ماجرای ما و آمریکا بعد از برجام

اگر مذاکره ای در کار باشد!

۰۵ شهریور ۱۳۹۸ | ۱۷:۳۵ کد : ۱۹۸۵۸۱۵ پرونده هسته ای نگاه ایرانی خاورمیانه
محمد فاضلی در یادداشتی می نویسد: ماجرای ما و آمریکا بعد از برجام، یک رویداد بزرگ سیاسی است. اما این تجربه به شرطی به یک تجربه پربرکت جمعی تبدیل خواهد شد که هر یک از بازیگران دامن خود را به تجربه بیالاید، خیس شود و خود را بازآفرینی کند. ظرفیت بازآفرینی را هنگامی می‌توان افزایش داد که بازیگران از خیال تحقق یک هدف بزرگ در زمان کوتاه دست بردارند.
اگر مذاکره ای در کار باشد!

نویسنده: محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

دیپلماسی ایرانی: ما خوب یاد گرفته‌ایم چگونه خود را همیشه تکرار کنیم. در مقابل تجربه مقاومت می‌کنیم، تا ویرانمان نکند. تلاش می‌کنیم تجربه‌ها را چنان مصادره کنیم که خود دست نخورده و ترک برنداشته بر جا بماند. اگر هم ترک برداشت، سعی می‌کنیم به آن بی اعتنا بمانیم، باشد تا در یک تجربه موافق دیگر، آن را جبران کنیم. 

هنوز نمی‌توان در باره مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا قضاوت کرد. اما تا همین‌ جا می‌توان تجربه ماه‌های گذشته را مرور کرد. آن را یک تجربه پیش روی همگان بر شمرد، و از هر کس خواست نسبت به موضع گیری‌های خود بازاندیشی کند، و به جای تکرار خود، خود را بازآفرینی کند. 

وقتی ترامپ از برجام خارج شد، سه صدای بلند طنین انداز شد. اول صدای براندازان بود. تصورشان این بود که دیگر کار تمام است و نشستند و به بعد از جمهوری اسلامی اندیشیدند. دوم صدای برخی از چهره‌های اصلاح طلب بود، آنها توصیه کردند اگر آب دست مسئولان است زمین بگذارند و به شتاب به مذاکره با ترامپ تن دهند. صدای سوم صدای اصولگرایان تندرو بود. آنها از مقاومت تمام عیار سخن گفتند. گفتند آمریکا به زودی در مقابل قدرت عظیم ایران عقب نشینی خواهد کرد و ایران را در آستانه یک پیروزی بزرگ بر همه قدرت‌های جهان و منطقه دانستند.  

اگر مذاکراتی در جریان باشد، احتمالاً این هر سه صدا تلاش می‌کنند خود را از زیر بار این اتفاق خشک و سالم و ترک برنداشته بیرون بیاورند. براندازان سکوت می‌کنند، اما در دل امید می‌اندوزند که مذاکرات شکست بخورد و آنها دوباره بر طبل و سنج گذشته بکوبند. اصلاح طلب‌ها احتمالاً مدعی خواهند شد از اول درست می‌گفتند و شروع مذاکرات نشانه صدق ادعاهای آنان است. جناح مقابل را متهم می‌کنند که برای کشور هزینه بیهوده ساختند. اما اصولگرایان تندرو، مذاکره را بیهوده قلمداد می‌کنند، در دل امید می‌برند کار به جایی نرسد و حتی اگر دستشان رسید اختلال هم می‌کنند. 

به این ترتیب رویداد نابه هنگام و غیر منتظره مذاکره میان ایران و آمریکا، تجربه‌ای خواهد بود که هیچ کس خود را به آب آن نمی‌زند. هر کس خود را تکرار می‌کند یکی با تاکید بر اهمیت آن، و دیگری با انکارش. 

اگر مذاکره‌ای میان ایران و آمریکا جریان پیدا کند، براندازان باید تصدیق کنند، نظام بیش از آنچه فکر می‌کنند قدرت بازیگری در دوره‌های بحرانی دارد. می‌تواند با تکیه بر ریشه‌های اجتماعی و تمهیدات منطقه‌ای بیش از آنچه فکر می‌کنند ایستادگی کند. آمریکا هم در اعمال قدرت محدودیت دارد و هر چه بخواهد قادر به انجامش نیست. اصلاح طلبان باید تصدیق کنند سیاست منحصر به گفت وگو نیست. سویه جدالی سیاست را نباید فراموش کرد و سویه جدالی، نیازمند اعمال قدرت، بازیگری درست و مقاومت معقول است. اصولگرایان تندرو هم باید بیاموزند هیچ قدرتی نامحدود نیست، و اعمال قدرت بدون توجه به محدودیت‌هایش، خنجر به پشت خود کوبیدن است. 

