از خیانتها تا دوستیها برای روزهای سخت و دشوار
دوست و دشمنی که از نو باید شناخت!

نویسنده: محمد مونسان، عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شاهرود
دیپلماسی ایرانی: جنگ مستقیم 12 روزه ایران و اسرائیل و حمله آمریکا به تاسیسات هستهای ایران فرصتی بینظیر برای ایران جهت شناختن دوستان واقعی و دشمنان واقعی ایجاد کرد. تنها در روزهای سخت و در تنگناها میتوان تفاوت دوست و دشمن را فهمید. موضعگیری کشورها در این درگیریهای شدید باید نقشه راه ایران در آینده باشد. در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم.
1- هند:
کشور هند در این جنگ تمام عیار، علنا بهطور تمام قد در کنار اسرائیل ایستاد. این در حالیست که ایران همیشه منافع هند را محترم شمرده و حتی در برخی موارد به منافع کشور مسلمان پاکستان ترجیح داده بود. بهطور مثال در توسعه بندر چابهار و راه آهن شمال به جنوب در نیمه شرقی، سالها معطل سرمایهگذاریهای اندک هندیها بودهایم در حالیکه هندیها همواره در سالهای گذشته بهدلیل تبعیت محض از تحریمهای آمریکا، به صورت کجدارومریز با این پروژههای حیاتی برخورد کردهاند. این در حالیست که دقیقا در آن سوی مرز، پاکستانیها با کمک چینیها مشغول توسعه شتابان بندر گوادر بودهاند. ایران طی 15 سال گذشته با همراهی بیدلیل با بهانهتراشیها و تعللهای هندیها در پروژه چابهار، عملا بندر گوادر را به عنوان رقیب (و نه همکار و مکمل) چابهار مطرح کرده و در عین حال، هیچ فعالیت موثری در چابهار از سوی هندیها انجام نشده است. در سالهای گذشته بهطور مکرر هشدار داده بودیم که هندیها با لابیهایی که در درون سازمان بنادر و سایر اجزای دولت دارند، عملا توسعه چابهار را گروگان گرفتهاند و پاکستان و چین را از متحد به رقیب تبدیل کردهاند. وقت آن رسیده است که پس از جنگ 12 روزه، تکلیف هند در پروژه چابهار، مشخص و یکسره شود.
2- روسیه:
داستان روسیه و ایران یک قصه پرغصه و پیچیده است. روسها سالهای طولانی برای فروش سامانه پدافندی S300 تعلل کردند و تنها وقتی دیدند که ایران با سامانه¬های بومی پدافندی 15 خرداد و باور 373 در حال رفع نیازهای خود است، به فروش S300 به ایران حاضر شدند که عملکرد آن نیز در هر دو حمله اسرائیل به ایران، مشکوک و زیر سوال است. از طرفی سالهای طولانی است که ایران خرید جنگندههای سوخو برای ترمیم نیروی هوایی خود را خواهان بوده است از جمله خرید سوخو 35 و سوخو 75. ولی در این مورد هم روسها از بس تعلل کردند تا ایران امروز در برابر مهاجمین اسرائیلی دستش خالی باشد و نیروی هوایی ایران عملا نتواند نقشی در حراست از حریم هوایی داشته باشد. روسها از گذشته میدانستند که نقطه ضعف بزرگ ایران، نداشتن جنگندههای مدرن در نیروی هوایی است ولی ایران را تعمدا معطل و بلاتکلیف نگه داشتند تا سراغ کشور دیگری برای خرید جنگنده هم نرود (تا جاییکه پس از تحمل آن ضربات سخت در جنگ 12 روزه، چند روز پیش وزیر دفاع ایران برای خرید جنگنده چینی، راهی چین شد).
