دست بسته اسرائیل در منطقه و جامعه جهانی
نتانیاهو جز جنجال نمی تواند علیه ایران کاری کند
دیپلماسی ایرانی: بنامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل تا کنون غیر از سر و صدا علیه ایران نتوانسته است هیچ کاری انجام دهد. البته به هر جا می رود که علیه ایران کاری کند، کشوری را علیه ایران تحریک کند یا در روند دیپلماسی ایران، از برجام گرفته تا روابط دو یا چند جانبه با کشورها و قاره های جهان، اختلال ایجاد کند اما عملا تا کنون نتوانسته است کاری از پیش ببرد. بی شک اسرائیل اگر می توانست کاری علیه ایران یا حزب الله یا هر نیروی متحد ایران انجام دهد، حتما انجام می داد و لحظه ای و فرصتی را از دست نمی داد. پس اگر کاری نکرده تنها به این دلیل است که خود خوب می داند ناتوان است یا با عواقب سنگینی مواجه خواهد شد. برای همین است سعی می کند توجه جامعه جهانی را علیه ایران جلب کند.
نتانیاهو به روسیه رفت تا پوتین را مجاب کند که ایرانی ها را از مرز اسرائیل با سوریه دور کنند اما ناکام ماند. آخرین پیشنهاد امریکایی ها و اسرائیلی ها به روس ها این بود که ایران و متحدانش در سوریه بمانند اما 50 کیلومتر از مرزهای با اسرائیل فاصله داشته باشند. از آن جایی که قدرت میدانی و زمینی در دست ایران است، روس ها نمی توانند به راحتی از جانب خودشان تصمیم بگیرند و به ایران سیاستی را دیکته کنند. این واقعیتی است. واقعیت میدانی این حقیقت را ثابت کرده است. فتوحات ارتش سوریه علیه تروریست ها همگی با حضور نیروهای متحد ایران در سوریه انجام می پذیرد. روسیه می داند بدون حضور ایران در سوریه که حضور زمینی دارد، نمی تواند اهدافش را پیش ببرد. برای همین است روسیه دائما بر اتحاد استراتژیک با ایران در سوریه تاکید کرده است. از این روست که نتانیاهو نتوانست در مسکو کاری از پیش ببرد.
مطمئنا اگر اسرائیل می توانست کاری کند تا به حال کرده بود. شاهد این ادعا: اسرائیلی ها دائما می گویند که ایران کارخانه های موشک سازی در سوریه و لبنان احداث کرده (با وجود این که ایران، سوریه و لبنان تکذیب کرده اند) و از مرزهای خود تا سواحل دریای مدیترانه جاده خاکی کشیده و فقط 45 کیلومتر باقی مانده که این راه خاکی تکمیل شود که آن هم حشد الشعبی در حال تکمیل آن است، آنها این ادعا را نزدیک به 5 ماه پیش مطرح کردند، در حالی که هیچ کاری برای این که بتوانند جلوی پیشرفت این ادعای خود را بگیرند، نکرده اند. یعنی ادعا می کنند ایران در حال ساخت این جاده است اما هیچ کاری علیه آن نمی کنند، چرا نمی کنند؟ به یک دلیل ساده، نمی توانند. تنها توانستند به امریکایی ها فشار بیاورند که با نیروهای حشد الشعبی در خاک عراق در مرز با سوریه درگیر شوند، درگیری محدود و کوچکی پیش آمد و خیلی زود تمام شد و اکنون مرز عراق با اردن و سوریه تقریبا دست نیروهای عراقی و حشد الشعبی و آن طرف دست ارتش سوریه است.
وقتی که در بحبوحه جنگ ایران و عراق، اسرائیل به نیروگاه هسته ای عراق در اوسیراک حمله کرد، رژیم بعث در اوج قدرت بود و در جنگ علیه ایران، جامعه جهانی از او حمایت می کرد. اسرائیل وقتی مطمئن شد صدام حسین در حال دستیابی به سلاح هسته ای است، لحظه ای درنگ نکرد و برای این که مطمئن بود اتفاقی علیهش روی نمی دهد نیروگاه هسته ای اوسیراک را بمباران کرد. اسرائیل تغییری نکرده، اما نه در آن وضعیت است نه آن توانایی را دارد و نه مطمئن است که اگر حمله کند، عواقبتی متوجهش نخواهد شد.
