ترکها تهدیدهای خود را هم جدی نمیگیرند
کلاف سر در گم روابط آنکارا – بغداد
ديپلماسي ايراني: روابط تركيه و عراق يكي از بغرنجترين روابط ديپلماتيك جاري در خاورميانه است. روابطي كه پس از آغاز بحران سوريه و فرار طارق الهاشمي، معاون تحت پيگرد رئيس جمهوري عراق كه به دليل دست داشتن در فعاليتهاي تروريستي 7 بار محكوم به اعدام شده است، رو به تيرگي گذاشت و اكنون در يك وضعيت بسيار سخت ديپلماتيك به سر ميبرد.
شايد بتوان گفت كه بدترين حركت ديپلماتيك را در اين رابطه تركيه مرتكب شد كه بدون در جريان گذاشتن بغداد، وزير امور خارجهاش را به كركوك فرستاد و در آن جا با مقامهاي كرد ديدار كرد. وزارت امور خارجه تركيه ميگفت كه براي انجام آن سفر با اقليم كردستان هماهنگ كرده بود ولي هيچ گاه به اين سوال جواب نداد كه مگر متولي حكومت عراق، اقليم كردستان است؟ آيا جناب احمد داوود اوغلو ميتواند بدون هماهنگي با واشنگتن حتي براي يك سفر تفريحي و غير سياسي به يكي از ايالتهاي امريكا سفر كند؟
تحليلگران در اين تخريب روابط هر دو طرف را مقصر ميدانند. آنها ميگويند كه هم عراق مقصر است كه تلاش نكرد مشكلات پيش آمده را با تركها از راههاي ديپلماتيك حل و فصل كند، و هم تركيه مقصر است كه تلاش ميكند در رابطه با بغداد يا عراقيها را به قبول خواستههاي خود وادار كند يا اين كه كلا بغداد را از تعاملاتش حذف كند و تعريف رابطه را از ارتباط ميان پايتختها به ارتباط آنكارا با جريانها و احزاب سياسي تغيير دهد.
رابطه تركيه با عراق را از چند زاويه ميتوان بررسي كرد. يك زاويه، بعد داخلي عراقي دارد. يعني اين كه دولت آنكارا به دنبال ايجاد رابطه با يك جريان اسلامي عراقي سني است تا ديدگاه طايفهاي خود را همسطح با اعراب تا خاك عراق گسترش دهد. ديگر بر كسي مخفي نيست كه اياد علاوي و فهرست العراقيه در حال حاضر مورد حمايت مالي و سياسي تركيه قرار دارند. گويي كه هماهنگياي ميان آنكارا با دوحه و رياض وجود دارد كه در طرح تغيير حاكميت طايفهاي در عراق از شيعه به سني دخالت داشته باشد. براي همين است كه وقتي قضيه طارق الهاشمي پيش آمد، در يك طرح هماهنگ شده با قطر و عربستان از در حمايت از الهاشمي بر آمد و حتي رجب طيب اردوغان، نخست وزير تركيه در قامت رهبر عراق (!) به انتقاد از نوري مالكي برخواست و با مواضعي آمرانه خواستار حل مسالمتآميز پرونده هاشمي به گونهاي كه وي از هر گونه اتهامي تبرئه شود، شد. اكنون به روشني شاهديم كه الهاشمي ميان آنكارا، دوحه، رياض در پرواز است و تركيه را به عنوان محل اقامت خود برگزيده است.
از سويي عدهاي از تحليلگران از جمله برخي از سياستمداران عراقي اين گونه تحليل ميكنند كه رفتارهاي تركيه در قبال عراق در چارچوب نوعثمانيگري حزب عدالت و توسعه نيز قابل بررسي است. آنها معتقدند كه تركيه در حال برنامهريزي براي تغيير دولت حاكم در عراق، از يك دولت شيعي به يك دولت سني، شبيه مصر و تونس است و براي اين كار از يك سو با عربستان و قطر هماهنگ ميكند و از سوي ديگر از در دوستي با كردها بر آمده است. كردهايي كه تا همين يك سال پيش حاضر به گفتوگو با آنها به دليل فعاليتهاي جريانهاي شورشي پ.ك.ك در خاك كردستان نبودند.
