از حماسه تا واقع‌گرایی:

رمان دفاع مقدس و پیوند تله‌های سیاسی و اجتماعی

۱۶ خرداد ۱۴۰۴ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۳۳۲۶۷ اخبار اصلی کتابخانه
نویسنده خبر: فاطمه خادم شیرازی
فاطمه خادم شیرازی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: آثاری که در دوران جنگ خلق شده‌اند، اغلب به بازنمایی یکدست و حماسی و تقدیس‌گرایانه از رویدادها بسنده می‌کنند؛ در حالی که آثار پس از جنگ تلاش می‌کنند لایه‌های پنهان‌تر تجربه جنگ را، از زبان انسان‌هایی آسیب‌دیده، تردیدزده یا متناقض، روایت کنند.
رمان دفاع مقدس و پیوند تله‌های سیاسی و اجتماعی

دیپلماسی ایرانی: در خوانش رمان ایرانی، مفهوم «تله گفتمان سیاسی» و «تله افق انتظارات خواننده» کلید فهم مناسبات میان ادبیات، سیاست و جامعه است. گفتمان سیاسی مسلط، با ابزارهایی چون سانسور یا جامعه‌پذیری ایدئولوژیک، اغلب مرزهایی نانوشته برای نویسنده ترسیم می‌کند و هرجا که مخاطره‌ای در عبور از این خطوط احساس شود، یا نویسنده به خودسانسوری تمایل می‌یابد یا به اجبار با موانع رسمی مواجه می‌شود. هم‌زمان، افق انتظارات خواننده هم ظرفی پُر از کلیشه‌ها و داوری‌های پیش‌ساخته است: از جمله انتظار خلق رمان سیاسی روشنگر، انتظار تصویر شفاف از وضعیت اجتماعی، یا توقع بازگویی مستقیم تجربه‌های تاریخی ملّی. این دو تله، هم می‌توانند مقابل یکدیگر قرار بگیرند و هم در بسیاری بزنگاه‌ها به هم یاری برسانند؛ یعنی جایی که فشار قدرت سیاسی و انتظار قالبی اجتماع، هردو در مهار صداهای نو و فرم‌های خلاقانه هم‌پوشانی داشته باشند.

رمان‌های ایرانی قابل تحلیل از این منظر سووشون سیمین دانشور تله گفتمان سیاسی این رمان در بستر تاریخی دهه‌ی ۲۰ و فضای پس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم نوشته شده است دانشور با روایتی نمادین از مقاومت در برابر استعمار همزمان مجبور به عبور از فیلتر گفتمان سیاسی زمانه بود. تلفیق انتقاد از استعمار با پرهیز از رویکردهای چپ رادیکال تله افق انتظارات خوانندگان این رمان اغلب آن را به عنوان «نماد مقاومت ملی» می‌خوانند در حالی که لایه‌های پیچیده‌تر روان‌شناختی و زنانه‌ی داستان ممکن است تحت‌الشعاع این انتظار قرار گیرد.

همسایه‌ها احمد محمود تله گفتمان سیاسی محمود در این رمان که در دهه‌ی ۴۰ نوشته شد اما سال‌ها بعد اجازه‌ی انتشار یافت تصویری رئالیستی از طبقه‌ی کارگر ارائه می‌دهد گفتمان چپ گرایانه‌ی رمان باعث شد در دوره‌ای ممیزی شود اما پس از انقلاب به عنوان «رمان مردمی» پذیرفته شد. تله افق انتظارات امروز این رمان گاه صرفاً به عنوان سندی تاریخی از جنبش‌های کارگری خوانده می‌شود در حالی که ارزش‌های ادبی آن مانند روایت چندصدایی ممکن است نادیده گرفته شود.  رمان‌هایی چون «کتاب ارواح شهرزاد» مندنی‌پور یا «نیمه‌ی غایب» سناپور با رویکردهای پست‌مدرن و فردنگرانه، تلاش می‌کنند از قالب پیام‌محوری و وضوح سیاسی فاصله بگیرند و به روایت چندلایه و ابهام نزدیک شوند؛ اما همین ویژگی آن‌ها، اسباب دلزدگی گروهی از خوانندگان و منتقدان است که انتظار مستقیم‌گویی دارند و لذا این آثار را به «عدم تعهد» یا «غیرسیاسی بودن» متهم می‌کنند. دیگر سو، رمان‌هایی مانند «کلیدر» دولت‌آبادی یا «شازده احتجاب» گلشیری به واسطه ساختار حماسی یا روایت سیال ذهن، امکان تجربه‌گری بیشتری با فرم، زبان و حتی نقد قدرت از مسیرهای غیرمستقیم را پیدا می‌کنند، اما همچنان از انتظارات مسلط معاف نیستند.

