کاخ سفید با شکست طرح «فروپاشی از درون» تغییر رویه داده است

مذاکرات برجامی، تله‌ای برای گرفتار کردن تهران برای احیای ایران‌هراسی

۰۹ مرداد ۱۳۹۸ | ۱۵:۱۵ کد : ۱۹۸۵۲۵۸ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
احد رضایان قیه باشی در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی پیرامون دلایل فرسایشی شدن مذاکرات برجام این بر این باور است: فرسایشی شدن پروسه مذاکرات برجامی یک تله برای گرفتار کردن ایران در یک سیکل تکراری و بدون پایان است تا مجریان این طرح در سایه آن بتوانند مسئله ایران‌هراسی را احیاء کند.
مذاکرات برجامی، تله‌ای برای گرفتار کردن تهران برای احیای ایران‌هراسی

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – در شرایط کنونی که وضعیت برجام در حالتی از ابهام قرار دارد، طولانی شدن پروسه مذاکرات برجامی در نشست کمیسیون مشترک، آن هم بدون خروجی و دستاورد مهم این ظن را تقویت می کند که طرف های باقی مانده در توافق هسته ای به ویژه تروئیکای اروپا از اجرای طرح مذاکره برای مذاکره به دنبال پیگیری اهداف و منافعی هستند. دیپلماسی ایرانی  بررسی این مسئله را در گفت و گویی با احد رضایان قیه باشی، پژوهشگر پسادکترای آینده پژوهی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بین‌الملل پی گرفته است که در ادامه می خوانید: 

در سایه خروجی نشست فوق‌العاده کمیسیون مشترک برجام به نظر می رسد که این دست نشست‌ها و گفت وگوها به دنبال اجرای سناریوی مذاکره برای مذاکره و فرسایشی شدن پروسه گفت و گوهای برجامی است. از نگاه شما آیا چنین مسئله‌ای نزدیک به واقعیت است؟ اگر چنین است دلیل آن ناشی از چیست؟

من در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی بر این نکته تاکید کردم که احتمالا در آینده شرایط برای فرسایشی شدن پروسه مذاکرات دیپلماتیک، به خصوص بعد از اقدام تهران در کاهش تعهدات برجامی وجود دارد. اما اکنون من به این یقین رسیده ام که فرسایشی شدن پروسه مذاکرات برجامی یک تله برای گرفتار کردن ایران در یک سیکل تکراری و بدون پایان است تا مجریان این طرح در سایه آن بتوانند مسئله ایران‌هراسی را احیاء کند. به عبارت دقیق‌تر زمانی که تهران با حصول توافق هسته‌ای توانست نقش و جایگاه دیپلماتیک ایران را در مناسبات جهانی تغییر دهد و وزن سیاسی خود را افزایش دهد، شرایط برای موازنه قوا میان غرب با ایران به هم خورد. اما با روی کار آمدن دونالد ترامپ، کاخ سفید تصمیم داشت با خروج از برجام و بازگرداندن تحریم های اقتصادی، شرایط را برای فروپاشی ایران از درون ایجاد کند، اما در نهایت با عدم توفیق در این مسئله اکنون واشنگتن به یک تغییر رویه دست زده است. به این معنا که با ایجاد شرایطی سعی می‌کند دیگر بازیگران حاضر در برجام را به سمت فرسایشی کردن مذاکرات دیپلماتیک بکشاند تا با خرید زمان بتواند اجماع جهانی و ایران‌هراسی را پیگیری کند.
اگر شما به تحولات منطقه، به خصوص در تنگه هرمز و خلیج فارس دقت کرده باشید می بینید که اکنون تا حد بسیار جدی کاخ سفید توانسته است این اجماع سازی را شکل دهد. در ادامه اگر واشنگتن بتواند در نشست بحرین یک اجماع نظامی و امنیتی را در تنگه هرمز به وجود آورد می‌توان گفت کم کم منافع کاخ سفید برای این مسئله شکل خواهد گرفت تا از این طریق بتواند پرونده ایران را لا به لای چرخ دنده های شورای امنیت گرفتار کند و توان ایران در این پروسه با اصطکاک شدید روبه رو شود و به تدریج شاهد افول بازی تهران در سایه کاهش قدرت باشد. از این رو فرسایشی شدن پروسه مذاکرات دیپلماتیک در این راستا قابل ارزیابی و تحلیل است و صرفا تلاشی برای خرید زمان است.

