به طرح فرانسه برای حفظ برجام چقدر می توان توجه کرد؟
ظریف در بیاریتز و یک پرسش اساسی!
نویسنده: احمد زیدآبادی، روزنامهنگار
دیپلماسی ایرانی: سفر غیرمنتظره محمد جواد ظریف به محل اجلاس سران 7 کشور صنعتی برای گفت وگو با همتای فرانسویاش، حدس و گمانهایی را در باره احتمال امضای توافق تازهای بین ایران و غرب دامن زده است.
فرانسه از ماهها پیش به عنوان نماینده دوفاکتوی اروپا در پی تنظیم پیشنهادی است که تنش بین ایران و آمریکا بر سر برجام را کاهش دهد.
گرچه از جزئیات پیشنهاد فرانسه هنوز گزارشی رسمی منتشر نشده است، اما اگر هدف این کشور صرفاً کاهش تنش بین تهران – واشنگتن در این مرحله از بحران باشد، طرح آنها را میتوان ابتکاری موقت و شاید هم بیاهمیت تلقی کرد، زیرا تعارض بین ایران و آمریکا در خاورمیانه به نقطهای رسیده است که صرفِ کاهش تنش، مشکلی را از هیچ کدام از دو طرف منازعه حل نمیکند چرا که هر اتفاق کوچکی در منطقه میتواند زمینهساز اوجگیری دوباره تشنج بین دو کشور شود.
با این حال، احتمال دارد طرح فرانسویها تنها به عنوان مقدمهای برای ورود به روند حل اختلاف نهایی بین آمریکا و جمهوری اسلامی تنظیم شده باشد. اگر چنین باشد، هنوز نشانههای روشنی از موافقت احتمالی با چنین طرحی از سوی ایران و آمریکا به چشم نمیخورد.
به واقع هدف اساسی ایران از ورود به مذاکره با فرانسه ایجاد روزنِ قابل قبولی در دیوار تحریم نفتی و بانکی آمریکا به منظورِ تنفس اقتصادی است تا بدین وسیله مقهور فشارهای فزاینده آمریکا نشود. این در حالی است که هدف اساسی دولت ترامپ از وضع تحریمها کشاندن ایران به پای میز مذاکره با هدفِ دستیابی به توافق تازهای است که توأماً برنامه هستهای و موشکی و سیاست منطقهای ایران را دستخوش دگرگونی بنیادی کند.
حال پرسش این است که فرانسویها چگونه میخواهند بین این دو موضع متضاد، با طرح خود پلی ایجاد کنند؟ طبعاً اگر ایران بتواند در سد تحریمها شکافی ایجاد کند، دیگر چه انگیزهای برای آغاز مذاکره با آمریکا بر سر سایر مسائل مورد اختلاف خواهد داشت. همینطور اگر آمریکا اجازه رخنه در نظام تحریم را صادر کند دیگر چه ابزاری برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره در دستش باقی میماند؟
بنابراین، برای یک توافق حداقلی نیز به نظر میرسد یکی از دو طرف ایران یا آمریکا به عقبنشینی از مواضع کنونی خود مجبور است. این اما همان چیزی است که نشانهای رسمی از آن دیده نمیشود.
قاعدتاً میتوان با جمله کلیشهایِ "امور جهان صفر و صد نیست" تمام فرضیات این یادداشت را مورد تردید قرار داد. بله امور جهان اغلب صفر و صد نیست، اما گاهی هم دقیقاً به صفر و صد میرسد. مثل مورد دانش آموزی که در امتحانات نهایی قبول یا رد میشود! در این موارد ما نمیتوانیم بگوییم فلانی کمی یا تا اندازهای قبول یا رد شده است!
نظر شما :