در این میان، وضعیت جایزه‌های ادبی و رسانه‌ها نیز به تثبیت این فرآیند دامن می‌زنند؛ چراکه غالباً آثار وفادار به قالب یا پیام‌های متعارف را می‌ستایند و آثار نوگرا و تجربی که با چندلایگی، زبان نیمه‌شفاف یا روایت غیرخطی درمی‌آمیزند، اغلب به حاشیه رانده می‌شوند. این چرخه، منجر به آن می‌شود که حتی وقتی نویسنده‌ای مثل رضا امیرخانی در «من او» از سیاست فاصله می‌گیرد، خود این فاصله گرفتن به‌مثابه شکل معکوس تعهدگریزی تعبیر می‌شود و باز هم ادبیات در چهارچوب انتظار می‌ماند.

ژانر رمان دفاع مقدس در ایران نقطه تلاقی و بُروز تیزتر این تله‌هاست؛ ادبیاتی که در ابتدا با نیرو گرفتن از ضرورت همبستگی، آرمان‌گرایی و ساختن اسطوره مقاومت خلق شد و در سال‌های جنگ و پس از آن، غالباً زیر سایه تقدیس جنگ و شهدای آن قرار گرفت. رمان‌های دفاع مقدس، به‌ویژه در دهه‌های پس از جنگ ایران و عراق، یکی از مهم‌ترین جلوه‌های ادبیات ایران بوده و نقش مهمی در بازتاب تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایفا کرده‌اند. این آثار، به دلیل ارتباط مستقیم با وقایع تاریخی و گفتمان سیاسی حاکم، با تله‌های مختص به خود مواجه بوده است. 

از یک سو، گفتمان رسمی سیاسی دوران جنگ و پس از آن، این ادبیات را به ابزار تبلیغاتی تبدیل کرد. آثار دفاع مقدس، اغلب در چارچوب تقدیس جنگ و شهدای آن قرار گرفتند و نویسندگان به آن تشویق شدند که جنگ را در قالبی مشروعیت‌بخش و نماد مقاومت به تصویر بکشند. همین امر باعث شد بسیاری از این آثار، از پرداختن به لایه‌های پیچیده‌تر انسانی و روان‌شناختی وقایع جنگ بازبمانند. از سوی دیگر، انتظارات مخاطب، به رسمیت شناختن پیام‌های ملی و آیینی را از این آثار الزامی می‌دانست. اما برخی از این رمان‌ها توانسته‌اند از این دو تله عبور کرده و به لایه‌های جدیدی از روایت در این ژانر دست یابند.

یکی از مشهورترین آثار دفاع مقدس، «دا» نوشته زهرا حسینی است که در عین روایت وقایع واقعی و استفاده از لحن حماسی، توانسته جزئیات انسانی و دردهای فقدان و تنهایی را بازتاب دهد. این اثر، هرچند مطابق با گفتمان رسمی خانواده‌های شهیدان و قهرمان‌پروری است، مخاطبان بسیاری را به دلیل صداقت و وضوح روایتش جذب کرده است. اما حتی این اثر نیز از دیدگاه افق انتظارات سیاسی حاکم غالباً در چارچوب نماد مقاومت و حماسه‌سازی خوانده شده و بخش‌های انسانی‌تر ماجرا، همچون ترس‌ها و اضطراب‌های روزمره را در لایه دوم قرار داده‌اند.

در مقابل، آثاری مانند «زمین سوخته» نوشته احمد محمود، چهره‌ای متفاوت از جنگ ارائه می‌دهند. این اثر که به زندگی مردم جنوب در دوران جنگ و اثرات آن می‌پردازد، از تأکید بر حماسه و روحیه جمعی فاصله می‌گیرد و به تلخی‌ها و زخم‌های اجتماعی می‌پردازد. اما همین پرداخت غیرحماسی و تلخ، باعث شد کتاب در زمان انتشار با چالش‌های سیاسی مواجه شود و به‌عنوان اثری منتقدانه‌تر از حد استاندارد گفتمان جنگ مورد تحلیل قرار گیرد. بنابراین، زمین سوخته نه تنها تحت فشار تله گفتمان سیاسی بود، بلکه در معرض انتظارات خوانندگان نیز قرار گرفت. بخشی از مخاطبان، آن را «غیروطن‌پرستانه» یا «شکننده روحیه مقاومت» دانستند.

