ارتش آمریکا قدرت اشغال ایران را ندارد

عواقب گسترده تغییر نظام

۱۹ خرداد ۱۳۹۷ | ۰۰:۳۰ کد : ۱۹۷۷۰۳۸ اخبار اصلی آمریکا پرونده هسته ای
شواهد فراوانی وجود دارد که نخبگان سیاست خارجی آمریکا از جنگ عراق یا افغانستان، تجربه ای کسب نکرده اند، فقط لازم است که به آخرین اخبار لیبی و سوریه نگاه کنید.
عواقب گسترده تغییر نظام

گیل بارندلار

دیپلماسی ایرانی: ما طی دهه ها شاهد آن بودیم که قدرت هوائی آمریکا به تنهایی برای سرنگونی یک دولت کافی است. متحدان عرب سنی ما در یمن گیر افتاده اند و مخالف اعزام نیرو به سوریه هستند. این فکر که آنها ممکن است به ایران حمله کنند یا آن را اشغال کنند خنده دار است. حامیان نغییر نظام در واشنگتن از گروه مجاهدین خلق (فرقه منافین) حمایت می کنند.

سیاستمداران و ژنرالهای آمریکایی گاهی اوقات به این مسئله اشاره می کنند که ارتش داوطلبانه، به مدت یک دهه با موفقیت عمل کرده است. اما این کل ماجرا نیست.

علی رغم هزینه های هنگفتی که برای ارتش شده است، جنگ عراق، بر اساس معیارهای تاریخی، جنگ شدیدی نبود. مجموع تلفات جنگی نیروهای آمریکایی در هشت سال گذشته، به اندازه یک تیپ بوده و تلفات در افغانستان تقریبا نیمی از آن بوده است. با این حال، افزایش نسبتا کم در ساختار نیروی نظامی، موجب شده است تا ارتش به میزان قابل توجهی استانداردهای خود را کاهش دهد، برای مثال از سال 2003 تا 2006، تعداد سربازان مجرمی که با استخدام در ارتش از جرم آنها چشم پوشی می شود، دو برابر شده بود.

افزایش روز افزون استفاده از نیروهای غیر نظامی (50 برابر جنگ ویتنام) نیز مشکلات سیستم نیروی داوطلبی را پنهان کرده است. ارتش تمام داوطلبانه، به سختی توانست دو عملیات جنگی را پشت سر بگذارد، که هیچ کدامشان شباهتی به پیروزی استراتژیک آمریکا، نداشتند.

اشغال کردن ایران یک چالش کاملا متفاوت از عراق یا افغانستان است. جمهوری اسلامی جمعیتی بالغ بر 80 میلیون نفر دارد که دو برابر همسایگان جنگ زده اش می باشد. با این حال دارای تنوع قومیتی است. تنها 61 درصد از ایرانی ها فارس هستند. این امر باعث شده است که بعضی از جنگ طلبان بر سر این موضوع دندان تیز کنند. اما یک هشدار جدی نیز به وجود می آورد که باید حواسمان به اثرات ثانویه تغییر نظام در ایران باشد. برکنار کردن دولت ایران، مانند عراق و افغانستان، می تواند موجب افزایش فرقه گرایی و نزاع جمعی شود.

جغرافیای ایران به همان اندازه دلهره آور است. کشوری که 636،000 مایل مربع وسعت دارد و به اندازه ی اروپای غربی است که با کوه ها و دریاها و باتلاق ها احاطه شده است و به یک دژ می ماند. اکثر جمعیت آن در مناطق مرتفع زندگی می کنند و بیابان هایش خالی از سکنه است. نیرو های آمریکایی، که وابسته به تجهیزات و اقدامات هوایی و ماشینی هستند، برای مقابله با  جغرافیای نظامی ایران، ضعیف هستند.

نیروهایی که قرار است با آنها ایران را اشغال کنیم، آنقدرها هم که مردم فکر می کنند منعطف نیستند. حتی اکنون که اکثر نیروهای نظامی در جنگ مستقیم نیستند، ارتش داوطلبی در حال تلاش برای حفظ افراد و استانداردهایش است. نیروی هوایی، نیروی زمینی و نیروی دریایی هر سه، با مشکل کمبود خلبان جنگده روبه رو هستند. ارتش به تازگی اعلام کرده است که در حال حاضر 12000 نفر نیرو از آنچه برای سال 2018 مد نظر داشتند، کم تر دارند و به همین خاطر ماموریتی را آغار نخواهد کرد.

شواهد فراوانی وجود دارد که نخبگان سیاست خارجی آمریکا از جنگ عراق یا افغانستان، تجربه ای کسب نکرده اند، فقط لازم است که به آخرین اخبار لیبی و سوریه نگاه کنید. اما حتی ممکن است آمریکایی های مرتجع در واشنگتن از حادثه 11 سپتامبر یک درس ساده گرفته باشند: جنگ ها تمایلی عجیب به گرفتن جان خود دارند.

تغییر نظام در ایران، عواقب گسترده ای به دنبال خواهد داشت، از خیلی از آنها خبر نداریم، اما اکثرشان به نفع آمریکا و منطقه نخواهد بود. یکی از نتایجی که می توانیم از آن مطمئن باشیم این است که: اشغال ایران، پایان کار ارتش داوطلبی آمریکا خواهد بود و لازم است که جذب نیرو از سر گرفته شود.

منبع : یو اس ای تو دی / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی / 33

کلید واژه ها: ایران حمله نظامی به ایران عواقب حمله به ایران


( ۱۵ )

نظر شما :