چرا تهران با اشراف بر این شرایط مذاکرات دیپلماتیک را پیگیری می کند؟ آیا تهران با آگاهی در این سیکل گرفتار شده و یا این که شرایط، ایران را در تله و نقشه واشنگتن گرفتار کرده است؟

این مسئله ناشی از این است که در داخل کشور به خصوص در ساختار سیاسی هیچ گونه انسجام و وحدت رویه و نظری نداریم. چون هم چنان دولت با محوریت آقای حسن روحانی و فعالیت دستگاه سیاست خارجی کماکان باور به پیگیری اهداف و منافع کشور از طریق مذاکره و دیپلماسی و احیای شرایطی مانند برجام دارد تا از این طریق مانع از اجماع جهانی و ایران‌هراسی علیه تهران شود. از این رو دستگاه سیاست خارجی نیز هنوز به خروجی این دست مذاکرات دیپلماتیک مانند نشست کمیسیون مشترک برجام امیدوار است. در این میان این بخش از ساختار سیاسی ایران امید دارد در انتخابات سال ۲۰۲۰ با شکست دونالد ترامپ و روی کار آمدن دموکرات ها شرایط برای احیای برجام و مذاکرات شکل بگیرد تا آن زمان دستگاه سیاست خارجی تمام انرژی خود را صرف مذاکره با تروئیکای اروپایی در قالب نشست کمیسیون مشترک برجام می کند تا حیات توافق هسته ای به پایان نرسد. 
در مقابل نیروهای رادیکال از همان ابتدای شکل گیری برجام معتقد بودند به هر شکل ممکن باید توافق هسته ای از بین برود و در این مدت هم از هیچ کوششی دریغ نکردند. در این راستا با اقدام دونالد ترامپ در خروج از برجام شرایط به گونه ای پیش رفت که توافق هسته ای در میان فشارهای دو گروه رادیکال داخلی و آمریکایی به شرایط کنونی کشیده شد. لذا اکنون این نیروهای افراطی معتقدند هیچ گونه توجیهی برای مذاکره مجدد با آمریکا و پیگیری مطالبات از این طریق وجود ندارد و باید ایران به سمت موازنه قوا و موازنه وحشت در حوزه امنیتی و نظامی پیش برود تا بتواند دست برتر را در مذاکرات دیپلماتیک آتی داشته باشد.

در تقابل با دیدگاه شما بسیاری از مقامات کشور از آقای روحانی تا دیگر مسئولین معتقدند که اکنون بدنه سیاسی جمهوری اسلامی ایران به یک اتفاق نظر در خصوص مذاکره با آمریکا و دیگر مسائل منطقه رسیده است. یعنی اکنون یک صدای واحد از مقامات بالا تا وزیر امور خارجه شنیده می شود. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟

اگر دقیق و عمیق به شرایط و اقتضائات سیاسی داخلی نگاه کنیم به وضوح شاهد دوقطبی بودن بدنه سیاسی کشور در خصوص مسئله مذاکره هستیم. اگرچه در یک مواضع ظاهری ما یک اتفاق نظر را در بدنه سیاسی کشور شاهدیم، اما یقینا مواضع وزیر امور خارجه و رئیس جمهور در خصوص مذاکره حتی با پیش شرط بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم‌ها نیز اساسا مغایر با نگاه طیف مقابل است. چون جریان مقابل معتقد است که اساساً نباید هیچ گونه مذاکره با ایالات متحده آمریکا، حداقل در دوران دونالد ترامپ صورت بگیرد. پس این مواضع روحانی می تواند در قالب اقدامات تاکتیکی مورد ارزیابی قرار بگیرد. مطمئن باشید طیف تندرو در داخل هر لحظه به دنبال آن هستند که برجام به پایان راه برسد تا آن را به آتش بکشند.

