حتی اگر پکن جای واشنگتن را در خاورمیانه پر کند
نوع تعامل ایران و چین در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه
نویسنده: غنی مجیدی
دیپلماسی ایرانی: چین آرام و سنجیده جای پای خود را در خاورمیانه باز کرده است. و اما به دلیل عدم حضور تاریخی، سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیک و فرهنگی در منطقه هنوز بعید بنظر میرسد که چین بتواند در کوتاه مدت و میان مدت جای ایالات متحده امریکا و اروپا در خاورمیانه را گرفته و هم چون بازیگری استراتژیک در خاورمیانه ظاهر شود. آنچه اکنون برای چین در خاورمیانه حائز اهمیت و از اهداف استراتژیک این کشور محسوب می شود، امنیت دریایی و تجاری است. امنیت دریایی و تجاری به چین کمک خواهد کرد که این کشور با خیال راحت هم کالاهای خود را به خاورمیانه صادر و همچنین امنیت واردات منابع انرژی و منابع خام از خاورمیانه تضمین شود. علاوه بر آن چین توسعه پروژه "ابتکار کمربند و جاده" و ادامه مسیر آن در خاورمیانه را خواستار است. هدف این پروژه، توسعه جهانی سرمایه گذاری در زیرساختها و نیز اتصال آسیا، آفریقا و اروپا از طریق شبکهای از مسیرهای تجاری زمینی و دریایی است. اما آنچه این پروژه را با اهمیت ساخته ایجاد ارتباط اقتصادی بینالمللی و نیز پیشبرد اهداف ژئوپلیتیک چین در سطح جهان است. شایان ذکر است، که این پروژه ابتدا از روسیه، آسیای میانه و کشورهای آفریقایی آغاز، و اکنون نیز دامنه آن به خاورمیانه و از جمله عربستان گسترش یافته است.
آنچه رابطه با چین برای کشورهای خاورمیانه را جذاب کرده عدم مداخله چین در امور سیاسی کشورهای خاورمیانه است. این ویژگی چین با شیوه مراوده کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده امریکا که با مداخلات نظامی در کشورهای خاورمیانه همراه بوده تفاوت فاحشی دارد. ضمنا اکثر کشورهای خاورمیانه از مصر گرفته تا کشورهای حوزه خلیج فارس خواهان حفظ بی طرفی سیاسی خود در رابطه با چین و ایالات متحده و اروپا هستند. سیاست توازن استراتژیک میان کشورهای خاورمیانه و چین و ایالات متحده و اروپا راهبردی بس عاقلانه در دوران گذار به جهان چند قطبی آینده است. در این میان هرچند که رابطه دیپلماتیک میان عربستان سعودی و ایالات متحده با دشواریهایی روبه روست اما گفت وگوهای سیاسی میان عربستان و ایالات متحده آمریکا در جریان است و دو کشور در تلاشند که رابطه تیره شده میان دو کشوررا ترمیم کنند.
در خاورمیانه جمهوری اسلامی ایران تنها کشوریست که خواهان روابط با چین و روسیه است. غافل از اینکه رابطه یک سویه با کشورهای روسیه و چین منافع اقتصادی ایران را نه تنها تامین نمی کند بلکه موجب پایمال شدن منافع اقتصادی و سیاسی ایران توسط این دو کشور خواهد شد. با وجود علنی شدن موضوع قرارداد اقتصادی میان ایران و چین، چینیها به دلیل ضعف ایران ناشی از سیاستهای نادرست منطقهای و نیز بینالمللی و وجود تحریم اقتصادی ایران از افشای محتوا و نیز از اجرای آن پرهیز کردهاند. حال آنکه کشورهای خاورمیانه مخصوصا کشورهای حوزه خلیج فارس با داشتن رابطه سیاسی و اقتصادی با غرب موفق شده اند روابط اقتصادی و سیاسی متوازنی با چین و روسیه داشته باشند. همزمان با سرمایه گذاری غربیها، چین نیز میلیاردها دلار در عربستان،عراق، قطر، عمان و امارات متحده عربی سرمایه گذاری کرده است.
