اجماع سازی علیه ایران، برنامه ترامپ است
ترامپ، ایران و نشست شورای امنیت
نویسنده: صابر گلعنبری، کارشناس مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی - ایران در چهل سال گذشته همواره یکی از موضوعات اصلی سیاست خارجی آمریکا بوده است و به جز در مقاطعی به ویژه در اوایل دهه هشتاد میلادی، هم طراز دیگر اولویتهای خارجی با فراز و نشیبی بدان پرداخته میشد؛ اما در دولت ترامپ به اصلیترین و مهمترین موضوع و اولویت سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است و از این زاویه میتوان به نشست سران شورای امنیت سازمان ملل به ریاست دونالد ترامپ با محوریت ایران نگاه کرد.
رئیس جمهوری آمریکا در سخنرانی احتمالی خود در هفتاد و سومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل نیز درباره ایران تندتر از گذشته سخن خواهد گفت، اما گویا این سخنرانی به علت تعدد موضوعات به ویژه در سایه احتمال طرح معامله قرن درباره نزاع فلسطین برای پرداختن به ایران مکفی و اشباعگر نخواهد بود که ترامپ خواسته است تا در نشست مخصوص ایران در شورای امنیت تحت ریاست خودش آن گونه که دلش میخواهد به ایران بپردازد و بتازد.
به هر دلیل و انگیزهای که باشد، چه داخلی چه خارجی، ترامپ به این دو رویداد به عنوان یک فرصت و ظرفیت بزرگ برای اجماع سازی جهانی و تشدید فشار علیه ایران نگاه میکند و میخواهد نهایت بهره را از هر دو در پیشبرد سیاست تقابلی جدید خود ببرد.
به نظر میرسد که دولت آمریکا برای تحقق وعده خود مبنی بر اعمال شدیدترین تحریمها در طول تاریخ بر ایران به این اجماع جهانی نیاز دارد و بدون پشتوانه آن هر چند تا به حال هم تحریمهای یک جانبه واشنگتن آثار خود را بر جای گذاشته، اما در سطحی نیست که ماهیتی "تاریخی" پیدا کند. حمایت کج دار و مریز دیگر شرکای برجام از این توافق هر چند عملا کمک چندانی به ایران برای بهرهمندی از منافع اقتصادی آن نمیکند، اما حداقل مانع از شکلگیری اجماعی سیاسی علیه تهران در سطح جهانی شده است و به تبع آن فعال شدن قطعنامههای تعطیل شده شورای امنیت به موجب قطعنامه 2231 و بازگشت تحریمهای این شورا که برای اعضای آن و کشورهای جهان الزام آور است، ممکن نیست.
فعلا با ماندن ایران در برجام و نزاعهای سیاسی و تجاری آمریکا با اروپا، چین، روسیه و غیره، این اجماع سیاسی جهانی بعید المنال است، اما این مهم در فردای خروج از این توافق تحصیل حاصل است. همچنین این امر در صورت وجه المصالحه قرار گرفتن تهران در این نزاعها ممکن است. البته ناگفته نماند که با وجود اشتباهات راهبردی داخلی و ناکارآمدی سیستم اقتصادی واقعا واشنگتن چه نیازی به این اجماع دارد؟ دو گانه ناکارآمدی اقتصادی داخلی و تحریم آمریکا بدون همین اجماع خارجی هم کار خود را خواهد کرد.
در این میان که دولت ترامپ به دنبال بالا بردن سطح تنش با ایران در جهان است، مساله حضور یا عدم حضور آقای روحانی در نشست سران شورای امنیت در چهارم مهر ماه به دعوایی سیاسی جناحی در داخل کشور تبدیل شده است. یکی هزاران دلیل میتراشد و این حضور را توجیه میکند و دیگری نیز هزاران بهانه میآورد که آن را بیخاصیت جلوه دهد. واقعیت این است که این دعوا از یک انفعال حکایت دارد که ترامپ ایجاد کرده و جدا از این که انگیزههای جناحی در آن پررنگ است، پرده از یک ماجرای تلخ هم بر میدارد و آن هم نبود یک جمعبندی و تعریف مشخص از منافع ملی و شیوههای پیگیری آن در سطح خارجی است؛ تا جایی که یکی حضور رئیس جمهور در نشست را تامین کننده این منافع و دیگری آن را در ضدیت تام با آن میداند.
فعلا تصمیم مشخصی در این باره گرفته نشده است، اما اگر همچنان که برخی منابع اسرائیلی گفتهاند نخست وزیر تندروی اسرائیل در این نشست شرکت کند، مساله حضور آقای روحانی و چه بسا وزیر امور خارجه هم منتفی است.
از یک سو، ترامپ اگر هم نتواند در این دو نشست جهانی در شرایط فعلی و با توجه به ماندن ایران در برجام اجماعی جهانی علیه تهران بسازد، اما همین اقدامات، تنشها را افزایش خواهد داد و در نتیجه، این تهدیدات و فشارها جدا از این که بیش از گذشته بر روابط تجاری کشورها و کمپانیها با ایران تاثیر منفی خواهد گذاشت، روند نزولی ارزش ریال و روند صعودی ارزهای خارجی به ویژه دلار شدت خواهد یافت. از سوی دیگر، حضور احتمالی رئیس جمهور ایران هر چند جوانب مثبت سیاسی دارد و میتواند موضع ضد برجامی آمریکا را زیر سوالات عدیده حقوقی و سیاسی ببرد، اما کمکی به اوضاع اقتصادی آشفته نمیکند و نمیتواند کشورها را از همراهی "خواسته و ناخواسته" با تحریمهای آمریکا منصرف کند. بله! هر وقت بازار داخلی به این حضورها واکنش مثبتی نشان دهد، میتوان به نتایج اقتصادی شرکت در عالیترین سطح در این دوئلها امیدوار بود؛ اما واقعیت تلخ این است که بازار داخلی به ویژه بازار ارز آن چنان که به یک اظهارنظر تند رئیس جمهوری آمریکا واکنش فوری نشان میدهد که به اظهارنظرهای "اطمینانبخش" رئیس جمهوری کشور واکنش مثبت نشان نمیدهد.
نظر شما :