آزمون استقلال راهبردی در سایه اسنپ بک و سکوت در اوکراین

اروپا در تله واشنگتن

۲۳ شهریور ۱۴۰۴ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۳۵۱۳۰ اخبار اصلی اروپا
محسن شریف خدائی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: فعال‌سازی اسنپ بک در چنین شرایطی، آزمونی واقعی برای استقلال راهبردی اروپا است. اگر اروپا بخواهد جایگاه خود را در نظم جهانی حفظ کند، باید از دنباله‌روی بی‌چون‌وچرا از واشنگتن فاصله بگیرد و به نقش متوازن، مستقل و میانجی‌گرانه خود بازگردد. در غیر این صورت، نه‌تنها اعتبار دیپلماتیک خود را از دست خواهد داد، بلکه در بحران‌هایی که مستقیماً به امنیت و اقتصاد آن مربوط می‌شود، همچنان بازیگری درجه‌ دوم باقی خواهد ماند. پرونده ایران، فرصتی استثنایی برای بازتعریف این نقش است—فرصتی که اگر با نگاه صرفاً امنیتی و واکنشی به کمک‌های پهپادی ایران تحلیل شود، ممکن است اروپا را از مسیر عقلانیت دیپلماتیک دور کند و به تله‌ای بی‌بازگشت در سیاست خارجی بدل شود.
اروپا در تله واشنگتن

محسن شریف خدائی، تحلیلگر روابط بین‌الملل

دیپلماسی ایرانی: در روزگاری که سیاست جهانی بیش از هر زمان دیگری به آزمون‌های اخلاقی و راهبردی گره خورده، اروپا در برابر دو بحران بزرگ—پرونده هسته‌ای ایران و جنگ اوکراین—رفتاری دوگانه و تأمل‌برانگیز از خود نشان داده است. در حالی که ایالات متحده در بحران اوکراین بارها منافع اروپا را نادیده گرفته، تروئیکای اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) در موضوع ایران با شتابی غیرمنتظره، مکانیزم ماشه را فعال کرده‌اند؛ اقدامی که نه‌تنها استقلال راهبردی اروپا را زیر سؤال می‌برد، بلکه اعتبار دیپلماتیک آن را در سطح جهانی تهدید می‌کند.

سکوت در برابر واشنگتن، فریاد علیه تهران

در بحران اوکراین، اروپا بارها شاهد تصمیم‌گیری‌های یک‌جانبه از سوی واشنگتن بوده است—از تأخیر در ارسال کمک‌های نظامی گرفته تا اولویت‌دادن به رقابت با چین و بی‌توجهی به فشارهای انرژی بر قاره سبز. با این حال، در موضوع ایران، همین اروپا که در مذاکرات اوکراین به حاشیه رانده شده، اکنون با تمام توان در مسیر فشار حداکثری آمریکا بر ایران حرکت می‌کند؛ گویی تهران، نه مسکو، تهدید اصلی برای امنیت اروپا است. این تناقض رفتاری، پرسشی بنیادین را پیش می‌کشد: آیا اروپا هنوز بازیگری مستقل در نظم جهانی است، یا صرفاً به بازوی اجرایی سیاست‌های واشنگتن بدل شده است؟

مکانیزم ماشه؛ ابزار فشار یا نشانه ضعف؟

مکانیزم ماشه، که در قطع‌نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل گنجانده شده، قرار بود ابزاری برای تضمین اجرای تعهدات برجام باشد. اما اکنون، در غیاب آمریکا از توافق و در شرایطی که ایران پیشنهاد توافقی مشروط شامل نظارت سخت‌گیرانه را مطرح کرده، فعال‌سازی اسنپ بک بیشتر به یک اقدام سیاسی و نمادین شباهت دارد تا یک ابزار حقوقی مؤثر.