در این میان تغییر ساختار سیاسی در بریتانیا و روی کار آمدن بوریس جانسون به عنوان نخست وزیر انگلستان از نگاه بسیاری از تحلیلگران می‌تواند نقطه پایان برجام و یا کاتالیزور در احیای توافق هسته‌ای باشد. چراکه بسیاری وی را ترامپ 2 می‌دانند و معتقدند احتمال همراهی و همکاری لندن و واشنگتن علیه ایران بیش از پیش خواهد شد. در این راستا حتی امکان خروج لندن از برجام را هم مطرح کرده اند. در مقابل برخی هم معتقدند به واسطه مشکلات متعدد داخلی بریتانیا و پررنگ شدن تحولات تنگه هرمز به خصوص توقیف نفتکش انگلیسی، شرایط لندن برای تقابل با ایران چندان جدی نیست، لذا بوریس جانسون به دنبال کاهش تنش با ایران خواهد بود. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟

من بر این نکته تاکید دارم که یقیناً تکلیف توافق هسته ای در گرو واکنش نهایی لندن خواهد بود. اگر انگلیس تصمیم به خروج از برجام بگیرد یقین بدانید برجامی دیگر وجود نخواهد داشت. اما اگر لندن در راستای سیاست های برلین و پاریس حرکت کند کماکان این امید وجود دارد که شرایط برای تداوم حیات توافق هسته‌ای وجود داشته باشد. نکته مهم تر بر این واقعیت تاکید دارد که دونالد ترامپ از زمان روی کار آمدن خود در کاخ سفید تا به اکنون نگاه مشخصی در قبال برجام و جمهوری اسلامی ایران نداشته است. بلکه این تیم حاضر در کاخ سفید بود که نگاه دونالد ترامپ در خصوص ایران را به وجود آورد و آن را ساخت. اکنون هم نیروی جدی در مناسبات بین المللی وجود دارند که می‌خواهند همین نگاه را در قبال ایران و برجام برای بوریس جانسون ایجاد کنند. یعنی این نیرو به دنبال ساختن جانسون در تقابل هرچه بیشتر با جمهوری اسلامی ایران و همراهی پررنگ تر لندن و کاخ سفید در سیاست‌های ایران هراسانه است.
البته نیروی دیگر به دنبال ایجاد ساختن بوریس جانسونی است که در حمایت از برجام و ایران گام بر می دارد. از این رو محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه و آقای روحانی، رئیس جمهوری بلافاصله پیام های تبریک خود را به مناسبت پیروزی جانسون به نخست وزیر انگلیس ابلاغ کردند. اما چنان که گفته شد در سوی دیگر برخی از کشورهای عربی و دونالد ترامپ هم پیام تبریک خود را ارسال می کنند. یعنی هر کدام از این نیروها به دنبال این هستند که جانسون را در مسیر خود قرار دهند.

در سایه این نکات به نظر شما جانسون در نهایت ترامپ ۲ خواهد بود یا باراک اوبامای ۲؟

به نظر من از زمان انتخاب بوریس جانسون به عنوان نخست وزیر انگلیس تکاپوهای دیپلماتیک جدی میان دو نیرو برای کشیدن نخست وزیر انگلیس به سمت خود شکل گرفته است. اما در این میان اسرائیل و ایالات متحده آمریکا تکاپوی بسیار جدی‌تری برای شکل دادن بوریس جانسون به عنوان ترامپ ۲ دارند. متاسفانه باید عنوان کنم که میزان نفوذ و قدرت عمل نیروهایی که به دنبال کشاندن بوریس جانسون به عنوان باراک اوبامای 2 هستند چندان قوی نیست. لذا از زمان روی کار آمدن جانسون تا نزدیک به چند هفته آینده فرصت طلایی در اختیار تل‌آویو و واشنگتن قرار دارد تا در این مدت لندن را به سمت خود بکشانند. متاسفانه در این راستا اتفاقاتی که در تنگه هرمز روی داده است و اقدام تهران در توقیف نفتکش انگلیسی هم می تواند به تبدیل شدن او به ترامپ تندتر کمک کند. 