در اين ميان بحث سوريه نيز پيش آمده است. عراق بر خلاف تركيه كه بيمحابا به دشمني با بشار اسد برخواست و مخالفان وي را در خاك خود پناه داد، به دشمني با بشار اسد بر نيامده است. بغداد كه خود سابقه تلخ طايفهگري را دارد از روي كار آمدن اسلامگرايان تندرو در سوريه به شدت نگران است و اعتقاد دارد كه در صورتي كه اين جريانها در سوريه به قدرت برسند احتمال بازگشت ديو خشونت و تروريسم به عراق وجود دارد. نوري مالكي، نخستوزير عراق به صراحت گفته است كه بغداد از تغيير نظام اسد به شدت نگران است و نميخواهد در نبود اسد سوريه به پناهگاهي امن براي جريانهاي تروريستي و افراطيون تبديل شود.
سر در گمي
با تمام اين تفاصيل ما شاهد نوعي سر در گمي در روابط بغداد – آنكارا نيز هستيم. از مواضعي كه دو طرف اتخاذ ميكنند، اين گونه بر ميآيد كه آنها هم نميدانند كه واقعا چگونه قرار است با يكديگر تعامل كرده و اختلافهاي خود را حل و فصل كنند.
از دريچه عراق، بايد گفت كه اين كشور تازه وارد دوران نوين خود شده است. جريانهاي سياسي تا پيش از اين فقط بلد بودند كه به عمليات سياسي مخالفت با حاكميت مبادرت ورزند و همه نيروي خود را بر روي مبارزه با حكومت مستبد (بعثي) متمركز كرده بودند. براي رسيدن به اين هدف با همه جريانهاي سياسي و پايتختهاي خارجي نيز همكاري ميكردند. اما اكنون كه به قدرت رسيدهاند و در راس امور عراق قرار دارند، براي تعامل با جامعه جهاني مجبورند مدت طولانياي را دست به آزمون و خطا بزنند. كاري كه اكنون عراقيها انجام ميدهند بيش از هر چيزي به چنين آزموني شباهت دارد. هر چه باشد عراق دوران گذار را ميگذراند و تا رسيدن به ثبات نياز به زمان بيشتري دارد.
از دريچه تركيه، بايد گفت كه تركها استراتژياي را تعريف كردهاند كه ظاهرا مشخص نيست كه براي زماني كه اين استراتژي پيش نميرود چه برنامهاي را تدارك ديدهاند. كردها و آنكارا سالها است كه در جنگ و خصومت با يكديگر به سر ميبرند. اما هنگامي كه قضيه طارق الهاشمي پيش آمد، به ناگاه آنكارا اختلافها را فراموش كرد و به صرف دشمني با مالكي به فكر دوستي با بارزاني و كردهاي عراق بر آمد. جالب است كه اين دوستي دقيقا زماني شكل گرفت كه كردها بيش از هر زماني زمزمه استقلال طلبي سر داده بودند. اما اكنون كه كردها همچنان زيرلب حرف از استقلال ميزنند و استراتژي آنكارا تا كنون در عراق پيش نرفته است و ارمغاني براي تركها به دنبال نياورده است، آنكارا تهديد كرده است كه در صورتي كه كردها بخواهند اعلام خودمختاري كنند قرارداد 1924 را لغو كرده و استان موصل را به انضمام خاك خود در ميآورد. نه بغداد نه آنكارا و نه اربيل هيچ كدام اظهار نداشتهاند كه آيا اين حرف تهديد است، تاكتيك سياسي است يا يك موضعي هشدارآميز عليه كردها يا شايد هم بغداد؟ گويا هر سه ميدانند كه چنين چيزي جنبه عملي ندارد و اهميتي به آن نميدهند. ولي يك چيز روشن است، تركيه همانند رابطه با سوريه دقيقا نميداند در تعامل با عراق چه رويكردي را پيش بگيرد. يعني ميتوان گفت كه كاملا سر در گم است.
نظر شما :