استفاده از دو جبهه غرب و شرق در سایه استفاده از منطق دیپلماتیک

عضویت دائمی ایران در سازمان شانگهای کمک حال در پسابرجام است

۲۹ خرداد ۱۳۹۷ | ۱۴:۵۸ کد : ۱۹۷۷۱۷۰ پرونده هسته ای گفتگو خاورمیانه
محسن جلیلوند در گفت وکو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که عضویت ایران در سازمان همکاری شانگاهی آنچنان که باید نمی تواند مانع از بازگشت اثرات و فشارهای تحریم ها بر ایران شود. شاید در کوتاه مدت از دز و شتاب تحریم ها بکاهد، اما توان بی اثر کردن و حتی کم اثر کردن تحریمها حتی در سایه عضویت ثابت و دائمی ایران در سازمان همکاری شانگاهی وجود ندارد.
عضویت دائمی ایران در سازمان شانگهای کمک حال در پسابرجام است

دیپلماسی ایرانی – نشست سازمان همکاری شانگهای (SCO) با حضور سران چین، ایران و روسیه همزمان با نشست سران هفت کشور صنعتی یا همان جی 7 در شهر چینگ دائو چین به میزبانی شی جین پینگ، رئیس جمهوری خلق چین برگزار شد. همان طوی که بسیاری معتقدند اهمیت پیوستن ایران به این سازمان با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم ها به مراتب پرنگ تر از گذشته شده است. از سوی دیگر چنان که انتظار می رفت در این دور از نشست سران عضویت کامل تهران در سازمان همکاری شانگهای برای نشان دادن حمایت از توافق هسته ای به ایران پیشنهاد شد. در این راستا دیدارهای حسن روحانی با شی جین پینگ و ولادیمیر پوتین هم عضویت ایران را تقویت بخشید. در همین رابطه نیز دیپلماسی ایرانی گفت وگویی را با محسن جلیلوند، کارشناس مسائل بین الملل ترتیب داده که در ادامه می خوانید:

بسیاری از کارشناسان براین باورند که در بستر خروج آمریکا از توافق هسته ای و بازگشت تحریم ها علیه ایران، مانور دیپلماتیک و سیاسی تهران در سایه سفر حسن روحانی به نشست سران سازمان همکاری شانگهای معنای خاصی دارد. از دید شما می توان تنها دلیل علاقه تهران به پیوستن در این سازمان را مقابله با اثرات تحریم ها دانست؟

خوب یقینا این (مقابله با تحریم ها) مساله اگر مهمترین عامل در اشتیاق ایران به پیوستن در سازمان همکاری شانگهای نباشد، در شرایط حساس کنونی جزء مهمترین آنها است. در این راستا ما اکنون در دوران پسا برجام زیست می کنیم. اما تفاوت دوره اخیر پسا برجام با چند هفته پیش به عدم حضور ایالات متحده در توافق هسته ای باز می گردد. در سایه این مساله آن تایم اوت و وقت استراحتی که ایران ذیل توافق هسته ای برای خود فراهم کرده بود به پایان رسیده است و تا چند هفته دیگر هم تحریم های علیه کشور باز خواهد گشت. از همین رو منطقی است که تهران روبه سیاست ها و دیپلماسی بیاورد که بتواند در مقابل اثرات سوء تحریم ها و فشارهای اقتصادی مقابله کند. من در مصاحبه پیشین با دیپلماسی ایرانی هم اشاره داشتم که دونالد ترامپ در سال 97 به دنبال آمادگی لجستیکی خود در خاورمیانه است تا در سال 98 بتواند توازن ایران را در منطقه و حتی در داخل در بستر برنامه تغییر نظام به هم بزند.

با چنین شرایطی می توان نگاه به شرق را برای کشور راهگشا دانست؟  

عرض کردم در مقطع حساس کنونی ایران به دنبال هر راه حلی خواهد بود تا بتواند در مقابل فشارهای آمریکا ایستادگی کند. بنابراین سیاست نگاه به شرق که مدت ها است در دستور کار دیپلماسی ایرانی قرار دارد در این شرایط به نظر می تواند یک راه حلی هر چند کم اثر باشد. لذا در آینده نزدیک دوباره نگاه به شرق در سیاست خارجی پررنگ تر خواهد شد. البته این به معنای کنار گذاشتن اروپا از دیپلماسی کشور نیست. اما به دلیل این که یقینا اروپا میان ایران و آمریکا، واشنگتن را بر خواهد گزید، ما هم چاره دیگری جز نگاه به شرق برای ادامه حیات نداریم. در این رابطه مسکو و پکن می توانند با حمایت خود قدری شرایط را برای کشور قابل تحمل کنند. چین از لحاظ اقتصای و روسیه هم از بعد سیاسی و دیپلماتیک. اگر چه که حمایت های پکن و مسکو هم نمی تواند شرایط را برای کشور ایده آل کند، اما می تواند مسیر هموارتری را پیش روی ایران قرار دهد.

