فضای سیاسی آمریکا ۲۰۰ روز پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید
مهندسی قدرت به سبک ترامپ

حسین فاطمی
دیپلماسی ایرانی: اخیر گاردین در گزارشی پس از ۲۰۰ روز از آغاز دومین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، تصویری از تحولات سیاسی ایالات متحده ارائه میدهد که به زعم بسیاری از تحلیلگران، از مرز هشدار گذشته و وارد فاز «تحقق عملی» اقتدارگرایی شده است. اقتدارگرایی در علوم سیاسی بهمعنای تمرکز قدرت در دست یک فرد یا گروه کوچک، تضعیف نهادهای مستقل، محدودسازی آزادیهای سیاسی و مدنی، و استفاده از ابزارهای حکومتی برای تثبیت حاکمیت است.
در دهههای اخیر، بیشتر مطالعات تطبیقی این پدیده را در بستر کشورهای تازهدموکراتشده یا دارای نهادهای ضعیف بررسی میکردند. اما تجربه آمریکا – بهویژه در دوره دوم ترامپ، چالشی جدی برای این پیشفرضهاست؛ زیرا این کشور تا همین اواخر بهعنوان یکی از پایدارترین دموکراسیهای جهان شناخته میشد. همین امر باعث شده روندهای اخیر، هم در سطح داخلی و هم در ادبیات علوم سیاسی، مورد توجه ویژه قرار گیرد.
ترامپ در این دوره نهتنها از تجربه چهارساله گذشته بهره میبرد، بلکه شبکهای از متحدان سیاسی، اقتصادی و رسانهای در اختیار دارد که میتوانند برنامه او را در حوزههای مختلف پیادهسازی کنند. عفو محکومان حوادث ۶ ژانویه، فشار بر نهادهای آماری و قضایی، بازطراحی حوزههای انتخاباتی و حذف مهاجران فاقد مدرک از سرشماری، نمونههایی هستند که گاردین آنها را مصادیق روند اقتدارگرایانه میداند.
نهادینهسازی قدرت؛ از آزمون و خطا تا طراحی ساختاری
در دور نخست ریاستجمهوری، بسیاری از ابتکارات ترامپ با سد دستگاه قضایی، کنگره یا حتی مخالفتهای درونحزبی مواجه میشد. او بارها در توییتر از این مقاومتها شکایت میکرد و تصمیماتش را تغییر میداد یا عقبنشینی میکرد. اما در دور دوم، چنین الگوهایی کمتر دیده میشود. اکنون او میداند برای حذف موانع باید ابتدا ساختارها را تغییر دهد. چنانی که او از ایکس (توئیتر) به شبکه اجتماعی مخصوص به خود یعنی تروث سوشیال کوچ کرده است و از آنجا برای اقداماتش تبلیغ می کند. در کل این تغییر رویکرد را میتوان در چند سطح دید؛ سطح نست به «سطح انسانی» باز می گردد. در این باره، شاهد انتصاب افراد وفادار در رأس نهادهای کلیدی مانند وزارت دادگستری، افبیآی و اداره آمار هستیم. چنین انتخابهایی نه بر اساس شایستگی فنی، بلکه بر اساس میزان وفاداری سیاسی به ترامپ انجام میشود. این امر استقلال نهادی را تضعیف میکند و دستگاهها را به ابزار اجرای خواست رئیسجمهور تبدیل میسازد.
در «سطح قانونی» نیز، ترامپ با بهرهگیری از اختیارات اجرایی، صدور احکام فوری، و فشار بر کنگره برای تغییر قوانین انتخاباتی یا فرآیندهای نظارتی به دنبال قبضه قدرت است. این اقدامات در ظاهر ممکن است در چهارچوب قانون باشند، اما هدف آنها محدودکردن ابزارهای کنترل و تعادل قواست. در «سطح شبکهای» هم ترامپ سعی دارد که با جلب همکاری چهرههایی که ترکیبی از نفوذ اقتصادی، رسانهای و فناوری را در اختیار دارند به قدرت خود بیفزاید. این همکاری میتواند مسیرهایی برای دورزدن روندهای بوروکراتیک یا فشار بر مخالفان باز کند. چنین راهبردی در ادبیات علوم سیاسی «مهندسی اقتدار» نامیده میشود؛ یعنی فرآیندی که رهبر از طریق کنترل افراد، قوانین و شبکههای ذینفوذ، ساختاری مقاوم در برابر تغییرات سیاسی آینده میسازد.
تضعیف ستونهای دموکراسی؛ از قوه قضائیه تا نظام انتخاباتی
ناظران بر این نکته تأکید میکند که اقدامات ترامپ تنها به تصمیمات روزمره محدود نمیشود، بلکه مستقیماً نهادهایی را هدف گرفته که ضامن تداوم دموکراسیاند. کما اینکه قوه قضائیه در راس حملات ترامپ است. به هر حال تهدید به استیضاح قضات مخالف، بیاعتنایی به احکام دادگاه و تلاش برای تغییر ترکیب قضات به نفع خود نمونه این تلاش ها هستند. این رویکرد، قضا را از نهادی مستقل به بازوی سیاسی تبدیل میکند. تجربه کشورهایی مانند لهستان و مجارستان نشان داده که وقتی قوه قضائیه وابسته شود، سایر نهادها نیز بهسرعت آسیبپذیر میشوند.
نظام انتخاباتی هم هدف ترامپ است و در این باره شاهد فشار بر ایالتها برای بازترسیم حوزههای انتخاباتی به نفع جمهوریخواهان (gerrymandering)، و تلاش برای کنار گذاشتن مهاجران فاقد مدرک از سرشماری هستیم که این اقدامات میتواند ترکیب مجلس نمایندگان و توزیع منابع فدرال را برای دههها تغییر دهد. نهادهای آماری و اطلاعاتی از حملات ترامپ بی نصیب نیستند. برکناری مدیر اداره آمار کار پس از انتشار گزارش منفی از اشتغال نمونهای از دخالت مستقیم در دادههای رسمی است. این رویکرد خطرناک است زیرا تصمیمگیری عمومی را از اتکا به واقعیتها محروم میکند. با تضعیف این ستونها، مکانیزمهای «کنترل و تعادل قوا» عملاً بیاثر میشوند و رئیسجمهور میتواند بدون ترس از نظارت یا پاسخگویی تصمیم بگیرد.
جبهه نرم قدرت و مهندسی فرهنگ و اقتصاد
یکی از نکات پس از بازگشت ترامپ به قدرت توجه به «اقبال ترامپ به جبهه فرهنگی» است. برخلاف تصور رایج که اقتدارگرایی را صرفاً در اقدامات امنیتی یا نظامی میبیند، ترامپ به اهمیت جنگ روایتها آگاه است.
• نفوذ مالی: بر اساس تحلیل Axios، ترامپ بیش از ۱.۲ میلیارد دلار از نهادهای دانشگاهی، حقوقی، رسانهای و فناوری دریافت کرده است. این پول صرفاً بودجه انتخاباتی نیست، بلکه ابزاری برای ایجاد وابستگی میان نخبگان و دولت است.
• نمادپردازی فرهنگی: بازگرداندن مجسمه فرمانده کنفدراسیون، اقدامی است که پیامی هویتی به پایگاه رأی سفیدپوست و محافظهکار او میفرستد. این حرکتها حافظه تاریخی را به نفع روایت خاصی بازنویسی میکند.
• کنترل رسانه و دانشگاه: فشار مالی و حقوقی بر نهادهای علمی و رسانهای منتقد، با هدف محدودکردن انتشار روایتهای مخالف. در نتیجه، فضای عمومی بهگونهای شکل میگیرد که نقد دولت کمتر شنیده شود یا اعتبار آن زیر سؤال برود. این جبهه نرم قدرت، اقتدارگرایی را در لایههای فرهنگی و اجتماعی نهادینه میکند و مقابله با آن را برای مخالفان دشوارتر میسازد.
پیامدها و سناریوهای آینده: بحران مشروعیت و تغییر چهره آمریکا
اگر روند کنونی ادامه یابد، آمریکا با سناریویی مواجه میشود که میتوان آن را «دیکتاتوری انتخابی» نامید؛ یعنی انتخابات همچنان برگزار میشود، اما قواعد بازی چنان به نفع حاکمیت تغییر کرده که نتیجه عملاً تضمینشده است.
• پیامد داخلی: شکاف اجتماعی میان حامیان و مخالفان ترامپ عمیقتر میشود. اعتماد عمومی به نهادها کاهش مییابد و مشارکت سیاسی افت میکند. در چنین شرایطی، اعتراضات خیابانی یا نافرمانی مدنی میتواند به تنشهای امنیتی جدی منجر شود.
• پیامد بینالمللی: اعتبار دموکراتیک آمریکا آسیب میبیند و متحدان لیبرالدموکراتش دچار تردید میشوند. رقبای ژئوپلیتیکی مانند چین و روسیه از این وضعیت برای تبلیغ مدلهای حکومتی خود بهره خواهند برد.
• چشمانداز بلندمدت: تجربه تاریخی نشان داده که بازگشت از اقتدارگرایی نهادینهشده دشوار است. ونزوئلا، مجارستان و ترکیه مثالهایی هستند که پس از تمرکز قدرت، حتی با تغییرات انتخاباتی، ساختار اقتدارگرایانه حفظ شده است. در نهایت، چالش پیشروی جامعه و نهادهای آمریکایی این است که آیا میتوانند پیش از تثبیت کامل این روند، واکنشی مؤثر و هماهنگ نشان دهند یا خیر. موفقیت در این امر نیازمند اقدام همزمان در سطوح حقوقی، سیاسی، فرهنگی و مدنی است./هفت صبح
نظر شما :