عوامل موثر در تحولات خونین اخیر
چرا خشونت در جریان اعتراضات مردمی عراق پررنگ بود؟!
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – آمار بالای کشتهها و زخمیها و وجود سطح پررنگی از خشونت ها در جریان اعتراضات مردمی عراق در ماه اکتبر این سوال را ایجاد می کند که چرا مطالبات مردمی و به حق جامعه این کشور با این میزان بالا ازخشونت همراه شد و عراق را به خون و آتش کشید؟! دیپلماسی ایرانی برای بررسی مسئله، گفت وگویی را با سیروس برنا، کارشناس و پژوهشگر مسائل عراق صورت داده است که در ادامه می خوانید:
فارغ از برخی جریانات پشت پرده در افزایش میزان کشته ها در جریان اعتراضات اخیر مردمی عراق به نظر می رسد که اساساً خود تظاهرات مردمی نیز به اندازه کافی دارای سطح بالایی از خشونت بوده است. خصوصا زمانی که این تظاهرات در مقام قیاس با تظاهرات مردمی لبنان قرار می گیرد این میزان از خشونت بیشتر به چشم می آید؛ از نگاه شما دلیل یا دلایل وقوع شکلگیری این میزان از خشونت پررنگ در جریان اعتراضات مردمی عراق چیست؟
برای پاسخ به این سوال مهم شما باید یک نگاه جامع تر، کلان تر و در عین حال عمیقتری به شرایط سیاسی، اجتماعی و امنیتی عراق نوین داشته باشیم. در این راستا من معتقدم که خشونت های صورت گرفته در جریان اعتراضات ماه اکتبر در عراق نتیجه مستقیم بی ثباتی و عدم کفایت در کنترل و مدیریت امنیت در در این کشور است. از این زاویه باید اذعان کرد که واحد سیاسی عراق نوین به عنوان یک کنشگر مهم منطقهای در داخل ساختار و قلمرو جغرافیایی خود مانند دیگر واحدهای سیاسی اولاً و به ذات باید اصلی ترین و اساسی ترین وظیفه خود را در قبال شهروندانش به تولید، بازتولید، تامین و استقرار امنیت اختصاص دهد و بعد از آن دولت باید به فکر رفع دیگر نیازهای شهروندان خود از قیبل تامین خدمات شهری، بهبود وضعیت معیشت و اقتصاد، ایجاد ثبات و رفاه باشد. اما متأسفانه کشور عراق مانند بسیاری از کشورهای منطقه استراتژیک خاورمیانه درگیر تعداد متعدد و متنوعی از بحران ها و شبهه بحران ها در طول سال های اخیر بوده است.
به تعبیر دیگر از نگاه تاریخی، عراق در درون خود به طور مزمن با مقوله خشونت دست به گریبان بوده است. در این راستا عراقی که از امپراتوری عثمانی جدا شد تا به اکنون به صورت شدید و یا خفیف همواره کانون بحرانهای خشونتباری از قبیل کودتاهای نظامی متعدد، جنگ های داخلی، درگیری های منطقهای و نظایر آن بوده است. در کنار آن قیام مردم شیعیان در دهه ۲۰ میلادی، انتفاضه شعبانیه در زمان رژیم بعث و به موازات آن جنگ عراق با جمهوری اسلامی ایران و کویت، شیوه سرنگونی سخت و به شدت خشونت بار رژیم صدام حسین در مارس ۲۰۰۳، تجاوز آمریکا به این کشور و درگیریهای خونینی که تا به امروز در پی داشته و از همه مهمتر ظهور و بروز داعش در سال ۲۰۱۴ که به شکل جدی خشونت، کشتار و سبوعیت را در عراق و کل خاورمیانه نهادینه کرد، سبب شده است که مقوله خشونت به شکل پررنگی در ادبیات سیاسی، اجتماعی، امنیتی و حتی فرهنگی عراق رسوخ کند. همین مسئله بر روحیه اجتماعی تک تک شهروندان عراقی اثرات منفی، مخرب و تبعات زیانباری به همراه داشته است. از این رو هرگونه حرکت، اقدام و یا انتقاد از سوی جامعه عراق، ولو مثبت و به حق بدون تردید همراه با میزانی از خشونت خواهد بود که با اثرگذاری برخی از پارامترهای داخلی و خارجی میزان این خشونت ها کاهش و یا افزایش پیدا خواهد کرد.