ماجرای ما و آمریکا بعد از برجام، یک رویداد بزرگ سیاسی است. اما این تجربه به شرطی به یک تجربه پربرکت جمعی تبدیل خواهد شد که هر یک از بازیگران دامن خود را به تجربه بیالاید، خیس شود و خود را بازآفرینی کند. ظرفیت بازآفرینی را هنگامی می‌توان افزایش داد که بازیگران از خیال تحقق یک هدف بزرگ در زمان کوتاه دست بردارند. برانداختن جمهوری اسلامی برای براندازان، تحقق بخشیدن به یک دموکراسی تمام عیار برای اصلاح طلبان و به کار آوردن یک رژیم تماماً انقلابی یا تماماً اسلامی، برای اصولگرایان تندرو، اهداف به ظاهر بزرگ است. اما هر کدام با علم اهداف بزرگ، درصدد جا به جایی مردان قدرتی به جای مردان دیگر قدرتند. همه در به حساب نیاوردن مردم هم داستان خواهند بود. همه هم داستانند در تبدیل سیاست به چرخیدن در بر همان پاشنه پیشین.  

همه با فریاد تغییرات بزرگ، به تداوم یک منطق تکرار شونده کمک می‌کنند.

مردان سیاست ایرانی، به ندرت دست به چنین بازاندیشی‌هایی می‌زنند. همه خود را تکرار می‌کنند. اما مردم اینچنین نیستند. مردم خوب در آب تجربه‌ها خیس می‌شوند. حافظه‌هاشان فعال است. فاصله میان مفاهیم تکرار شونده و واقعیت‌های سترگ را مشاهده می‌کنند. نمی‌توانند تجربه‌های زیسته خود را خوب بیان کنند. اما می‌دانند که در رسانه‌ها، حرف‌های مفت بسیار است. سخن متفاوتی نمی‌سازند، اما به سخن‌های موجود هم بی اعتنایی می‌کنند. این راز و رمز فاصله میان مردم و صحنه متعارف سیاسی در ایران امروز است. 

اگر نیروهای سیاسی خود را نقد و بازیابی کنند. در خلال این بازیابی فرصت دیدن دیگری را هم پیدا می‌کنند. فرصت دیدن خود را هم خواهد یافت. در نتیجه وحدتی حاصل نمی‌شود، اما هر کدام با زبان و روایت تازه، به صحنه بازخواهد گشت. همین تغییر در صدا و سخن و واژگان، درونی کردن تجربه برای مردم است و کمک کردن به آنکه رویدادها به تجربه‌های جمعی تبدیل شوند و خرد جمعی را بیافزایند.

کلید واژه ها: ایران و امریکا حسن روحانی دونالد ترامپ برجام


( ۱۶ )

نظر شما :

