احتمال افزایش قیمت در روزهای آینده
دخالت دولت نه مسائل دیپلماتیک، قیمت ارز را کاهش داده است
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – سیر نزولی قیمت ارز از صبح دوشنبه آغاز شد و ادامه آن موجب شد تا دلار از مرز 20 هزار تومان به قیمت ده هزار تومان سقوط کند. همین امر هم سبب سرازیر شدن بخشی از جامعه برای فروش ارزهایشان در بازار شد. اگرچه برخی شرایط مثبت عرصه دیپلماسی کشور در چند روز اخیر را بسترساز کاهش التهابات و قیمت ارز دانستند و به موازاتش هم برخی دیگر تلاش مجلس برای تصویب قوانین و لوایح FATF را در کاهش نرخ دلار دخیل می دانند، ولی بسیاری هم تزریق ارز دولتی به بدنه بازار را دلیل این سقوط قیمت ها ارزیابی کی کنند. دلیل این سقوط هر چه باشد به نظر می آید در سایه ناپایدار بودن این بازار آینده آن مبهم و همراه با اما و اگرهای بسیاری است. از این رو دیپلماسی ایرانی برای بررسی کاهش چشمگیر نرخ ارز در ۷۲ ساعت گذشته و تاثیر شرایط دیپلماتیک و سیاسی بر این سیر نزولی قیمت دلار گفت و گویی را با محمد قلی یوسفی، اقتصاددان، استاد دانشگاه و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی صورت داده است که در ادامه می خوانید:
همان گونه که در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی عنوان داشتید بخشی از مشکلات و بی ثباتی در بازار ارز ناشی از مسائل سیاسی، دیپلماتیک و اقتضائات روابط بین الملل است؛ آیا با توجه به سقوط نرخ ارز در 72 ساعت گذشته می توان دلایل غیر اقتصادی ناشی از برخی تحولات دیپلماتیک به خصوص پالس های مثبت اتحادیه اروپا برای حفظ برجام را بسترساز شرایط اخیر قیمت ارز دانست و یا تحولات اخیر ارزی را در دلایل دیگری می بینید؟
مسائل اقتصادی چه در دوران افزایش بی رویه نرخ دلار و چه در روزهای اخیر که شاهد سقوط آزاد آن هستیم، بیشک ریشه در تعریف های متداول اقتصادی ندارد. آن چه در این مدت بر اقتصاد ایران سایه افکنده از مسائل دیپلماتیک تا دخالت های داخلی و تنشهای سیاسی بخشی از التهابات بازار ارز را ایجاد کرده بودند. لذا من معتقدم اگرچه در چند روز اخیر پالسهای مثبتی از طرف اتحادیه اروپا برای حمایت از برجام و نیز راهکارهایی برای حفظ روابط تجاری و سیاسی با ایران مطرح شده است و می تواند بخشی از نگرانیهای جامعه از آینده سیاسی کشور را مرتفع کند و به تبعش آثار مثبتی بر اقتصاد و بازار ارز داشته باشد، اما من معتقدم که نمیتوان شرایط ۷۲ ساعت اخیر بازار ارز را به طور کامل به مسائل سیاسی و پالسهای مثبت دیپلماتیک اتحادیه اروپا گره زد. لذا من باور دارم همان طور که جنون ارزی که چندماهی است دامن بازار کشور را گرفته بدون منطق اقتصادی بوده، یقیناً سقوط نرخ ارز هم بدون منطق اقتصادی است. با این زاویه نگاه من مطمئنم که این کاهش نرخ مقطعی بوده و دوباره شاهد اوجگیری قیمتها و حتی بالا رفتن آن از مرز ۲۰ هزار تومان هم باشیم. چرا که تمام علل و عواملی که باعث جنون ارزی از سال گذشته تا به امروز شده، کماکان باقی است. پس با هیچ منطقی نمی توان کمتر از ۷۲ ساعت شرایط را به جایی رساند که ارز ۱۹ هزار تومانی به نزدیک ۱۰ هزار تومان سقوط کند.
