2018؛ سال سیاست مهره سازی ریاض علیه تهران
عربستان به دنبال ایجاد اعتراضات مردمی داخلی در ایران است
عبدالرحمن فتح الهی – در طول تحولات سال 2017 می توان گفت که تقابل و رقابت عربستان با ایران مهم ترین این حوادث را در این منطقه شکل داده به گونه ای که حتی می توان ادعا داشت تمامی تحولات و اتفاقات در سایه این تقابل در حال شکل گیری و وقوع بوده است؛ اما این سطح از تقابل در طی سال میلادی جاری به قدری جدی بود که برخی از کارشناسان ادعای احتمال جنگ و تقابل نظامی مستقیم را به جای پیگیری پروسه جنگ نیابتی در 2018 مطرح کرده اند؛ این مساله چقدر می تواند جدی باشد و جای نگرانی داشته باشد؟ دیپلماسی ایرانی در خصوص تحلیل رقابت و تقابل مناسبات ایران – عربستان در طول سال 2107 و نیز ارزیابی آن برای سال آتی میلادی و میزان تاثیر آن بر تحولات منطقه گفت و گویی را با اصغر زارعی کارشناس مسائل خاورمیانه ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
به نوعی می توان گفت که زیر بنای تمامی حوادث و تحولات جاری در خاورمیانه به سطح و نوع تعامل تهران – ریاض باز می گردد که بعد از پیروزی انقلاب این تعامل به سمت نوعی از تقابل و رقابت قدرت در این سال ها کشیده شده است، ارزیابی شما از این تقابل و رقابت عربستان – ایران در طی سال 2017 چیست؟
در راستای گفته های شما تقابل و رقابت عربستان با ایران طی چند سال اخیر شدت یافته است. با نگاهی کلی به مجموعه تحولات سال 2017 گفت که این تقابل و رقابت به اوج خود رسید، اما بدون شناخت عقبه و ریشه های این تقابل نمی توان درک صحیحی از این رفتار عربستان در این سال ها داشت. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و عربستان در استراتژی دو ستونی ایالات متحده آمریکا بعد از خروج انگلستان در 1969 میلادی از منطقه خاورمیانه، واشنگتن نوعی از وظایف برایشان (ایران وعربستان) تعریف کرد. در ادامه بر اساس دکترین نیکسون ایران در جایگاه ژاندارم منطقه و عربستان به عنوان نیروی پشتیبان و قدرت موازی، حامی و حافظ منافع آمریکا در خاورمیانه شدند. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تمام این برنامه آمریکا به هم خورد و ستون اصلی حفاظت از منافع آمریکا یعنی ایران از میان رفت. در این میان نقش اصلی به عربستان سعودی داده شد. در این راستا حتی بخشی از قرارداداهی تسلیحاتی و جنگ افزارهایی که در زمان رژیم شاهنشاهی با آمریکا بسته شده بود و پول آن هم از قبل پرداخت شده بود، نه تنها به ایران تحویل داده نشد که بخشی از آن در اختیار عربستان قرار گرفت. در ادامه در طول سال های جنگ تحمیلی هم بر اساس نقش جدید عربستان در خاورمیانه این کشور به محور اصلی کمک مال – سیاسی – تسلیحاتی از رژیم بعث صدام حسین علیه ایران بدل شد که در نهایت تمامی این صرف هزینه ها هیچ دستاوردی را عاید ریاض نکرد. با وجود این شکست باز تلاش عربستان تا زمان حضور مستقیم نیروهای ایالات متحده آمریکا در عراق و افغانستان با شدت و ضعف برای تقابل با ایران وجود داشت، اما با ورود مستقیم آمریکا و حمایت های مستقیم در خود خاورمیانه از نقش عربستان سبب شد تا این تقابل تهران – ریاض با شدت و سرعت بیشتری ادامه یابد به گونه ای که در طول سال های اخیر ما شاهد بودیم که پرونده جنگ های نیابتی با حمایت آمریکا توسط عربستان علیه ایران اجرا شد. این بار صرف هزینه های فراوان نه در حمایت از رژیمی چون رژیم بعث که با ساختن گروه تروریستی در افغانستان و بعد در سوریه به نام طالبان