چشمبادامیها در خاورمیانه به دنبال چه میگردند؟
نگرانی اقتصادی چین از ناامنی در خلیج فارس
دیپلماسی ایرانی: شی جین پینگ، رییس جمهور چین نخستین مقام بلندپایه خارجی است که پس از اجرای برجام به ایران سفر کرد. چین یکی از اعضای گروه 1+5 بود که نگاه مثبتی به روند مذاکرات داشته است. در عین حال طی دوران تحریم، این کشور شریک اصلی تجاری ایران به حساب می آمد. با این حال تحولات پس از برجام و اجرای آن، چین را به عنوان یکی از قدرت های اقتصادی، بر آن واداشت که برای نگه داشتن سهم خود در منطقه خاورمیانه، با مقامات عربستان، ایران و مصر دیدار کند. کشورهایی که علاوه بر قدرت های ژئوپولوتیکی دارای ظرفیت های اقتصادی هستند که چین سعی دارد، با برقراری روابط عمیق با آنها و همچنین تشویق برای ثبات و امنیت در منطقه خاورمیانه، بتواند گوی سبقت را از رقبای غربی برباید. در این باره با محسن شریعتی نیا، کارشناس مسایل چین و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی به گفت وگو پرداختیم:
آیا دیدار رییس جمهور چین با مقامات عربستان، مصر و ایران به منزله گسترش حوزه نفوذ اقتصادی در خاورمیانه است؟
چین بازیگر کلیدی در ژئواکونومی خاورمیانه و بسیاری از مناطق جهان است. چین شریک اول تجاری حدود 130 کشور بوده، حدود هزار و 250 میلیارد دلار اوراق قرضه آمریکا را خریداری کرده و همچین 600 میلیارد دلار روابط تجاری میان چین و اتحادیه اروپا وجود دارد. بنابراین این کشور به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان در حال تبدیل شدن به بازیگر اصلی ژئواکونومی در بسیاری از مناطق از جمله خاورمیانه است. حضور چین در خاورمیانه عمدتا از زاویه انرژی، تجارت و سرمایه گذاری بوده و اهداف اقتصادی این کشور بر این اساس مفهوم بندی شده است. در وضعیت فعلی، چین شریک اول تجاری اغلب کشورهای منطقه است. این کشور بزرگترین شریک تجاری امارات متحده عربی بوده و بیشترین همکاری ها در حوزه جاده ابریشم میان این دو کشور صورت می گیرد. چین از جمله کشورهایی است که وارد گفت وگوهای جدی برای انعقاد معاهده تجارت آزاد با شورای همکاری خلیج فارس شده است. همچنین حدود 50 درصد کل واردات نفت چین از منطقه خلیج فارس تامین می شود. عربستان با 16 درصد و ایران، عراق، کویت و دیگران هر یک بین 9 تا 5 درصد، نفت مورد نیاز چین را تامین می کنند. از این رو چین بازیگر اصلی ژئواکونومی خلیج فارس است. اما اینکه چین در ژئوپولتیک خاورمیانه هم نقش مهمی دارد چندان با واقعیات همخوانی ندارد.
برخی حضور چین در حوزه ژئواکونومی خاورمیانه را مبتنی بر همکاری های چین و روسیه برای ایجاد توازن اقتصادی می دانند. این توازن موجب می شود آنها بتوانند در مقابل حضور اقتصادی غرب در خاورمیانه ایستادگی کنند؟.
چندان با این گذاره موافق نیستم. معتقد نیستم که روسیه قدرت از اقتصادی لازم برای ایجاد نظم، تغییر یا تحول در ژئواکونومی منطقه برخوردار است. منابع قدرت روسیه عمدتا در حوزه انرژی و تسلیحات بوده و قراردادهای اقتصادی منعقد شده نیز عمدتا در این دو حوزه خلاصه می شود. بنابراین نمی توان روسیه را یک قدرت ژئواکونومیک دانست. اما در مقابل چین قدرت ژئواکونومیک بوده و دغدغه عمده چنین قدرت هایی در حوزه ژئواکونومی معنا می یابد. بعید است چنین تقسیم کاری میان روسیه و چین وجود داشته باشد. زیرا نگرش روسیه به منطقه متفاوت بوده واینکه اهرمی برای تغییر نظم اقتصادی منطقه ندارد.