با این تفاسیر به نظر شما بوریس جانسون با اعزام برخی نیروهای میانجیگر مانند عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق و یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان برای کاهش تنش در مسئله توقیف نفتکش به دنبال کم رنگ کردن تخاصم با ایران است و یا این که با این اقدام در خصوص احتمال بلوکه شدن و مصادره اموال ایران در سایه اقدامات تهران و نیز رای دادگاه عالی انگلستان در حمایت از شرکت تسلیحاتی انگلیسی به دنبال پیروی از سیاست های کاخ سفید در تقابل با ایران است؟

همان گونه که گفتم اکنون تل آویو و واشنگتن به دنبال این هستند که نگاه بوریس جانسون را در مقابل ایران بسازند. در این راستا هم یقینا اعزام عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق و به خصوص یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان تلاشی برای میانجیگری در مسئله توقیف نفتکش انگلیسی نبوده است، بلکه این بازیگران حامل تذکرات و هشدارهای دیپلماتیک لندن به تهران بودند تا در آن سو در جامعه جهانی چنین نمایش داده شود که عملاً تهران در برابر هرگونه حرکت دیپلماتیک واکنش منفی نشان داده است. از طرف دیگر این احتمال هم باید داده شود که اساساً این بازیگران، به خصوص یوسف بن علوی از طرف بوریس جانسون به عنوان مأمور و نماینده لندن در میانجیگری عمل نکرده، بلکه این خود وزیر امور خارجه عمان بوده که به صورت داوطلبانه برای افزایش نفوذ و وزن سیاسی خود در اروپا و به خصوص انگلستان سعی کرده است این مأموریت را انجام دهد تا همراهی و همسویی خود را با بوریس جانسون از همین ابتدا نشان دهد.
اگر دقت کرده باشید اتفاقاً مواضع یوسف بن علوی تلاش برای میانجیگری نبود، بلکه بیشتر اقدام برای رایزنی در خصوص تبیین تبعات منفی اقدام ایران در تنگه هرمز، احتمال امنیتی شدن منطقه خلیج فارس و حتی اقدام وزارت اطلاعات در دستگیری 17 جاسوس سی.آی.ای برای خودشیرینی بود.

به اقدام واشنگتن و لندن در اعزام برخی میانجیگرها برای نمایش سیاسی علیه ایران اشاره داشتید. آیا اساساً واشنگتن و لندن به دنبال میانجیگری هستند؟

تمام این اقدامات به این دلیل صورت گرفته که بتوانند از دل آن یک موج رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران به راه اندازند با این مضمون که تهران در برابر هرگونه تلاش دیپلماتیک واکنش منفی نشان داده است. چنانکه می‌بینید در رسانه‌های معاند ایران عنوان شده است که ایران به دست رد به پنجمین و ششمین میانجیگر در تنش خود با لندن و واشنگتن زد؛ میانجیگرانی که اتفاقا مناسبات نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران دارند. یعنی می خواهند این گونه القا کند که اکنون بازیگری به نام ایران به دنبال یک بازی مخرب برای ناامن کردن منطقه و کل جهان است تا از این طریق سیاست‌های ایران هراسانه خود را پیش ببرند.

اما رسانه ها را در ساخت بوریس جانسون چگونه ارزیابی می کنید؟

به نظر من برخی رسانه ها مانند بی بی سی در تلاش است که جانسون شکل تعدیل یافته تری از دونالد‌ترامپ باشد در صورتی که برخی رسانه ها وابسته به کشورهای عربی و اسرائیل در تلاش هستند که نخست وزیر انگلیس بیش از پیش مواضع تندتری در قبال ایران اتخاذ کند. در این راستا تحلیلگران بی بی سی که در ساختار سیاسی لندن نفوذ دارند، سعی دارند که بوریس جانسون را به سمتی بکشانند که از همراهی کامل با سیاست‌های آمریکا و اسرائیل دوری کند چون این میزان از رادیکالیزه شدن سیاست‌های لندن علیه جمهوری اسلامی ایران باعث جدایی بیش از پیش انگلستان در اروپا خواهد شد و این در حالی است که اساسا این مواضع به سود لندن نیست.
 از طرف دیگر این احتمال وجود دارد که اگر لندن سیاست های تندی را در قبال تهران پیگیری کند موجی از رادیکالیسم در اروپا به راه افتد. لذا برلین و پاریس نیز چندان موافق همراهی جانسون با دونالد ترامپ در مسئله خروج از برجام و همراهی لندن و واشنگتن در اعمال تحریم نیستند.

