیخواهی و حقطلبی است که حاضر نیست در زمین دیگران بازی کند. این ملت، صرفاً یک قدرت اقتصادی نوظهور نیست، بلکه وارث تمدنهای شکوهمند و باستانی است که ریشههای تاریخی آن به هزاران سال پیش باز میگردد. این سابقه پرفروغ و عظیم، به مردم مکزیک نوعی غرور ملی و خودباوری بخشیده که تکیهگاه اصلی هویت مستقل آنها در عرصه جهانی است.
این خودباوری تاریخی، همان منبعی است که تعصب مردم مکزیک نسبت به استقلال را تقویت کرده است؛ تعصبی که در قرنها مقاومت در برابر استعمار و مقابله با امپریالیسم شکل گرفته است. ملتی که بهای سنگین حفظ تمامیت ارضی و هویت فرهنگی خود را پرداخته، به خوبی میداند که تسلیم شدن در برابر فشارهای خارجی و بازی در پازل قدرتهای دیگر، به معنای فروش میراث تاریخی و زیر پا گذاشتن آرمانهای انقلابی است. از این رو، موضع مستقل مکزیکو سیتی، در قبال این خبرسازیها، بازتابی از همان روحیه حقطلبی است که سیاست خارجی این کشور را در مسیر عدالتخواهی و نفی یکجانبهگرایی هدایت میکند.
برای درک انگیزه پشت پرده این هجمه رسانهای، باید به بافت سیاسی و اقتصادی حاکم بر روابط مکزیک و ایالات متحده نگریست. بر کسی پوشیده نیست که بیش از ۸۰ درصد تجارت مکزیک وابسته به همسایه شمالی آن است. این وابستگی اقتصادی، به ویژه در دوران کنونی و بازگشت دولت ترامپ به کاخ سفید، به اهرم فشاری بیسابقه تبدیل شده است. دولت فعلی آمریکا، با از سرگیری سیاستهای تهاجمی تجاری، اعمال تعرفههای سنگین و گره زدن مسائل امنیتی (مانند مهاجرت و مواد مخدر) به روابط اقتصادی، عملاً مکزیک را بهشدت تحت تاثیر قرار داده و تلاش دارد تا استقلال عمل این کشور در سیاست خارجی را سلب کند. در چنین فضایی، چه ابزاری بهتر از یک تهدید امنیتی ساختگی مرتبط با ایران، برای وادار کردن مکزیکو سیتی به همسویی کامل با واشنگتن و تلآویو؟ هدف این است که به مکزیک القا شود که تعامل با ایران، هزینههای امنیتی مستقیمی برایش در پی خواهد داشت و باید بین روابط اقتصادی حیاتی خود با آمریکا و حفظ استقلال سیاسی، یکی را انتخاب کند. اما اینجاست که طراحان این پروژه دچار خطای محاسباتی شدهاند.
آنها ملتی را هدف گرفتهاند که تمدن غنی و تاریخ پرفراز و نشیبش، هویتی مستقل به آن بخشیده است. مکزیک، وارث تمدنهای باشکوه آزتک و مایا، کشوری نیست که به سادگی هویت خود را در برابر فشارهای خارجی ببازد. روحیه آزادگی و حقطلبی مردم این کشور که در انقلابها و مبارزات طولانی آن علیه استعمار و امپریالیسم شکل گرفته، عمیقتر از آن است که با تهدیدهای اقتصادی تضعیف شود. تعصب مردم مکزیک نسبت به استقلال و مقابله با هرگونه امپریالیسم، با در نظر داشت سابقه جدایی چندین ایالت مکزیک توسط آمریکا که کماکان در ذهن مکزیکی ها زنده است، بخش جداییناپذیر فرهنگ سیاسی این کشور است. این همان روحیهای است که باعث میشود مکزیک در یکی از حساسترین مسائل بینالمللی، یعنی آرمان فلسطین، موضعی شجاعانه، مستقل و انسانی اتخاذ کند.
برخلاف بسیاری از کشورها که تحت فشار آمریکا، چشم بر واقعیتهای سرزمینهای اشغالی میبندند، مکزیک همواره حامی قاطع حقوق ملت فلسطین بوده است. دولت فعلی مکزیک، پا را فراتر نهاده و با به رسمیت شناختن کامل کشور فلسطین، پذیرش اولین سفیر فلسطینی در مارس ۲۰۲۵، محکومیت صریح نسلکشی در غزه، و همچنین همراه شدن با سایر کشورها در ارجاع پرونده جنایت صهیونیستها در غزه به دیوان کیفری بین المللی، نشان داده که در مسیر عدالتخواهی، ملاحظات سیاسی واشنگتن را برنمیتابد. ملتی که خود طعم تلخ مداخله خارجی و از دست دادن سرزمین را چشیده است، به خوبی درد و رنج ملت فلسطین را درک میکند. این حمایت ویژه از ملت فلسطین، بلکه بازتابی از همان روحیه حقطلبی است که در تار و پود جامعه مکزیک تنیده شده است.
علاوه بر مواضع مشترک سیاسی جمهوری اسلامی ایران و مکزیک در مخالفت با یکجانبهگرایی و امپریالیسم، آنچه تلاشها برای تخریب روابط ایران و مکزیک را ناکام میگذارد، شباهتهای فرهنگی شگفتانگیز میان دو ملت است. ایران و مکزیک، هر دو، وارثان دو تمدن باستانی و باشکوه هستند که هویت ملی در آنها به شدت قدرتمند است. اهمیت دادن به سنتها، احترام به بزرگان، مهماننوازی گرم و صمیمانه، و غرور ملی که ریشه در تاریخ و هنر غنی دارد، از وجوه مشترک انکارناپذیر مردمان دو کشور است. هر دو ملت، هنر را با زندگی روزمره آمیختهاند؛ از فرشهای نفیس ایرانی تا پارچهبافیها و صنایع دستی رنگارنگ مکزیکی. هر دو کشور، طعم انقلابهایی مردمی را چشیدهاند که برای کسب استقلال و هویت ملی صورت گرفته است. این قرابتهای فرهنگی و تاریخی، درک متقابلی را ایجاد کرده که بسیار قویتر از مناسبات دیپلماتیک گذرا است.
خبرسازی اخیر در مورد طرح ترور در مکزیک، نه اولین و نه آخرین تلاش برای ایجاد شکاف میان ملتهای مستقل، به ویژه در آمریکای لاتین، نخواهد بود. این یک پروژه شکستخورده برای کشاندن مکزیک به جبهه ضد ایرانی و تضعیف مواضع مستقل آن در قبال فلسطین بود. اما موضع منصفانه و عادلانه دولت مکزیک و انکار صریح این سناریو، نشان داد که دوران تحمیل اراده از سوی قدرتهای بزرگ به پایان رسیده است. مکزیک با درک عمیق از تاریخ خود و با تکیه بر روحیه استقلالطلبی ملتش، نشان داد که امنیت و سیاست خارجی خود را بر اساس واقعیتها تنظیم میکند، نه بر اساس اختراعات رسانهای که از اتاقهای فکر واشنگتن و تلآویو هدایت میشوند. روابط ایران و مکزیک، که بر پایه احترام متقابل، درک مشترک از مبارزه با امپریالیسم، و شباهتهای عمیق فرهنگی بنا شده، قویتر از آن است که با چنین توطئههای نخنمایی آسیب ببیند. این هجمه اخیر، بیش از آنکه به ایران ضربه بزند، استقلال و هوشیاری سیاسی مکزیک را در برابر فشارهای سنگین همسایه شمالیاش به نمایش گذاشت.


نظر شما :