روحانی، سازمان ملل و تدبیر صلح
باید به ترامپ فرصت گفت وگو با ایران را داد
دیپلماسی ایرانی: پرواز هواپیمای حامل روحانی و تیم همراه وی را باید پرواز صلح نامید. روحانی در حالی در هفتادو سومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل شرکت می کند که ایران متعهد به برجام مانده و امریکا با بی تعهدی از آن خارج شده است. چه فرصتی بهتر از این نشست وجود دارد که بتوان این مظلومیت را فریاد کرد و ظلم و زورگویی امریکا را به رخ جهانیان کشید. مخالفان حضور روحانی در نشست، دانسته و ندانسته کمک به فرصت سوزی می کردند، که در این مقطع ایران به آن نیاز وافر داشته و دارد. هیچ حضوری در چهل سال گذشته با اهمیت تر از حضور فعلی روحانی در نشست نبوده و نیست. در حالی که جامعه ایرانی ملتهب از تاثیرات و هیجانات تحریم بوده و جهان نیز محکوم کننده اقدام خروج امریکا از برجام است، این حضور از اهمیتی مضاعف برخودار می شود. روحانی باید بداند که در غیاب هاله نور، حضورش در نشست سازمان ملل باید امید بخش و پیام آور صلح باشد. روحانی باید همان مرد سیاستمداری بماند که توانست با تدبیر و در سایه دستور عمل نرمش قهرمانانه، نوید بخش صلح جویی ایرانیان باشد.
جهان و به تبع آن ایران، راهی جز صلح ندارند، هرچند مسیر آن پرتلاطم وسخت باشد. باید باب گفت وگو و مذاکره باز باشد و در چارچوبی عقلانی و با منطق روشن برای هر آنچه منافع ایران را تامین می کند، آماده بود. در سیاست و نظام بین المللی عناد معنا نداشته و می بایست منطبق با ظرفیت، به تصمیم بهینه رسید. نه تنها شرکت در نشست سالانه سازمان ملل برای روحانی ضروری است بلکه هر میز و نشست بین المللی و منطقه ای که امکان شرکت در آن باشد، ایران باید در آن حضور یابد. هیچ گاه نباید خود را مصداق ضرب المثل روسی کرد که اگر دور میز نباشی، روی میز خواهی بود.
نشست سالانه سازمان ملل مهمترین رخداد سال در نظام بین الملل بوده و محافل سیاسی و رسانه ای توجه ویژه بدان دارند و با توجه به این امر حضور در این نشست اگر همراه با برنامه باشد می تواند با کمترین هزینه، فرصت های مناسبی برای همه کشورها و در این میان بطور خاص، برای ایران فراهم کند. در کار و زار صحنه و سیاست بین المللی و در مقام کشورداری، غیبت معنا ندارد. هرآنچه به دست می آید با حضور است و هیچ کشوردیگری نمی تواند تامین کننده منافع ایران شود. سطح هیئت ایرانی در نشست سران سازمان ملل هر چقدر بالاتر باشد، میزان توجه به آن و کارآمدی آن نیز بیشتر می شود.
عرصه سیاست را نباید محدود کرد. اگر قدرت مانور و تحرک را از سیاستمدار بگیرند در واقع با دست بسته او را به مسابقه تامین منافع فرستاده اند.
نقل است پس از واقعه کشتار حجاج ایرانی توسط سعودی ها، سخن امام مبنی بر این که من اگر از صدام بگذرم از آل سعود نخواهم گذشت، سبب ایجاد بن بست در مسیر عادی سازی روابط شده بود که سرانجام با فرمول این که من سخن خود را گفته ام و شما کار خود را بکنید، نه تنها روابط به حال عادی بازگشت، بلکه در مقطعی و با تدبیر هاشمی ایران و سعودی دو بال اسلام شدند. بعدها و در پرتو تحولات سیال سیاسی، گردش روزگار، کاری کرد که ما نه تنها از صدام هم گذشتیم، حتی برخی در داخل پیشنهاد اتحاد با صدام را دادند. در سیاست و روابط میان کشورها دشمن و دوست دائمی نداریم. نگاه سیاه و سفید را باید به نگاه خاکستری تغییر داد. باید کلیشه ها و زنجیرهای خود ساخته را شکست. ایران و عراق دیروز و امروز، ویتنام و امریکای دیروز و امروز و... همگی محل درس و تن دادن به عقلانیت است. ضربات وارده از سوی امریکا به ایران بالاتر از ضربات وارده به ویتنام، ژاپن و آلمان نبوده و نیست. آنها نه تنها در تاریخ گذشته نماندند، بلکه به جایی رسیده اند که بعضا متحد استراتژیک دیگری شده اند. چه خوشمان و چه بدمان بیاید، ترامپ خودشیفته و یا غیرقابل اعتماد، یک واقعیت مسلط بر روابط بین الملل است. سیاست مداری است که هنوز تحریم شروع نشده توانسته است دامنه بحران در ایران را تا دلار پانزده هزار تومانی برساند. باید به ترامپی که بارها گفته آماده گفتگو با ایران است، فرصت گفت وگو داد. نباید اجازه داد دیر شود. پذیرش گفت وگو نه گفتن به جنگ و آغوش باز کردن به صلح است. روایت غالب ایران هراسی با برجام در جهان شکست، نگذاریم و فرصت ندهیم این روایت دوباره زنده شود.
در جهانی که سیاست، اقتصاد، امنیت و ... به یکدیگر تنیده اند، نمی شود تک بعدی اندیشید و یک سونگری کرد. دریچه روابط پکن و واشنگتن از دیپلماسی پینک پونگ آغاز شده و به امروز رسیده است. وضعیت فعلی میان تهران و واشنگتن تامین کننده منافع بسیاری از کشورها در منطقه و جهان است. نباید بدان تن داد. مذاکره تسلیم نیست. مذاکره می تواند به خلع سلاح سیاست فریب دشمن صدمه جدی وارد کند. اگر در هفتاد و سومین نشست سران سازمان ملل چون سال گذشته که گفته شد ترامپ هشت بار درخواست ملاقات داده بود، این بار ملاقات جدی، منطقی و چارچوب داری داده شود، نباید آن را رد کرد. فرصت ها در عرصه سیاست ماندگار نبوده و نباید آنها را بر باد داده و به بیراهه رفت. روحانی باید خودش باشد و در سیاست داخلی و خارجی به وعدههای انتخاباتی خویش عمل کند. روحانی به جز مردم، وام دار هیچ کس نبوده و هیچ توضیحی به کسی بدهکار نیست.
نکته آن که معترضین حضور روحانی در نشست سازمان ملل به راحتی از عدم دعوت از ایران در سوچی گذشتند. ایران غایب بزرگ نشست اخیر سوچی پس از نشست بحران سوریه در تهران بود. توجه و تعمق نسبت به این غیبت اجباری و تحمیل شده در کنار آمادگی مسکو برای جایگزین کردن نفت ایران، شاید راهنمای اندیشدن درباره منافع ملی و چگونگی تامین آن باشد.
نظر شما :