تداوم بدعهدی اروپا در سایه گام های ایران در کاهش تعهدات برجامی
تخاصم لندن با تهران در سایه رقابت انگلستان با آمریکا است
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با وجود آنکه گامهای ایران در کاهش تعهدات برجامی تکاپو و تحرکات دیپلماتیک اروپا را هم دو چندان کرده اما برخی بر این باورند که این اقدامات تنها باعث شده است که رفتار ایران قابل پیش بینی باشد و به تبع آن تهران برنامه های متعددی در تقابل با تحریمهای آمریکا بر بدعهدی های اروپا نداشته باشد. آیا به واقع اقدام تهران در کاهش تعهدات هسته ای سبب آن شده است که رفتار ایران از قبل پیشبینی باشد و دست ایران برای دیگر کشورها رو شده باشد؟ دیپلماسی ایرانی بررسی این مسئله را در گفت وگویی با محمدصادق کوشکی، کارشناس مسائل سیاسی و بین الملل پی گرفته است که در ادامه از نظر میگذرانید:
اگرچه جمهوری اسلامی ایران از ۱۸ اردیبهشت سال جاری با تغییر رویکرد خود اقدام به کاهش تعهدات برجامی، ذیل ماده ۲۶ و ۳۶ توافق هسته ای کرده، اما برخی بر این باورند که این اقدام در عین حساس کردن سه کشور اروپایی در خصوص برجام و فعالیت های هسته ای باعث شده که رفتار و اقدامات ایران از قبل قابل پیش بینی باشد و این نکته به یکی از پاشنه آشیل های ایران برای تقابل با طرف های برجامی و ایالات متحده آمریکا بدل شده است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
من معتقدم که این نکته شما تا اندازه ای درست است. زمانی که مذاکرات برجام ی در حال انجام بود و نهایتا توافق هستهای شکل گرفت بسیاری از منتقدان این توافق، آن زمان بر مشکلات و ضعف های توافق هسته ای که امروز دامن کشور را گرفته است، اشاره و تاکید داشتند. اما در طول این دوران این منتقدان با نام ها و عناوین مختلف مورد هجمه قرار گرفتند. با تمام این تفاسیر امروز شاهدیم که در نهایت پیش بینی و نگرانی منتقدین برجام تحقق پیدا کرده است. بله اگر چه اکنون کاهش تعهدات هستهای ایران باعث شده است که دست ما برای طرفهای مقابل رو شده و رفتار تهران قابل پیش بینی باشد. اما نکته مهم اینجاست که آیا جمهوری اسلامی ایران راه دیگری برای تقابل با ۱۴ ماه تحریم بیسابقه، ظالمانه و یکجانبه ایالات متحده آمریکا و نیز بدعهدی های اروپا دارد؟! مضاف بر آن من معتقدم اگر چه اقدام تهران در کاهش تعهدات برجامی سبب شده است که رفتار ایران قابل پیش بینی باشد، اما برای پر کردن این خلاء ما باید اقدامات جدیتری انجام دهیم. یعنی من بر این باورم که گام اول ما در عدم فروش اورانیوم غنی شده و آب سنگین و نیز گام دوم در افزایش سطح غنی سازی، گام های متناسبی با ۱۴ ماه تحریم ظالمانه و بیسابقه آمریکا، بدعهدی های اروپا و نیز تعهدات برجامی ایران نیست. ما باید از همان ابتدا در ۱۸ اردیبهشت یک گام بسیار جدی تری را بر می داشتیم تا زنگ خطربا صدای بیشتری برای اروپا نواخته می شد.