کشوری مانند ایران با ظرفیت، توان، پتانسل و موقعیت خود اگر در این سازمان عضویت داشته باشد، می تواند بار و وزن آن را به شدت افزایش دهد. در این صورت برتری سازمان همکاری شانگهای به سود چین و رسیه خواهد بود، چرا که می تواند نفوذ خود را در تحولات بین المللی داشته باشد. 

جایگاه و اهمیت پیمان شانگهای در این شرایط برای ایران چیست؟

پیمان شانگهای یک پیمان امنیتی است که با حضور کشورهایی مانند روسیه، چین و هند ظرفیت های مهمی را در شرق ایجاد کرده که ایران می تواند از این ظرفیت ها بهره خود را ببرد. لذا اگر تهران با عضویت خود بتواند از این ظرفیت ها بهره برداری کند تا حدودی توانسته جایگاه سیاسی و موقعیت دیپلماتیکش را ارتقاء بخشیده و مراودات تجاری و اقتصادی خود را ذیل الحاق به سازمان همکاری شانگهای با اعضا جدی تر کند تا وضعیت اقتصادی کشور را در دوران بازگشت تحریم ها سامان بخشد. البته الحاق ایران پروسه ای زمانبر است.  

در آن سوی ماجرا اهداف و منافع پکن و مسکو از الحاق ایران به این سازمان چیست؟

هر چقدر وزن سیاسی و دیپلماتیک یک سازمان، نهاد و پیمان بین المللی چند جانبه بیشتر باشد، یقینا نفود و تاثیر گذاری آن هم در صحنه جهانی بیشتر خواهد بود. کشوری مانند ایران با ظرفیت، توان، پتانسل و موقعیت خود اگر در این سازمان عضویت داشته باشد، می تواند بار و وزن آن را به شدت افزایش دهد. در این صورت برتری سازمان همکاری شانگهای به سود چین و رسیه خواهد بود، چرا که می تواند نفوذ خود را در تحولات بین المللی داشته باشد. خوب ایران به عنوان مهره جدی در بازیهای خاورمیانه اگر در سازمان همکاری شانگهای عضویت پیدا کند، علاوه بر ارتقا جایگاه سیاسی و دیپلماتیک این سازمان می تواند نفوذ امنیتی خود و سازمان را هم افزایش دهد. البته این گفته من به معنای هم سطح بودن این سازمان با نهادی بین المللی مانند ناتو نیست. اما در حد و اندازه های خود می تواند در تحولات جاری و ساری جهانی اثر گذار باشد. افزون بر این مسائل عضویت ایران می تواند باعث تحریک ایالات متحده هم بشود که در این شرایط پکن و مسکو از این مساله چندان ناراضی نیستند.  

اما عضویت ناظر ایران در این سازمان به دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی باز می گردد. اساسا اگر روسیه و چین به دنبال عضویت ایران بوده اند چرا تا کنون این اتفاق روی نداده است؟

این مساله طبیعی است. چرا که در اساسنامه سازمان همکاری شانگهای عضویت ثابت و دائمی کشورهای ذیل تحریم های بین المللی ممنوع است. اما اکنون با حضور برجام و لغو تحریم ها در سایه قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل علیه کشور می توان این خلاء قانونی را هم پر کرد. در گذشته تاجیکستان با عضویت ایران مخالفت کرده بود که اکنون این مخالفت هم وجود ندارد. لذا به نظر می آید که تا 80 درصد عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای میسر شده است.

در پرده دیگر همزمان با نشست سازمان همکاری شانگهای در کبک کانادا نیز چهل وچهارمین نشست سران جی هفت برگزار شد که به صورت آشکاری نشان از اختلافات جدی اعضاء داشت، به طوی که ترامپ زودتر از موعد این نشست را ترک کرد و علیرغم امضای بیانبه پایانی از اقدام دیپلماتیک خود بازگشت؛ در سایه این مسائل ایران در جبهه بندی دو بلوک غرب و شرق می تواند چه بازی و منش دیپلماتیکی را در پیش گیرد که نهایت استفاده را ببرد؟