از این زاویه اگرچه ساختار سیاسی عراق نوین بعد از سقوط رژیم بعث عراق تا اندازهای و به نسبت از یک ساختار دموکراتیک و بر اساس خواست مردمی بهره مند شد که در آن انتقال قدرت بدون خشونت صورت می گیرد، اما کماکان به دلیل سایه سنگین و رسوخ جدی مقوله خشونت در ادبیات عراق نمی توان کنش و واکنش سیاسی – اجتماعی در این کشور را بدون خشونت تصور کرد. این واقعیت در خصوص تمامی تمام بازیگران داخلی در عراق از دولت و نهاداهی وابسته گرفته تا شخصیت ها، احزاب، نهادها، جریان ها، گروه ها و حتی تک تک مردم را شمل می شود. پس در سایه این نکته عراق هنوز به این مرحله از جامعه دموکراتیک نرسیده است که عبور از چالشها و بحرانهای داخلی را با شیوه های دموکراتیک و مدنی پی بگیرد. لذا ذیل عنوان بنیادهای جامعه شناختی خشونت مزمن در ساختار کشور عراق باید اعتراف کرد حتی بدون توجه به پارامترهای دیگر مانند دخالت و نفوذ دیگر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در تشدید خشونت ها و اعتراضات، خود نحوه کنش های مردمی و واکنش های نهادهای دولتی واحیانا فرادولتی در جریان اعتراضات مردمی در عراق، ولو با مطالبات درست و به حق، دارای سطح بالایی از خشونت بوده است که آمار غیر قابل دفاع شدگان و زخمیهای اعتراضات مردمی در عراق، آن هم در کمتر از یک ماه تایید و تصدیقی بر این واقعیت تلخ است.
پیرو این نکته مهم شما آیا خشونت های صورت گرفته تنها ریشه در پیشینه و عقبه سیاسی - تاریخی عراق دارد و یا دیگر پارامتر ها در افزایش خشونت ها موثر بوده است؟
قطعاً نکاتی که در سوال پیشین شما با آن اشاره کردم که یک پارامتر زیربنایی و ریشهای است و دیگر عوامل در تناسب با آن به یک سری عوامل روبنایی تعبیر و تفسیر می شود. در این خصوص من معتقدم که قطع نظر از این ملاحظات تاریخی و زیربنایی دیگر مولفه های جاری و روبنایی نیز وجود دارند که در تشدید میزان خشونت موثر بوده است و کماکان هم فعلیت دارد. لذا اگر چه در مقام قیاس با فراز نخست نکات مطرح شده این عوامل ثانویه قدری سطحی تر و روبنایی تری محسوب میشوند، اما یقیناً به عنوان مکمل در تشدید سطح خشونتها عمل می کنند که عبارتند از: تعارض منافع ملی کشورهای پیرامونی و همجوار عراق، تضاد منافع قدرت های بزرگ جهانی، فقدان تجربه متراکم در بین کنشگران سیاسی و اجتماعی عراق به منظور کنترل شرایط و مدیریت بحران سبب شده است که این روزها میزان خشونت های صورت گرفته در جریان تظاهرات ماه اکتبر عراق به اوج برسد، به گونهای که اکنون زمزمه جنگ داخلی هم به گوش می رسد.
به تضاد منافع کشورهای پیرامونی عراق اشاره کردید. اساساً در این خصوص نقش و جایگاه تضاد ایران و عربستان را چگونه ارزیابی می کنید؟
من معتقدم که آقای عادل عبدالمهدی در جایگاه نخست وزیر عراق و برهم صالح به عنوان رئیس جمهور این کشور بیشترین همگنی را، چه به صورت ظاهری و رسمی و چه در پشت پرده با جمهوری اسلامی ایران در مقام قیاس با دیگر دولت های عراق از سال ۲۰۰۳ تاکنون دارند. این مسئله یقیناً از جانب دیگر بازیگران و قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای قابل پذیرش نیست. از این رو مشکل و چالشی که امروز باعث ایجاد اعتراضات و خشونت ها در عراق شده عدم توانایی لازم دولت در ایجاد توازن بین سه ضلع موثر یعنی ملاحظات ایالات متحده آمریکا و به تبع آن عربستان سعودی، اهداف و منافع جمهوری اسلامی ایران و پیگیری وظایف ذاتیشان در برقراری امنیت، بهبود خدمات عمومی شهری و ایجاد رفاه برای جامعه است.