تاثیر فرهنگی طولانی مدت غرب در خاورمیانه از جمله مسائلیست که جای پای غرب را در منطقه در میان مدت محکم نگه خواهد داشت. رفتار فرهنگی – اقتصادی مردم خاورمیانه که بازتاب آن را در شیوه رفتار مصرفگرایی و نیز سلطه غرب باوری فرهنگی شهروندان خاورمیانه، از دیگر عوامل قدرت نرم افزاری غرب در خاورمیانه است. تغییر دررفتاراقتصادی و فرهنگی شهروندان خاورمیانه و پذیرش شیوه فرهنگی چینی در تولید و مصرف نیازمند فرایندی درازمدت است. اینکه فرهنگ بازتولید شده مدرن – پسامدرن چینی چگونه خلق خواهد شد، فعلا موضوعی پیچیده و غامض است. آیا چین قادر خواهد بود برای تاثیرگذاری فرهنگی در عرصه جهانی و نیز خاورمیانه فرهنگ نوین و جذابی را بر اساس سنت چینی و تلفیق آن با فرهنگ نوین امروزی به جهان عرضه کند؟ محتملا زایش چنین فرهنگ جذابی در کوتاه و میان مدت امکانپذبر نیست. بنابراین با توجه به حضور گام به گام چین در خاورمیانه و میانجیگری میان ایران و عربستان و نیز پیشنهاد چین برای کاهش تنش میان اسرائیل و فلسطینیان، همچنان زود است که دیپلماسی چین بتواند جایگزین دیپلماسی ایالات متحده آمریکا و اروپا در خاورمیانه شود.
چین، اقتصاد و خاورمیانه
تلاشهای اخیر دیپلماتیک چین در میانجیگری میان ایران وعربستان همه نظرها را به سوی چین و نقش آن در خاورمیانه جلب کرد و حتی بسیاری از صاحبنظران سیاسی نقش دیپلماتیک چین را تحسین کردند. حال آن که برای ایجاد روابط مجدد میان ایران و عربستان، پیش از ورود چین به این ماجرا تلاشهای گستردهای از سوی عراق و عمان صورت گرفته بود که بالاخره با تلاش چین، ایران و عربستان روابط دیپلماتیک خود را مجددا از سر گرفتند. اما آنچه برای چین در خاورمیانه اکنون ازاهمیت بسزائی برخوردار است، سرمایهگذاری و روابط اقتصادی با کشورهای خاورمیانه است. چین از بزرگترین شرکای تجاری عربستان در خاورمیانه است. در سال 2021 تجارت میان عربستان و چین در حدود 87 میلیارد دلار بوده که از این مبادلات تجاری چین 30 میلیارد دلار به عربستان کالا صادر کرده و عربستان 57 میلیارد دلار کالا که سهم عمده ی آن را نفت تشکیل می دهد، وارد کرده است. صندوق سرمایه گذاری عربستان میلیاردها دلار در چین سرمایه گذاری کرده و چین هم با قراردادی در حوزه انرژی خورشیدی برای تولید 300 مگاوات برق در عربستان سرمایه گذاری کرده و در مقابل 49 درصد شرکت اکوا که در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر سرمایه گذاری میکنند، شریک شده است. علاوه بر آن قراردادی به مبلغ 500 میلیون دلار برای استخراج آهن با عربستان امضا کرده است.
اما در مقابل سهم تجارت ایران با چین در مقایسه با عربستان در سطح بسیار پایین ترقرار دارد. واردات ایران از چین در سال 2022 برابر با 890 میلیون دلار و صادرات آن به چین معادل 350 میلیون دلار بوده است. هرچند از قرارداد سرمایه گذاری 25 ساله چین در ایران که گفته می شود 400 میلیارد دلار است، اطلاع چندانی در دست نیست اما به نظر بسیاری از صاحب نظران، این قرارداد می تواند افزایش نفوذ چین در ایران و به طبع آن در خاورمیانه را موجی شود. چین در دیگر کشورهای خاورمیانه چون امارات متحده عربی، قطر، عمان و عراق سرمایه گذاری کرده و در سالهای اخیر واردات انرژی ونیز مواد خام از این کشورها به چین افزایش یافته است. از دیگر اقدامات اخیر چین کمک اقتصادی به ترکیه و مصر برای پرداخت بدهی های اقتصادی خود بوده است. چین در تلاش است که سازمان همکاری شانگهای را گسترش دهد و کشورهای خاورمیانه را به پیوستن به این سازمان ترغیب کند و جایگاه سیاسی و اقتصادی خود را با ورود کشورهای خاورمیانه به سازمان همکاری شانگهای تقویت کند. از سوی دیگر چین با افزایش روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی خود با کشورهای خاورمیانه، می خواهد مانع پیوستن این کشورها به ناتو شود. چین در حوزه صادرات اسلحه با توجه به حجم بالای خرید اسلحه در خاورمیانه و مخصوصا خرید آن توسط کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس، به رقابت با کشورهای غربی وارد شده است. بر اساس گزارش سایت آمریکایی دیفنس نیوز چین اخیرا به عربستان، امارات متحده عربی، عراق، اردن و عمان پهباد صادر کرده و مصر و عربستان در حال مذاکره با چین برای خرید جنگنده پیشرفته چنگدو-جی 10 سی هستند. سیاست خرید اسلحه از چین توسط کشورهای خاورمیانه در چارچوب استراتژی این کشورها برای کاهش وابستگی سیاسی به ایالات متحده امریکا و اروپا دنبال می شود.
اما آنچه قابل توجه است تغییر گام به گام سیاست اقتصادی عربستان با ایالات متحده آمریکاست. عربستان با کاهش تولید نفت ونیز پس از آن تهدید ایالات متحده، قراردادهای نظامی با چین و روسیه منعقد کرد. عربستان نیز اعلام کرد از این پس معاملات نفتی خود را با دو کشور وارد کننده عمده نفت عربستان یعنی چین و هند با دلار نخواهد بود و معاملات نفتی با این دو کشور با یوان چینی و روپیه هند صورت خواهد گرفت. اگر معاملات نفتی با تمام کشورهای عضو بریکس با واحد پولی این کشورها انجام شود، این معاملات ایالات متحده آمریکا را از 7 تریلیون پترو-دلار محروم خواهد کرد. و در نتیجه اقتصاد ایالات متحده امریکا را با مشکلات عظیم اقتصادی روبه رو خواهد ساخت. به گمانم با توجه به اینکه عربستان سعودی دریافته است که ایالات متحده و کشورهای اروپایی در سال های آینده انرژی تجدیدپذیر را جایگزین نفت و گاز خواهند کرد بنابراین وابستگی غرب به نفت عربستان کاهش خواهد یافت. بنابراین در سالهای اخیر عربستان حجم صادرات نفتی خود را به کشورهای آسیایی بویژه چین و هند افزایش داده است. علاوه براین عربستان پیوستن خود را به سبد پولی بریکس که متشکل از واحدهای پولی کشورهای چین، هند، برزیل، روسیه و افریقای جنوبی خواهد بود، اعلام کرده است. پیوستن عربستان به سبد پولی بریکس کاهش حجم معاملات کشورهای عضو بریکس با عربستان با دلار را باعث شده و این خود دلار را بیشتر تضعیف خواهد کرد.
سخن پایانی
با توجه به رشد و گسترش اقتصاد چین و عبور تولید ناخالص ملی چین از ایالات متحده آمریکا، چین در آینده ناچار خواهد بود که نقش فعال تری را در خاورمیانه و در سطح جهان به عهده بگیرد و سیاست ایالت متحده را در خاورمیانه با چالش بیشتری روبه رو سازد. اما با توجه به عوامل یاد شده در بالا جایگزینی چین به جای ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه در میان مدت امکان پذیر نخواهد شد. در حوزه اقتصادی با توجه به تلاش چین و کشورهای عضو بریکس برای ایجاد واحد پولی جدید به جای دلار و افزایش معاملات نفتی کشورهای نفتی خاورمیانه بویژه عربستان با واحد پولی بریکس و یا سبد پولی از واحدهای پولی کشورهای عضو بریکس حجم مبادلات با دلار کاهش یافته و در نتیجه سلطه دلار به چالش کشیده خواهد شد. ناگفته نماند که تلاش اخیر چین برای ایجاد سیستم پرداخت بین المللی جایگزین سویفت میتواند زیرساخت های مالی ایجاد شده توسط ایالات متحده را به چالش بکشد.
اما آنچه در کوتاه و میان مدت برای چین در خاورمیانه از اهمیت بسزایی برخوردار است، امنیت تجاری، دریایی و اقتصادی است. این امر در درازمدت نفوذ سیاسی چین در خاورمیانه را به همراه خواهد داشت. اما ایالات متحده امریکا در کوتاه مدت از رابطه و نزدیکی چین با کشورهای خاورمیانه برای رفع منازعات سود خواهد جست. چین شاید بتواند در میان مدت در حوزه اقتصادی، سیاسی و نظامی نقش ایالات متحده آمریکا و اروپا را در خاورمیانه با چالش روبه رو سازد، اما در حوزه نرم افزاری یعنی فرهنگ، چین به زمانی طولانی نیاز دارد که بتواند با خلق فرهنگی جذاب، فرهنگ مدرن و جذاب غربی را در سطح بین المللی و نیز خاورمیانه به عقب نشینی وادار کند. به گمانم خاورمیانه همچنان در کوتاه و میان مدت حیات خلوت ایالات متحده آمریکا خواهد ماند. و حتی در صورت ترک خاورمیانه، ایالات متحده آمریکا تلاش خواهد کرد که ناتوی – ابراهیمی را جایگزین خود کند. و اگر هم ناتوی – ابراهیمی ناموفق ماند برای ایجاد مهار دوگانه به یارگیری و ایجاد شکاف میان کشورهای خاورمیانه برای صف بندی های جدید اقدام خواهد کرد.
لازم است که این سوال پرسیده شود که: اگر در دراز مدت اکثر سیستم های اتوریته گرا در خاورمیانه بر اریکه قدرت باقی بمانند، آیا تشابه سیستمیک موجب نخواهد شد که چین و اکثر کشورهای خاورمیانه در آینده ای سریعتر در یک قطب سیاسی – اقتصادی – نظامی در سطح بین المللی قرار بگیرند و یا به همکاری استراتژیک میان – قطبی ادامه دهند؟
نظر شما :