پس از چند دهه جنگ های پوچ و پر هزینه
آمریکا دیپلماسی مصالحه و سازش در پیش گیرد
جفری ساش
دیپلماسی ایرانی: نیویورک – در هفته های اخیر، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده و مشاورانش در اتهام زنی به ایران به مثابه مرکز پرورش تروریسم در خاورمیانه، به عربستان سعودی پیوسته اند. همزمان، کنگره ایالات متحده نیز در حال آماده کردن دور دیگری از تحریم ها علیه ایران است. اما ساختن کاریکاتوری از ایران به عنوان "نوک نیزه" تروریسم جهانی، چنان که در کلمات سعودی ها شنیده ایم، نه تنها لجبازی در عمل و عقیده است که بیش از آن بی اندازه خطرناک است، چرا که می تواند به جنگی دیگر در خاورمیانه ختم شود.
در حقیقت؛ با وجود این واقعیت که ایران در مبارزه با داعش در سمت ایالات متحده ایستاده است اما به نظر می آید به راه انداختن جنگی دیگر، هدف برخی از افراد عجول در ایالات متحده باشد. این حقیقت وجود دارد که ایران، بر خلاف تقریبا تمام رقبای خود در منطقه، یک دموکراسی کارکردی است. به طور طنزآلودی لفاظی های ایالات متحده و سعودی تنها دو روز پس از انتخابات 19 مه در ایران شدت گرفت، انتخاباتی که حسن روحانی، رئیس جمهور بر سر کار، مخالفان اصولگرای خود را در پای صندوق ها رای شکست داد.
شاید برای ترامپ، ژست ضد ایرانی و هواداری از سعودی صرفا رویکردی تجاری باشد. وی سعودی ها را ترغیب کرد 110 میلیارد دلار تسلیحات جدید ایالات متحده را خریداری کنند، این قرارداد را "اشتغال، اشتغال و اشتغال" توصیف کرد، گویی تنها استخدام سودآور برای کارگران آمریکایی نهفته در شعله ور کردن جنگ است. و خدا می داند چه توافقات خصوصی برای ترامپ و خانواده اش در استقبال گرم او از رویکرد خصمانه سعودی پنهان است.
به یک معنا، گزافه گویی های دولت ترامپ علیه ایران، امری عادی است. سیاست خارجی ایالات متحده مملو از جنگ های پوچ، تراژیک و به شدت ویران کننده ای است که جز دنبال کردن برخی لایه های گمراه دستگاه تبلیغات رسمی، هیچ هدف واقعی نداشته اند. جز این چگونه می شود گرفتار شدن های بی فایده و پرهزینه آمریکا در ویتنام، عراق، سوریه، افغانستان، لیبی، یمن و چندین نزاع دیگر را توجیه کرد؟
رویکرد ضد ایرانی آمریکا به زمان انقلاب اسلامی 1979 باز می گردد. برای افکار عمومی ایالات متحده، گروگان گیری 444 روزه کارکنان سفارت آمریکا توسط دانشجویان رادیکال ایرانی به شوک روانی منجر شد که هنوز برطرف نشده است. ماجرای گروگان گیری هنوز بر صدر تا ذیل رسانه های ایالات متحده سلطه دارد، نتیجه اش نوعی اختلال از نوع استرس پسا زخم روحی است مشابه زخم روحی که نسل بعدی در آمریکا پس از حملات یازده سپتامبر تجربه کرد.
برای اغلب آمریکایی ها، در گذشته و اکنون، بحران گروگان گیری و در واقع خود انقلاب همچون شهاب سنگی غیر منتظره بود. عده کمی از آمریکایی ها می دانند که انقلاب ایران نیم قرن پس از دسیسه چینی سازمان سی آی اِی و آژانس اطلاعاتی بریتانیا، ام آی 6 در سال 1953 برای سرنگون کردن دولت دموکراتیک ایران و استقرار دولتی پلیسی تحت حکمرانی شاه، برای کنترل آنگلو-آمریکایی برای نفت که با ملی شدن نفت ایران به خطر افتاده بود، رخ می داد.
همچنین تعداد اندکی از آمریکایی ها می فهمند بحران گروگان گیری به واسط تصمیم عجولانه برای پذیرش شاه مخلوع در ایالات متحده برای درمان صورت گرفت، بسیاری از ایرانی ها این اقدام را تهدیدی برای انقلاب می دانستند. در دوران ریگان، ایالات متحده در جنگ خصمانه عراق علیه ایران از این کشور، از جمله به کارگیری تسلیحات شیمیایی، حمایت کرد. پس از پایان جنگ در سال 1988 ایالات متحده تحریم های مالی و تجاری علیه ایران وضع کرد که تا امروز پا برجا مانده است. از سال 1953 ایالات متحده از طرق اقدامات مخفیانه (کودتا)، حمایت از حکمرانی استبدادی در طی سال های 1953 تا 1979، حمایت نظامی از دشمنان ایران و دهه ها تحریم، با استقلال حکمرانی در ایران و توسعه اقتصادی این کشور مخالفت کرده است.
در طی چند قرن اخیر، بریتانیا، فرانسه، ایالات متحده و روسیه در جنگ قدرت در خاورمیانه بد بازی کرده اند. جان های بسیار، پول و پرستیژ بسیاری را بر باد دادند. اینک بیش از همیشه، ما به دورانی از دیپلماسی که بر سازش و مصالحه تاکید دارد نیاز داریم، نه به دور دیگری از اهریمن سازی و رقابت تسلیجاتی که تماما می تواند به آسانی به فاجعه ای دیگر ختم شود.
منبع : پراجکت سیندیکت / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی / 33
نظر شما :