در اوت ۲۰۲۵، سه کشور اروپایی—بریتانیا، فرانسه و آلمان—اعلام کردند که این مکانیزم را فعال کرده‌اند. چنانچه این روند در شورای امنیت بدون مشکل جدی پیش برود، تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران به‌طور خودکار و گسترده بازخواهد گشت. این بازگشت، شامل ممنوعیت‌های تسلیحاتی، محدودیت‌های مالی، و قطع همکاری‌های فناورانه با نهادهای ایرانی از سوی کشورهای عضو سازمان ملل خواهد بود. در چنین حالتی، اروپا عملاً مسیر بازگشت به دیپلماسی را مسدود کرده و خود را از فرایندهای آینده مذاکرات هسته‌ای کنار گذاشته است. همان‌طور که سید عباس عراقچی وزیر امور حارجه ایران در مقاله اخیر خود در گاردین هشدار داد، این مسیر " نه به سود اروپا است و نه به سود صلح جهانی."

ادعای کمک‌های پهپادی ایران به روسیه؛ محرک پنهان اسنپ بک؟

به نظر می‌رسد یکی از عوامل کمتر آشکار اما تأثیرگذار در تصمیم اروپا برای تشدید فشار بر ایران، اتهام کمک‌های نظامی تهران به مسکو در جنگ اوکراین بوده است. بنا بر این ادعا، ایران از سال ۲۰۲۲ تاکنون، صدها فروند پهپاد جنگی از جمله سری شاهد را در اختیار روسیه قرار داده است. این پهپادها در حملات به زیرساخت‌های نظامی و غیرنظامی اوکراین نقش داشته‌اند و از سوی اتحادیه اروپا، «تهدیدی مستقیم برای امنیت اروپا» تلقی شده‌اند.

در نوامبر ۲۰۲۴، شورای اتحادیه اروپا تحریم‌های جدیدی علیه ایران اعمال کرد، از جمله ممنوعیت همکاری با شرکت‌های کشتیرانی ایرانی و محدودیت در استفاده از بنادر برای انتقال تجهیزات نظامی به روسیه. این اقدامات نشان می‌دهد که اروپا، کمک‌های پهپادی ایران را نه‌تنها نقض تعهدات بین‌المللی، بلکه دلیلی برای بازتعریف روابط خود با تهران می‌داند. در این چارچوب، مکانیزم ماشه را می‌توان نه صرفاً واکنشی به فعالیت‌های هسته‌ای ایران، بلکه پاسخی سیاسی به ادعای نقش تهران در جنگ اوکراین دانست—نقشی که اروپا آن را تهدیدی برای امنیت خود تلقی می‌کند.

هزینه‌های سنگین برای اعتبار و اقتصاد اروپا

از سویی بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران، شرکت‌های اروپایی را بار دیگر در معرض ریسک‌های حقوقی و مالی قرار می‌دهد. این در حالی‌ست که تجربه خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ نشان داد چگونه تهدیدهای واشنگتن می‌تواند فضای سرمایه‌گذاری در ایران را برای شرکت‌های خارجی به‌کلی مسدود کند.

پس از خروج یک‌جانبه آمریکا از توافق هسته‌ای، وزارت خزانه‌داری ایالات متحده با اعمال تحریم‌های ثانویه، عملاً شرکت‌های اروپایی را در برابر یک انتخاب دشوار قرار داد: یا همکاری با ایران را متوقف کنند، یا با مجازات‌های سنگین مالی و محدودیت‌های بانکی در بازار آمریکا مواجه شوند. نتیجه این تهدیدها، خروج گسترده شرکت‌های اروپایی از ایران بود—از غول‌های انرژی مانند توتال گرفته تا خودروسازانی چون پژو و رنو.