و داعش سال ها جنگ را به غرب آسیا و 7 سال تنش را به سوریه و نیز 3 سال درگیری را به عراق و هزینه های گزاف به کل خاورمیانه تحمیل کردند. تا از این طریق بتوانند به نیابت از خود منافع ایران را در خاورمیانه و در کشورهای همسو با تهران با تهدید جدی روبه رو کنند. اما در طول سال ها مقاومت نهایتا این برنامه در سال جاری میلادی با شکست داعش در عراق و سوریه به پایان رسید. اما در کنار این مساله پرونده های دیگری مانند جنگ نیابتی در بحث بمباران هر روزه مردم یمن و یا اتهام پراکنی به تهران با برپاکردن تنش در لبنان به اوج برنامه های تقابلی عربستان علیه ایران در 2017 رسید، به گونه ای که در سخنان مالک سلمان، پادشاه و نیز محمد بن سلمان، ولیعهد وعادل الجبیر، وزیر امور خاورجه عربستان در خصوص ایران به صراحت از کشیده شدن تنش و درگیری به داخل خاک ایران سخن گفته شد که در ادامه هم شاهد وقوع دو حادثه تروریستی البته شکست خورده با حمایت عربستان در ایران در طول سال 2017 بودیم.علاوه بر این ریاض سعی در حمایت از گروه های رادیکال در شرق ایران را نیر در دستور کار داشت و در پاکستان و افغانستان نیز برای انجام اعمال تروریستی در خاک ایران برنامه هایی را تدارک دیده بود. مضافا با محوریت قرار دادن بحث های جدایی طالبانه قومی و مذهبی ریاض به دنبال ایجاد تنش و تفرقه نیز بود. این در حالی است که تهران در مقابل علیرغم تمام اتهامات بی پایه و اساس ریاض سعی در اجرای دیپلماسی احترام متقابل و پیش برد سیاست عدم دخالت در امور سایر کشورها و نهایتا تاکید بر همکاری و عدم تقابل را داشته است.
اما علاوه بر سوریه و عراق چنانی که شما هم اشاره داشتید در خلال جنگ یمن در طول سال 2107 شاهد اتهاماتی علیه تهران از جانب ریاض بودیم که بعد از شلیک موشکی انصارالله به فردوگاه ملک خالد ریاض شدت این اتهامات افزایش یافت. شما این بعد ار تنش ریاض – تهران را در سال جاری میلادی چگونه می بینید؟
مداخله و تجاوز عربستان به یمن سبب شد تا رویارویی ریاض در جبهه جدیدی علیه تهران شکل گیرد. در طول سال 2017 این جبهه نیز بر شدت تقابلات دو طرف افزود که البته تفاوت یمن با سوریه وعراق در این بود که بخش سیاسی و دیپلماتیکی ایران با اتهامات عربستان در خصوص دخالت در جنگ یمن درگیر شد. عربستان سعی داشت که در مجامع بین المللی و افکار عمومی جهانی علاوه بر توجیه رفتار خود، نوعی از اجماع جهانی را با معرفی کردن ایران به عنوان عامل بی ثباتی در خاورمیانه را برای سال 2017 در دستور کار داشت. چرا که با گذشت بیش از هزار روز از جنگ و تجاوز عربستان به یمن، ریاض انتظار داشت که این کشور اکنون به پایین ترین سطح توان و مقاومت رسیده باشد که بر خلاف انتظار شلیک موشکی به قلب عربستان تمامی این برنامه ها را بر هم زد و این مساله نقطه عطف مهمی در جنگ تحمیلی عربستان به یمن به عنوان تهدیدی به شدت جدی از سوی ریاض تلقی می شد، چرا که در مرزهای خود اکنون با یک قدرت جدیدی روبه رو بود که هر لحظه می تواند خاک عربستان را آماج حمله خود قرا دهد. لذا این تهدید و نگرانی به وجود آمده را ناشی از حمایت تهران از گروه های مقاومت یمنی در جهان تعریف کرد تا هم از یک سو به مهار جهانی ایران دست یابد و هم در دیگر سو بتواند با توجیه جنگ یمن به عنوان تهدیدی علیه خود، شدت حملات خود را افرایش دهد. از همین رو نیز در سال 2017 ریاض سعی داشت که قدرت ایران در خاورمیانه که بعد از شکست داعش در سوریه وعراق در حال گسترش بود را با چالش یمن کاهش دهد.