اگر شما معتقدید که در این مدت اتفاق خاصی برای بازار ارز روی نداده است، چرا ما در این 72 ساعت شاهد کاهش شدید نرخ ارز هستیم؟
دلیل آن کاملا روشن است. یقینا این کاهش ارزش دلار به اقدام مثبت و البته دیر هنگام دولت در تزریق ارز به بازار باز می گردد، در غیر این صورت با تحلیل و رصد تمام اقتضائات و تحولات سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک شاهد این هستیم که در این مدت هیچ گونه اتفاق خاصی برای کشور روی نداده است تا بتوان از دل آن به این سقوط نرخ ارز رسید. البته من معتقدم که دولت خیلی قبل تر از اینها می توانست بازار ارز را مدیریت کند تا شاهد نباشیم که دلار تا مرز ۲۰ هزار تومان هم افزایش پیدا کند، لذا به نظر می رسد که آن چه در روزهای اخیر روی داده است، بازی دولت با بازار ارز است. بازی کاسب کارانه دولت با این بازار سبب شده در این مدت بسیاری از سرمایه ها از صنعت و تولید کشور رخت بر بندد و از مرزها خارج شوند. از سوی دیگر نقدینگی های جامعه به سمت راهکار های کاذب سوق پیدا کند؛ هرچند که من معتقدم جامعه در شرایط تحریم دنبال منطق اقتصادی نیست، بلکه دنبال صرفه اقتصادی و حفظ ارزش سرمایه های خود است که روز به روز کمتر و کمتر می شود. بر اساس آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران جمعیت کشور ۸۳ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر تخمین زده شده و جامعه شاغل ۲۳ میلیون برآورد شده است، معنی این جمله این است که هر یک نفر شاغل باید مخارج چهار نفر را تامین کند. یقینا با این میزان حقوق دریافتی افراد از پس مخارج خود هم بر نمی آیند چه برسد به مخارج چهار نفر دیگر؛ لذا به نظر میآید که شرایط برای افزایش شکاف طبقاتی، فقر، بیشترشدن بیکاری، تورم، رکود، از میان رفتن تولید و عدم اطمینان به آینده سیاسی اقتصاد کشور روز به روز پررنگتر میشود. در این شرایط یقینا هیچ بستری برای کاهش قیمت ارز وجود ندارد. درنتیجه تمام اتفاقات چند روز اخیر را می توان مقطعی تصور کرد.
دلیل شما برای افزایش نرخ ارز در آینده چیست؟
دلیل روشن من این است که قیمت ارز نشانه و نماد بارز تورم در کشور است. لذا زمانی که دلار از مرز ۴ هزارتومان به نزدیک ۲۰ هزار تومان می رسد، نشان از نرخ واقعی تورم در جامعه دارد، نه ارقام بانک مرکزی که به عنوان آمار تورم به جامعه ارائه می شود. ببینید نرخ ارز بهترین شاخص برای عدد واقعی تورم و نرخ تورم انتظاری است. از این رو افزایش ۵۰۰ تا ۶۰۰ درصدی نرخ ارز در این چند ماه نشان از ۶ برابر شدن نرخ تورم کشور دارد که بر معیشت مردم اثرات سوء جدی را گذاشته است. خصوصا که برخی تحلیلها نشان میدهد دولت برای کاهش و رفع کسری بودجه خود و همچنین پرداخت بخشی از بدهی های دولتی دست به بازی با نرخ ارز زده است. اما در مقابل اگرچه دولت در چند روز اخیر اقدام به تزریق پول و ارز به بدنه اقتصادی کشور کرده و آن را باید به فال نیک گرفت، اما این اقدام مثبت بعد از بازی با بازار ارز بسیار دیر هنگام صورت گرفته است. پس امکان دارد در آینده تداوم این سیاست ها ناموفق باشد، به خصوص این که باید دید دولت تا چه زمان می تواند به این سیاست های خود ادامه دهد؟ از این رو نمیتوان شرایط 72 ساعت اخیر بازار ارز مبنای تحلیل اقتصادی قرارداد. این شرایط بیشتر ناشی از همان تزریق ارز دولتی به بازار است و بازار در واکنش دچار شوک قیمتی شده است. باید دید در بلند مدت بازار با پایدار شدن وضعیت به کدام سمت و سو گرایش پیدا می کند؟ باید امیدوار بود که این سیاست تزریق ارز دولت در آینده راهگشا باشد، هرچند که من معتقدم عوامل تورم زا و افزایش دهنده نرخ بازار ارز هم چنان بر اقتصاد کشور سایه خود را افکنده و به نظر بسیار بعید است که این سیاست ها بتوانند باعث کاهش نرخ ارز در بلندمدت شوند. زمانی که در طول این چهل سالی که از عمر جمهوری اسلامی ایران می گذرد هر ساله به طور متوسط رقمی بین ۲۵ تا ۲۹ درصد با افزایش نقدینگی در جامعه روبرو بوده ایم، یقینا این نقدینگی باید خود را در جایی نشان دهد. پس امروز اگر نقدینگی جامعه به سمت فروش ارز پیش رفته است، مطمئن باشید در آینده روند سیاسی و به خصوص دیپلماتیک اجازه نخواهد داد که شرایط بازار ارز به همین منوال پیش رود. چرا که شرایط سابق در کشور هم چنان به قوت خود باقی است و در آینده با تحریم های ثانویه روبه رو خواهیم بود. از آن طرف اتفاق خاصی هم در تحولات بین المللی برای کشور روی نداده است. مضافا این که ما با افزایش صادرات و یا افزایش درآمد ارزی کشور هم روبه رو نبودهایم. از این رو به نظر می رسد که بستر برای افزایش نرخ ارز در آینده مهیا باشد. اگر چه در این چند روزه دلار سیر کاهشی به خود گرفته است.
با توجه به نکته پایانی شما آیا اقتضائات دیپلماتیک کشور در آینده بر بازار ارز اثرات خود را بیش از پیش خواهد داشت؛ اگر چنین است به نظر شما آثار آن مثبت و یا منفی خواهد بود؟
اگرچه بیشتر اشاره کردم که شرایط چند روز اخیر در خصوص پالسهای مثبت اتحادیه اروپا برای حمایت از برجام و نیز حفظ روابط تجاری با ایران بسترساز کاهش التهابات اقتصادی کشور شده است و میتواند در آینده امیدهای را برای جامعه ایجاد کند، اما آن چه باعث کاهش ارز در این یکی دو روز شده همان تزریق ارز دولتی است. لذا برای تداوم این شرایط در سایه تحولات دیپلماتیک باید دید که سیاست های جدید قاره سبز به خصوص مدل جدیدی که اتحادیه اروپا برای حفظ روابط تجاری و بانک با ایران پیش گرفته است تا چه اندازه میتواند محقق شود. نکته مهم تر این است که در طرف مقابل ما با تحریمهای بسیار جدی آمریکا روبه رو هستیم. بنابراین در مجموع باید دید که در عرصه دیپلماسی طرح جدید حمایت های اتحادیه اروپا از برجام و تهران در قالب SPV بر تحریم های ثانویه کاخ سفید خواهد چربید و یا این که برعکس، این تحریمهای آمریکا بعد از ۱۳ آبان است که شرایط کشور را ترسیم خواهد کرد؟ من امیدوارم که شرایط عرصه دیپلماسی در آینده به سود اقتصاد کشور رقم بخورد و نرخ ارز به جایی برسد که با ریال برابری کند. اما باید واقعیت را هم پذیرفت که با امیدواری نمیتوان شرایط را تغییر داد. به هر حال کشور با تحریم های بسیار سختی در فردای 13 آبان روبه رو خواهد شد، بهخصوص این که ما در چند ماهه اخیر هیچ نشانی به ویژه در عرصه سیاسی و دیپلماتیک داخلی هم نمی بینیم که باعث شود در منطق سیاسی و اقتصادی قیمت ارز به خصوص دلار در آینده کاهش پیدا کند.
نظر شما :