آیا عراق در مسیر تجزیه گام برمی دارد؟
عصرایران- هرچند توافق هسته ای ایران و 1+5 به مرحله نهایی خود نرسیده است لکن تحولات منطقه ای حاکی از آغاز شرایط جدیدی است.
دولت ترکیه که تا پیش از این مخالف مبارزه با گروه تروریستی داعش بود، یک هفته پس از اعلام توافق ایران و 1+5 و در پی تماس تلفنی باراک اوباما با اردوغان، یکباره حملات هوایی خود علیه داعش و کردهای مخالف را آغاز کرد. درحالی که برخی این اقدام اوباما در جلب نظر ترک ها در مبارزه با داعش را به نوعی تلاش جدید او در نابودی این گروه ارزیابی می کنند، اظهارات چند روز اخیر رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، ژنرال " ریموند اودیرنو " مبنی بر "اجتناب ناپذیربودن تجزیه عراق" درست در نقطه مقابل آن تلاش ها قرار دارد.
به هرحال هرچند این موضوع از سوی مسئولین آمریکایی به ندرت اینگونه شفاف و علنی مطرح شده است لیکن بررسی تحولات چند سال اخیر عراق و چالش های پیش روی آن بیانگر واقعیت تلخی است که سناریوهای برون رفت از آن بسیار محدود و مشکل می باشند.
تحولات اخیر عراق ، بحران های پی در پی
عراق بعداز سال 2003 همواره با بحران های مختلف همراه بوده اما بحران های این کشور بعداز برگزاری انتخابات پارلمانی در اردیبهشت 93 (2014) وارد فاز جدیدی شد. در این انتخابات ائتلاف"دولت قانون" به رهبری نوری مالکی به پیروزی رسید و به استناد قانون اساسی خود را برای سومین دوره متوالی نخست وزیری محق می دانست. در مقابل، مخالفان، او را به دیکتاتوری، ناکارآمدی و ایجاد تنش های امنینی با قبایل عرب سنی متهم می کردند و خواهان کناره گیری او بودند.
همزمان با بحران سیاسی یادشده، نفوذ گروه تروریستی داعش در میان قبایل عرب سنی و بهره برداری از اختلافات با دولت مرکزی منجر به اشغال شهر موصل شد. بحرانی که گام های رئیس منطقه کردستان عراق برای جدایی از دولت مرکزی را علنی و اولین زمزمه های داخلی تجزیه عراق را آشکار کرد.
در این شرایط، ائتلاف بزرگ شیعیان در پارلمان عراق، حیدر العبادی، هم حزبی نوری مالکی را برای تصدی پست نخست وزیری به رییس جمهوری عراق معرفی کرد. نوری مالکی ابتدا در برابر معرفی حیدر العبادی مقاومت کرد لیکن به درخواست مرجعیت عالی شیعه و برای وحدت عراق از قدرت کنار کشید. حیدر العبادی پس از تشکیل کابینه و با هدف حفظ یکپارجگی عراق سیاست مختلفی نسبت به نوری مالکی در عرصه داخلی و خارجی درپیش گرفت.
او در راستای ترسیم جهت گیری سیاسی خود ابتدا به تهران سفر کرد و بارها از حمایت ایران در کمک به عراق و مبارزه با تروریسم سخن گفت. اما در عین حال در راستای حل بحران های امنیتی داخلی و تنش زدایی با کشورهای منطقه موضع گیری های (منطقه ای) متفاوتی نسبت به مالکی گرفت.