محور دیگر این تقابل در ماه های پایانی 2017 به مساله فلسطین با اقدام ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمی اسرائیل باز می گردد، چرا که ریاض هم در راستای عادی سازی روابط با تل آویو سعی در ائتلاف علیه ایران دارد، به خصوص آن که ریاض همواره تلاش خود را در کاهش قدرت گروه های مقاومت فلسطینی را هم در طول این سال ها داشته است. دیدگاه شما از این بعد تقابل چیست؟
در مورد اسرائیل شاهد آنیم که عربستان در طی 2017 همسویی کامل خود را با تل آویو داشته است. در طول سال جاری میلادی هیات هایی میان دو طرف رفت وآمدهای دیپلماتیکی را در خصوص به سرانجام رساندن روابط و نیز عادی سازی مناسبات اعراب و اسرائیل داشته اند. این رفت و آمدها در سایه همکاری عربستان و اسرائیل به گونه ای بوده که حتی رژیم صهیونیستی در برخی از حملات، بمباران و تجاورز به یمن حامی ریاض بوده و در آن سو نیز برخی از حملات هوایی اسرائیل به سوریه با چراغ سبز عربستان همراه بوده است. در این راستا نیز همکاری های امنیتی میان اسرائیل و سازمان امنیت عربستان در طول سال 2017 نیز افزایش یافته است. بخشی از این همکاری های امنیتی برای کاهش توان و نهایتا از میان بردن گروه های مقاومت فلسطینی به کار برده شده است. در واقع تمامی این همکاری ها و همراهی ها سبب شد تا در طول 80 سال گذشته آمریکا و اسرائیل را از زمان تاسیس رژیم منحوس صهیونیستی به این سطح از گستاخی برساند که بیت المقدس را پایتخت اسرائیل معرفی کنند. اساسا ریاض از این مساله به عنوان اهرم فشار بر گروه های مقاومت فلسطینی برای تحت الشعاع قرار دادن تهران کمال استفاده را در 2017 و نیز 2018 خواهد برد، هرچند که ریاض با برخی اقدامات نمایشی مانند عدم پذیرش تیم شطرنج اسرائیل به داخل عربستان و یا مخالفت با پایتختی بیت المقدس برای اسرائیل سعی در تطهیر خود در جهان اسلام داشته است اما این رفتارها هیچ گاه موجب نادیده گرفتن نقش عربستان در تحولات اخیر فلسطین نخواهد شد. از همین رو علیرغم تمامی ادعاهای ریاض مبنی بر حمایت از ملت فلسطین شاهد همراهی های خاموش عربستان با اسرائیل در طول این سال ها بوده ایم. به موزات این نکته خاورمیانه و افکار عمومی جهانی به خوبی به این امر واقف هستند که ریاض در همراهی با اسرائیل به جای معرفی کردن رژیم صهیونیستی به عنوان دشمن واقعی اسلام، سعی در اتهام پراکنی علیه ایران و عامل بی ثبات جلوه دادن ایران در خاورمیانه است تا در سایه آن حاشیه امنی را برای اسرائیل ایجاد کند.
اما در خصوص تحولات داخلی 2017 عربستان به ویژه دستگیری های اخیر در عربستان و احتمال شکل گیری جبهه اپوزیسیون در طی سال 2018 می توان چه ارزیابی داشت؟
مسیری که عربستان بعد از ولیعهدی بن سلمان در حال طی کردن است، مسیری خطرناک است که می تواند حیات و شاهرگ زندگی آل سعود را قطع کند. در راستای اقدامات بن سلمان علاوه بر شکل گیری برخی مقاومت های مردمی که در سال جاری میلادی هم ادامه داشته، شاهد به وجود آمدن جبهه اپوزیسیونی زیرپوستی و در عین حال جدی در سایه دستگیری های گسترده شاهزادگان سعودی در 2017 به بهانه فساد مالی هستیم که در 2018 می تواند رنگ و بوی جدی تری را به خود بگیرد. اکنون در سایه این دستگیری ها بخشی از بدنه سیاسی سعودی یا از عربستان خارج شده اند یا هنوز در بازداشت به سر می برند و یا تعدادی از آنان کشته شده اند که این نشان از وخامت اوضاع سیاسی داخلی در عربستان در طول سال جاری میلادی دارد که می تواند برای سال 2018 به شکل بسیار جدی تری خود را نمایان کند.
این وخامت سیاسی داخلی می تواند با برنامه های اشتباه اقتصادی ریاض در 2018 ابعاد گسترده تری پیدا کند؟
اشتباهات سیاسی بن سلمان با برنامه های غلط اقتصادی گره خورده و سبب شده تا شرایط امروز عربستان بیش از پیش پیچیده شود. سیاست های نفتی اشتباهی که در سال های اخیر برای از میان بردن ایران در پیش گرفته شده بود سبب شد تا با افزایش بی رویه صادرات نفتی قیمت این محصول از حدود 140 دلار به کمتر از 40 دلار برسد که این مساله موجب کاهش درآمد عربستان به کمتر از یک سوم شد. علیرغم این که سیاست های غلط نفتی ریاض مشکلات جدی را برای کشورهای خاورمیانه من جمله ایران ایجاد کرد اما بیشتریی ضرر و خسارت متوجه خود عربستان شد به گونه ای که در طی 2017 این سیاست غلط در کنار هزینه های هنگفت جنگ در یمن و نیز عراق و سوریه در حمایت از گروه های تروریستی موجب کسری بودجه بی سابقه عربستان شد و در این راستا حتی برخی از کارشناسان دریافت جریمه از شاهزادگان عربستانی توسط بن سلمان طی دستیگیری های سال 2017 را راه حلی برای جبران این کسری بودجه می دانستند. اما به نظر می آید که این کسری بودجه به قدری جدی است که تا 5 سال آینده ادامه داشته باشد.