در یک نگاه کلان تر و البته مهم تر در خصوص آینده اقتصادی کشور در سایه تداوم تحریم ها نیز دو سناریو مطرح است؛ اول اینکه برخی از مسئولین، به خصوص دولت اعتقاد دارد که اکنون اقتصاد کشور پیچ سخت تحریم ها را رد کرده است. چون ایالات متحده آمریکا دیگر تحریمی برای اعمال علیه جمهوری اسلامی ایران ندارد. لذا اقتصاد کشور از این به بعد به دنبال تقابل جدی تر با فشارهای آمریکا و به موازات آن رشد اقتصادی خواهد رفت. در سناریوی دوم بسیاری معتقدند که اساساً تحریم‌ها در گذر زمان خود را نشان خواهند داد و هرچه از اعمال تحریم ها فاصله بگیریم تاثیر مخرب فشارهای اقتصادی به تدریج بر کشور نمایان خواهند شد. یعنی اقتصاد ایران در سایه عدم فروش نفت و تحریم‌های پولی و بانکی به نقطه فرسایشی و تخریب خواهد رسید. لذا وضعیت کشور در آینده به مراتب بدتر از امروز خواهد بود. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟ شرایط هر کدام از این سناریوها چه اثراتی بر مناسبات ایران در فرسایشی شدن یا نشدن تعاملات و مذاکرت برجامی خواهد داشت؟

در پاسخ دقیق تر به سوال شما من معتقدم آن چیزی که در چند ماه آینده بر کشور اثرات جدی خواهد داشت، نه فشارهای تحریم اقتصادی آمریکا، بلکه تصویرسازی بد از ایران در جامعه جهانی خواهد بود. بنابراین حتی اگر جمهوری اسلامی ایران پیک تحریم ها را رد کرده باشد و در برابر فشارهای اقتصادی ایالات متحده به یک مقاومت رسیده باشد در بهترین حالت یک کشور مستقل با کمترین ارتباطات و مناسبات دیپلماتیک در جامعه جهانی خواهد بود. البته یقینا این سناریو بسیار دور از دسترس است. چون شرایط اقتصادی و معیشتی کشور در سایه تاثیر بیش از پیش تحریم ها بدتر از امروز خواهد بود. لذا من معتقدم که اتفاقاً تحریم های اقتصادی در مرور زمان است که خود را بیش از پیش نشان می‌دهند. به خصوص که ایران در برابر این تحریم‌ها هنوز به یک چارچوب مشخص تقابلی نرسیده است. از این رو امکان دارد با برخی اتفاقات و تحولات داخلی مانند انتخابات میزان نارضایتی ها بیش از پیش در جامعه خود را نشان دهد. در این جاست که تحریم ها بر مشکلات داخلی دامن خواهد زد. 
در آینده پژوهی ما یک مفهومی به نام "هم زمانی" داریم. یعنی اکنون تاثیر تدریجی تحریم های اقتصادی آمریکا با برخی معضلات و مشکلات مانند وقوع سیل و زلزله و یا مسائلی مانند انتخابات می‌تواند یک سینرژی در تحریک احساسات و نارضایتی‌های جامعه را شکل دهد و آن زمان است که تاثیر تحریم ها دو چندان خواهد شد. در اینجا دیگر تحریم ها پیشران ایجاد چالش های داخلی نخواهند بود، بلکه هم زمانی تحریم و برخی تحولات است که اثرات جدی خود را خواهد داشت. اما باز تاکید دارم که حتی اگر ایران پیک تحریم‌ها را رد کرده باشد و به یک واکسینگی در برابر تحریم ها رسیده باشد، یقیناً اثرات ایران هراسی در چند ماه آتی ضربه جدی را به ما وارد خواهد کرد. بنابراین باید حتی المقدور از انجام اقداماتی در جهت افزایش تخریب چهره ایران ‌در جامعه ‌جهانی دوری کنیم.

