آنچه زبان‌شناسان می‌گویند

خلیج فارس، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر

۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۲۷۹۶ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: علی مفتح
علی مفتح در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: در این مقاله سعی شده است تا با بررسی موضوع نام خلیج فارس از نگاه زبان شناسی این موضوع مورد تاکید قرار گیرد که اساسا به دلایل گوناگون نمی توان نام خلیج فارس را تغییر و یا حتی دستکاری کرد (مواردی مانند «خلیج همیشه فارس» و غیره). خلیج فارس یک اسم خاص بر پایه مستندات تاریخی است. استفاده از این نام و رجوع به تاریخ مطمئن ترین راه برای جلوگیری از نتایج نامطلوب برای جامعه بین الملل است.
خلیج فارس، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر

دیپلماسی ایرانی: زبان اغلب به اشتباه تنها ابزاری برای بیان واقعیت دانسته می‌شود، حال آنکه خود می‌تواند واقعیت‌ ساز باشد. در سیاست خارجی، زبان یکی از ابزارهای مهم برای هر دیپلمات است. نه تنها استفاده از زبان، بلکه درک و فهم آن هوشمندی یک دیپلمات را می طلبد. بعلاوه، بیهوده نخواهد بود اگر که بگوییم یک دیپلمات باید دارای سطحی از دانش های گوناگون از جمله ادبیات باشد تا هم بتواند منظور خود را به شیوه ای مطلوب به مخاطب برساند و هم از مقصود گوینده رمزگشایی کند. 

جان لانگشاو آستین، اندیشمند و فیلسوف انگلیسی بود که با ارائه نظریه کنش گفتاری تحولی در فهم ساختاری گفتار به وجود آورد. در ادامه، می خواهیم با کمی تامل در نظریه این اندیشمند، الهام از او و تعمق در رابطه با مفهوم زبان - به خصوص این روزها که صحبت از خلیج فارس مطرح شده است - به این موضوع بپردازیم که چرا نمی توان و نباید اسم خلیج فارس را دستکاری کرد.

آستین در نظریه خود توضیح می دهد که کنش اول در گفتار، محتوای یک جمله بدون هیچ نیت و قرضی است. برای نمونه، وقتی کسی می‌گوید: «نمی‌توانی ماشینت را اینجا پارک کنی»، کنش گفتاری صرفا بیان این کلمات با معنای ظاهری آن است: پارک کردن در آن مکان ممنوع است. مثال دیگر، جمله «اینجا سرد است» می باشد. در این مورد، کنش گفتاری اظهار جمله ای است که به معنای پایین بودن دمای اتاق می باشد. آستین عقیده دارد که تمرکز این کنش بر شکل و معنای تحت اللفظی جمله است و هیچ قصد دیگری در اظهار آن نیست. 
شاید در نگاه اول گفته وی درست به نظر برسد، اما نمی توان این موضوع را قبول کرد که زبان تنها به شکل عینی و تحت اللفظی به کار می رود. برای مثال، می توان پرسید چرا فردی که از «نام» دیگری به غیر از «خلیج فارس» استفاده می کند، تنها و تنها از آن اصطلاح و نه از هر اصطلاحی استفاده می کند؟ چرا نمی گوید «خلیج مکزیک» یا «خلیج عدن»؟ اگر که این نام هیچ بار معنایی به غیر از معنای تحت اللفظی خود ندارد، پس چرا حتما از آن نام و نه از هر نام استفاده می شود؟!

نکته بعدی اینکه حتی در مثالی چون «اینجا سرد است»، چرا گوینده از «اینجا گرم نیست» استفاده نمی کند حال آنکه اگرچه این دو جمله به ظاهر یک مفهوم را می رسانند اما واضح است که دو جمله متفاوت با دو بار معنایی متفاوت هستند. بنابر این، استدلال هایی چون این استدلال آستین و یا مشابه آن که اظهار می کنند نام ها بار معنایی ندارند و تنها برای بیان یک مسئله به کار می روند را باید با شک و تردید فراوان نگریست! 