اما در بستر تحلیل ابعاد گسترده جنگ نیابتی عربستان با ایران اساسا احتمال جنگ و رویارویی مستقیم تهران – ریاض را در سال 2018 تا چه اندزه نزدیک به واقعیت می بینید؟
با توجه به طمع قدرت محمد بن سلمان که در 2017 با یک شبه کودتا شکل گرفت، به نظر می رسد که او بر ادامه همین سیاست در خصوص پیش برد برنامه کلان تقابل با ایران اصرار خواهد داشت. اما این که در سایه تداوم این سیاست خصمانه در 2018 جنگ مستقیم و تنش نظامی میان عربستان و ایران روی دهد، بسیار دور از ذهن و در عین حال دور از واقعیت های میدانی و تحولات خاورمیانه است، چرا که ریاض به خوبی از قدرت نظامی و دفاعی تهران آگاه است، از توان دریایی گرفته تا قدرت هوایی با تعدد و تنوع نیروی پهبادی تا نیروی زمینی و قدرت موشکی؛ باید پذیرفت که اکنون تمای جهان می داند ایران نسبت به گذشته بسیار قدرتمندتر است. با نگاهی به تجاوز بیش از هزار روزه عربستان در یمن ریاض نتوانست کاری را در خصوص یک کشور فقیر و کوچک از پیش ببرد و یا در خصوص حزب الله وگروه های مقاومت فلسطینی هم نه توان عربستان و نه توان اسرائیل قادر به کاهش نفوذ آن ها نشد، حتی گروه های تروریستی حامی عربستان در سوریه وعراق تنها با بخش کوچکی از توان مستشاری ایران از بین رفتنو و رایاض نهایات از تمام آن صرف هزینه ها به دستاوردی نرسید. پس یقینا یقینا در تقابل مستقیم با قدرت بزرگی مانند ایران بازنده اصلی خود عربستان خواهد بود.
پس اساسا تنش ریاض – تهران را رد می کنید؟
خیر؛ من جنگ مستقیم نظامی میان ایران و عربستان را رد می کنم. اما مطمئنا منازعه عربستان با رقابت بر سر افزایش حوزه نفوذ ادامه خواهد داشت. لذا به جای جنگ مستقیم، عربستان منازعه با ایران را در مناطق پیرامونی و به صورت نیابتی در سال آتی هم ادامه می دهد. در این راستا عربستان با بحران سازی و اتهام زنی به دنبال ایجاد فضایی است تا توان و ظرفیت تهران در نقاط گوناگون خاورمیانه صرف شود و با به چالش کشیدن توان ایران سعی در کاهش نفوذ تهران را در 2018 دارد. از طرف دیگر هم با توجه به سیاست های فزاینده تحریمی و فشارهای بین المللی در قالب استفاده از ظرفیت های نهادهای جهانی در لوا تهدید توان موشکی ایران و یا حقوق بشر سعی خواهند کرد در کنار اسرائیل و آمریکا در بستر مسائل اقتصادی و معیتشی اعتراضاتی را در ایران برای 2018 سامان دهند.
