اهداف تهران در سفر احتمالی محمدجواد ظریف به کره شمالی
سرخوردگی تهران و پیونگ یانگ از مذاکره با کاخ سفید، بستر همگرایی دو کشور است
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – یکشنبه هشتم اردیبهشت، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشور از برنامه خود برای سفر به کره شمالی خبر داد؛ خبری که برخی از حدس و گمان ها را برای از سرگیری فعالیتهای تهران به منظور دستیابی به سلاح هسته ای با خود به همراه داشت. اما به واقع دلایل و اهداف تهران از سفر وزیر امور خارجه به پیونگیانگ چیست؟ این سفر می تواند چه حساسیت های را در پی داشته باشد؟ آیا این مسئله میتواند تغییر نگاه ایران نسبت به مقوله سیاست خارجی، به خصوص پروسه مذاکره با آمریکا تعبیر و تفسیر شود؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به این سوالات، گفت وگویی را با اسماعیل بشری، کارشناس مسائل کره و شرق آسیا صورت داده است که در ادامه می خوانید:
طی روزهای اخیر خبرهایی دال بر سفر احتمالی محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه به کره شمالی منتشر شده است. با توجه به اینکه در سایه تغییر نگاه کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی نسبت به مذاکره با دونالد ترامپ، تحلیل هایی دال بر فاصله گرفتن میان تهران و پیونگ یانگ شکل گرفته است، آیا می توان اکنون شکست مذاکرات کره شمالی با ایالات متحده آمریکا بعد از نشست ویتنام را عاملی برای ایجاد بستر در همسویی تهران و پیونگیانگ با این سفر وزیر امور خارجه ایران دانست یا علت وقوع این سفر دیپلماتیک را باید در عوامل دیگری دید؟
به هرحال شرایطی که اکنون برای دو کشور ایران و کره شمالی در ارتباط با ایالات متحده آمریکا رقم خورده است در همسویی تهران و پیونگ یانگ بی تاثیر نیست. از یک سو کره شمالی در سایه یک تغییر نگاه خود بعد از اوج گیری تنش با آمریکا سعی داشت ذیل پروسه مذاکره حساسیت های مربوط به پرونده هستهای خود را در قبال برداشتن تحریمهای ایالات متحده به صورتی جدی کاهش دهد، اما به نظر می رسد با نگاه زیاده خواهانه دونالد ترامپ و نیز عدم صداقت کاخ سفید در قبال تعهداتش سبب شد تا شرایط برای ناکامی در نشست ماه فوریه سال جاری میلادی هانوی شکل گیرد؛ نشستی که اکنون یک گسل میان کره شمالی و ایالات متحده ایجاد کرده است.
از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز در پروسه مذاکرات دو ساله با ایالات متحده آمریکا و ۵ قدرت دیگر حساسیت های مربوط به پرونده هستهای خود را با حصول برجام از بین برد، اما در سایه روی کار آمدن دونالد ترامپ و خروج هشتم ماه مه ۲۰۱۸ از توافق هسته ای، عملاً دستاوردهای آن پروسه مذاکرات با شکست روبه رو شد. این دو ناکامی در تعامل با کاخسفید سبب شده است تا تهران و پیونگ یانگ برای حمایت از همدیگر و تقویت مواضعشان به سمت نوعی همگرایی سیاسی و دیپلماتیک بیشتر و پررنگ تر گام بردارند. به نظر من محمد جواد ظریف در این سفر تلاش خواهد کرد که پیونگ یانگ را متوجه این واقعیت کند که خیلی نباید به آینده مناسبات با ایالات متحده آمریکا دل بست تا کره شمالی با این هشدارها هوشیاری سیاسی و دیپلماتیک را در قبال آینده مذاکرات با آمریکا در دستور کار قرار دهد. چون احتمال دارد کره شمالی در سایه تداوم پروسه مذاکره، هم توان امنیتی و نظامی هسته ای خود را از دست بدهد و از آن طرف هیچ گونه فشار و تحریم از روی کره شمالی برداشته نشود. به عبارت دیگر بی اعتمادی که دونالد ترامپ در مدت حضور خود در کاخ سفید برای جامعه جهانی را رقم زده خود به ملی برای شکست سیاستهای او و همگرایی میان کشورهای مانند کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران بدل شده است. چنان که اکنون تهران و پیونگ یانگ در یک مسیر بی اعتمادی کامل به کاخ سفید گام بر می دارند.