آیا این نگرانی از سوی مقامات چینی وجود دارد که در بازی رقابت با غرب در خاورمیانه به خصوص پس از برجام در ایران، عقب بمانند؟
به نظر می رسد در بخش ها و لایه هایی از الیت چین، این نگرانی وجود دارد. زیرا قدرت رقابتی چین نسبت به شرکت های غربی پایین است. نگرش افکار عمومی ایران نسبت به شرکت های چینی مثبت نبوده و قابل مقایسه با شرکت های غربی مثلا آلمان نیست. از طرفی اتحادیه اروپا یک بلوک بوده به صورت بلوکی در اقتصاد جهانی عمل می کند. این امر توانمندی به اتحادیه اروپا می دهد. بنابراین نگرانی هایی در این زمینه وجود دارد. اما نکته مهم، چالش زیاد روابط سیاسی ایران و اروپا است. روابط سیاسی ایران و اروپا می تواند روند رو به رشد حضور کشورهای اتحادیه در اقتصاد ایران را مختل یا کُند نماید، در حالی درگیری یا تعارضی میان ایران و چین وجود ندارد. ایران و چین بر سر بسیاری از مسایل در حوزه سیاست تفاهم دارند. یا حداقل می توان گفت تعارضی میان طرفین وجود ندارد.
آیا سفر رییس جمهور چین بعد از عربستان به ایران، و استقبال مقامات عربستانی از مقامات چینی بیانگر میانجی گری چین میان ایران و عربستان بوده و اساسا چنین دارای چنین ظرفیتی است؟ چه منافعی عاید چین از بهبود روابط ایران و عربستان به می شود؟
رییس جمهور چین، بعد از عربستان بلافاصله به ایران نیامد بلکه به مصر رفت به مصر رفت و سپس به ایران آمد. چین یک قدرت ژئواکونومیک بوده و چنین قدرت هایی نسبت به ثبات بین المللی در مناطق حساس هستند. به خصوص، ثبات در مناطق کلیدی جهان مانند خلیج فارس. زیرا هر نوع بی ثباتی می تواند روند نقل و انتقال کالا از این کشورها به مناطق دیگر و دریافت مواد خام از این مناطق را مختل کند. به همین دلیل ثبات در خلیج فارس یکی از اولویت های چین است. اما اینکه چین تا چه میزان از توان میانجی گری میان ایران و عربستان برخوردار است، فکر می کنم توان بسیار پایینی داشته باشد. زیرا مسایل میان ایران و عربستان بسیار پیچیده بوده و به راحتی با میانجی گری یک کشور حل و فصل نخواهد شد. فکر نمی کنم نقش چین در تخفیف بحران ایران و عربستان جدی باشد.
عده ای بر این عقیده اند، چین نگران سیاست های خاور دور آمریکاست. از این رو با حضور در خاورمیانه دیوار حائل امنیتی با آمریکا را از منطقه شرق به خاورمیانه منتقل می کند تا حاشیه امن بیشتری ایجاد کند؟
شواهدی برای تایید این گزاره در سیاست خارجی چین وجود ندارد، شواهدی که منطبق بر مباحث علمی روابط بین الملل باشد. این بحث بیشتر در ایران مطرح است. زمانی که یک کشور بخواهد مرزهای امنیتی خود را گسترش دهد، اولویت های ژئوپولتیک و نظامی را در آن منطقه خاص دنبال می کند. یعنی باید به سمت نقش آفرینی در کنترل تسلیحات، حضور نظامی، حمایت نظامی از ائتلاف ها و امثال آن حرکت می کند که در مورد روسیه چنین رفتارهایی مشاهده می شود. اما چنین رفتارهایی در مورد چین قابل مشاهده نیست.اینکه رییس جمهور چین پس از عربستان به مصر و سپس به ایران آمده، بیانگر آن است که چین نمی خواهد از هیچ کدام کشورها با توجه به درگیری هایی که میان آنها در خاورمیانه وجود دارد، جانبداری کند. معتقدم تا آینده ای قابل پیش بینی اولویت چین گسترش حضور و نفوذ در ژئواکونومی خاورمیانه و تداوم حاشیه نشینی در ژئوپولتیک پرریسک این منطقه خواهد بود.
انتشار اولیه: سه شنبه 6 بهمن 1394 / انتشار مجدد: شنبه 17 بهمن 1394
نظر شما :