محسن ۰۵ شهریور ۱۳۹۸ | ۲۱:۴۲
نمی دانم تفکر اصلی نویسنده چی هست چیزی که روشن و واضح می باشد این است که حتی «مصلحت نظام » در خروج هر چه سریعتر از این برزخ و نجات کشور از این « تله هسته ای » هست بی شک انان که کشور را در چنین ورطه و « سیکل معیوبی » انداختند باید به تاریخ و ایندگان پاسخگو باشند امیدوارم همانطور که عالی ترین مقامات نظام هم روزی به ان اشاره داشتند بدانیم که حرف مرد نه تنها یکی نیست که از اتفاق « حرف مرد دو تا هست »
مصطفی ۰۵ شهریور ۱۳۹۸ | ۲۱:۵۷
روحانی دقیقا داره همون راهی رو که گورباچف رفت
پارسی ۰۵ شهریور ۱۳۹۸ | ۲۲:۱۳
استاد فاصلی بالاخره نتیجه چه شد ما نفهمیدیم ؟ آینده چه اتفاقی می افتد به قول معروف این وسط مردم چه کاره بیدن ؟ حالا گیرم به قول شما:مردم خوب در آب تجربه‌ها خیس شوند. حافظه‌هاشان فعال است. فاصله میان مفاهیم تکرار شونده و واقعیت‌های سترگ را مشاهده کنند. چه دردی از مشکلات بی حد و حصر مردم درمان می شود ، پاسخی در تحلیل شما نیست.
محمد ۰۶ شهریور ۱۳۹۸ | ۰۱:۰۴
اگر تن خودمون رو به تجربه خیس کنیم یاد برجام و قبل از اون معاهده سعدآباد و بقیه تاریخ کشورمون میفتیم. غرب نسبت به ما احساس گرگ به گوسفند رو داره که باید یه جایی تغییر کنه این احساس غرب. ولی چیزی بیشتر در مورد عنصر تجربه تجویز شده در این نوشتار جناب فاضلی نمی گم که تنز نوشتار اینشون کم نشه!
سیدکاظم موسوی ۰۶ شهریور ۱۳۹۸ | ۰۱:۳۱
این یک سال و نیم باقی مانده از دوران ترامپ با ماجرای مذاکره کنونی امکان تنفس برای اقتصاد کشور فراهم می شود ، در دور بعد اگر ترامپ انتخاب نشد که بهتر ، اگر انتخاب شد نیز قطعاً بولتون و احتمالاً پومئو در دولتش جایی نخواهند داشت و جایگزین آنها به هر حال رویکرد مناسب تری خواهند داشت. اما در داخل این فرصتی خواهد بود برای حل برخی مشکلات داخلی و بازیابی و بازآفرینی گروههای سیاسی . امیدوارم این فرصت اندک توسط سیاسیون قدر دانسته شده و در زمان مناسب به یک جمع بندی نهایی درباره مسائل اساسی کشور و شرایط منطقه ای و سیاست خارجی رسیده باشند.
پویا علامه ۰۶ شهریور ۱۳۹۸ | ۱۰:۳۷
آقای فاضلی متن هایت را دیگر نمی خوانم به نفع میگیری فکر می کنی وسط ایستاده ای البته وسط ایستاده ای اما روی صحبتت همواره با ایران است.
م. ایرانی ۰۶ شهریور ۱۳۹۸ | ۱۳:۵۸
بسیار معقول و منطقی. مشکل اساسی در میان مسئولان و دولتمردان و به اصطلاح فعالان سیاسی و برانداز و... دقیقا همین یکسویه نگری و نداشتن دید جامع و نگرش انتقادی و بخصوص خودانتقادی (autocritique) است. یکی رابطه با امریکا را کلید همه مشکلات _ از جمله فساد و کم کاری همکاران و زیر دستان خود!_ می داند. دیگری چنان در رویاها و اهداف انقلابی غرق شده که اساسا توان درک واقعیات میدانی را از دست داده، و گروه سوم _ براندازان _ که با تجزیه طلبان همداستان شده و چاره ی کار را در سرسپردگی کامل و ویرانی و تجزیه ی ایران می دانند. این وسط آنچه از قرار هیچ اهمیتی ندارد تنها و تنها عقل سلیم است!
یحیی ۰۶ شهریور ۱۳۹۸ | ۱۴:۵۱
آقای فاضلی اگر روزی که دوستان شما در مسند قدرت بودند غرق در خیال بافی های رمامتیک نبوده و رویای مارتین لوتر و پوپر شدن نداشتند و کمی به این کشور فکر کرده بودند حالا اینجا نبودیم. به قول خودتان (در یادداشت های قبلی) گویی ایران و جعرافیا و مردمش برایشان فقط یک نردبان بود!
حسینی ۰۶ شهریور ۱۳۹۸ | ۱۶:۲۰
حسینی درحالی که تمام توان غرب بویژه توان تحریمی آمریکا نتیجه مورد دلخواه آنها را نداشته و اکنون برنامه جدیدی برای فشار بر ایران ندارند و از طرفی معادلات منطقه و اتفاقات اخیر بازگو کننده توان بازدارندگی ایران را پیش از پیش تایید کرده و منطقه در حال تغییر به نفع ایران است، جناب فتضلی آسمان و ریسمان را با اصطلاحات سیاسی به هم بافته تا در نهایت به خواننده بفهماند باز هم باید مذاکره کرد و به قول معروف از یک سوراخ یک بار دیگر گزیده شد. در شرایط فعلی دیپلماسی و مذاکره با کشورهای نزدیک و همفکر با سیاست های ایران در جهت تقویت و هم افزایی توان موثر تر است یا مذاکره در جهت زنده کردن برجام که مدت ها از مرگش گذشته؟ با یک نظر سنجی از همین مردم که همه نظرات شخصیشان را منسوب به آنها میکنند میتوان فهمید که کارایی تحریم ها در حال حاضر به پایان رسیده و جغرافیا، مردم و توان بازدارندگی ایران امکان بی نتیجه ماندن و تبدیل شدن تحریم های گذشته به فرصت های بی نظیر را فرآهم آورده اما هنوز عده ای در حکومت و در نظام جرات باور این تغییرات را ندارند و ترجیح میدهند در خواب باشند.
حسین ۲۰ شهریور ۱۳۹۸ | ۱۳:۱۶
وحشتناک ترین اشتباه نویسنده اینه که فکر میکنه حافظه جمعی مردم ایران خوب کار میکنه