یعنی این سفر میتواند تغییر نگاه ایران به دیپلماسی تلقی شود؟
فعلاً که در ظاهر دلایلی برای تغییر در نگاه تهران نسبت به مقوله دیپلماسی وجود ندارد. همان گونه که اشاره داشتم شکست دو طرف در مذاکره با ایالات متحده آمریکا به صورت اتوماتیک این فضا را برای گسترش و تعمیق روابط دو طرف میان ایران و کره شمالی ایجاد می کند و این نکته نمی تواند دلیلی دال بر تغییر مناسبات سیاست خارجی ایران تلقی شود.
اما از جانب کره شمالی هم این سفر می تواند حاوی چه نشانه هایی باشد؟
به هر حال بعد از مسئله نشست هانوی، کیم جونگ اون به تحرکات جدید دیپلماتیک برای افزایش مناسبات خود با متحدین سنتیش اقدام کرده است. به خصوص که پیونگ یانگ به امید برداشتن تحریم ها دست به تخریب برخی از تاسیسات هسته ای خود زد اما نهایتا هم گشایش اقتصادی و معیشتی را در پی نداشت. لذا در سایه این شرایط کیم جونگ اون سفرهایی را به برای تجدید دیدار به چین داشت و با مقامات ایران پکن دیدار و گفت و گوهایی را صورت داد و به موازاتش هم اخیراً رهبر کره شمالی با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه دیدار داشت. در راستای این تحرکات دیپلماتیک کره شمالی یقینا دیدار و گفت وگو با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران هم می تواند به منظور یک رایزنی جدی برای پی ریزی دیپلماسی دقیق در تقابل با فشارهای آمریکا تعبیر و تفسیر شود.
فارغ از اینکه شکست جمهوری اسلامی ایران و کره شمالی در مذاکره با ایالات متحده آمریکا بستر همگرایی و به تبعش سفر احتمالی محمدجواد ظریف را شکل داده است، حساسیت های این سفر برای واشنگتن تا چه اندازه خواهد بود، چرا که برخی از تحلیل ها بر این نکته تأکید دارد که احتمالا کاخ سفید این سفر احتمالی محمدجواد ظریف به کره شمالی را تلاش مجدد تهران برای از سرگیری فعالیتهای خود در خصوص دستیابی به سلاح هستهای تعبیر و تفسیر کند؟
به هر حال نباید این واقعیت را نادیده گرفت که ایالات متحده آمریکا اکنون در یک رقابت بسیار جدی با جمهوری اسلامی ایران قرار دارد و یقینا کاخ سفید از هر گونه فرصتی برای جوسازی و شانتاژ رسانهای، سیاسی و دیپلماتیک علیه تهران استفاده خواهد کرد. به عبارت دیگر واشنگتن احتمالاً سفر آقای ظریف را در راستای همان از سرگیری فعالیت ها برای دستیابی به سلاح هستهای تعبیر و تفسیر خواهد کرد. یعنی عملا این سفر بهانهای برای اثبات دیدگاههای کاخ سفید خواهد بود. در صورتی که درونمایه و واقعیت این سفر شاید چیز دیگری باشد. اما با وجود تمام این نکات نمی توان به واسطه برخی تحلیل ها و یا حتی اقدامات احتمالی کاخ سفید برای شانتاژ رسانه ای در سایه این سفر، تهران را از انجام این حرکت و دیدار دیپلماتیک منع کرد. ایران یک کشور مستقل است و حق دارد با تمام کشورها ارتباطات خود را داشته باشد. در این خصوص اگر کارشناسان واقعی مسائل سیاسی نگاهی منصفانه به تحولات داشته باشند و بطن این سفر را قضاوت کنند حتماً به این نتیجه خواهند رسید زمانی که تهران و پیونگ یانگ به صورتی مشابه از مذاکره با ایالات متحده آمریکا متضرر و سرخورده شدهاند فضا برای همگرایی سیاسی و دیپلماتیک خود به خود شکل خواهد گرفت، چرا که اکنون دو کشور از یک سو متحمل سنگینترین فشارهای اقتصادی و سیاسی کاخ سفید هستند و از آن سو ایالات متحده آمریکا به دنبال اجرایی شدن حداکثر خواسته های خود در قبال کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران است. خوب قاعدتا در سایه این شرایط طبیعی است که دیدارهای سیاسی و دیپلماتیک میان پایتخت های دو کشور افزایش پیدا کند. لذا حتی اگر آمریکا برداشت های سوء خود را هم تفسیر به رای کند که به نظر خواهد کرد، دلیل نمی شود که تهران خود را از اهرم های همگرایی با دیگر کشورها محروم کند.
از طرف دیگر یقیناً حساسیت پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران به شدت متفاوت از کره شمالی است.کره ای ها اکنون به سلاح و توان هستهای نظامی دست پیدا کردهاند، در صورتی که در سایه برجام پرونده هستهای و فعالیتهای صلحآمیز ایران از جانب آژانس بین المللی انرژی اتمی به رسمیت شناخته شده و گزارشهای این آژانس حاکی از صداقت رفتار تهران دارد. لذا نمیتوان یک دیدار دیپلماتیک را در جامعه جهانی به تلاشی برای دستیابی به سلاح هسته ای ایران تعمیم داد.
آینده مناسبات تهران و پیونگ یانگ با واشنگتن به کجا خواهد کشید؛ چرا که در این رابطه تفاوت معناداری میان کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. چون علیرغم شکست مذاکرات هانوی هنوز پروسه مذاکره به صورت کامل از دستور کار کره شمالی خارج نشده و حتی پیونگ یانگ رسما عنوان کرده برای ادامه مذاکرات باد مایک پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا دیگر حضور نداشته باشد، در صورتی که تنش تهران و واشنگتن اکنون به اوج رسیده است و به نظر نمی رسد که حداقل در کوتاه مدت تلاش هایی برای مذاکره وجود داشته باشد. آیا این تفاوت معنادار در وضعیت تهران و پیونگ یانگ با واشنگتن، افتراقی میان کره شمالی و ایران ایجاد خواهد کرد؟
ببینید علی رغم شکست نیمبندی که در مذاکرات هانوی شکل گرفت، پیونگ یانگ علاقه ای ندارد که دوباره به نقطه آغازین خود قبل از مذاکره با امریکا باز گردد، لذا چنانکه اشاره داشتید کره شمالی به صورت کامل پروسه مذاکره را کنار نگذاشته است. از این رو این کشور سعی دارد تا موانع رسیدن به یک توافق حداقلی را از بین ببرد که از دیدگاه کره شمالی یکی از این موانع رئیس دستگاه دیپلماسی ایالات متحده یعنی مایک پمپئو و جان بولتون است. یعنی به زعم کره شمالی اگر این موانع برداشته شود احتمال حصول توافق میان پیونگ یانگ با واشنگتن وجود دارد، چون کره شمالی این برداشت را دارد که دونالد ترامپ تمایل جدی برای توافق با کره ای ها دارد، در صورتی که نگاه رادیکال مشاورین او سبب شده است تا زیادهخواهیهای کاخ سفید، شکست مذاکرات را رقم بزند. مشابه همین مواضع و نگاه نیز از طرف محمد جواد ظریف عنوان شده است مبنی بر اینکه خود ترامپ تمایلی به افزایش تنش با جمهوری اسلامی ایران ندارد، اما سایه سنگین کسانی مانند جان بولتون و مایک پمپئو موجب واکنش تند رئیسجمهور آمریکا در قبال برجام و ایران شده است. به هر حال این تشابه وضعیت هم میتواند نقطه همگرایی دو کشور تلقی شود، اما نمی تواند به عنوان یک نقطه افتراق میان کره شمالی و ایران تعبیر و یا تفسیر شود.
ولی کره شمالی با آغاز فعالیت های خود در زمینه هستهای و نظامی می تواند برنامه مذاکرات دوباره با آمریکا را آغاز کند؟
اتفاقاً این دست اقدامات کره شمالی به نظر اقدامات جدی نیست، بلکه صرفاً واکنش های نمایشی برای تحت فشار قرار دادن ایالات متحده آمریکا برای نشستن پای میز مذاکره است. این اقدامات حداقل در میان افکار عمومی جهانی و افکار عمومی آمریکا دوباره مسئله تهدیدات ناشی از افزایش قدرت نظامی هستهای کره شمالی مطرح کرده است و این می تواند اهرمی از جانب پیونگیانگ برای تداوم مذاکرات در نظر گرفته شود. از این رو کره شمالی با ادامه این رفتارهای کجدار و مریز سعی میکند به گونهای رفتار کند که باب مذاکره برای همیشه و به طور کلی با آمریکا بسته نشود.
نظر شما :