یعنی شما معتقدید که گام های ایران در توقف فروش اورانیوم غنی شده و آب سنگین و همچنین افزایش در غنی سازی گامهای موثر نیست؟
خیر اتفاقاً به نظر من این گام ها، گام های بسیار کوچکی است و هیچ گاه نمی تواند اهداف و منافع ما را در وادار کردن اروپا، روسیه و چین در حمایت از برجام و ایران را محقق کند. ما باید گام های بیشتر و بلندتری را در فاصله زمانی کوتاهتری برداریم. اینکه ما برای هر کدام از گام های کاهش تعهدات برجامی فاصلهزمانی ۶۰ روز تعیین میکنیم، خود نشان از این دارد که ایران هم چندان رغبتی و جدیتی به خروج از برجام ندارد. ما باید برای سه کشور اروپایی به همراه چین و روسیه این واقعیت را آشکار کنیم که هر لحظه امکان دارد ایران از توافق هسته ای خارج شود و این مسئله زمانی روی خواهد داد که ما گامهای مهمی برداریم. من معتقدم به هیچ وجه گام اول ما در ۱۸ اردیبهشت و گام دوم در ۱۶ تیرماه جدی نبوده است. چون از یک سو تمام گام های ایران در چارچوب محدودیت های برجامی بوده است. ثانیاً اینکه هنوز تحریمهای آمریکا و بدعهدی های اروپا برای تحقق تعهداتشان در رابطه با فروش نفت و مبادلات بانکی به قوت خود باقی است. لذا با شمردن این گام های کوچک در فاصله زمانی ۶۰ روزه تنها پرونده فعالیت های هسته ای خود را حساس میکنیم و از آن سو بهانه به دست کشورهای اروپایی برای فعال کردن مکانیسم ماشه می دهیم. ما باید گام جدی و اساسی برداریم تا اروپا حساب کار دستش بیاید. یعنی باید به گونه ای عمل کنیم که کاهش تعهدات برجامی زنگ خطر پایان حیات برجام را با صدای بیشتری برای اروپا به صدا در آورد.
پس دوباره تاکید می کنم که جمهوری اسلامی ایران با گام های خود در کاهش تعهد برجامی تنها بهانه کافی برای حساس کردن پرونده هسته ای، فعال کردن مکانیسم ماشه و تعلل اروپا را در انجام تعهداتشان شکل داده است. لذا ما باید از این مرحله عبور کنیم. یعنی برای تحقق منافع خود فشار جدی وارد کنیم، نه اینکه پرونده هستهای خود را با این گام های کوچک حساس کنیم، بدون آنکه به حقوق حقه خود دسترسی دست پیدا کنیم و این مسئله تنها در سایه انجام گام های جدیتر شکل خواهد گرفت.
اما همین گام های به اصطلاح کوچک از نگاه شما سبب شده که انگلستان هم در همسویی با ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران دست به اقدام بزند که اخیراً شاهد توقیف محموله نفتی ایران در تنگه جبل الطارق بودیم و از چهارشنبه هفته گذشته هم موج رسانهای جدی در خصوص فعالیتهای ایران در خلیج فارس توسط لندن مطرح شده است؟
این نکته شما تایید سخنان من است. اگر گام های ما جدی تر می بود اکنون لندن اجازه چنین جسارتی به خود نمی داد. مضاف بر آن نکته مهمی که در اینجا باید به آن اشاره کرد بر این واقعیت تاکید دارد که اقدام انگلستان در توقیف نفتکش محموله نفتی ایران و نیز برخی تحرکات در خلیج فارس در همسویی با آمریکا نبوده است. چون من معتقدم لندن در یک هوشمندی و موقعیت شناسی دقیقا در زمانی که جمهوری اسلامی ایران با ساقط کردن پهپاد آمریکایی، قدرت ایالات متحده در منطقه را به چالش کشید و آن را به شکل جدی تنزل داد، خلاء پررنگی در غرب آسیا شکل گرفت و همین مسئله سبب شد تا لندن این فرصت را برای عرضه اندام خود مناسب بیند و اینگونه عنوان کند ایرانی که توانست قدرت آمریکا در منطقه را به چالش بکشد، اکنون توسط خود انگلستان به چالش کشیده شده است. پس اقدامات اخیر در تقابل با ایران برای قدرت نمایی خود انگلستان بوده است به این مضمون که ما اکنون محموله ۲ میلیون بشکه نفتی ایران را مصادره کردهایم، اما در مقابل ایران هیچ گونه واکنشی نمی تواند از خود نشان دهد. اتفاقاً جریان سازی رسانه در خصوص اقدام ایران در حمله و توقیف نفتکش انگلیسی در خلیج فارس و ناکام ماندن این اقدام در سایه حضور نیروهای نظامی و امنیتی انگلستان هم مکمل قدرت نمایی لندن است. یعنی بریتانیا سعی دارد این گونه القا کند که ایران می خواست مانند سقط کردن پهپاد آمریکا به ما ضربه بزنند، اما نتوانست.