رمان‌هایی مانند «نخل‌ها و آدم‌ها» اثر علی مؤذنی نیز تلاش می‌کنند که میان روایت وفادار به گفتمان رسمی و ادبیات غیرمعمول فاصله‌گذاری کنند. این اثر با پرداختن به تجربه جنگ از دیدگاه شخصی و انسانی، به دنبال خلق روایتی چندلایه است و در عین حال از همراه شدن با کلیشه‌های رایج ادبیات جنگ اجتناب می‌کند. اما چنین شیوه‌هایی که به سوی روایت غیرخطی یا با محوریت فرد حرکت می‌کنند، ممکن است با چالش انتظارات خواننده مواجه شوند، زیرا مخاطبان عمدتاً به دنبال داستان‌های جنگی با پیام‌های صریح ملی و آیینی هستند.
هم‌چنین، در سال‌های پس از پایان جنگ، آثاری مانند «سفر به گرای 270 درجه» نوشته احمد دهقان، سبک و زاویه‌ای متفاوت ارائه دادند. این اثر با تمرکز بر روان‌شناسی فردیِ شخصیت‌ها و روایت طنزآلودی از دشواری‌های جنگ، فراتر از بازنمایی سطحی قهرمانی یا حماسه‌سازی حرکت کرده و شکلی از واکاوی انسانی ارائه کرده است. اما همین رویکرد طنزآمیز و صمیمی، گاهی از سوی مخاطب به عنوان ‌نوعی بی‌احترامی یا عدم جدیت تعبیر شده و با چالش انتظارات مواجه بوده است.

در دهه‌های اخیر، رمان‌هایی همچون «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته حبیب احمدزاده نیز با زبان نمادین و چندلایه، سعی کرده‌اند از فضای کلیشه‌ای گفتمان رسمی فراتر بروند. این اثر، نه به بازنمایی مستقیم جنگ، بلکه به پرداختن به ابعاد فلسفی و روان‌شناختی آن پرداخته است. احمدزاده از نمادسازی برای عبور از سانسور و ایجاد لایه‌های جدید روایت بهره می‌برد، اما این سبک نیز مخاطبانی را که به دنبال پیام‌های شفاف و واضح هستند، به‌صورت کامل راضی نمی‌کند.

از سوی دیگر، نویسندگانی که به روایت‌های جسورانه‌تر پرداخته‌اند، گاهی با حذف کامل از حمایت‌های رسمی یا مخالفت‌های اجتماعی مواجه شده‌اند. برای مثال، برخی آثار مرتبط با جنگ که به پیامدهای اجتماعی و روانی آن برای نسل‌های بعدی می‌پردازند، کمتر مورد توجه یا استقبال قرار گرفته‌اند. زیرا انتظار مخاطب، همچنان بر محور تقدیس جنگ و بازنمایی آن به‌مثابه مبارزه‌ای آیینی باقی مانده است.
رمان‌های دفاع مقدس نشان داده‌اند که جایگاه میان سانسور و انتظار، ممکن است گاهی به برجسته‌ترین نقطه‌ای از ادبیات تبدیل شود که نویسندگان در آن به آزمودن نوآوری‌های زبانی، ساختاری و موضوعی پرداخته‌اند. اما این آزمون مهم، همچنان اسیر طبقه‌بندی‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی رایج باقی مانده است. از این منظر، اگرچه رمان دفاع مقدس به تثبیت بخش مهمی از هویت ادبیات جنگی ایران انجامیده است، اما برای عبور از دو تله گفتمان سیاسی و افق انتظارات خواننده، نیازمند فضایی آزادتر و نوآورانه‌تر در بازخوانی مفهوم جنگ، مقاومت و روایت انسانی است. این امر می‌تواند بخشی از راه‌حل برای خروج این ژانر از دایره‌های بسته و کلیشه‌ای باشد که اکنون آن را تعریف می‌کند.
در دوران وقوع جنگ، ادبیات ناگزیر به ایفای نقشی حیاتی در تهییج، همبستگی و ترغیب جامعه به مقاومت و پایداری است، به‌ویژه هنگامی که جنگ در مقام دفاع از سرزمین و هویت ملی تعریف می‌شود. در این فضا، ادبیات حماسی بیش از هر زمان دیگری ضرورت پیدا می‌کند. روایت‌های دوران جنگ معمولاً بر قهرمانی، فداکاری، ایمان و ایثار تمرکز دارند و شخصیت‌ها را به صورت‌هایی آرمانی و گاه ابرقهرمانانه بازنمایی می‌کنند، تا هم الهام‌بخش جامعه باشند و هم لزوم ادامه مقاومت را مشروعیت ببخشند. این رویکرد، علاوه بر آنکه نیاز حیاتی زمانه را پاسخ می‌دهد، با هدایت و حمایت ساختارهای رسمی و ایدئولوژیک نیز تقویت می‌شود و اغلب مجال چندانی برای نمایش تردید، شکست، ترس، یا زوایای خاکستری و انسانی جنگ باقی نمی‌گذارد.