این در حالیست که گفته میشود ایران در جنگ روسیه و اوکراین، حمایتهای نظامی خیلی موثری از روسها انجام داده است. داستان تعللهای مکرر روسها در افتتاح نیروگاه بوشهر و فازهای بعدی آن نیز باعث شد سهم برق هستهای تنها یک درصد از کل مصرف برق کشور باشد در حالیکه اگر در کنار روسها، بخشی از توسعه نیروگاههای اتمی به چین نیز واگذار میشد الآن وضعیت این نبود. ایران تا به امروز امتیازات بزرگی در حوزه اقتصادی و نظامی به روسیه داده ولی عملا همیشه گرفتار سیاسیکاریها و زدوبندهای پشت پرده روسها با غربیها و آمریکاییها بوده، بهخصوص در دوران اخیر که یک همگرایی بین آنها و ترامپ ایجاد شده است.
ایران پس از جنگ 12 روزه اخیر باید یکبار برای همیشه با صراحت کامل و بدون لکنت زبان، با روسها به مذاکراتی سخت و صریح وارد شود. این نمیشود که آنها در روزهای سخت خود، حمایت کامل ایران را داشته باشند ولی در روزهای سخت ایران، خنجر از پشت بزنند یا پشت ایران را خالی کنند. روسها باید بدانند که ایرانیها مردم جاهل و غافلی نیستند و اتفاقا با تیزهوشی خاصی، دوستان واقعی و دوستان کاذب و کاغذی را از هم تشخیص میدهند.
3- چین:
ایران در دو دهه گذشته همواره با دیده تردید به همکاری راهبردی و استراتژیک با چین نگریسته است چراکه برخی دولتها در ایران همواره نگاه امیدوارانه برای اتحاد با غرب داشته¬اند (که امروزه بر همگان عیان است که این نگاه و انتظار تا چه حد غیرواقعگرایانه بوده است). این در حالیست که چین به عنوان خریدار اصلی نفت ایران میتوانست متحد استراتژیک ایران باشد.
الآن در جنگ ایران و اسرائیل، چین فرصت بسیار خوبی یافته است که فناوری دفاعی خود را به رخ جهان بکشد و خود را علاوه بر ابرقدرت اقتصادی، به عنوان ابرقدرت نظامی هم مطرح کند. چین با تایوان (به عنوان متحد آمریکا و اسرائیل) درگیر است و کمک نظامی مؤثر چین به ایران، در صورتی که تغییر موازنه محسوس در میدان جنگ به نفع ایران را باعث شود، به نوعی چنگ و دندان نشان دادن به تایوان است.
در یک نگاه کلانتر، اهمیت موضوع خیلی فراتر از این مباحث است و میتواند نگاه دنیا را از ابرقدرتی نظامی غرب بهطور کلی تغییر دهد و مردم دنیا را به این اطمینان برساند که هژمونی نظامی غرب در کنار هژمونی اقتصادی آنها رو به پایان است.
نبرد امروز ایران و اسرائیل، هرچند بسیار سخت و خونین است ولی به منزله درد زایمان برای تولد قدرتهای جدید جهانی خواهد بود. فراموش نکنیم که ابرقدرتهای امروز جهان، قبلا در جنگ جهانی دوم متحمل 50 میلیون نفر تلفات شدند. پس کسب هژمونی جهانی بدون پرداخت بها و هزینه نیست.
خبر خرید جنگنده¬های چنگدو و سامانههای ضدهوایی دوربرد، خبر از یک اتحاد استراتژیک مهم با چین در آینده میدهد. موضوعی که اگر از یک دهه پیش به آن توجه شده بود، الآن وضعیت این نبود.
البته در اینجا نیز باید مراقب بود که داستان روسیه در اینجا تکرار نشود چراکه هر کشور تا زمانی از ما حمایت میکند که منافع ما و آنها همراستا باشد.
4- پاکستان:
حمایت علنی و همهجانبه دولت و مجلس پاکستان از ایران در جنگ 12 روزه (که حتی تا سخن از حمایت هسته¬ای نظامی پاکستان از ایران نیز پیش رفت)، دیگر جایی برای بحث و تردید باقی نگذاشت که جایگاه پاکستان باید در حد یک متحد استراتژیک مطرح شود نه صرفا یک همسایه. فعالیت برخی گروههای افراطی مسلح در مرز دو کشور در سالهای گذشته برخی تنشها و حتی درگیری محدود نظامی بین ایران و پاکستان را باعث شده بود. احداث دیوار مرزی در مرزهای شرقی (که در حال انجام است) میتواند بسیاری از این چالشها را حذف کند.