ابتدا به ساکن باید گفت که من به بلوک بندی به معنای بلوک بندی غرب وشرق دوران جنگ سرد معتقد نیستم. باید بپذیریم که جهانی کنونی از آن دوران عبور کرده است. تنیدگی و پیچیدگی روابط بین الملل، دیپلماسی چند لایه ای امروز جهان و تعاملات گسترده اقتصادی و تجاری دیگر اجازه بازگشت به آن دوران را به هیچ کشوری نمی دهد. امروز بخش بزرگی از اقتصاد چین و روسیه به همین غرب وابسته است. همان طوری که بخش عمده اقتصاد اروپا و آمریکا هم در تعاملات تجاری با چین و روسیه تنیده شده است. اما کشمکش ها و رقابت های سیاسی و اقتصادی کماکان ادامه دارد و ادامه خواهد داشت. کما این که امروز همین اروپا در رقابت و تنش جدی تجاری با آمریکا به سر می برد که تاثیرات و تشتت آرای جدی را در همین نشست سران جی 7 ایجاد کرد. یا مثلا رقابت سیاسی و امنیتی در موضوع سوریه؛ پس رقابت در هر بعدی می تواند وجود داشته باشد. اما به بلوک بندی جنگ سرد نمی رسد. اما جایگاه ایران؛ ببینید ایران اگر پرنفوذ ترین بازیگر در خاورمیانه نباشد، یکی از پرنفوذترین بازیگران این منطقه به شمار می رود. خاورمیانه هم که در طول چهار هزار سال گذشته مرکز ثقل جهان بوده و خواهد بود. در نتیجه ایران به راحتی می تواند ثقل قدرت را در صحنه بین الملل تغییر دهد. شاید ایران نتواند موازنه را به هم بز ند. اما به راحتی می تواند هزینه طرف های مقابل را افزایش دهد. در همین جنگ سوریه اگر چه ایران نتوانست بازی را به نفع خود تمام کند، ولی هزینه طرف های مقابل را هم به شدت افزایش داده است. در یمن هم همین طور. در سایه این نکات هم است که یکی از مسائلی که آمریکا و اروپا را نسبت به تهران حساس کرده همین دیپلماسی منطقه ای ایران است. پس ایران در این جبهه بندی می تواند با منطق دیپلماتیک به جایی برسد که از هر دو طرف نفع خود را ببرد.

با این تفاسیر نگاه به شرق و عضویت در سازمان همکاری شانگهای می تواند یک استراتژی برای ایران تلقی شود و یا یک تاکتیک و راهکار مقطعی؟

سوال شما بسیار مهم است. در این رابطه دو مساله و دو دیدگاه وجود دارد. اول نگاه استرتژیک و راهبردی نگاه به شرق است که در سایه این نگاه ایران باید در این جبهه بندی خود را ملزم به بلوک شرق کند. اما در نگاه تاکتیکی و مقطعی ایران می تواند با عضویت در سازمان همکاری شانگهای به نوعی حمایت در مقابل تحریم ها تا حصول نوعی ثبات دست یابد. هر چند که اکنون در حاکمیت مساله نگاه به شرق به عنوان استراتژی دیپلماتیک کشور مطرح است. اما تاریخ ایران، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن ثابت کرده که کشور با غرب راحت تر توانسته همکاری داشته باشد تا با شرق. لذا منطقی است که ایران عضویت در سازمان همکاری شانگهای را یک تاکتیک مقطعی در نظر گیرد. البته این را هم باید گفت که اگر چه امروز نگاه به شرق در دستور کار قرار دارد، اما آنچنان هم که باید ایران شرق زده نیست. لذا شرایط کنونی بیشتر شبیه به شرایط اوایل انقلاب و همان شعار معروف نه شرقی و نه غربی است. پس در این شرایط ایران باید بتواند با هردو جبهه یک بازی منطقی را داشته باشد.

اما واکنش آمریکا نسبت به عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای چه خواهد بود؛ آیا ایالات متحده مانع از عضویت کشور در این نهاد برای عدم مقابله با تحریم ها خواهد شد؟

 اولا که آمریکا توان چنین کاری را ندارد. چنانی که گفتم اکنون ایران ذیل قطعنامه 2231 دیگر زیر سایه هیچ تحریمی نیست که نتواند عضو ثابت این سازمان شود. در ثانی عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای آنچنان که باید نمی تواند مانع از بازگشت اثرات و فشارهای تحریم ها بر ایران شود. شاید در کوتاه مدت از دز و شتاب تحریم ها بکاهد، اما توان بی اثر کردن و حتی کم اثر کردن تحریمها حتی در سایه عضویت ثابت و دائمی ایران در سازمان همکاری شانگهای وجود ندارد.  

انتشار اولیه: دوشنبه 21 خرداد 1397 / انتشار مجدد: سه شنبه 29 خرداد 1397

کلید واژه ها: سازمان همکاری شانگهای نگاه به شرق برجام روسیه چین ایران محسن جلیلوند


نظر شما :