پس از پایان جنگ، شرایط تغییر می‌کند و انتظارات از ادبیات نیز دگرگون می‌شود. جامعه که دیگر زیر فشار گفتمان مقاومت و تهییج قرار ندارد، به تدریج آماده می‌شود که واقعیت‌های تلخ و ابعاد انسانی‌تر تجربه جنگ را ببیند و درباره آن تأمل کند. در این مقطع، مخاطب نه فقط روایات پرشور و قهرمانانه، بلکه حقیقت تلخی را که جنگ بر زندگی فردی و جمعی تحمیل کرده، جست‌وجو می‌کند؛ حقیقتی که شامل ترس‌ها، فرسودگی‌ها، رنج خانواده‌ها، و حتی زوایای انتقادی نسبت به سیاست‌ها و روایت رسمی جنگ است. از همین نقطه است که ادبیات واقع‌گرا و چندصدایی مجال ظهور پیدا می‌کند و نویسندگان با بهره‌گیری از فاصله زمانی، روایتی صادقانه‌تر، انسانی‌تر و گاه انتقادی را از جنگ و آثار ویرانگر آن ارائه می‌دهند.

این تغییر رویکرد را می‌توان در مقایسه آثار مختلف مشاهده کرد: آثاری که در دوران جنگ خلق شده‌اند، اغلب به بازنمایی یکدست و حماسی و تقدیس‌گرایانه از رویدادها بسنده می‌کنند؛ در حالی که آثار پس از جنگ تلاش می‌کنند لایه‌های پنهان‌تر تجربه جنگ را، از زبان انسان‌هایی آسیب‌دیده، تردیدزده یا متناقض، روایت کنند. برای نمونه، در رمان‌هایی مثل «زمین سوخته» احمد محمود یا «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» احمد دهقان، روایت از دایره فقط حماسه خارج می‌شود و وجهه انسانی و گاه تلخ جنگ و تأثیرش بر مردم عادی و سربازان خسته دیده می‌شود.
با وجود این، این گذار همواره با چالش‌هایی روبروست. هنوز هم افق انتظارات برخی از مخاطبان و فضای رسمی، ادبیات جنگ را موظف به بازتولید همان گفتمان حماسی قدیم می‌دانند و تلاش‌های واقع‌گرایانه را گاه برنتابیده‌اند. بنابراین نویسندگان در دوره‌های پس از جنگ نیز گاه ناچارند میان روایت واقعیت و پاسخ‌دادن به انتظارات قالبی جامعه و نهادهای رسمی تعادلی بس دشوار برقرار کنند. به این ترتیب، ادبیات جنگ در ایران سفر خود را از حماسه‌نویسی به سوی واقعیت‌نمایی، و از تلطیف زخم‌ها به واکاوی و مواجهه با حقیقت تجربه جنگ، تدریجاً اما با گسست و پیوست، پیموده است و این روند همچنان بسته به شرایط اجتماعی، سیاسی و انتظارات نسل‌های خواننده تداوم دارد.

فاطمه خادم شیرازی

نویسنده خبر

کلید واژه ها: جنگ تحمیلی جنگ دفاع مقدس فاطمه خادم شیرازی دوران جنگ تجربه جنگ تقدیس جنگ ادبیات جنگ رمان رمان دفاع مقدس سیاسی گفتمان سیاسی


نظر شما :