در حالی که سخن از «بی طرف بودن» زبان که در کنش اول از آن صحبت کردیم اساسا غیر ممکن است، در کنش دوم به لایه ملموس تر زبان می رسیم که در آن هدف گوینده مدنظر است و این هدف هم می تواند دادن دستور، آگاه کردن، شوخی کردن یا درخواست کردن باشد. یک جمله می تواند بسته به زمینه و متن آن جمله، نیت های متفاوتی داشته باشد. برای مثال، جمله «نمی‌توانی ماشینت را اینجا پارک کنی» می تواند نیت های گوناگونی در پس خود داشته باشد: اگر یک مامور پارکینگ آن را بگوید، نیت دستوری است و به راننده دستور می دهد خودرو را جا به جا کند. اگر یک عابر آن را بگوید، ممکن است نیت آگاه کردن باشد و بخواهد قانون پارکینگ را توضیح دهد. اگر دوستی شوخی کند، نیت در آنجا شوخی است، و اگر بازیگری در تئاتر آن را بگوید، نیت نمایشی دارد. در مثال دیگر، جمله «اینجا سرد است» می‌تواند نیت درخواست (بستن پنجره)، توصیف (بیان وضعیت دما)، یا شکایت (ابراز ناراحتی) داشته باشد. این کنش به نیت گوینده و زمینه بستگی دارد. 
در اینجا، استفاده از «خلیج فارس» تبدیل به یک بیانیه سیاسی می شود به این معنی که با بیان آن، از طرف هر کسی، در حال ابراز قصد خود برای موضوعی عمومی - فارغ از اینکه آن موضوع چه باشد - هستیم. صرف گفتن خلیج فارس و یا امتناع از ابراز آن یک جمله بی طرفانه نیست و نمی تواند باشد بلکه ابراز یک نیت است. همین هم دلیلی است که باعث می شود ادعای برخی مبنی بر بی طرفی در استفاده از هر اسمی به غیر از این اسم مورد شک و تردید قرار گیرد.

اما اینکه خود اسم خلیج فارس هم بی طرف نیست تردیدی وجود ندارد! اگر قبول کرده باشیم که اصولا بی طرفی در زبان غیر ممکن است، بنابراین باید قبول کنیم که خود اسم خلیج فارس هم بی طرف نیست. این هم موضوعی صرفا خوب یا بدی نیست و تنها نشان دهنده محدودیت زبان است. نام خلیج فارس یک واقعیت تاریخی است. این موضوعی با کم‌ترین رنگ سیاسی همراه است. در اینجا گفته می شود «کم‌ترین» چرا که قطعا تاریخ جدا از سیاست نیست. به سبب قدرت و حضور برجسته ایرانیان در این منطقه، این خلیج به نام «فارس» خوانده شده است. بعدها و در دهه های گذشته، دولت هایی در همین منطقه به وجود آمدند، اما این استدلالی برای تغییر نام مکان های بین المللی نیست. چرا استدلالی برای تغییر نام بر این اساس بی اساس است؟ به دلیل اینکه نام خلیج فارس یک اسم خاص است. اگرچه در آغاز این نام به سبب حضور تاریخی و حتی تسلط ایرانیان بر آن اطلاق شده است، اما در گذر زمان این اسم تبدیل به اسم خاص شده است و دیگر (تنها) کاربرد تعریفی ندارد. این تفاوت در بسیاری از اسامی به وضوح دیده می شود. شاید بتوان گفت که هر اسمی که زندگی روزمره می شنویم شاید زمانی جنبه تعریفی داشته است که با مرور زمان یا آن جنبه تعریفی به فراموشی سپرده شده است، یا در گذر زمان از حافظه تاریخی پاک شده است، یا اینکه در حاشیه قرار گرفته است. برای مثال، نام «علی» در اصل به معنای «بلند مرتبه» است اما در اطلاق آن نام به یک فرد قصد ما تعریف از آن فرد به عنوان بلندمرتبه، ولو در زبان عربی که این نام از آن گرفته می شود، نیست بلکه قصد ما آن فرد با نام «علی» است. این نکته حائز اهمیت است و به همین سبب است که حتی نمی توان خلیج فارس را «خلیج همیشه فارس» نام برد درست مثل اینکه نمی توان فردی را «همیشه علی» گفت! اگر بنا بر بی طرفی تاریخی باشد، نام خلیج فارس به عنوان یک اسم خاص کم طرف ترین و موجه ترین گزینه است. هر گونه منبع و مرجع دیگری به غیر از مرجع تاریخی با خطر جهت گیری همراه خواهد شد. این موضوعی جدی است و نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. 