در این خصوص من معتقدم که اکنون مسئله همگنی دولت بغداد با تهران و نفوذ جدی و پررنگ ایران در میان برخی گروه ها و احزاب نظامی و شبه نظامی عراقی به تدریج و به خصوص در ماه های اخیر به پاشنه آشیل روابط بین دو کشور بدل شده، چرا که این مسئله نقطه حساس و کانونی نگرانی های برخی کشورها مانند ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل تبدیل شده است. لذا چنان که اشاره داشتم همین نکته در بازیگری مخرب این پارامترها به منظور ذهنیت سازی علیه تهران و در نتیجه افزایش میزان خشونت ها، ذیل برخی اقدامت مانند حمله به دفاتر و مقر برخی احزاب مانند حشدالشعبی و کشتن خشونت بار عده ای از فرماندهان آن در جریان اعتراضات موثر موثر بوده است.
البته باید اذعان داشت که مسئله ایجاد برخی شائبه ها و ذهنیت سازی علیه ایران در میان شهروندان عراقی، چه در غرب این کشور، چه در اقلیم کردستان عراق و به خصوص در مناطق مرکزی و جنوبی که عمدتاً شیعهنشین هستند، یک شب ایجاد نشده است. در کنار آن هم برخی رفتارها و تصمیات غلط نیز به عنوان کاتالیزور در پاشنه آشیل روابط ایران و عراق عمل کرده که همین نکته به کانون موج سواری برخی دشمنان روابط تهران – بغداد بدل شده است. در این رابطه من در سلسله مصاحبه هایی که با دیپلماسی ایرانی پیرامون آسیب شناسی و کالبد شکافی دلایل برخی رفتارهای جامعه عراق مانند حمله مردم این کشور به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در بصره داشتم به این نکته اشاره کردم که علاوه بر موج سواری دخالت و نفوذ برخی بازیگران مانند کشورهایی که ذکر شد، یقیناً رفتار تهران در برخی از مقاطع نیز در این ذهنیت سازی ها اثرگذار بوده است. حتی کار به جایی رسیده که متاسفانه بخش قابل توجهی از چالش هایی که ناشی از ناکارآمدی دولت فساد گسترده و سیستماتیک در عراق و وجود رقابت بین احزاب در شکل گیری دولت سهمیه ای است به حساب جمهوری اسلامی ایران و دخالت تهران در امور عراق گذاشته می شود.
برخی هم برای تایید این باور غلط خود، مسئله تعمیم شرایط داخلی در ایران به عراق را عنوان میکنند. یعنی همان گونه که در داخل این ایران شاهد فسادهای گسترده و سیستماتیک، بیکاری و نظایر آن هستیم، تهران در سایه حضور و نفوذ خود بر دولت عراق همین مشکلات را برای این کشور ایجاد کرده است. در کنار این طیف معتقد است که تضاد منافع جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی سبب شده است که تبعات بسیار سنگینی برای مردم عراق رقم بخورد. به عبارت دیگر اکنون تضاد منافع ایران و ایالات متحده آمریکا از یکسو و درگیری ها و جنگ های نیابتی تهران و ریاض در یمن، سوریه و دیگر مناطق سبب شده است که مردم عراق به این باور برسند که اکنون این کشور(عراق) نیز مانند یمن، سوریه، فلسطین و نظایر آن به یک زمین بازی برای تداوم تنش بین بازیگران بدل شده است. در سایه وجود همین زمینه های ذهنی در میان بخشی از جامعه عراق طبیعی است که بستر لازم و کافی را برای برداری برخی از گروه ها، جریان ها و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای مخالف حضور و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در عراق ایجاد شود که یقینا سرویس های امنیتی ایالات متحده آمریکا، اسرائیل، کشورهای اروپایی و برخی بازیگران عربی حاشیه خلیج فارس در برنامه ریزی آن موثر بوده اند.
نظر شما :