در شرایطی که روابط ریاض و بغداد در دوره نخست وزیری نوری مالکی (2006 تا 2010) به شدت تیره بود. تغییر شخص نخست وزیر و سیاست های منطقه ای او به سرعت ترمیم روابط دو کشور را با هدف مقابله با گروه های تروریستی آشکار ساخت. سفر فواد معصوم رئیس جمهور عراق به عربستان سعودی بلافاصله بعد از سفر حیدرالعبادی به تهران و یا اظهارات متقابل سعودی ها و حیدر العبادی درخصوص احتمال سفر او به عربستان موارد دیگری از تمایل دوطرف جهت بهبود روابط دارد. تلاش های العبادی در همراه کردن عربستان در مبارزه با داعش به اینجا ختم نشد. او هر چند در مراحل مختلف ایران را حامی واقعی عراق در مبارزه با تروریست اعلام می کرد، خرداد ماه امسال در مصاحبه با شبکه تلویزیونی دولتی این کشور عنوان کرد:" عراق دروازه ایران نیست و ما خواهان ورود به درگیری های منطقه ای میان ایران و عربستان نیستیم." این مصاحبه و موضع حیدر العبادی یک روز بعد با انتصاب ثامر السبهان به عنوان اولین سفیر مقیم عربستان در عراق مورد استقبال قرار گرفت. با وجود تمامی تلاش های دولتمردان عراقی در تنش زدایی با کشورهای عربی منطقه و سعی در همراه کردن آنها در مبارزه واقعی با داعش، با این حال تلاش های آنها بواسطه چالش های موجود در مبارزه با تروریسم و نیز افزایش بحران های منطقه ای، با دستاورد قابل توجهی همراه نبوده است.
چالش های مبارزه با تروریسم
پیشروی و اشغالگری گروه تروریستی داعش در مناطق و استان های عرب سنی عراق صرفا یکی از ابعاد بحران امنیتی این کشور است. تسلط این گروه بر برخی میدان های نفتی عراق، نابودی اقتصاد و کشاورزی مناطق تحت اشغال و بحران آوارگان، همگی از ابعاد دیگر بحران امنیتی عراق هستند. با توجه به نابودی ساختار ارتش عراق پس از سال 2003، ارتش این کشور فاقد توان لازم مواجهه با گروه های تروریستی است لذا حیدر العبادی در مبارزه با گروه تروریستی داعش و استفاده از کمک کشورهای خارجی دو رویکرد پیش رو دارد.
رویکرد اول مبارزه با گروه های تروریستی صرفا با کمک ایران است. این رویکرد بواسطه حساسیت هایی که از طرف کشورهای غربی به ویژه آمریکا و نیز کشورهای عربی منطقه به ویژه عربستان در قبال ایران وجود دارد، ممکن است منجر به طولانی شدن جنگ و تشدید درگیری های فرقه ای شود.
رویکرد دوم العبادی استفاده از حمایت ها و همراهی کلیه کشورهای همسایه می باشد. با توجه به همراهی برخی قبایل عرب سنی عراقی با گروه های تروریستی، حیدر العبادی به درستی دریافته که ریشه کن کردن تروریسم در کشورش باید با ایجاد انسجام داخلی و اتحاد تمام گروه های سیاسی عراق انجام شود. علاوه بر این باید رابطه حمایتی برخی کشورهای همسایه با تروریستها و تحریک قبایل عرب سنی را خشکاند. در واقع از دیدگاه او مبارزه با تروریسم به تنهایی و یا صرفا کمک جمهوری اسلامی ایران میسر نیست و او برای موفقیت در این راه نیازمند همکاری و همراهی تمامی کشورهای همسایه و از جمله کشورهای عربی است.
اما اتخاذ این رویکرد نیز با چالش های جدی همراه است. غالب کشورهای منطقه هرچند مخالف گروه های تروریستی هستند لیکن به بهانه نگرانی از رشد نفوذ ایران در منطقه، حاضر به همکاری واقعی در این زمینه نیستند.
از این رو علیرغم تلاش های العبادی در خروج از درگیری های منطقه ای و نزدیکی به کشورهای عرب سنی، لیکن بواسطه تشدید اختلافات قدرت های منطقه در مسائلی چون سوریه، لبنان و یمن و نیز بواسطه نگرانی برخی کشورهای عربی منطقه از توافق هسته ای ایران، احتمال موفقیت او در همراه کردن کلیه کشورهای منطقه در مبارزه با تروریسم بسیار ضعیف است.