بحث بعدی که البته در درجه دوم قرار می گیرد، جنبه بین المللی و جهانی موضوع است. خلیج فارس را نمی توان تغییر نام داد بخاطر اینکه یک شاخاب بین المللی است. خلیج فارس متعلق به یک کشور یا دولت نیست که بتوان با رای یک حاکم یا مجلس نام آن را تغییر داد. جامعه بشری برای تعامل نیاز به قراردادهایی برای اسامی دارد و نام خلیج فارس هم یکی از آن ها است. اگر می خواهیم با دیگران تعامل داشته باشیم، باید سطحی از مشترکات را حفظ کنیم. نام خلیج فارس در متون تاریخی و در جامعه بین المللی همواره مورد استفاده قرار گرفته است. تلاش برای تغییر آن از سوی یک جامعه خاص تلاش برای دیکته کردن فرهنگ خود نه تنها بر سیر تاریخی که بر مراودات جهانی است. 
بعلاوه، نباید فراموش کرد که زبان ابزاری برای ارتباط است. وضعیتی را در نظر بگیریم که در آن شرکت های هوایی از هر نامی که می خواهند برای شهرها استفاده می کنند. حتی متصور شویم که این شرکت ها نام خود را هم به طور منظم تغییر می دهند. آیا می توان چنین وضعیتی را متصور شد؟! آیا می توان توجیه کرد که این شرکت ها مجاز به استفاده از هر نامی برای خود و شهرها، و تغییر آن ها در هر زمان هستند؟ چه اتفاقی به وضعیت حقوقی می افتد؟ نقطه پایان این موضوع کجاست؟‌ برای چه مدت و به چه مقیاسی می توان اسامی را تغییر داد؟ این موضوع خود نشان دهنده اهمیت ثبات در استفاده از نام است. حتی نام خود را هم نمی توانیم به شکل دلخواه و هر زمان که می خواهیم تغییر بدهیم!

در پایان باید به کنش اثرگذار به اثر یا نتیجه جمله بر شنونده یا موقعیت اشاره کرد. این کنش درباره اتفاقاتی است که در پی کنش نیت‌مند رخ می‌دهد و به واکنش شنونده وابسته است. برای نمونه، در جمله «نمی‌توانی ماشینت را اینجا پارک کنی»، اثرات ممکن شامل این موارد است: راننده ماشین را جا به جا می‌کند (اگر دستور را بپذیرد)، احساس ناراحتی می کند (اگر به پیروی از دستور علاقه ای نداشته باشد)، یا بی توجهی می‌کند (اگر شوخی را جدی نگیرد). همچنین، در مثال «اینجا سرد است»، اثرات می تواند شامل بستن پنجره توسط شنونده، احساس گناه (اگر فکر کند مقصر سرماست)، یا بی تفاوتی (اگر توجه نکند) باشد.

در مورد خلیج فارس با دو موضوع روبرو هستیم. یکی بحث واکنش است که اتحاد ایرانیان چه در فضای مجازی و چه در فضای واقعی است که نشان دهنده اصالت و حساسیت آن ها نسبت به این موضوع می باشد. بحث دیگر اما پاسخ است که باید برای آن بیش تر تلاش شود. بحث پاسخ نیازمند برنامه ریزی و پیگیری آن هاست. باید بپذیریم که تنها نمی توان بر اصل حقوقی، به خصوص در سیاست خارجی، تاکید کرد. هم دولت و هم شهروندان با استعداد باید با تولید محتوای چند زبانه (فیلم، کتاب، و رسانه‌های دیجیتال) چه به شکل مستقیم و چه به شکل غیر مستقیم به افزایش آگاهی جهانی و تقویت حس همبستگی ایرانیان در این زمینه کمک کنند. همچنین، کارزارهای گوناگون در شبکه های اجتماعی می تواند توجه هرچه بیش تر نسل جوان را به این موضوع جلب کند. 

تعامل با کشورهای منطقه و گنجاندن این موضوع یکی دیگر از راهکارها است. البته این اقدام در بسیاری از موارد مانند میانجیگری است که بدون داشتن اهرم های لازم به سختی قابل اجراست. متقاعد کردن دیگر کشورها در بسیاری از موارد نیازمند بهره مندی از قدرت به اشکال مختلف آن است که بتواند با ترغیب دیگر کشورها رفتار آن ها را تغییر دهد. 

از دیپلماسی علمی هم نباید غافل شد! می توان با حمایت از پژوهش‌های دانشگاهی و همایش های بین‌المللی درباره تاریخ خلیج فارس، اعتبار علمی نام آن را تقویت کند. برای مثال، همکاری با دانشگاه ها برای انتشار مقالات در مجلات علمی یا برگزاری همایش‌هایی با حضور باستان شناسان می تواند اسناد تاریخی مانند کتیبه های کهن را برجسته کند. در همین راستا، باید از تعامل فرهنگی هم سخن گفت: می توان با دعوت از هنرمندان، نویسندگان، و فعالان فرهنگی  دیگر کشورها، به خصوص کشورهای عربی به رویدادهای مشترک مانند جشنواره‌های فیلم یا نمایشگاه های هنری نوعی «ضد حمله» فرهنگی را در برنامه داشت. همچنین، می توان از اینفلوئنسرهای سفر و فرهنگ در اینستاگرام، تیک‌تاک و دیگر شبکه های اجتماعی برای سفر به سواحل خلیج فارس دعوت کرد تا محتوای ویدیویی درباره تاریخ و زیبایی های آن تولید کنند.

نکته بعدی، استفاده از ظرفیت ایرانیان در خارج کشور است. این جمعیت پویا می تواند با سازمان دهی کارزارهای جهانی، مانند طومارهای آنلاین یا همکاری با رسانه های بین‌المللی، از نام خلیج فارس دفاع کند. برای نمونه، لابی یا ارسال ایمیل به روزنامه های محلی و ملی دیگر کشورها برای استفاده درست از نام خلیج فارس می تواند موثر باشد (این مورد حتی تا حدودی می تواند از داخل ایران هم صورت گیرد). این کار می تواند با هدف اثرگذاری جهانی بر رسانه ها و شرکت ها برای رعایت معیارهای تاریخی انجام گیرد.

در پایان اینکه کشورمان باید به‌ صورت فعال در برابر اقداماتی مانند تصمیم گزارش شده اخیر دونالد ترامپ برای استفاده از اسامی دیگر واکنش نشان دهد. این می تواند شامل بیانیه های رسمی، اعتراض در سازمان ملل، یا حتی اقدامات دیگر باشد که نشان دهنده حساسیت ملی ایرانیان می شود. نباید اجازه داد تا این موضوع تبدیل به مسئله ای قابل بحث یا مذاکره شود. هدف طرف مقابل جا انداختن نام ها و اصطلاحات دیگر است. اتحاد ایرانیان نشان داد که این سیاست شکست خورده است. باید قدر این اتحاد را دانست و از آن به شکلی مناسب استفاده کرد.

علی مفتح

نویسنده خبر

دانش آموخته فلسفه و مطالعات اروپایی از بلژیک

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: خلیج فارس علی مفتح دونالد ترامپ منطقه خلیج فارس فارس اسم خلیج فارس زبان زبان شناسی ایران جمهوری اسلامی ایران


( ۳ )

نظر شما :