آینده مناسبات ایران و افغانستان در سال ۹۸
حضور دولتی تازه نفس در کابل، بستری برای افزایش مناسبات ایران و افغانستان خواهد بود؟!
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی
دیپلماسی ایرانی – اگر چه در سال ۱۳۹۷ دو حادثه بسیار مهم یعنی آشکار شدن تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران با طالبان برای پایان دادن تنش و ناامنی در افغانستان و نیز تلاش برای بهره برداری از خط آهن مشترک ایران با این کشور توانست بر مناسبات تهران و کابل اثرات خود را داشته باشد، اما یقیناً با توجه به سایه سنگین تحریمهای ایالات متحده آمریکا باید ایران در سال پیش رو برنامه های جدی برای افزایش مناسبات اقتصادی خود با همسایگان از جمله افغانستان را در دستور کار خود قرار دهد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی این موضوع، گفت و گویی را با محمدرضا فرقانی، دیپلمات پیشین ایران در افغانستان، سفیر سابق ایران در ترکمنستان، سخنگوی معاونت اطلاعرسانی و مطبوعاتی شانزدهمین نشست سران جنبش عدم تعهد در تهران و کارشناس مسائل شبه قاره انجام داده است که در ادامه می خوانید:
در سال ۱۳۹۷ یکی از مهمترین مسائلی که در مناسبات تهران - کابل روی داد، آشکار شدن مسئله و تلاش دیپلماتیک، سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره با طالبان بود. از نگاه شما این مسئله چه اثراتی را بر مناسبات آتی ما با کشور افغانستان به ویژه در 98 خواهد داشت؟
همان گونه که میدانید به واسطه اشتراکات بسیار پررنگ فرهنگی، دینی، زبانی و تاریخی که بین دو کشور ایران و افغانستان وجود دارد، مناسبات این دو کشور همواره عمیق و جدی بوده است. از این رو در طول سالیان گذشته جمهوری اسلامی ایران تلاش های جدی را برای حفظ مناسبات با این کشور داشته است. از طرف دیگر تهران همواره سیاست حمایت و همراهی از همه کشورها، به خصوص همسایگان خود را برای تداوم و حتی ارتقاء صلح و امنیت در خود آن کشورها و کل منطقه داشته است. لذا کشور سعی کرده است برای مدیریت ناامنی در افغانستان سهمی هر چند کوچک را ایفا کند. چرا که افزایش امنیت در میان همسایگان به معنای افزایش و ارتقای امنیت کشور است. چون مسئله امنیتی یک مقوله اپیدمیک است و در صورت ایجاد ناامنی میتوان آن را به دیگر مناطق سرایت داد.
اما بعد از سفر هایی که از طرف سران و مقامات ایران مانند آقای عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه و جناب آقای شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان به افغانستان انجام شد و همچنین به موازات تلاش دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه برای برقراری ارتباط با طالبان و مذاکره با این گروه که یک سر ناامنی افغانستان به شمار می رود، موجب شد تا جمهوری اسلامی ایران نیز تلاش های خود در این راستا آشکار کند، اگر چه پیش از این در حوزه غیر رسمی و محرمانه روابط امنیتی - اطلاعاتی با طالبان از جانب ایران وجود داشت، اما در سال گذشته شمسی سعی شد این مناسبات و تلاش های ایران در حوزه سیاسی و دیپلماتیک تمرکز پیدا کند تا بتوان از دل مذاکرات با این گروه به پروسه صلح و امنیت در افغانستان کمک کرد. با توجه به جمیع این نکات امید است تلاش های ایران در سال پیش رو که با چراغ سبز دولت مرکزی کابل همراه بوده است به نتیجه برسد.
یقینا چون مسئله روابط ایران با گروه طالبان از جانب دولت مرکزی کابل با یک نگاه مثبت همراه بوده است، سبب افزایش و ارتقای روابط دو کشور ایران و افغانستان خواهد شد. چرا که دولت مرکزی کابل بر تلاش های جمهوری اسلامی ایران برای کاهش تنش در این کشور واقف است و با پیگیری این تلاش ها سطح مناسبات دو کشور ایران و افغانستان نیز در سال پیش رو و سال های آینده بیشتر و بیشتر خواهد شد. از این رو به نظر من مسئله تلاشهای ایران برای گفت وگو و مذاکره با طالبان، نه تنها به عنوان عاملی در جهت کاهش روابط تهران - کابل عمل نخواهد کرد که حتی به عنوان کاتالیزور در افزایش مناسبات سیاسی و دیپلماتیک این دو کشور خواهد بود.
مسئله مهم دیگر به مناسبات تجاری و اقتصادی باز میگردد که تلاش برای بهره برداری از خط آهن ایران - افغانستان در سال پیش رو ، البته طبق برآوردها می تواند در این رابطه یک نقطه عطف جدی را ایجاد کند. هر چند که اسفندماه سال 97 از افغانستان اولین محموله با حضور اشرف غنی، رئیس جمهور این کشور و محمدرضا بهرامی، سفیر ما در این کشور به مقصد چابهار صادر شد. تحلیل شما در خصوص این مسئله چیست؟
در خصوص این سوال مهم شما با یک نکته را عنوان کنم که علی رغم برخی از تلاش ها در طول سال های گذشته برای ارتقای مناسبات تجاری و اقتصادی با کشور افغانستان ما هنوز نتوانستیم تاکنون از تمام ظرفیتها و پتانسیلهای این کشور استفاده کنیم. البته بخشی از این کم کاری ها متوجه تهران است و بخش دیگر هم به اقتضائات داخلی حال حاضر افغانستان باز می گردد. به هر حال باید پذیرفت که اکنون مسئله ناامنی در افغانستان بر دیگر ابعاد این کشور مانند تجارت، اقتصاد، دیپلماسی و حتی مناسبتات فرهنگی و اجتماعی اثرات سوء خود را داشته است. فلذا تا زمانی که این ناامنی مدیریت و کنترل نشود نمیتوان نسبت به افزایش مناسبات با این کشور تلاش زیادی را انجام داد.
البته نکته من برای توجیه کم کاری های تهران نیست و باید در طول این سال ها تلاش های جدی تری را برای افزایش مناسبات تجاری با کشور افغانستان را شکل میدادیم. همان طور که شما اشاره داشتید یقینا تلاش براب بهره برداری از خط آهن مشترک ایران و افغانستان میتواند یک نقطه عطف در این زمینه باشد. ما میتوانیم و باید به عنوان بزرگ ترین و مهمترین شریک تجاری افغانستان در میان همسایگان آن معرفی شویم و علاوه بر مناسبات و اشتراکات فرهنگی باید در زمینه اقتصادی و تجاری نیز تلاشهای خود را پررنگ تر کنیم، به خصوص که در شرایط کنونی تحریمی، نیاز و نگاه به همسایگان می تواند به عنوان یکی از مهمترین برگ های برنده در برابر فشارهای ایالات متحده آمریکا عمل کند.
البته در این میان سایه سنگین نظامی، امنیتی و حتی اقتصادی و تجاری ایالات متحده بر کشور افغانستان و دخالت های بی جای واشنگتن در مناسبات این کشور با دیگر بازیگران، به خصوص همسایگانش یکی از عوامل و موانع جدی در افزایش روابط دو کشور در حوزه اقتصادی بوده است. از طرف دیگر حضور برخی دیگر از رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای در تامین منابع و صادرات کالا و تکنولوژی به این کشور سبب شده است تا نقش و جایگاه ایران، آنگونه که باید در افغانستان دیده و تعریف نشده است. لذا جا دارد که جمهوری اسلامی ایران در سایه افتتاح این خط آهن روز به روز تلاش خود را برای بالا بردن جایگاه اقتصادی و تجاری در افغانستان بیشتر کند.
به خصوص این که کشور افغانستان، یک کشور محصور در خشکی است و ایران می تواند مهم ترین و جدی ترین مسیر افغانستان برای رسیدن به آب های آزاد از طریق بندر چابهار باشد. افغانستان در چهار سال گذشته با تلاش های زیاد به دنبال رهایی از بن بست ترانزیتی برای دستیابی به تجارت با کشورهای منطقه و جهان بود و اکنون با بندر چابهار به این هدف رسیده است، چون کابل چابهار را تغییر دهنده مناسبات اقتصادی و سیاسی خود در آسیای جنوبی و مرکزی می داند. لذا در این راستا واگذاری تسهیلات و حمایت هایی از جانب ایران به تجار و بازرگانان افغانی برای بهرهبرداری از این بندر از امکاناتی است که باید در سال پیش رو و در سال های آتی به صورت جدی تری در دستور کار قرار گیرد، اگر چه که اکنون به صورت نیم بند این حمایت ها و تسهیلات در اختیار جامعه اقتصادی افغانستان قرار گرفته است. در کنار این مسئله باید عنوان داشت علی رغم این که اولین محموله اقتصادی از طریق بندر چابهار و خط آهن مشترک از افغانستان در روزهای پایانی سال 97 صادر شد، اما باید در رابطه با افزایش کمیت آن هم همت جدی را در دستور کار داشت. در این راستا اولین محموله 570 تنی صادراتی افغانستان شامل 200 تن ماش و 370 تن سنگ تالک اسفندماه سال 97 با حضور رئیس جمهوری افغانستان، سفرای جمهوری اسلامی ایران، هند و ترکیه راهی چابهار شد اما یقینا باید از ظرفیت این خط اهن و بندر بیشتر استفاده کرد.
علی رغم کارشکنی ها و فشارهای ایالات متحده آمریکا، به خصوص وزارت خزانه داری این کشور جامعه اقتصادی افغانستان و تجار این کشور واکنش بسیار مناسب و مثبتی را برای افزایش مناسبات اقتصادی خود با ایران نشان دادند و جا دارد که از این اشتیاق بازرگانان و اقتصاددانان افغانی نهایت استفاده را در سال پیش رو ببریم و هر چه بیشتر بسترهای لازم را برای افزایش استفاده اقتصادی افغانستان از بندر چابهار را فراهم کنیم. به نظر من توسعه خط آهن خواف - هرات می تواند یکی از جدی ترین اقدامات ما برای توسعه خط ریلی به عمق خاک افغانستان باشد که در این شرایط یکی از برگ های برنده ما برای توسعه صادرات به این کشور خواهد بود و میتواند جایگاه و رتبه ایران را در حوزه تجاری و اقتصادی با افغانستان افزایش دهد؛ به ویژه که این خط آهن میتواند یکی از مهمترین معابر برای توسعه مناسبات اقتصادی به آسیای میانه تلقی شود.
در سایه نکاتی که راجع به مناسبات سیاسی و اقتصادی ایران و افغانستان در طول این گفت و گو مطرح شد، مسئله انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال جاری می تواند همه این ابعاد را افزایش و یا کاهش دهد، چنان که اکنون با روی کار آمدن دولت جدید و تازه نفس در عراق شاهد یک تحول جدی در مناسبات تجاری و اقتصادی ایران و عراق بودیم که حتی به سفر آقای روحانی و محمد جواد ظریف انجامید. آیا دولت حضور دولت جدید در افغانستان نیز می تواند چنین تحولی را در 98 در پی داشته باشد؟
در این راستا دو نکته بسیار مهم وجود دارد؛ اول این که اکنون به دلیل شرایط امنیتی و سیاسی، مسئله و پروسه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در هاله ای از ابهام قرار دارد، چرا که تاکنون تلاش های متعدد بسیاری از بازیگران فرامنطقه ای و منطقه ای در خصوص مذاکره با طالبان خروجی چندان جدی را در پی نداشته است. یقینا این مسئله میتواند انتخابات ریاست جمهوری افغانستان را تحتالشعاع قرار دهد و حتی کار به عدم برگزاری و به تاخیر افتادن آن بیانجامد. اگر چه که تاکنون انتخابات های متعددی در افغانستان، حال با مشکلات و ضعف های بسیار برگزار شده است، اما باید این را هم پذیرفت که یقیناً در این شرایط نمیتوان انتظار یک انتخابات ایدهآل و دموکراتیک را داشت. نکته بسیار مهم دیگری که وجود دارد این است که فارغ از این که انتخابات ریاست جمهوری امسال در تیرماه برگزار شود یا نه و یا هر دولتی روی کار بیاید، یقینا نوع مناسبات دولت مرکزی کابل با جمهوری اسلامی ایران از اولویتهای مهم آن دولت با هر نگاهی است. به هر حال همواره دولتهای این کشور در طول سال های گذشته سعی کردند تلاش های خود را علی رغم مشکلات موجود برای حفظ و حتی ارتقای مناسبات با ایران داشته باشند و ما باید در سال پیش رو از این تلاش ها استفاده بیشتری ببریم و سطح روابط خود را به خصوص در حوزه تجاری و اقتصادی افزایش دهیم. فلذا اگر انتخابات برگزار شود و دولت جدید و تازه نفسی در افغانستان روی کار بیاید میتواند فرصت و بسیار بهتری را برای این برنامه در اختیار تهران و کابل قرار دهد.
اما جناب فرقانی گزینه ها هم در کاهش و افزایش میزان مناسبات تهران و کابل بسیار موثر است، چنان که گزینه ای به نام حامد کرزی به مراتب بهتر از عبدالله عبدالله و اشرف غنی عمل کرده است؟
من با این نکته شما بسیار موافقم و گزینه ها و افراد نیز در کاهش و افزایش مناسبات دو کشور اثرات خود را خواهند داشت، اما به هر حال هر دولتی که در افغانستان روی کار باشد، روابط با ایران جزء اولویتهای آن دولت خواهد بود.
نظر شما :