اما در طول سال 2017 برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که ریاض با حمایت از برخی چهره ها مانند سعد حریری در لبنان، علی عبدالله صالح در یمن، مسعود بارزانی در اقلیم کردستان(علیرغم عدم حمایت صریح ریاض از طرح رفراندوم) و نیز جریان صدر در عراق به نوعی مهره چینی در تقابل با ایران دست زده است. ارزیابی شما از این مهره چینی های 2017 چیست؟
هم چنانی که اشاره کردید با وجود عدم حمایت ریاض از مساله رفراندوم اقلیم کردستان، عربستان به واقع تمایل داشت تا با برگزاری چنین همه پرسی و تشکیل یک کشور در کنار مرزهای ایران، سطح جدیدی از تقابل را با ایران ایجاد کند. اما در خصوص سعد حریری هم چنین برنامه مشابهی پی گرفته شد که با مدیریت رئیس جمهوری لبنان و نیز هوشمندی ایران و حزب الله بازی عربستان با مهره لبنان به شکست انجامید. اما بعد از کشته شدن علی عبدالله صالح در یمن و قدرت گیری انصارالله شاهدیم که بازی مهره های 2017 عربستان با ناکامی های گسترده روبه رو بوده است. اما این مساله بدان معنا نیست که این پروژه دیگر از جانب عربستان پیگیری نمی شود، بلکه در کنار شکل دهی اعتراضات داخلی در ایران و فشار بر تهران به فکر مهره سازی جدید در خاورمیانه برای سال 2018 هستند و امکان دارد در کشورهایی مانند قطر هم دست به مهره سازی بزند و یا در یمن به جای صالح مهره دیگری را جایگزین کند، چنانی که در خصوص اقلیم می تواند به خود مسعود بارزانی دوباره تکیه کند و یا این که مهره جدید کردی را شکل دهد و یقینا این سیاست در خصوص مقتدی صدر برای آینده 2018 عراق در آستانه انتخابات این کشور صورت گرفته است.
آیا مساله رقابت ایران و عربستان سعودی برای افزایش حوزه نفوذ در سال 2018 می تواند به خارج از مرزهای خاورمیانه مانند غرب آسیا و به خصوص در افغانستان پاکستان با توجه به راهبرد ترامپ کشیده شود؟
زمینه های و بسترهای این بحران آفرینی در پاکستان وافغانستان هم وجود دارد. اما با توجه به این که غرب آسیا حوزه نفوذ وامنیتی اسرائیل تلقی نمی شود، می توان گفت که این تقابل برای ریاض وتهران کمی دور از ذهن است، چرا که ملاک این تقابل بحران سازی در حوزه پیرامونی اسرائیل و ایجاد ثبات و امنیت در حوزه داخلی اسرائیل است و در سایه این سیاست عربستان در کنار اسرائیل سعی دارد تا از ظرفیت هایی که می تواند در ایجاد تنش و بحران در حوزه پیرامونی اسرائیل برای درگیر کردن تمام یا بخش عمده توان ایران موثر باشد، بهره کافی را در درگیر کردن ایران ببرند تا در این راستا تهران نتواند به حوزه داخلی اسرائیل خدشه ای وارد کند. به موازات این نکته شکل گیری انتفاضه چهارم و اتصال آن به غزه و کرانه باختری، حضور حزب الله در قنیطره وجنوب لبنان هم مرز با اسرائیل و نیز تنش گاگاه در خصوص جولان در 2018 می تواند تهدید جدی و محل تنش ریاض و تل آویو با تهران باشد. از همین رو بحث جنگ نیابتی در افغانستان و پاکستان علیرغم این که می تواند بخشی از توان ایران را در شرق کشور درگیر خود کند کمی از واقعین به دور است. اما با توجه به راهبرد ترامپ که شما به آن اشاره کردید امکان دارد که عربستان هم در پیش برد آن نقشی را ایفا کند. که در سایه قراردادهای سنگین تسلیحانی انگلستان و آمریکا با عربستان در 2017 می توان نقش مهمی را برای ریاض در 2018 متصور بود.
علاوه بر حوزه های جنگ نیابتی در 2017 (یمن، سوریه، عراق، لبنان، فلسطین) بین ریاض – تهران می توان برای 2018 حوزهای جدید دیگری را هم متصور بود؟
باید گفت که عربستان همواره تمایل به افزایش و تعدد حوزهای جنگ نیابتی دارد تا تمام ظرفیت و توان ایران را درگیر کند. در این راستا مهره های کردی بسیار مهم هستند. چنانی که احتمال دارد در 2018 عربستان مساله جدایی طلبی در اقلیم عراق در بازی یک مهره جدید مجددا مطرح کند و یا این که با نیروهای کردی دموکراتیک به تجزیه سوریه برآیند که با توجه به حمایت آمریکا و بودجه واشنگتن این مساله جدی است. لذا تهران باید در همین ابتدا تمام حوزهای جنگ نیابتی را به دقت تحلیل و بررسی کند. من معتقدم چنانی که در راستای استفاده از حریری، بارزانی، علی عبدالله صالح بازی هایی صورت گرفت، این سیاست در خصوص مقتدی صدر و یا کسانی چون ایاد علاوی هم برای 2018 امکان دارد شکل گیرد. به خصوص که باز تاکید می کنم مساله کردهای سوریه با حمایت و آموزش آمریکا می تواند به عنوان ظرفیت خاموش 2018 مطرح شود.
انتشار اولیه: جمعه 8 دی 1396 / انتشار مجدد: چهارشنبه 13 دی 1396
نظر شما :