نقش های متفاوت عراق در منطقه و سناریوهای محتمل در آینده عراق
کشور عراق از زمان تاسیس تاکنون نقش های متفاوتی داشته که بر وضعیت امنیت منطقه تاثیرات عمده ای بر جای گذاشته است. عراق در دوره پادشاهی با مشارکت در پیمان های منطقه ای مانند پیمان بغداد سعی کرد تا نقشی همکاری جویانه در تامین امنیت منطقه داشته باشد. اما این نقش آفرینی بیش از آن که نقشی مستقلی باشد در چارچوب ائتلاف ها و همکاری های بین المللی و به خصوص در قالب سیاست ها و رویکردهای انگلستان در منطقه خاورمیانه بود. در این دوره روابط همکاری جویانه ای میان عراق و کشورهای منطقه از جمله ایران و عربستان سعودی وجود داشت.
با کودتای عبدالکریم قاسم در 1958 و ایجاد نظام جمهوری در عراق، این کشور از پیمان بغداد خارج شد و یک سیاست خارجی تهاجمی در منطقه اتخاذ کرد. عراق در این دوره به جرگه کشورهای رادیکال عربی پیوست و تلاش کرد رهبری جهان عرب را بر عهده بگیرد. این تغییر در عراق باعث ایجاد تنش هایی در روابط این کشور با همسایگان و کشورهای منطقه و در نتیجه تاثیرگذاری منفی بر ثبات و امنیت منطقه شد.
حاکمیت رژیم بعث در عراق از سال 1968 و اتحاد این کشور با شوروی باعث دوقطبی شدن منطقه و رقابت های استراتژیک بین آمریکا و شوروی در دوره جنگ سرد شد. بر این اساس، عراق واجد نقشی منفرد و متفاوت در منطقه شد که مانع هر گونه همگرایی و همکاری منطقه ای جدی بین سه بازیگر اصلی منطقه یعنی ایران، عراق و عربستان سعودی بود. عراق در دوره حزب بعث نقشی منفی و مخرب در ثبات و امنیت خلیج فارس ایفا کرد و سیاست خارجی تهاجمی رژیم صدام از جمله حمله به ایران و کویت به تشدید ناامنی و بی ثباتی در منطقه منجر شد.
عراق جدید (پس از حمله آمریکا در سال 2003) عملا بصورت فدرالی (هرچند ناقص) اداره می شود. در این نظام تاکنون بواسطه رقابت جریان های قومی، مذهبی و سیاسی داخلی در بهره برداری حداکثر از قدرت و نیز منافعی که کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در عراق دنبال می کنند، وضعیت سیاسی شکننده و ناپایداری بر کشور حاکم می باشد. با توجه به رقابت گروه های سیاسی حاضر در صحنه عراق در کسب قدرت و نیز تمایل و ارتباط آنها با برخی کشورهای همسایه، بازگشت این کشور به سیاست های استیلاجویانه و کسب جایگاه هژمونیک در سطح منطقه تقریبا منتفی می باشد. این موضوع یکی از اهدفی بود که امریکایی ها از اشغال عراق در سال 2003 دنبال می کردند.
از این رو تنها جایگزین تجزیه عراق، تعامل احزاب اصلی و قدرتمند با یکدیگر و تشکیل دولت و نظام سیاسی فراگیر و معتدل با حضور کلیه گروه های قومی و مذهبی است. این سناریو نیز بدون همکاری و تعامل کلیه کشورهای همسایه و موثر در صحنه عراق مححق نمی شود.
درصورتیکه حیدرالعبادی نخست وزیر و دولتمردان بعد از او نتوانند قدرت را بین کلیه گروه های فعال در صحنه سیاسی عراق به ترتیبی که مورد توافق آنها و کشورهای حامی شان باشد، توزیع کنند و رقابت های تعاملی جریان های داخلی و حامیان منطقه ای آنها را با درگیری های نیابتی، فرقه ای یا رقابت حذفی جایگزین کنند، با توجه به چالش های مبارزه با گروه های تروریستی و نبود چشم انداز روشن از کاهش اختلافات و درگیری های قدرت های منطقه، تجزیه این کشور دور از انتظار نیست.
نظر شما :