اسرائیلی ها حتی در سناریوی همه پرسی کردستان نیز شکست خوردند. آنها خیال می کردند با همه پرسی اقلیم کردستان ایران تا مدتی درگیر بحث کردی خواهد شد اما پیش بینی نکرده بودند مساله کردی خیلی زود فروکش کند و ایران در آن جا دست برتر را بیابد. آنها تصور نکرده بودند که اولا مساله کردی تا این اندازه ترکیه را به ایران نزدیک کند و ثانیا خود کردها در درون خود آن چنان دچار اختلاف شوند که مساله همه پرسی به محاق برود و سناریوی دیگری رقم بخورد که پیش بینی اش را نکرده باشند. اسرائیلی ها روی آشوب در کرکوک حساب کرده بودند، فکر می کردند فتنه جدیدی به پا می شود و ایران مجبور می شود توجه خود را از سوریه متوجه این منطقه کند، اما چنین نشد.
شاهدیم که بنیامین نتانیاهو مدت کوتاهی پس از قضیه کرکوک به لندن می رود و در موسسه چتم هوس علیه ایران داد سخن سر می دهد در حالی که تا قبل از آن برای مدتی سکوت اختیار کرده بود. صدای او برای این دوباره بلند شده که در پیشبرد سناریوی اخیر خود شکست خورده است و دوباره از بابت ایران احساس نگرانی می کند.
اگر نتانیاهو سقوط کند که احتمال آن به دلیل پرونده های فساد مالی بالاست، اسرائیل باز هم با رویارویی با ایران ضعیف تر خواهد شد چون مشغول مسائل داخلی خود خواهد شد و این مساله می تواند به سود ایران تمام شود.
مطبوعات اسرائیلی این روزها بسیار در این باره قلم فرسایی می کنند که احتمال دارد ایران و اسرائیل در مرزهای سوریه و لبنان و فلسطین رودر روی هم قرار بگیرند. اما اکثر کارشناسان بعید می دانند چنین جنگی در بگیرد مگر این که اسرائیلی ها دست به خطر بزنند و بدون توجه به عواقب آن خود بخواهند جنگی راه بیندازند. در حالی که اسرائیل از انجام چنین جنگی ناتوان است؛ وضعیت میدانی اش چندان خوب نیست، به گفته روزنامه هاآرتص سربازهای اسرائیلی از لحاظ روانی در وضعیت مساعدی به سر نمی برند، امریکا توانایی حمایت مالی برای جنگ جدید از سوی اسرائیل را ندارد و از همه مهمتر مشکلات اقتصادی و اجتماعی خود اسرائیل بالاست. بنابراین اسرائیلی ها مجبورند به نحو دیگری عمل کنند.
پیش بینی می شود اسرائیل دو سناریو را دنبال کند، نخست فشار به جامعه جهانی، ایجاد جنجال علیه ایران به خصوص روسیه برای دور کردن ایران از مرزهایش و اگر نتوانستند در اقدام دوم، اسرائیل ترجیح می دهد با حضور ایران در سوریه همانند حضور ایران در لبنان کنار بیاید و تنها تلاش کند اهداف امنیتی خود را تامین کند. بالاترین درجه امنیتی برای اسرائیل در سوریه جولان است. همه تلاش اسرائیل بر این است که جولان به دست حزب الله و ارتش سوریه نیفتد. اما خبرها حاکی از آن است که قسمت سوری جولان به دست حزب الله افتاده است. قبلا این منطقه دست جبهه النصره بود اما جبهه النصره شکست خورد و از این منطقه بیرون رانده شد و جای آن را حزب الله و ارتش لبنان گرفت. اسرائیل نتوانست هیچ کاری انجام دهد. الآن دنبال تضمین های امنیتی است که این منطقه حداقل به تهدیدی امنیتی علیه آن تبدیل نخواهد شد.
نظر شما :