اکنون، با فعال‌سازی مکانیسم ماشه و احتمال تصویب خودکار آن در شورای امنیت بدون امکان استفاده از حق وتو توسط اعضا، همان فضای پرریسک دوباره در حال شکل‌گیری است. این روند می‌تواند به بازگشت تمامی تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران منجر شود، تحریم‌هایی که ابعاد اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی گسترده‌ای خواهند داشت. در چنین شرایطی، تنش میان ایران و غرب به‌ویژه ایالات متحده و اروپا بار دیگر افزایش می‌یابد و سناریوهای فشار حداکثری، انزوای دیپلماتیک و محدودیت‌های شدید مالی و تجاری دوباره محتمل می‌شوند. این وضعیت می‌تواند نه تنها اقتصاد داخلی ایران را بیش از پیش در معرض بحران قرار دهد، بلکه بر معادلات ژئوپلیتیکی منطقه نیز تأثیری عمیق بگذارد.

شرکت‌هایی که در باره آینده بازگشت به بازار ایران فکر می‌کردند، بار دیگر با تردید، ترس و بی‌اعتمادی مواجه خواهند شد. این نه‌تنها به زیان اقتصاد ایران، بلکه به زیان اقتصاد اروپا نیز خواهد بود—زیرا فرصت‌های تجاری، سرمایه‌گذاری و همکاری فناورانه در یکی از بزرگ‌ترین بازارهای منطقه از دست می‌رود. بدتر آن‌که، اروپا با این تصمیم، خود را از مسیر بازسازی اعتماد و تعامل بلندمدت با ایران خارج می‌کند. در جهانی که رقابت اقتصادی میان قدرت‌ها در حال تشدید است، عقب‌نشینی اروپا از بازارهای نوظهور مانند ایران، تنها به نفع بازیگران جایگزین مانند چین و روسیه تمام خواهد شد.

آزمونی برای استقلال، فرصتی برای نقش‌آفرینی اروپا

فعال‌سازی اسنپ بک در چنین شرایطی، آزمونی واقعی برای استقلال راهبردی اروپا است. اگر اروپا بخواهد جایگاه خود را در نظم جهانی حفظ کند، باید از دنباله‌روی بی‌چون‌وچرا از واشنگتن فاصله بگیرد و به نقش متوازن، مستقل و میانجی‌گرانه خود بازگردد. در غیر این صورت، نه‌تنها اعتبار دیپلماتیک خود را از دست خواهد داد، بلکه در بحران‌هایی که مستقیماً به امنیت و اقتصاد آن مربوط می‌شود، همچنان بازیگری درجه‌ دوم باقی خواهد ماند. پرونده ایران، فرصتی استثنایی برای بازتعریف این نقش است—فرصتی که اگر با نگاه صرفاً امنیتی و واکنشی به کمک‌های پهپادی ایران تحلیل شود، ممکن است اروپا را از مسیر عقلانیت دیپلماتیک دور کند و به تله‌ای بی‌بازگشت در سیاست خارجی بدل شود.

اما هنوز دیر نشده است. اروپا، با بهره‌گیری از ظرفیت‌های دیپلماتیک خود، می‌تواند نقش متعادل‌ساز و کاهش‌دهنده تنش را در منطقه ایفا کند—نقشی که نه‌تنها به ثبات خاورمیانه کمک می‌کند، بلکه از پیامدهای مستقیم آن بر خود اروپا نیز جلوگیری خواهد کرد. افزایش تنش در منطقه، همواره با موج‌های مهاجرتی، بی‌ثباتی اقتصادی و تهدیدات امنیتی همراه بوده است؛ و این اروپا است که در خط مقدم پذیرش این پیامدها قرار دارد. بازگشت به عقلانیت، گفت‌وگو، میانجی‌گری، ونقش آفرینی نه‌تنها به آینده کشورهای منطقه کمک خواهد کرد، بلکه آینده اروپا را نیز از سایه‌نشینی در سیاست جهانی نجات خواهد داد.

کلید واژه ها: آلمان فرانسه انگلیس آمریکا اوکراین روسیه مذاکره توافق محسن شریف خدایی


( ۱ )

نظر شما :