در راستای نکات شما اساسا راهکار ایران برای شرایط و سناریوهای مد نظر شما چیست؟

من معتقدم در عین اینکه باید به آینده امیدوار باشیم، از هرگونه فرصت و اتفاق در جهت منافع و اهداف خود نهایت استفاده را ببریم. لذا باید یک مدیریت شرایط شکل بگیرد که ابتدا بوریس جانسون هم در مسیر آمریکا قرار نگیرد و یا اینکه تبعات اقدامات لندن علیه تهران با افزایش هزینه برای انگلستان به حداقل خود کاهش پیدا کند. در کنار آن باید شرایط و مناسبات تهران با تروئیکای اروپایی در 15 ماه آینده تا انتخابات ۲۰۲۰ باید به گونه‌ای مدیریت شود که امیدوار باشیم شرایط برای شکست دونالد ترامپ و پیروزی دموکرات ها محقق شود. در کنار این ها مهمترین اقدامی که ایران در این فاصله باید انجام دهد این است که هیچ گونه حرکتی در جهت افزایش تنش و تصاعدی شدن شرایط تخاصم کنونی نداشته باشد.
با این تفاسیر حتی در یک نگاه بدبینانه اگر انگلستان هم از برجام خارج شود باید فرانسه، آلمان، روسیه و چین را هم در توافق هسته ای نگاه داشت. چون ما با تکیه بر پیگیری پروسه سیاسی در قالب برجام می توانیم از بدتر شدن شرایط جلوگیری کنیم. اگر چه بسیاری بر این باورند که هم اکنون برجام مرده است و یقیناً با خروج احتمالی انگلستان از توافق هسته‌ای جسد برجام هم از بین خواهد رفت. پس باز تاکید دارم باید ایران در مسیر گفت وگو و مذاکره گام بردارد. ما باید همین کاغذ کهنه و پاره برجام را ملاک ادامه مسیر خود قرار دهیم. چون همین کاغذ پاره ها تعهداتی را برای شورای امنیت، سازمان ملل و برخی کشورها ایجاد کرده است.
 البته در عین حال معتقدم که اقدامات تهران در کاهش تعهدات برجامی هم برای هشدار به کشورهای اروپایی باید تداوم پیدا کند. اما میزان هوشمندی و هوشیاری ایران در موازنه قوا باید به قدری باشد که اقدامات تهران از یک سو به خروج ایران از برجام تعبیر نشود و از آن سو هم شرایط برای فعال شدن مکانیسم ماشه، انتقادات شدید جهانی و همراه نشدن جامعه بین الملل با پروسه ایران هراسی شکل نگیرد. لذا در این مدت باید وزارت امور خارجه با فعال کردن بیش از پیش دیپلماسی عمومی، مدیریت شرایط را به دست گیرد و در کنار آن کاهش تعهدات برجامی می تواند ابزار مکمل باشد.

کلید واژه ها: احد رضایان قیه باشی برجام کمیسیون مشترک برجام آمریکا انگلستان ایران تنگه هرمز بوریس جانسون


( ۱۰ )

نظر شما :

محسن علیزاده ۰۹ مرداد ۱۳۹۸ | ۱۶:۳۳
بسیار عالی بود. امیدوارم هچنان حمایت از وزارت خارجه با تمام توان ادامه داشته باشد.
قهرمانی ۰۹ مرداد ۱۳۹۸ | ۱۶:۵۷
پرسش و پاسخ مفیدی بود. یک تصویر کامل از شرایط حاکم بر جام
mir bagher ۰۹ مرداد ۱۳۹۸ | ۲۲:۴۴
به نظرم ترامپ قصد دارد با هوشیاری تمام ایران را در برابر اکثریت کشورهای جهان قرار دهد تا هم خروجش از برجام را توجیه کند و هم در انتخابات پیش رو بتواند ادای آدم های منطقی را در بیاورد میترسم بازنده این بازی ما باشیم
ناشناس ۱۱ مرداد ۱۳۹۸ | ۱۷:۱۸
ای کاش برخی سیاست خارجی وارتباطات بین المللی وشرایط داخل کشور رو با روابط خودشون وهمسایه هاشون تو محلشون اشتباه نمیگرفتند،اینی که ایشون داره صرفا روی اجماع جهانی علیه ایران ومذاکره صحبت میکنه بهیچ وجه واقع بینانه نیست