از طرف دیگر انگلستان با این اقدام خود به کشورهای اروپایی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس این واقعیت را گوشزد کرد که اگر نمیتوانند به قدرت ایالات متحده آمریکا در تقابل با ایران تکیه کنند به جای آن می توانند به توان نظامی انگلستان اعتماد کنند، آن هم در شرایطی که لندن به واسطه خروج از اتحادیه اروپا به شدت نیازمند سرمایه و پول های کشورهای عربی است. در کنار این مسائل باید این نکته را هم یادآوری کنم که اساسا اقدامات انگلستان در تقابل با جمهوری اسلامی ایران ارتباط چندان زیادی به گام های تهران در کاهش تعهدات برجامی ندارد. چون لندن در طول ۴۰ سال گذشته، چه قبل از برجام، چه در حین مذاکرات برجامی و بعد از حصول توافق هستهای دشمنی خود را به اشکال گوناگون نشان داده است. لذا جمهوری اسلامی ایران برای تلافی این اقدام انگلستان باید اقدام متناسب با آن و حتی سنگین تر از آن را، نه در خلیجفارس، بلکه در هر نقطه از جهان که جمهوری اسلامی ایران صلاح بداند، باید انجام دهد تا لندن دو بار جرات چنین جسارتی به خود ندهد. به خصوص این که لندن توقیف محموله نفتی ما را در آب های اسپاینا انجام داده است.
انگلستان باید متوجه هزینه های سنگین هرگونه خصومت با ایران شود. اگر ما این گونه اقدامات را بدون پاسخ بگذاریم یقینا بقیه کشورها هم به این درک غلط می رسند که تنش با ایران بدون هزینه است و سبب تکرار و حتی تشدید این دست اقدامات علیه امنیت و منافع خود خواهیم بود. ما باید این باور را بشکنیم، اگرچه در ساقط کردن پهپاد آمریکایی این مسئله به شکل پررنگ ثابت شد، اما باید در خصوص انگلستان هم دوباره این اقدام را تکرار کنیم.
مضاف بر نکاتی که شما به آن اشاره داشتید اخیرا هم زمزمه های دال بر این شنیده شده که این گروگانگیری و دزدی دریایی برای تحت فشار قرار دادن ایران به منظور آزاد کردن نازنین زاغری بوده است. آیا در این شرایط حساس لندن میتواند صحبت از آزادی جاسوس خود بکند؟
این که انگلستان به خود جرأت مطرح کردن این مسئله را می دهد، بله چون اخیرا هم چنین مواضعی از طرف انگلستان مطرح شد. اما مسئله اینجاست که جمهوری اسلامی ایران زیر بار چنین خواستههایی نخواهد رفت. نازنین زاغری متاسفانه یک شهروند ایرانی است که دست به جاسوسی علیه کشور خود زده و جرم آن هم تایید شده است. لذا باید مجازات آن را هرچه باشد، تحمل کند. ما نباید این باور غلط را به وجود آوریم که اگر یک بار تهران دست به معاوضه جیسون رضاییان با پول های بلوکه شده اش در امریکا زده است، دیگر کشورها هم می توانند جاسوس های خود را با تحت فشار قرار دادن ایران معاوضه کنند. در کنار آن باید این نکته را هم یادآوری کنم که اساساً امنیت جمهوری اسلامی ایران چیزی نیست که بتوان آن را در فشار و یا گروگان گیری دریایی معامله کرد. تنها راه اثبات این مسئله در انجام اقدامات قاطع ایران است.
نظر شما :