خوشبختانه ایران و پاکستان هیچ نقطه کور امنیتی و تاریخی یا اختلاف خط مرزی ندارند که (مانند موضوع کشمیر با هند) غیرقابل حل باشد. منفعت همیشگی پاکستان در راستای تعامل سازنده و مفید با ایران بوده چراکه پاکستان با داشتن یک دشمن قدیمی در همسایه شرقی خود و یک همسایه نا امن در مرزهای شمالی خود، ایران را راه تنفسی برای خود دانسته است. این تطابق و همراستایی منافع دو کشور، میتواند از یک اتحاد طولانی مدت نشان داشته باشد. در جریان جنگ 12 روزه، پاکستان نشان داد که یک دوست و متحد واقعی برای روزهای سخت و دشوار است.
5- آذربایجان:
جای تردیدی در مورد اتحاد آذربایجان و اسرائیل نیست. اسرائیل در نبرد اخیر آذربایجان و ارمنستان کمکهای موثری به آذربایجان کرد.
امروز در جنگ ایران و اسرائیل، کشور آذربایجان با فراموش کردن پیوند تاریخی و نژادی خود با ایرانیان، در یک قمار خطرناک، بهطور غیرعلنی در کنار اسرائیل ایستاد. شبهاتی مانند تامین سوخت اسرائیلیها در زمان جنگ، تهاجم جنگندههای اسرائیلی به ارومیه و تبریز و اردبیل و حتی رشت از طریق خاک آذربایجان، شبهاتی است که اگر اثبات شوند، باید تاوان سختی برای رژیم الهام علیف در نظر گرفت. از آنجاکه ایران دارای درصد زیادی مردم ترک زبان است، باید از الآن خیانتهای احتمالی حاکمان آذربایجان به موطن اصلی خود تشریح شود تا اگر روزی درگیری با آذربایجان بالا گرفت، مردم ریشههای این درگیری را بدانند (که همانا اتحاد آنها با دشمن این مردم است).
ایران باید صراحتا معلوم کند که وقتی با تعرض به منافع خود از سوی اسرائیل و آمریکا برخورد میکند، بدیهی است که با آذربایجان نیز در صورت نیاز برخورد سخت خواهد کرد.
رژیم باکو باید به شیطنتهای خود پایان دهد و نگذارد که اسرائیل باعث درگیری نظامی مستقیم دو کشور همنژاد و همخون و برادر شود.
6- اتحادیه اروپا:
حمایت قاطع و صد در صدی اتحادیه اروپا از تجاوز اسرائیل و آمریکا، جای تردیدی باقی نگذاشت که آنها علیرغم برافراشتن پرچم مذاکره، هیچگاه دشمنی ذاتی خود با ایران را فراموش نکرده¬اند. اتحادیه اروپا و بهخصوص سه کشور شاخص آنها ثابت کردند که علیرغم برخی اختلافات ظاهری با آمریکا (در امور اقتصادی و تعرفه¬ای) و با اسرائیل (در مورد کشتار فجیع در غزه)، در مورد دشمنی با ایران کاملا متحد و هم نظر هستند.
متأسفانه برخی دولتهای گذشته در ایران، در برهه¬های مختلف تلاش بسیاری کردند تا (حتی به قیمت فاصله گرفتن از متحدین آسیایی) خود را در جایگاه دوست و متحد اتحادیه اروپا بنشانند، غافل از اینکه دشمنی آنها با ایران از دوران قاجار و پهلوی تا به امروز ادامه دارد. آنها ایران را نه در جایگاه یک دوست قدرتمند بلکه در جایگاه کشوری ضعیف و رده چندم می¬خواهند که صرفا تامین کننده منافع آنها باشد. ارسال صدها تن تسلیحات به اسرائیل در بحبوحه جنگ با ایران، از ذهن هیچ ایرانیای پاک نخواهد شد.
نظر شما :