سه بینش کلیدی برای سیاست آمریکا در سایه تنشزایی اخیر با ایران
خاورمیانه به سمتی می رود که به صورت روزافزونی به نفع تهران است
مارا کارلین (Mara Karlin)
دیپلماسی ایرانی: در شرایط گسترش تنشها بین ایران و ایالات متحده آمریکا، سه بینش کلیدی رخ مینماید: عدم برخورداری آمریکا از راهبردی مشخص، حرکت خطیر خاورمیانه به نفع ایران و نیاز واشنگتن به راههایی برای اولویتبندی دوباره در منطقه.
راهبرد آمریکا در برابر ایران و حتی کل منطقه خاورمیانه، راهبردی آشفته و غیرماهرانه است. دولت ترامپ اقداماتی انجام میدهد که کاملا در تضاد با اهداف راهبردهایش است. این دولت از یک سو در راهبرد امنیت ملی و دفاعیاش، کاهش تمرکز بر خاورمیانه و رقابت قدرت با چین و روسیه را هدفگذاری میکند و از سوی دیگر اقدامات و سیاستهایی را پیش میگیرد که افزایش تنش در روابط با ایران و بنابراین گرفتاری بیشتر در خاورمیانه و همچنین گسترش توانافکنی روسیه و چین را به همراه دارد.
خاورمیانه در مسیری پیش میرود که به شکلی روزافزون به نفع تهران است. مسائل سوریه، لبنان، عراق و یمن و حتی موضعگیریهای کشورهای خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی به گونهای پیش میرود که دلخواه تهران است. ظرفیت و قابلیت موکلان ایران در گستره منطقه در حال رشد است و حکومت تهران همیشه راهی برای تامین سرمایه اولویتهایش مییابد. گرچه برخی موانع مانند نارضایتیها در داخل یا مناطقی مانند لبنان برای تهران خوشایند نیست و تحریمها باعث ایجاد تنگنای اقتصادی برای این حکومت شده، اما خط سیر کلی منطقه برای ایران مثبت است.
ایالات متحده باید برای اولویتبندی معنادار در منطقه خاورمیانه راهی بیابد. گرچه چالش ژئوپولیتیکی واقعی از سوی چین متوجه آمریکاست، اما ایالات متحده همچنان در برزخ خاورمیانه گرفتار مانده است. به رغم انتقادات فراوانی که درباره طولانی شدن، اهداف مبهم و دستاوردهای متناقض جنگ های پس از 11 سپتامبر وجود دارد، آمریکا به رویکرد بیش از حد نظامیاش در منطقه ادامه میدهد. گسترش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه در حالی انجام میشود که حضور دیپلماتیکش در مناطقی مانند عراق افت چشمگیری داشته است. تمرکز بیش از حد دولت ترامپ بر ایران باعث شده تا زمان، توجه و منابع کافی به چالش ژئوپولیتیکی چین – تهدید اصلی علیه نظم جهانی – اختصاص نیابد.
گرچه ایالات متحده باید از برزخ خاورمیانه خارج شود، اما این کار نباید به شیوهای انجام شود که منافع روسیه را تامین کند. آمریکا باید اولویت بندی دوباره در خاورمیانه را بدون تقویت نفوذ روسیه و از طریق اقداماتی مانند تحکیم جایگاه دیپلماتیک ایالات متحده و ایجاد ائتلافهای همفکر و پربار انجام دهد و اتکای روسیه به منافع نظم امنیتی منطقهای حاصل از مدیریت آمریکا را دشوار کند.
پیشرانهای روابط ایران و آمریکا پیوندی ناگسستنی با ثبات و امنیت منطقهای دارد. برای عملی شدن این پیشرانها آمریکا باید نکاتی را مورد توجه قرار دهد. نخست، با توجه به آشفتگی راهبرد آمریکا در ایران و خاورمیانه، واشنگتن باید با شفافیت کامل تعیین کند که به چه دستاوردهایی، چرا و چگونه میخواهد برسد.
دوم، در سایه تنشزایی با ایران، جنگ ائتلافی علیه داعش به تعویق افتاده و میان عراقیها نارضایتی ایجاد کرده است که واشنگتن رسیدگی به این مساله و چگونگی از سرگیری مبارزه با داعش را باید در فهرست ملاحظات فوریاش قرار دهد.
سوم، آمریکا به جای اجرا و بهبود توافق هستهای با ایران از آن خارج شده که این مساله شکاف بین ایالات متحده و سایر امضاءکنندگان برجام را به همراه داشته است، در حالی که ایران خط مشی خود را دنبال میکند. واشنگتن باید به بررسی مسیرهای مناسب برای ایجاد سطحی از توافق بین ایران و بازیگران بینالمللی برای به حداقل رساندن فعالیت های هستهای تهران بپردازد.
چهارمین موردی که دولت آمریکا باید آن را مورد توجه قرار دهد، حضور و اهداف منطقهای ایالات متحده است. آمریکا برای دو دهه به رویکرد نظامی در خاورمیانه متکی بوده که رویکردی اشتباه است. در صورتی که آمریکا به شکل ناگهانی مجبور شود نیروهایش را از خاورمیانه خارج کند، توانایی نفوذ و قابلیت اقدام این کشور در منطقه به شدت کاهش مییابد. تاکید بر این رویکرد نظامی به قیمت از بین رفتن رویکرد دیپلماتیک به دست آمده و حضور دیپلماتیک آمریکا در منطقه به شدت افول کرده است.
عدم ثبات و امنیت در خاورمیانه خطر اختصاص انحصاری منابع امنیت ملی آمریکا به این منطقه را ایجاد کرده است. هیچ راهحل سادهای برای این مساله وجود ندارد. اما آمریکا با راهبردی یکپارچه و باثبات میتواند گامهایی هرچند دیرهنگام در راستای حل این مشکل بردارد.
منبع: بروکینگز / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :