روزه سکوت وزارت نفت در شرایط تحریمی کاملا به جاست
آینده فروش نفت در گرو تحقق SPV
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – در حال حاضر با بازگشت دوباره تحریمهای ایالات متحده آمریکا علیه ایران، آینده فروش نفت خام کشور در بازارهای جهانی به جای توسعه تولید به اولویت و حتی نگرانی جدی وزارت نفت و دولت تبدیل شده است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی میزان فروش نفت ایران در سایه تحریمها ایالات متحده و نیز ارزیابی قیمت جهانی نفت و تاثیر آن بر اقتصاد کشور، گفت و گویی را با نرسی قربان، کارشناس و پژوهشگر حوزه اقتصاد انرژی و مسائل اوپک ترتیب داده است که در ادامه میخوانید:
با توجه به شرایط تحریم های ثانویه ایالات متحده آمریکا با محوریت فروش نفت ایران بسیاری معتقدند که چشم انداز دولت برای فروش 1میلیون و 500 هزار بشکه ای نفت در بودجه سال 98 محقق نخواهد شد. به گونه ای که حتی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی اعتقاد دارد رقم در نظر گرفته شده برای میزان صادرات نفت ایران در لایحه بودجه سال 98 بسیار خوش بینانه است و این رقم در سال آینده احتمالا حدود 1 تا 1 میلیون و 200 هزار بشکه در روز خواهد بود. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
در این خصوص نمیتوان با قاطعیت سخن گفت که شرایط برای فروش نفت تا سقف 1میلیون و 500 هزار بشکه در سال آتی محقق میشود یا خیر. از سوی دیگر باید این مسئله را هم عنوان داشت که اکنون وزارت نفت و وزارت امور خارجه برنامهریزیهای گستردهای برای تقابل با تحریمهای آمریکا در نظر دارند. اگر چه باید واقعیت ها را هم در نظر داشت.
ولی برخی از آمارها حکایت از این دارد که تهران در همین پاییز امسال تنها یک میلیون و 225 هزار بشکه ای نفت فروخته است. آیا این مسئله مبین این واقعیت تلخ نیست؟
نکته مهم اینجاست که همه رسانه ها، ارگان ها و نهادها آمارهای مختلفی را برای میزان فروش نفت ایران عنوان کرده اند و در این راستا هیچ آمار رسمی و دقیقی مطرح نیست که البته درست هم همین است. البته من بر این باورم نباید آمار درستی برای میزان فروش نفت از سوی هیچ نهاد و ارگانی به خصوص وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران مطرح شود. حتی آقای نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه هم نباید این مسئله را به طور صریح و دقیق عنوان کنند. چون با این کُددهی های داخلی از تهران، وزارت خزانه داری آمریکا را مجاب به برنامه ریزی های جدیدی برای تقابل هر چه بیشتر با فروش نفت ایران می کنیم. از این رو هر چند که برخی معتقدند وزارت نفت درباره میزان صادرات نفت کشورمان روزه سکوت اختیار کرده و از ارائه هر گونه اطلاعاتی درباره این موضوع خودداری می کند، اما به واقع این روزه سکوت در شرایط تحریمی بسیار مفید است. پس در این خصوص باید سطحی از ابهام در آمارها وجود داشته باشد.
اکنون برخی معتقدند که شرایط بودجه کشور برای فروش نفت در سال بعدی با یک سناریو و نگاه بدبینانه دیگری مواجه است، چون اگر تهران در سایه معافیت هشت کشور از تحریمهای ایالات متحده آمریکا، نفت خود را برای فروش عرضه کند باید شاهد فروش کمتر از 1 میلیون 500 هزار بشکه باشیم، آن هم در شرایطی که این مجوزهای معافیت 8 کشور یک مجوز 180 روزه است و در صورت عدم تمدید آن بعد از پایان 6 ماه امکان بدتر شدن وضعیت فروش نفت ایران وجود دارد؟
بله. چنین نگاه بدبینانه ای وجود دارد و نمی توان آن را کتمان کرد. هرچند که مسئله فروش یک میلیون و 500 هزار بشکه نفت هم اکنون تردیدهای زیادی را با خود همراه دارد. ولی باید دید که اساسا چه در زمان پایان معافیت ۸ کشور و چه حتی در زمانی که این معافیت ها کماکان ادامه دارد، شرایط کشور برای فروش نفت چگونه خواهد بود. متاسفانه در حال حاضر هم فشار و نفوذ مالی آمریکا به حدی است که چین، هند، ژاپن، کرهجنوبی و بقیه کشورهایی که برای خرید نفت ایران از آمریکا معافیت گرفتهاند، حاضر نیستند یک بشکه بیشتر از معافیتی که گرفتهاند از ایران نفت خریداری کنند. اما نکته مهمتر به آینده ساز و کار ویژه مالی اتحادیه اروپا بستگی دارد. یعنی تمام تلاش ها و شرایطی که اکنون برای فروش نفت ایران وجود دارد منوط به اقتضائات SPV خواهد بود.
اما میزان فروش نفت ایران به اروپا در قبال میزان فروش نفت ایران به هند، چین و کره جنوبی چندان قابل قیاس نیست؟
بحث میزان فروش نفت به اروپا نیست، بلکه مسئله مهم به تبعات عملیاتی شدن ساز و کار ویژه مالی بازمی گردد. اگر اتحادیه اروپا موفق شود سازوکار ویژه مالی خود موسوم به SPV را برای تقابل با تحریم های ایالات متحده آمریکا راه اندازی کند، یقینا پالس های مثبتی از دیگر کشورها به خصوص آسیای جنوبی و جنوب شرقی برای تداوم همکاریها با ایران شکل خواهد گرفت. مضافا این که مشتریان نفتی اروپایی هم در مجموع رقمی نزدیک به 500 تا 600 هزار بشکه نفت از ایران خریداری می کرده اند که با عملیاتی شدن SPV امکان احیای بخشی از فروش نفت با اروپا نیز محقق خواهد شد. لذا اگر شرایط برای عملیاتی شدن SPV شکل نگیرد، در آن صورت یقیناً باید منتظر شرایط سختی برای آینده صنعت نفت کشور و مسیرهای پرپیچ و خم برای فروش نفت خام باشیم. در چنین شرایطی بودجه و منابع بودجه کشور نگرانی های جدی را برای اقتصاد و معیشت مردم ایجاد می کند.
اما علاوه بر کمیت فروش نفت ایران یعنی میزان صادرات، مسئله قیمتهای جهانی بازار نفت هم یکی از مولفه های موثر در تحریمهای آمریکاست، به گونه ای که دونالد ترامپ مضافا بر این که به دنبال به صفر رساندن فروش نفت ایران است، سعی دارد بازارهای جهانی نفت را به سمت کاهش جدی قیمت نفت پیش ببرد. در سایه این نکته ارزیابی شما از قیمت نفت برای سال 2019 چیست؟
پیش بینی قیمت نفت در این شرایط بسیار متشتت و در سایه تضاد منافع بسیاری از بازیگران بسیار سخت است، اما اگر به شرایط بازار جهانی نفت در پنج سال گذشته و حتی یک دهه گذشته نگاه کنید مبین این واقعیت است که متوسط جهانی قیمت نفت بالای ۷۰ دلار بوده است. از این رو احتمال دارد شرایط قیمتگذاری جهانی نفت در بازه ای میانه ۶۰ تا ۷۵ دلار متغیر باشد. البته در این میان امکان دارد ما شاهد تداوم کاهش قیمتها باشیم. ولی به نظر می رسد اکنون خود بازیگران جهانی نیز افت شدید قیمت نفت را نمیپسندند. پس اگرچه اکنون قیمت ها در نزدیک ۵۵ و ۵۶ دلار قرار دارد، اما مهمترین مسئله به متوسط جهانی قیمت نفت در طول سال باز میگردد و احتمال دارد در آینده نزدیک افزایش قیمت جهانی نفت را شاهد باشیم.
بعد از اعمال تحریمهای ثانویه آمریکا با محوریت به صفر رساندن فروش نفت ایران اکنون برخی از منابع خبری کاهش سقف تولید و فروش ایران را تا نزدیک به یک میلیون و 225 هزار بشکه عنوان کردند، اما از آن سو اوپک و عربستان سعودی نیز دست به کاهش سقف تولید که بیشترین میزان کاهش تولید در دو سال گذشته بوده است، زده اند. به گونه ای که در آخرین ماه میلادی سال 2018 اوپک با کاهش 530 هزار بشکهای در روز، میزان تولید خود را به روزانه 32 میلیون و 600 هزار بشکه رساند و به تبعش نیز عربستان سعودی در مدت مشابه با کاهش روزانه 420 هزار بشکه، تولید خود را به 10 میلیون و 650 هزار بشکه در روز تقلیل داد. در این شرایط متشتت و گاه متناقض، به نظر شما آینده تولید و فروش نفت ایران، ذیل تحریم های آمریکا به کجا خواهد کشید؟
این تناقض اکنون در بازار جهانی نفت وجود دارد. اما مسئله به اینجا باز میگردد که اکنون عربستان سعودی اگرچه در مسیر تحریمهای آمریکا گام برداشته است، ولی شرایط داخلی اقتصادی اجازه همراهی عملی را به ریاض نخواهد داد. اگر دقت کرده باشید اخیرا وزیر امور خارجه جدید عربستان یعنی آقای ابراهیم عساف با نگاهی اقتصادی، سکان داری دستگاه سیاست خارجی سعودی را برعهده گرفته است. این مسئله نشان از این واقعیت دارد که اکنون مشکلات اقتصادی و عدم توان ریاض برای تامین بودجه عربستان سعودی سبب شده تا در میدان عمل سعودی ها نتوانند مطابق با اهداف دونالد ترامپ گام بردارند. از آن سو اکنون به واسطه برخی تنشها میان واشنگتن و ریاض در خصوص مسئله قتل جمال خاشقجی و همچنین تبعات جنگ یمن شکاف کوچک دیپلماتیک هم میان دو کشور شکل گرفته است. همین مسئله سبب شده تا ماه دسامبر گذشته عربستان به کاهش سطح تولید خود دست بزند و به دنبال افزایش قیمت جهانی نفت باشد تا از یک سو منابع کمبود بودجه داخلی را با افزایش قیمت جبران کند و از سوی دیگر آمریکا را به واسطه مخالفت با برنامه های بن سلمان تحت فشار قرار دهد.
مضافا به واسطه قیمت های بالای ۷۰ دلار در طول سال 2018، ایالات متحده آمریکا تا یک سال آینده نفت خود را با همین قیمت فروخته است، اما نگرانی جدی اکنون به واسطه سیاست های دونالد ترامپ به صنعت نفت آمریکا نیز تزریق شده است. چرا که اگر دولت به دنبال کاهش شدید قیمت نفت به منظور ضربه زدن به صنعت نفت ایران باشد، یقیناً صنعت نفت آمریکا نیز دچار آسیب جدی خواهد شد. چون با قیمت های کمتر از ۵۰ دلار اساساً سودی در تولید نفت برای آمریکا وجود نخواهد داشت. لذا بعید می دانم که خود کاخ سفید هم بخواهد آینده صنعت نفت آمریکا را دچار نگرانی و تهدید کند. از این رو واشنگتن هم خواهان قیمت کمتر از ۵۰ دلار نخواهد بود. پس اگر ترامپ بخواهد به سیاستهای کاهش جهانی قیمت نفت ادامه دهد در میان مدت لطمات جدی به صنعت نفت آمریکا وارد خواهد شد، چون اساساً شکوفایی صنعت نفت و گاز ایالات متحده در سال های اخیر به واسطه اوجگیری قیمت جهانی نفت صورت گرفته است. حال باید دید که در سایه این نکات واشنگتن چه سیاستی را برای قیمت جهانی نفت در نظر خواهد داشت.
آیا به نظر شما مسئله به کارگیری ظرفیت و پتانسیل بورس انرژی و تهاتر نفتی میتواند راهگشا مشکلات کشور باشد؟
من در خصوص بورس انرژی چندان خوشبین نیستم چون اساسا این مقوله کارکرد مبهمی دارد. به عبارت دیگر اگر منظور از بورس انرژی، واگذار کردن نفت به شرکت های خصوصی برای فروش آن به دیگر بازیگران جهانی است، عملاً شرکت های خصوصی نفتی ایران چنین پتانسیلی را در سطح کلان و بزرگ ندارند. یعنی شرکتی خصوصی در ایران وجود ندارد که بتواند در سطح کلان نفت را از شرکت ملی نفت ایران خریداری کند و آن را به دیگر کشورها منتقل کند، مگر این که در حجم های بسیار کوچک و با کشتی ها، لنج ها و کامیون ها این محموله های نفتی به برخی از کشورهای همسایه مانند عراق و پاکستان منتقل شود. از سوی دیر باید گفت که شرکت های خصوصی نفتی هیچگاه تجربه حضور در مکانیسم های خرید و فروش نفت را نداشته اند. لذا مسئله فروش نفت در بورس انرژی راهگشا نخواهد بود، هرچند که ظرفیتها و بسترهای کوچکی را برای فروش نفت ایجاد خواهد کرد. اما مسئله تهاتر نفتی، مسئله ای کاملا جداگانه است و باید اقتضائات خاص هر کشور را در خصوص تهاتر نفتی و کالایی در نظر داشت. اگر چه کشورهایی مانند روسیه، هند و چین برای تهاتر نفتی مطرح هستند، اما این راهکار فعلا در اولویت قرار ندارد.
نظر شما :